تولید با چرخ دندههای شکسته
اشاره: چرخه اقتصاد از جمله چرخههای تأثیرگذار در زندگی مردم است و تفکرات مختلفی پیرامون فعالیتهای اقتصادی وجود دارد. هر تفکر نوع نگاه و روش خاص خودش را در اقتصاد پیادهسازی میکند. اقتصاد کمونیستی که نزدیک به شصت سال بر کرسی حکومت بیش از هجده کشور حاکم بود بیکفایتیاش را نشان داد و از اقتصاد لیبرالی نیز تنها جسدی ضربه مغزی شده باقی مانده که علائم حیاتی ضعیفی دارد و به دستگاههای عریض و طویل متکی است.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا در گفتوگو با حمیدرضا مقصودی، فارغالتحصیل رشته دکتری تخصصی علوم اقتصادی از دانشگاه امام صادق(ع) پس از پرداختن به مسأله بورس که در بخش اول این مصاحبه تقدیم مخاطبان شد به مسأله تولیدهای بیکیفیت و راهحل پیشنهادی پرداختند. بخش دوم این گفتوگو خدمت مخاطبان تقدیم میشود.
رسا ـ با توجه به بحثهایی که شما فرمودید؛ این سؤال پیش میآید که ما شاهد این هستیم که این چرخه با توجه به اینکه در ظاهر چرخۀ درستی است؛ اما به نتیجه نمیرسد! چرا برنامهای جایگزین برای تولید عرضه نمیشود؟
در این باره میخواهم از یکی از کتابهای استاد امام(ره)، مرحوم شاهآبادی مطلبی را نقل کنم. مرحوم آیتالله شاهآبادی در کتاب «شذرات المعارف» یک قسمتی دارد به نام «شذرة» که معنای آن روشنایی و نور است. یک قسمتی هم دارد تحت عنوان «رساله شرکت مخمس» که ایشان با این مکانیزم هم به حضرت امام آموزش میدهد که من متن آن را برایتان میخوانم.
متن حاضر پیوستِ یک این کتاب است که در کتابهای بعدی هم چاپ نشد. البته جلوی خیلی از کتابهای مهم انقلاب اسلامی را هم گرفتند تا چاپ نشود؛ برای مثال یکی از کتابهای شهید مطهری در مورد اقتصاد دیگر چاپ نشد. البته این اسکن از کتاب را ما خودمان انجام دادهایم.
شرکت مخمس؛ پیشنهاد آیتالله شاهآبادی
این جمله زیبا و جالبی است. آیتالله شاهآبادی این پیشنهاد را میدهد؛ این شرکت یعنی شرکت مخمس بحث مفصلی دارد. اعتبار این شرکت از ناحیه اجتماع است؛ یعنی مردم این نوع شرکت را تاسیس کردهاند. شرکتهایی که خیانت و تضییع حقوق منجر شده از طریق انفراد از اجتماع است.
شرکتهایی که فساد کردهاند از جهت جدا بودن از مردم بوده است. حضرت آقا میفرمایند: «اقتصاد مردمی»؛ یعنی اقتصادی که مردم صاحب و مالک آن اقتصاد باشند و مردم آن را طراحی تأسیس کنند. آنهایی که باعث تضییع حقوق مردم شدند از جهت انفراد در تأسیس بوده است.
بانک بخش اعظم شرکتها و تجارتهای دنیا را تشکیل میدهد؛ اما چون بانک ذاتاً منفرد از ایرانی جماعت است قابل فساد میشود. شاید در سال ۱۳۲۰ است که ایشان میگویند این سازه به درد ما نمیخورد و برای همین شرکت مخمس را پیشنهاد میدهند. ما اثبات میکنیم شرکت ایشان هم میتواند هم جای بانک، هم جای بورس، هم جای بیمه و شرکتهای قرض الحسنه را بگیرد. حتی میتواند در جای مکانیسم تولید قرار بگیرد.
آیتالله شاهآبادی این پنج گانه مفصل را در ۱۸ یا ۱۷صفحه و در عبارات سنگینی توضیح میدهد. ما چندین بار این را خواندهایم و مانند شرح لمعه قابلیت تفصیل به چند جلد را دارد. حجتالاسلام رضی یک پایاننامه در دانشگاه امام صادق(ع) در همین رابطه نوشته است.
شرکت یهود در جامعه یهود منحل نخواهد شد!
شرکت یهود را باید مورد توجه قرار داد؛ چون در جامعهای واقع شده که قابل اختلال نخواهد بود و ایشان نسخه دیگری دادند؛ چون شرکت یهود در جامعه یهود تاسیس شده در آن جامعه قابل انحلال نخواهد بود. آیتالله شاهآبادی میگویند بانک و همینطور بورس را کنار بگذارید، بعد ساز و کار خودشان را توضیح میدهند و در نهایت شرکت مخمس را پیشنهاد میکنند.
در فرصت دیگری میتوانیم بگوییم شرکت مخمس چیست و چگونه کار میکند. عالمی که استاد حضرت امام هست جایگزینی را پیشنهاد میدهد و ما میبینیم جایگزینی که امام داد میزند، اقتصاد پابرهنگان و اقتصاد پاییندستان است که اتفاقا از همۀ شما بالاتر هستند؛ یعنی اقتصادی که ابتکار عمل دست جامعه باشد نه اینکه از جامعه پول را بگیرید و به یک آدمی که هیچکاری نمیکند تبدیل کنید.
حضرت آقا در بحث اسلام عدالت قیدی گذاشتهاند و آن این است که تصمیمگیری از مردم گرفته نشود. این با ماهیت بازار سرمایه در تناقض است؛ چرا که وقتی فردی پول خود را در بازار سرمایه میگذارد مگر میتواند تصمیم بگیرد چه اتفاقی بیفتد؟ حالا ما در سیری که از ۱۲۰ سال پیش آغاز شده است و به اتفاقی که در بورس میافتد انتقاد میکنیم خیلی از رفقایمان فکر میکنند ما دوست نداریم جیب آنها پر از پول شود!
آنها میگویند میخواهید مانع پولدار شدنمان بشوید؛ اما نمیدانند آنچه که دارند دیگر پول نیست بلکه جنسی از اعتبار است که تضعیف جایگاه فرد در اجتماع را نتیجه میدهد. یکی از آن چند مغلطهای که خدمتتان عرض کردم این است که تولید انبوه باعث بالا رفتن بهرهوری در تولید میشود. این استدلال از آن استدلالهای خندهدار و پر از مثالهای نقض است؛ برای مثال وقتی شما میروید سر کوچه خود ماست بخرید هم لبنیات سنتی و هم لبنیات از کارخانه دارد. کدام را انتخاب میکنید؟
رسا ـ طبیعتاً سنتی.
خوب قیمت آن چگونه است؟
رسا ـ سنتی تقریبا یک سوم قیمت ارزانتر است.
اما آن ماست سنتی در حد روزی دو سه تا دیگ تهیه میشود که هم قیمت سنتی پایینتر است و هم از طرفی کیفیت سنتی بالاتر از کیفیت ماست کارخانه است؛ مگر قرار نبود کارخانه کیفیت را بالا ببرد و قیمت را پایین آورد؟ اما چرا نشد؟ این یکی از هزاران مثال در این زمینه است. در مورد کیفیت آیا مازراتی را میشناسید؟ یا بوگاتی را؟
رسا ـ در حد اسم بله، میشناسیم.
این شرکتها به صورت منوال کار میکنند؛ یعنی با دست ماشین را میسازند یا بهتر است بگویم ماشینهای آنها دست سازند. حالا اینها ماشینهای دست ساز گران هم هستند. ما چند هزار کارخانه ماشین دست ساز داریم که با قیمتهای مختلف ارزان و گران ماشین تولید میکنند. اما کیفیت چگونه است؟
مازراتی این یک نوع مثال هست؛ اما ایران خودرو چه؟ کارخانهای بزرگ با همان ساختار سرمایهداری که اتفاقاً بارها و در صد سال اخیر شیره جان ملت ما را کشیده است. شما قرار است پول تزریق کنید تا این کارخانه راه بیفتد دیگر؟ اما کیفیت و حتی قیمت چه میشوند؟ از این مثالها خیلی وجود دارد.
استدلالی که آنها دارند این است که پول را باید کنار هم بیاوری تا کار کند. درحالی که خود این استدلال یک مغلطه است. ایرانیها در طول تاریخ ۷ هزار سالهمان تولید کننده و تاجر بودند؛ البته منهای ۱۵۰ سال اخیر. مجرای تجارت دنیا یعنی جاده ابریشم دست ایرانیها بود. هم تجارت خرد و هم تولید خرد انجام میدادیم؛ منظور از تولید خرد همان تولید در مقیاسهای روستایی است.
رسا ـ مثل چرخهای ریسندگی و دارقالی و موارد شایع این گونه در قدیم؟
احسنت! حالا تجارت خرد چطور بود؟ کاروان راه میانداختیم متشکل از صد شتر که هر شتر برای یک نفر بود. یک کاروان راه میافتاد ۵۰ تاجر هم با آن راه میافتادند. الآن میگویند در کارخانه تولید کن، تجارت خود را هم با کشتی انجام بده. برای چه؟ چون کیفیت بالا برود و قیمت پایین بیاید.
اما در این شکل نه کیفیت بالا میرود و نه قیمت پایین میآید. این یک مغالطه نظام سرمایهداری است که سیصد سال دارد با این استدلال کار میکند. درحالی که حضرت آقا میگویند «اقتصاد مردمی»؛ یعنی اقتصاد استقلال و در آن اقتصاد عدالت وجود داشته باشد. حضرت آقا یکی از اصولهای اقتصاد مقاومتی را به مقاومت بنیان بودن اقتصاد تعبیر میکند.
عدالت بنیان بودن در نگاه شهید صدر
شهید صدر عدالت بنیان بودن را به متوازن بودن تعبیر میکنند؛ یعنی مردم در اقتصاد اسلامی اختلاف درآمد دارند ولی اختلاف سطح درآمدشان آنقدر نیست که اختلاف طبقاتی ایجاد کند. ممکن است یک نفر پژو داشته باشد، یک نفر پراید داشته باشد و یک نفر دنا داشته باشد، ولی اینجور نیست که یک نفر پراید و یک نفر مازراتی داشته باشد.
البته وظیفه اقتصاد اسلامی این است که وضع مردم خوب شود؛ ولی در سطحی که یک نفر مازراتی، یک نفر بوگاتی و یک نفر هم بنز داشته باشد، ولی اختلاف پیش نیاید؛ اما در انباشتگی قرار بود ثروت دست یک نفر باشد و دیگران هم کار کنند. به عبارتی یکی قرار است مازراتی سوار باشد و انبوهی از کارگرها باید پراید سوار شوند. اگر این اتفاق نیفتد تولید شکل نمیگیرد.
رسا ـ پس اول اینکه جنس برای کارگر نیست و دوم اینکه مجبور است فقط خودش را در حد کارگری ببیند؟
همین است. به آنها میگویند بخور و نمیر. کارکرد بورس در کنار بانک این است که اموال مردم را بگیرند تا تولید را راه بیندازند؛ اما تولید هم راه نمیافتد و فقط سرمایه از دست میرود. باز مغلطه دیگری وجود دارد که برعکس قضیۀ پیشین میگوید تولید در مقیاس خرد کارآمد است و آن را در مثالهای متعدد اثبات میکنند.
اقتصاد چین با همین ماجرا قیام کرد. چین تولید خرد راه انداخت و دنیا را گرفت و البته بعداً تولید کلان راه انداخت و بعد توانست دنیا را تصاحب کند. حالا تأمین مالی این سبک چطور است؟
رسا ـ هرکس با سرمایه اصلی خودش؟
بله، در نهایت هم ۵ نفر دور هم جمع میشوند؛ چهار الی پنج خانواده دور هم جمع میشوند؛ اما حالا همه خانوادهها پولشان را در یک بانکی میگذارند تا یکی دیگر برایشان کار کند و پولش به دستشان برسد. همه دنیای مدرن این است که پولت را بده بنشین در خانه، من برایت کار میکنم. پول را میگیرد در خانه هم مینشینی؛ اما برایت کار نمیکند.
برخلاف این شکل در اقتصاد مقاومتی و اقتصاد مردمی باید مردم صاحب اقتصاد خودشان باشند؛ یعنی ابتکار عمل داشته باشند؛ اما وقتی کارخانه ایران خودرو نزدیک به یک میلیون و سیصد هزار خودرو در سال تولید میکند، یعنی ابتکار عمل و نوآوری را تعطیل کرده است.
این اتفاق در جنرال موتور نیز رخ میدهد. در آنجا سه الی چهار نوع خودرو تولید میکنند که البته سطح کیفی آن خودروها نیز بالاتر از خودروهای داخلی هستند؛ اما در آنجا و در شرکت بنز نیز نوآوری و ابتکار عمل تعطیل شده است. اگر خودروسازی در کارگاههای کوچک راهاندازی شود هم مردم پولش را تأمین میکنند و هم یک سیستم تأمین مالی خرد است.
نظام تأمین مالی خرد در غرب بسیار فراوان است. سیستم Man & Man Financial یکی از سیستمهایی است که در آن من میتوانم شما را پیدا کنم و بگویم شما درحال انجام چه کاری هستید؟ من پول میگذارم و شما کار کنید. با این روش نظام تأمین مالی طراحی میشود؛ ولی فکر میکنیم بانک و بورس اصل است و در حال رشد آنها هستیم.
در کنار این بحثها خود غربیها میگویند بورس به تولید کمک نمیکند. گاهی اوراق بورس گونه خاصی از اوراق بدهی است که کارخانه آن را منتشر میکند تا بدهی خودش را تأمین کند؛ اما در ایران ما مالکیت را از دولت میگیریم و به کسانی که در دولت دارند سفته بازی میکنند میدهیم؛ نه به شرکتها.
رسا ـ بسیار ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
خبرنگار محمدجواد سهرابی
گ/404/ق