نتیجه تعدد نهادهای تبلیغی تکه تکه شدن بودجه و گم شدن اولویت ها است
اشاره؛ تبلیغ به عنوان رسالت هزاران ساله انبیای الهی همواره راهی برای نجات بشر و هدایت او به صراط حق بوده که در بازه کنونی بر دوش حوزه علمیه و طلاب علوم دینی نهاده شده و به عنوان یک وظیفه محوری در قاموس حوزه حک شده است.
با تحقق انقلاب اسلامی نیاز به ایجاد نهادها و تشکل های تبلیغی جدیدی احساس شد، بدین ترتیب ارگان هایی همچون دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان تبلیغات اسلامی و... به وجود آمدند که با وجود داشتن برکات و آثار مثبت متعدد موجب شدند از سویی محوریت حوزه در امر تبلیغ کم رنگ شود و از سویی دیگر انسجام و یکپارچکی امر تبلیغ از بین برود.
از این رو به نظر می رسد وجود نهادهای مختلف تبلیغی در کنار حوزه با مدیریت متکثر و سیاست های متفاوت و کارشناسی نشده آسیب های متعددی را به همراه دارد و ره آورد این تکثر چیزی جز موازی کاری نیست.
با این اوصاف اینگونه باید گفت که رکود در تبلیغ و عدم تمایل طلاب به تبلیغ بلندمدت از نتایج قطعی این موازی کاری و بی برنامگی است و چنین وضعیتی تبلیغ را دچار مشکلات اساسی می کند.
متاسفانه در این عرصه شاهد مدیریت قوی و یکپارچه نیستیم و از طرفی با نهادهای متعددی مواجهیم که همه داعیه تبلیغ و فرهنگ دارند و هر یک برداشت و تعاریف خاص خود را از این امر کلیدی ارائه می دهند.
بدین ترتیب اهمیت تبلیغ به عنوان یک امر مقدس و همچنین ارتباط مستقیم هزاران نفر از طلاب حوزه علمیه و مشکلات متعدد این عرصه موجب شد تا خبرنگار سرویس استان های خبرگزاری رسا، به سراغ حجت الاسلام عزیزی مدیر حوزه علمیه سیستان و بلوچستان برود و راهکار مناسب برای حل معضلات پیش روی تبلیغ را از وی جویا شود.
متن این گفت وگو در ادامه تقدیم خوانندگان محترم خبرگزاری رسا می شود.
رساـ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مراکز و نهادهای مختلف فرهنگی و تبلیغی تاسیس شدند، اما به دلیل عدم وجود سازمان و مرکزی برای هماهنگی و تقسیم کار شاهد هدررفت منابع و نوعی موازی کاری و عدم هم افزایی هستیم و همین مساله سبب شده تا در امر تبلیغ دین نیز شاهد مشکلات بسیاری باشیم، تحلیل شما در این باره چیست؟
تبلیغ امر بسیطی نیست تا بتوان آن را با یک سیستم و با یک روش و با یک محتوا به انجام رساند، بلکه از اساس تبلیغ یک امر مرکب است چراکه از جنبه های مختلفی برخوردار است، مخاطبین تبلیغ مختلفند و در سطوح متفاوتی از هم قرار دارند، فضای تبلیغ و حتی جغرافیای تبلیغی مختلف هم مشخصه های خاص خود را دارند و شیوه تبلیغی خاص خود را می طلبند بنابراین تبلیغ با داشتن چنین پیچیدگی هایی نیازمند مدیریت قدرتمند و واحد است.
نهادهای مختلفی چون دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و... به امر تبلیغ اشتغال دارند؛ وجود نهادهای متعدد مزایایی دارد: اول اینکه جغرافیای تبلیغ گسترش پیدا می کند؛ دوم اینکه مبلغ قدرت انتخاب در حیطه های مختلف تبلیغی پیدا می کند و سوم، هرچه ارگان های بیشتری پرچم دار تبلیغ باشند تبلیغ مکتب میسر تر می شود و چهارم، مبلغ به ایده های نوینی در عرصه تبلیغ دست می یابد.
وجود تکثر در نهادهای تبلیغی گرچه مزایایی به همراه دارد، اما معایب بزرگی را هم با خود دارد؛ این تعدد و تکثر باعث می شود بودجه ها تکه تکه شود، حمایت ها تقسیم می شود و در نتیجه اولویت ها گم می شود؛ چرا که هر نهاد اولویت های خاص خود را دارد.
به عنوان مثال ما موظفیم فرهنگ قرآن را گسترش دهیم و هریک از نهادهای تبلیغی همچون دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف و امور خیریه به این وظیفه اقدام می کنند، تفاوت کار اینجاست؛ مبلغین دفتر تبلیغات و مبلغین مستقر سازمان تبلیغات اسلامی بودجه ای در اختیار ندارند تا در این راه هزینه کنند، در مقابل سازمان اوقاف از قبل موقوفات خود اعتبارات بیشتری دارد که گاهی مشاهده می شود مبالغ هنگفتی برای تزئین یک دارالقرآن به دلیل وجود منابع هزینه می شود، در حالی که با یک دهم آن مبالغ این کار قابل انجام است.
بگذارید برای روشن تر شدن بحث، آماری را به شما ارائه بدهم؛ در حال حاضر ما حدود 5000 طلبه طرح هجرت داریم، سازمان تبلیغات اسلامی هم تقریبا از همین تعداد روحانی مستقر برخوردار است؛ در کشور حدود 80000 مسجد داریم که بسیاری از این ها از داشتن امام جماعت محرومند؛ مانند استان سیستان و بلوچستان که 100 تا از مساجد آن امام جماعت ندارد.
از سوی دیگر سازمان اوقاف موقوفاتی دارد مخصوص ترویج مکتب اسلام؛ سوال اینجاست، آیا پرچمی بالاتر از احیاء مساجد و نماز جماعت وجود دارد؟! شما ترکیه را در همسایگی مان ببینید، بیش از 80000 مسجد دارد که سازمان اوقاف ترکیه برای هرکدام یک امام و یک خادم قرار داده است و به آن ها مانند یک کارمند حقوق می دهد. اما آنچه در عمل برای ما رقم خورده است خرد شدن اعتبارات است که نتیجه ای جز ذبح شدن بیت المال نخواهد داشت.
مشکل دومی که تکثر سازمان های تبلیغی رقم می زند این است که در سیاست گذاری هم دچار زاویه می شویم به این معنا که حوزه علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی و... هریک بر اساس سیاست ها و راهبردهای خود مبلغین خود را هدایت می کند؛ در نتیجه گاهی در راهکارها و راهبردها دچار تعارض می شوند و این می تواند موجبات سرگردانی مردم را به عنوان مخاطب اصلی تبلیغ فراهم کند.
رساـ چه راهکاری را ارائه می فرمایید تا در این عرصه شاهد نوعی انسجام و مدیریت یکپارچه باشیم؟
لازم است مبلغین در ارگان های تبلیغی مختلف ساماندهی شوند و برای آن ها شرح وظایف تعیین شود و منابعی چون در آمد موقوفات به سمت تبلیغ هدایت شود؛ به نظر می رسد بهترین راهکار برای رهایی از وضع ایجاد شده در برنامه های تبلیغی ایجاد تبلیغ شبکه ای است با مدیریت واحد، تا از این پس شاهد اتلاف منابع نباشیم؛ چند سال پیش به یکی از ادارات ارشاد اسلامی یکی از استان ها بازدید کردم و در این بازدید با حجم انبوهی از کتاب های مفید مواجه شدم که به گفته رئیس آن مرکز از 7 یا 8 سال در آن محل تلنبار شده بودند در حالی که در فاصله نزدیک به این مرکز مساجدی بودند که جز مفاتیح و قرآن از کتب دیگر محروم بودند و این نتیجه مدیریت پراکنده است که حاصلی جز هدر رفتن بیت المال ندارد.
رساـ برای افزایش و ارتقای اثربخشی فعّالیت های فرهنگی و تبلیغی چه پیشنهادی دارید؟
از نتایج تبلیغ شبکه ای اثر بخشی در تبلیغ است اما برای این اثر بخشی عوامل متعدد دیگری نیز دخیل هستند و از مهمترین آن ها هدفمند کردن تبلیغ است؛ تبلیغ باید با برنامه ریزی و هدف گذاری صحیح انجام شود تا بتواند تاثیرگذار باشد.
عامل دوم باور داشتن به تبلیغ است نبود باور در وجود مبلغ نسبت به کار خود تبلیغ را بی اثر می کند؛ کار مبلغی که در روضه خود اشک می ریزد و خود به اشک و روضه باور قلبی دارد قطعا بر مخاطب اثر گذار است اما کار آن مبلغی که چنین باوری ندارد اینگونه نیست.
سومین گام در اثر بخش بودن تبلیغ داشتن استراتژی واحد است؛ مشکل اصلی در واقع ناشی از عملکرد جزیره ای ماست و هر نهاد به تنهایی و بدون داشتن استراتژی واحد اقدام به اعزام مبلغ می کند.
چهارمین عامل در اثر گذاری تبلیغ اخلاص است؛ به همین دلیل است که خداوند به فرموده قرآن در دل مردم نسبت به افراد با اخلاص «ودّ» قرار می دهد و این وعده الهی است که خداوند دل ها را نسبت به انسان های با اخلاص متمایل می کند، این هنر خداوند است؛
و پنجمین عامل استفاده از محتوای ناظر به نیاز جامعه است؛ اگر ما بخواهیم تبلیغی ارائه دهیم که آثار ماندگار داشته باشد ناچاریم نیاز روز مخاطب خود را بسنجیم زمان و مکان را در نظر بگیریم به عنوان مثال کسی که در میدان جنگ است می خواهد به بیان احکام بپردازد، گفتن احکام جهاد اثربخشی بیشتری دارد یا گفتن احکام غساله در شستن لباس؟ به طور مشخص احکام جهاد در این موقعیت زمانی و مکانی تاثیر گذارتر است؛ بنابراین انتخاب موضوع مطابق با شرایط موجود و فضای موجود نیاز است.
رساـ مهم ترین مشکلات عرصه تبلیغ دینی در حوزه چیست؟
به عقیده من مشکلات تبلیغ را در یک مورد نمی توان خلاصه کرد اما به مهمترین آن ها اشاره می کنم اولین مشکل در عرصه تبلیغ عدم شناخت مخاطب است، ما باید از مخاطب شناخت درستی داشته باشیم تا بتوانیم برای او برنامه متناسبی را طراحی کنیم.
دوم، عدم نیازسنجی صحیح نسبت به مخاطب است، اگر نیاز مخاطب را نشناسیم خوراکی را به او تحویل خواهیم داد که نیاز او نیست.
مشکل سوم عدم ارائه محتوای متناسب با مخاطب است، چرا که مشاهده می شود برخی مبلغین از محتوای غنی و متناسب برای ارائه به مخاطب بهره نمی گیرند
چهارم عدم وجود ساختار در امر تبلیغ و در نهایت استفاده نکردن از روش های دقیق جامعه شناسانه و روانشناسانه از مهمترین مشکلات در عرصه تبلیغ هستند، اما همه این موارد در سایه مدیریت یکپارچه قابل حل است، اما از امر آموزش در این عرصه نیز نباید غفلت کرد و با آموزش مبلغین توانا و ارائه محتوا و روش های تبلیغی متناسب به آن ها به رفع این معضلات همت گمارد./1399/گ403/ب1