۰۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۱
کد خبر: ۶۵۳۵۵۸
عضو هیات علمی موسسه امام خمینی؛

اسرائیل نماینده جبهه کفر در منطقه است

اسرائیل نماینده جبهه کفر در منطقه است
حجت الاسلام شبان نیا گفت: اکنون اسرائیل نمایندگی از جریان کفر می نماید و فلسطین نمایندگی جریان اسلام را برعهده دارد.

روز قدس، یادآور یکی از ابتکارات امام راحل عظیم‌الشأن و عرصه نمایش قدرت امت اسلامی در حمایت از مظلومان عالم به ویژه فلسطین مظلوم و اعلام برائت از جبهه استکبار و در رأس آن رژیم صهیونیستی است؛ در همین زمینه خبرنگار سیاسی خبرگزاری رسا، گفت‌وگویی با حجت الاسلام قاسم شبان نیا عضو هیات علمی مؤسسه امام خمینی داشته است که متن آن تقدیم می‎شود.

رسا ـ مبارزه با اسرائیل را در فقه شیعه چه جایگاهی دارد؟

در آموزه های دینی ما یکی از اموری که به طور ویژه بر آن تاکید شده ضرورت حمایت از محرومین و مستضعفین و افرادی است که مورد ظلم واقع شده اند این تفاوتی هم ندارد که فردی مورد ظلم واقع شده فرد مسلمان یا غیر مسلمان باشد. ما اگر در گوشه دنیا ببینیم یک نفر مورد ظلم واقع شد بر مسلمین واجب است که در هر نقطه ای از دنیا برای رها کردن آن فرد مظلوم از دست ظالم تلاش نمایند.

ظلم می تواند مصداق های متعددی داشته باشد، یک زمان ظلم در حق افراد می تواند در قالب قصد اموالش باشد، یا تجاوز به جان، مال و آبروی افراد باشد یا حتی تعرض به مکانی باشد که آن فرد زندگی می کند و آن را از جایی که متعلق به آنجاست اخراج نماید.

در قرآن کریم می بینیم آیه شریفه "و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال والنساء"، تاکید بر این دارد چرا مسلمانان در مقابل ظلمی که به بعضی از افراد می شود پیکار نمی کنند. در این آیه از مستضعفانی نام می برد که آنها از خانه هایشان بیرون انداخته شده اند؛ آموزه های دینی بر ما لازم و واجب دانسته که در اینگونه موارد حامی محرومین و مستضعفین و افراد مظلوم باشیم؛ حتی فرقی نمی کند که فرد مسلمان باشد یا خیر.

رسا ـ دشمنان برای تفرقه افکنی و کمرنگ کردن حمایت از فلسطین این موضوع را به مسأله شیعه و سنی تقلیل می دهند، در این زمینه بیشتر توضیح بفرمائید.

بخشی از مباحث فقهی ما ضرورت حفظ دفاع از محرومین و مستضعفین است؛ در آموزه های دینی داریم که از باب تالیف قلوب شما بخشی از زکات را به فردی بدهید برای این که نظر او به سمت اسلام جلب شود، فقهای ما بحث کرده اند که این سهم به چه کسی می رسد؛ برخی گفته اند به کفار می رسد، کفاری که شما می توانید با بخشی از زکات دل او را به دست بیاوری و روی او کار کنید و اعتقادات او را تصحیح نمایید، بعضی دیگر از فقها گفته اند، این حکم شامل مسلمانان ضعیف اعتقاد هم می شود.

درباره آن افرادی که احسان به آنها تعلق می گیرد تعبیر ناس آمده تعبیر شیعه یا مومن آورده نشده است. پس احسان و تالیف قلوب از باب ضرورت دفاع از محروم و مستضعف و مظلوم است حتی اگر فرد حتی دین نداشته باشد یعنی در هر کجای دنیا باشند.

اگر افرادی مورد ظلم واقع شده اند باید به آنها کمک کرد، ما می توانیم از طریق احسان و تالیف قلوب دل های آنها را به سمت اهل بیت(ع) جلب نماییم که جز وظایف ما است.

در سیاست صدور انقلاب جمهوری اسلامی برخی تصور کردند به معنای صدور انقلاب از طریق نظامی است، این دیدگاه غلط است صدور انقلاب یک اصلی است برگرفته از فقه ما و همین نکته ای است که عرض کردم یعنی ارزش های متعالی انقلاب را به اقصی نقاط جهان صادر نماییم.

از چه طریق باید صادر کرد؟ از طریق احسان به دیگران و تالیف قلوب؛ گاهی هم از طریق ترویج آموزه های اهل بیت(ع) باید این کار را انجام داد که اینها در قالب های مختلفی می تواند خود را نشان دهد.

بحث ما بر سر فلسطین و یک کشور غاصب به نام اسرائیل نیست بلکه اکنون اسرائیل نماینده جریان کفر است و فلسطین نمایندگی جریان اسلام را بر عهده دارد. اگر یک مقدار از سرزمین فلسطینیان به دست غیر فلسطینیان بیفتد این یعنی بخشی از پیکره دارالاسلام جدا شده است.

مرزهای جغرافیایی قراردادی هستند برای اینکه افراد بتوانند در یک چارچوبه ای برنامه ریزی نمایند اما به معنای این نیست که ما رسالت دینی خود را برای افرادی تعریف نماییم که در درون مرزها هستند.

رسا ـ حمایت از کشورهای اسلامی ذیل فقه مقاومت تعریف می‌شود؟

دقیقا همین گونه است یک زمانی حضرت آقا فرمودند اگر جایی ما دیدیم کسی مظلوم واقع شد دفاع از مظلوم جزئی از تفکر مقاومت ما می شود ولو اینکه دین نداشته باشد، حال اگر یک عده ای مظلوم واقع شده اند و عده ای اصلا به دنبال این هستند که کفر را در برخی از کشورها حاکم نمایند و از طرفی دست ما باز است که به جای آن معارف اهل بیت را در جهان حاکم کنیم و نشر دهیم، این کار از وظایف ما است.

مقاومت دو جنبه دارد که حضرت آقا نیز در فرمایشات خود بدان اشاره داشتند که یک جنبه آن اعتقادی است یعنی اگر ما دیدیم یک عده در سوریه مظلوم واقع شدند ولو اینکه هم کیش و هم مذهب ما هم نباشند و شیعه هم نیستند، باید به کمک آنها بشتابیم.

اسلام مرزها را به این شکل به رسمیت نمی شناسد و این مرزبندی هایی که درست می شود برای این است که کشورها برای خود برنامه ریزی داشته باشند و رسالت خود را در درون مرزها تعریف نمایند.

در کتب غربی روابط بین الملل منافع ملی یک کشور را زمانی تعریف می نمایند چند عنصر را در آن دخیل می نمایند یک، ظرفیت هائی که آن کشور دارد مانند موقعیت جغرافیایی و جمعیت، دوم موانع و تهدیداتی که وجو د دارد و نکته بعدی یک عنصر شکل دهنده باورها و آموزه ها و مباحث ایدئولوژیک است.

اعتقادات و باورهای ما به عنوان کشور اسلامی، جزئی از منافع ملی ما است یعنی اگر ما در سوریه ورود پیدا می کنیم جزئی از منافع ملی ما است زیرا طبق اعتقادات ما گفته می شود برای حمایت از مظلوم ورود پیدا نماییم؛ اصل حمایت از محرومین و مستضعفین با صراحت در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده و به تایید مردم رسیده است و به رفراندوم نیز گذاشته شد؛ لذا وظیفه دینی ما است که اگر عده ای مورد ظلم واقع شدند ما از آنها حمایت نماییم.

این حمایت گاهی نظامی و گاهی اقتصادی و یا از طریق حمایت معنوی است مانند شرکت در راهپیمایی یا راه اندازی پویش هایی برای دفاع از مردم مظلوم این کشورها از طریق کانال های مجازی.

رسا ـ شما دوگانه منافع ملی و مصلحت منافع اسلام را قبول ندارید؟

خیر، عده ای که این منافع را مطرح می نمایند اصلا تصور درستی از مفهوم منافع ملی ندارند‌. آمریکا، منافع ملی کشور خود را به بیرون از مرزهای کشورش می کشاند هر کدام از کشورهای دنیا که این مقدار قدرت داشته باشند که بتوانند در کشورهای دیگر تاثیر داشته باشند بر اساس نیت های شیطانی این کار را انجام می دهند.

حالا اگر کسی در مرز اسلام و کفر مورد ظلم واقع شد این مسئله اهمیت بیشتری پیدا می کند؛ به ویژه افرادی از سرزمین خود رانده شده باشند. قرآن تاکید دارد که در مقابل ظالم نباید سکوت کرد؛ اینها همگی نشان دهنده این است که ما در مورد محور مقاومت در منطقه وظیفه داریم.

بخشی از این محور مقاومت شیعی است که در لبنان و بحرین و عراق حضور دارد؛ یک سر آن ممکن است از اهل سنت باشند ما کلا در بحث مقاومت شیعه و سنی نداریم، چرا که بحث اسلام و کفر است و در یک جایی حتی بحث اسلام و کفر برداشته می شود و بحث مظلوم و ظالم می شود.

رسا ـ چرا رژیم صهیونیستی با فرقه‌های ضاله هم‌پیمان می‌شود، از بابیت و وهابیت یا از فرقه شیرازی حمایت می‌کند؟

یک جنبه از مقاومت که بر آن تاکید دارم در همین زمینه است مقاومت صبغه های مختلفی می تواند داشته باشد یک زمان صبغه نظامی، سیاسی یا اقتصادی دارد اما یک زمان مقاومت صبغه فرهنگی دارد و دشمن روی فرهنگ شما تاثیر می گذارد، چرا اسرائیل غاصب در سرزمین خودش موسسه شیعه شناسی راه اندازی می کند، برای این است که نقاط آسیب کشورهای اسلامی به ویژه شیعیان را شناسایی نماید و نقشه شوم خود را در این کشورها پیاده کند.

اسرائیل غاصب و به پشتوانه آمریکا جریان سلطه را هدایت می نماید و به نظر من اسرائیل غاصب نمایندگی سلطه را در کل دنیا بر عهده دارد. الان مقابله و مقاومتی ما در برابر اسرائیل، مقابله و مقاومتی در برابر جریان سلطه است، "لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا" و یا "الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ" به ما نفی سلطه گری را نشان می دهد؛ در آیات بسیاری این مضمون آمده است.

یکی از راه هایی که نظام سلطه در پیش می گیرد و باید در مقابل آن حساسیت به خرج داد و مراقب بود دشمن به فرمایش حضرت امیر المومنین (ع) گاهی اوقات از نزدیک ترین جایی که فکر نمی کنید به شما نزدیک تر است، یعنی همیشه از طریق موشک وارد عمل نمی شود، بلکه از نزدیک ترین جایی که شما تصور نمی کنید دشمن به شما ضربه می زند.

لذا یک عده گروه های کاذب را ایجاد می نماید تا فرهنگ ما را از بین ببرد و وانمود کند همانطور که جریان اسلام ناب وجود دارد، جریان بهائیت و بهائیت و شیرازی ها هم هست. جریان شیرازی ها هم ولو اینکه در مورد رد یهود مطالب نوشته اند اما در مقام عمل کمک به صهیونیست می کنند.

تضعیف داعش به نفع مردم مظلوم منطقه است اما چرا اینها علیرغم موضع گیری که در برابر جمهوری اسلامی دارند در سیاست نیز ورود پیدا کرده اند اما چرا یکبار علیه داعش بیانیه صادر نکرده اند تقویت داعش امروز به نفع اسرائیل غاصب است یا به ضرر آن است؟

این جریانات به طور مستقیم شاید از رژیم صهیونیستی خط می گیرند، ولی حداقل به شکل مالی و تسلیحاتی تقویت می شوند و حتی از نظر فکری قطعا از جانب اسرائیل حمایت می شوند. برخی دیگر از اینها که تعمدی ندارند عملا در آن مسیر قرار گرفته اند. نوع مقاومت در مقابل تمام این جریانات در فقه ما تعریف شده است. مثلا در مورد کتب ضلال که بهائیت چاپ می کند داریم که تهیه و انتشار و نگهداری آن حرام است.

این تشتتی که در منطقه میان خود مسلمین اتفاق افتاده یک سر آن اسرائیل است و برای اختلاف اندازی در منطقه چه تلاش هایی را انجام می دهند. عرض من این است که مقاومت در مقابل صهیونیست ها محورهای مختلفی دارد یک موقع باید نظامی عمل کرد و آنجایی که دست ما می رسد باید وارد عمل شد یک جایی سیاسی یا اقتصادی باید وارد عمل شد و یک زمان محور مقاومت ما سازمان ملل است یعنی نماینده نظام جمهوری اسلامی زمانی که به سازمان ملل می رود و در مورد اسرائیل غاصب افشاگری می کند بخشی از محور مقاومت است.

رسا ـ چقدر حوزه علمیه در بحث فقه مقاومت در عرصه سیاست خارجی به صورت ساختارمند می‌تواند تاثیر گذار باشد؟

به نظر بنده در حوزه علمیه کارهایی صورت گرفته اگر شما دیدید یک روزی در مملکت ما رویکرد ضد صهیونیستی غلبه پیدا کرده بدانید قطعا حوزه علمیه در این زمینه سهم داشته است؛ چون حوزه علمیه است که افکار عمومی را بالای منبر، در سخنرانی و رسانه ای که در دست دارد هدایت می کند.

با این روحیه انقلابی گری که در بدنه مسؤولان حوزه وجود دارد انتظار داریم از نظر ساختاری و سازمانی محور مقاومت را علیه اسرائیل تقویت کنند. کل دنیا باید نگاه به حوزه قم داشته باشد ولی متاسفانه اکنون به خاطر اینکه سازمانی رفتار نمی شود این نگاه وجود ندارد اما به صورت غیر سازمانی و به صورت هدایت های کلی توسط طلاب و فضلا این مهم صورت می گیرد.

آثار این فعالیت‌ها را در قالب شرکت در راهپیمایی و یا به شکل ممنوعیت مصرف تولیدات رژیم صهیونیستی در جامعه مشاهده می‌کنم .اگر حوزه علمیه بتواند قطب و محور فرهنگی مقابله با رژیم صهیونیستی را طراحی کند بهتر است.

رسا ـ شاخصه مهم مقاومت اسلامی شیعی با مقاومت سلفی و بحث جریان‌های سلفی در چیست؟

با مطالعه اندیشه متفکرین جریانات تکفیری مانند داعش و القاعده یا کتاب فقه الدما و جهاد ابوعبدالله المهاجر المصری مشاهده می کنیم که در این کتاب ها یهود ستیزی موج می زند اما در مقام عمل چه اتفاقی افتاده که اینها در جهت تضعیف محور مقاومت کار کرده و در راستای منافع اسرائیل حرکت می کنند؛ تا جایی که حتی بخشی از مجروحین داعشی را اسرائیل مداوا می کرد.

صهیونیست ها گاهی اوقات از همین ظرفیت ها استفاده می کنند جریان تکفیری اساسا برای تامین منافع اسرائیل شکل گرفته است، لذا یکی از شواهدی که وجود دارد این است که اینها از نظام سلطه قدرت گرفته اند و در راستای تأمین اهداف نظام سلطه حرکت می کنند.

گروه های تکفیری النصره و داعش به دنبال تضعیف سوریه هستند؛ تضعیف سوریه به نفع کیست؟ هرچند این گروه ها با شعار یهودی ستیزی روی کار آمده اند، اما این مسئله یک حربه ای است از سوی خود صهیونیست ها که برای برای افکار عمومی مسأله را اینگونه جا انداخته اند؛ اینها مهره صهیونیستی و نظام سلطه هستند.

جریان تکفیری در منطقه ماهیتی جدا از نظام سلطه و رژیم صهیونیستی نخواهد داشت و کارهای اینها در منطقه مکمل یکدیگر است و هر کدام بخشی از یک پازل را پر می کنند. بعضی از آنها مراکز نظامی سوریه را مورد هدف قرار داده اند و در جهت تضعیف محور مقاومت فعالت می کنند و برخی دیگر جریان تکفیری را تقویت می کنند.

دولت های فاسد عرب منطقه نیز تکمیل بخش هایی از این پازل را به عهده دارند؛ هر چند که در لفظ بحث حمایت از داعش فعالیت نمی کنند اما باب مذاکره با رژیم صهیونیستی را باز کرده اند و قبح آن را شکسته اند و در راستای حفظ منافع اسرائیل با محور مقاومت درگیر شده اند. همه اینها یک هدف را دنبال می کنند و در راستای تحقق نظام سلطه در سطح منطقه اهداف رژیم صهیونیستی را دنبال می کنند.

قطعا نظام سلطه از بالا همه اینها را مدیریت می کند، اما روش ورود هر کدام به یک شکل است. هرچند که نظام سلطه اهداف خود را از طریق جریان تکفیری، دولت های عرب و اسرائیل غاصب پیش می برد اما بحمدالله رژیم صهیونیستی مغضوب مردم منطقه است./ت302/ف

ارسال نظرات