فراغت با طمع گس بیهویتی!
اشاره: مسأله سبک زندگی اسلامی یکی از مهمترین دغدغههای رهبر معظم انقلاب بوده و هست که بارها و بارها این مسأله را متذکر شدند. در بحث سبک زندگی اسلامی یک بخش مهم آن بهخصوص برای کودکان، نوجوانان و جوانان، تفریح و استراحت میباشد که برای داشتن لوازم تفریحات اسلامی باید مسؤولان ذیربط تمام تلاش خود را بکنند.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام و المسلمین ولیالله لونی استاد سطح عالی حوزه علمیه به گفتوگو پرداخت که بخش اول آن تقدیم مخاطبان میشود.
رسا ـ اوقات فراغت چه جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد؟
موضوع اوقات فراغت موضوعی مهم و دارای نوسان بوده است. در طول چند دهه گذشته به خصوص بعد از انقلاب، در موضوع فراغت انسان، جایگاه توحیدی و سرانجام سرنوشت دنیوی و اخروی او، بحثهایی مطرح است که از حساسیت غیرقابل وصفی برخوردار است.
در تاریخ بشر بهویژه در قرنهای اخیر میبینیم که مکاتب زیادی را بهوجود آوردند و چه تعاریف جدید و متفاوت و یا حتی متناقضی از انسان و سرنوشتی که در انتظار اوست، ارائه کردند. انسانهای منفعتطلب و پیرو مکاتب منفعتطلب از این فرصتی که بهوجود آمده و دیگر فرصتسازیهایی که بهوجود آوردهاند؛ چه تهدیدها و چه بلاهایی که سر انسان در نیاوردند و چه گرفتاریهایی که ایجاد نکردند که ما اکنون گرفتار آن میباشیم.
این مکاتب در تعاریف چنان پیش رفتند و جلوی خود را باز دیدند که انسان را از پایینترین درجۀ ممکن در عالم هستی تا بالاترین و عالیترین درجۀ وجود، معنا و تفسیر کردند. محصول یک چنین نگاهی طمع ورزانهای، استکبار، استعمار و استثمار شد که در نتیجه تهی شدن انسان و ذلتپذیری مدرن او در تاریخ کنونی را باعث شده است. آن هم ذلتی که ویرانگر پایههای انسانی و زندگی متعالی بشر نیز هست.
رسا ـ بنابراین نحوه پرکردن اوقات فراغت بسیار متفاوت است.
اوقات فراغت و ملاک نحوه پرکردن آن با تفاسیر و فهمهای گوناگون زیادی مواجه بوده و در پی آن، برنامهریزیها و مدیریتهای غلط یا درستی صورت پذیرفته است. اگر برنامهریزیها غلط صورت بگیرد منجر به خسارات زیادی برای جامعه ما میشود کما اینکه شده است که به نحوی ما را اسیر نسبی پوچگرایی میکند. علت چنین اتفاقی هم این است که این دانش برنامهریزان عرصۀ تربیت و روانشناسان اجتماعی، جامعهشناسان و... محصولی از غرب است، یا اگر هم محصول نباشد متأثر از علوم انسانی غرب میباشد.
بر این اساس، پرکردن اوقات فراغت، پرکردن وقت انسان نیست؛ بلکه منظور این است که برنامهای جامع برای هدفگذاری درست و روشهای کارساز، براساس مبانی صحیح، با زمانبندی مناسب در زمینههای مورد نیاز، آن هم توسط افراد شایسته تهیه و نتظیم شود و براساس آن اقدام لازم صورت بگیرد. پس بر این اساس و نگاه اجمالی به پر کردن اوقات فراغت، یک روند و فرآیند تربیتی درست، لازم است که به چند نکته توجه داشته باشیم.
فرایندی برای تربیت سالم
نکته اول، هدف هر برنامه که هدف میانی اقدامات تلقی میشود، بر پایه هدف متعالی انسانی انسان مشخص میشود که همان خشنودی خدا و قرب الی الله است؛ یعنی اینکه انسان یک هدف عالی دارد و یک هدف میانی و هدفهای میانیاش را برای هر برنامۀ خاص باید بچیند. هدف، طولی است.
نکتۀ بعدی، در غیر گروه، «فرد» و در گروه، «افراد» بهطور نسبی مورد شناسایی برنامهریزان قرار گیرند تا برنامه و فعالیت رشد دهی، متناسب با ظرفیتها و استعدادهای آنها انجام پذیرد. نکتۀ سوم برنامۀ کلان و اصولی بر پایۀ هدف یا اهداف و نیز براساس استعدادها و زمینههای مورد هدف تغییر، تنظیم بشود. چهارمین نکته، شیوه رشد بخشی در فرایند تربیت و اوقات فراغت باید با روشی موثر، کارساز و پیشبرنده باشد.
نکتۀ پنجم، در فرایند فعالیتهای سازنده و رشد دهندۀ انسان، باید زمانبندی منطقی در مراحل رشد صورت پذیرد. نکته دیگر، زمینۀ مورد رشد انسان یا افراد انسان و فرد انسانی باید مشخص شود و کل فرایند مذکور، در بستر آن زمینههای مورد شناسایی، قابل تغییر و رشد معین شود. و آخرین نکته عوامل انسانی و غیرانسانی که باید این تغییر تعالی بخش را در فرد یا گروه به انجام برسانند، خود توانمند و شایسته باشند؛ انسانهایی که لایق تربیت کردن باشند و افراد به آنها سپرده شود و ابزارهای مورد نیاز هم برای همه محیا باشد.
رسا ـ چه مسؤولیتهایی در تبیین این معارف و روشن نمودن جایگاه اوقات فراغت وجود دارد؟
خب وقتی این فرایند رشد که اینجا منظور پرکردن اوقات فراغت است را مدنظر قرار میدهیم؛ عرض شد که منظور از اوقات فراغت این نیست که ما صرفا وقت خالی بشر را پر کنیم. گاهی اوقات این وقت با چیزی، به شیوهای، با روش و با ملاکی پر میشود که ممکن است بشر را به طرف نابودی و دور کردن از هدف متعالی توحیدیاش بکشاند و یا ممکن است موثر باشد و یا ممکن است بیاثر باشد یا صرفا سرگرمی محض باشد و نظایر این.
عرض کردیم این اوقات فراغت را در منطق اسلام نمیپذیریم و در فرایند تربیت بشر به آن هفت نکته اشاره شد. در این جای سؤال شما مطرح است که چه فرد، نهاد، دستگاه و یا چههای فراوان دیگری که قابل مطرح است، شایستگی برعهده گرفتن این امر مهم را دارند؟ بهویژه آن که توضیح دادیم انسان هست و پیچیدگیهای خلقتی او.
جسم انسان آنقدر پیچیدگی دارد که هزاران سال دانش پزشکی ـ بهویژه این رشد سرسامآور امروزۀ پزشکی که چنان فزاینده است که برای هر عضو کوچکی تخصصها و فوق تخصصهای فراوانی را بهوجود آوردهاند ـ در یک زمینهای که میخواهد انسان را درمان و اصلاح کند، بعد میفهمد که این ممکن است به بخشهای دیگر صدمه بزند که از چشم دانشمندان و دقتهای عجیب و غریب آنها دور مانده بود. این حاکی از آن است که جسم آدمی پیچیدگیهای فراموانی دارد.
اولا خدایی که این جسم را طراحی کرد، دوما خلق کرد آن هم بدون هیچ نمونۀ قبلی، در انتها همان خدا روحی را هم در همین جسم قرار داده است. حالا شما ببینید وقتی جسم این قدر پیچیده است، روح چه پیچیدگیای دارد؟ اساسا فراز و فرودها و تناقضهای تعریفی از انسان، به همین روح بر میگردد؛ هر چند در جسم تجلی پیدا کند. بنابراین در اینجا انسان و سرنوشتی را که در انتظار انسان است ـ چه در دنیا و چه در آخرت ـ وظیفۀ متولیان تربیت را بر شکوفایی انسان بسیار سنگین کرده که جز از جانب خدا قابل توصیف نیست.
بر این اساس در جواب این سؤال بسیار مهم و کلیدی بهعنوان مقدمه عرض میکنم که جامعۀ علمی و عام تربیتی ما که از علوم مختلفی از جمله علوم تربیتی باید برخوردار باشد، در اثر نفوذ علوم انسانی غیر توحیدی و غیر وحیانی، دچار گیجی و اشتباه در تشخیص، تعریف به خصوص در تعریف نیازهای انسان شدهاند. در نتیجه گرفتار نوسانات و فراز و فرودهای شکننده گردیده شدند./گ403/ف