۲۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۱
کد خبر: ۶۶۳۱۷۴
حجت الاسلام غفاری قره باغ در گفت‌وگو با رسا:

چیزی به نام «عصمت» در نگرش آقای ملکیان وجود ندارد

چیزی به نام «عصمت» در نگرش آقای ملکیان وجود ندارد
عضو هیأت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران درباره شبهه «اسطوره سازی از امام حسین(ع)» از سوی آقای ملکیان گفت: چیزی به نام «عصمت» در نگرش ایشان وجود ندارد.

اشاره: امام خمینی(ره) در جریان انقلاب اسلامی و نهضتی که داشتند همواره نسبت به خطر غرب زدگان و تقابل لیبرال‌ها با فرهنگ و تفکر انقلابی هشدار می دادند و می فرمودند «ما از شرّ رضا خان و محمد رضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت‏ یافتگان غرب و شرق به این‏ زودی ها نجات نخواهیم یافت».

چند سالی است که سلسله نشست‎هایی در موضوعات مختلف دینی به‎ویژه به مناسبت ماه محرم و مکتب عاشورای حسینی(ع) با حضور برخی روشنفکران دانشگاهی و لیبرال های حوزوی برگزار شده و هر بار علیه این مکتب نورانی، شعائر اسلامی و فرهنگ انقلابی شبهه پراکنی می شود.

در یکی از این جلسات، آقای مصطفی ملکیان مسأله «اسطوره سازی از امام حسین(ع)» را مورد بحث قرار داده و شبهاتی پیرامون آن مطرح کرده است که احساس می شود از نوعی دیدگاه غلط درباره مسائلی همچون عصمت اهل بیت(ع) و جایگاه آسمانی آن بزرگواران سرچشمه می گیرد.

البته باید گفت که برخی جریانات همچون تشیع انگلیسی و شیعیان لیبرالی، سیاه‌نمایی‎ها و افراط و تفریط‎های بسیاری درباره  جریان کربلا مطرح کرده اند؛ اما هیچ گاه یک انسان آگاه از حقایق و تعالیم اهل بیت(ع) و دارای منطق، این گونه شبهات و نگاه‎های انحرافی از دین را نمی پذیرد.

در همین زمینه خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا با حجت الاسلام سید احمد غفاری قره باغ به گفت‌وگو نشسته تا این عضو هیأت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران به شبهاتی که از سوی آقای ملکیان طرح شده است، پاسخ دهد.

وی معتقد است، اساساً چیزی به نام «عصمت» در نگرش آقای ملکیان وجود ندارد و چون اهل بیت(ع) را صرفاً یک عده انسان‌های خوب و نه بیشتر، در بین مردم تصویر می‌کند، توجهی به جایگاه آسمانی معصومین(ع) ندارد، لذا هر گونه تصویر آسمانی از ایشان را اسطوره‌ای قلمداد کرده است.

متن کامل این گفت‌وگو در زیر تقدیم خوانندگان گرامی می شود.

رسا ـ در ابتدا بحث عصمت ائمه اطهار(ع) و اعتقاد قلبی و اطاعت عملی از ایشان مطرح است؛ آقای ملکیان می‌گوید اینکه امامیه با وجود ادعای حسن و قبح عقلی، در عمل هرچه اهل‌بیت(ع) انجام دهند را حَسَن و مطابق با فرامین الهی می‌دانند، نوعی رویکرد اشعری است؛ این مسأله را تبیین بفرمایید.

پاسخ این سخن آن است که اهل بیت(ع) مرجع شناخت نیکی‌ها و بدی‌ها برای شیعیان محسوب می‌شوند و این اشعری گری نیست، زیرا مدعای حسن و قبح عقلی این است که عقل بشر می‌تواند برخی حسن‌ها و برخی قبیح‌ها را شناسایی کند و مدعا این نیست که عقل ما توانایی شناخت همه نیکی‌ها و بدی‌ها را داشته باشد، بنابراین هیچ معتزلی و هیچ قائل به حسن و قبح عقلی، مدعی نبوده که تمام خوبی ها و بدی ها برای عقل انسان قابل ادراک است، از این رو مراجعه به اهل بیت(ع) در ادراک نیکی ها و پستی‌ها اشعری ‌مآبی محسوب نخواهد شد.

در مکتب شیعی دلیل قاطع بر عصمت اهل بیت(ع) وجود دارد، از این جهت هر آنچه این بزرگواران انجام دهند، از نقص و خباثت به دور است

مضاف بر موارد مذکور، در مکتب شیعی دلیل قاطع بر عصمت اهل بیت(ع) وجود دارد، از این جهت هر آنچه این بزرگواران انجام دهند، از نقص و خباثت به دور است. لکن از آنجا که آقای ملکیان، عصمت اهل‌بیت علیهم‌السلام را نمی‌پذیرد، نمی‌تواند به تفاهم ذهنی با رویکرد امامیه دست یابد.

رسا ـ اشکال دوم آقای ملکیان درباره بیان مصائب اهل بیت(ع) در جریان کربلا است؛ وی مدعی است که این گونه بیان نقل‎ها، گویا از صحنه کربلا فیلمبرداری صورت گرفته، در حالی که بعد از این واقعه تا مدت زمان طولانی کتابت ممنوع بوده است.

پاسخ این شبهه، این است که ماجرایی مثل ماجرای کربلا و عاشورا آن‌قدر برای شیعیان دردناک بوده که آن را سینه به سینه در مجالس برای یکدیگر نقل کرده اند.

شکل گرفتن مجالس برای عزای کربلا، منحصر به فرد بوده و باید دانست که این مجالس برای پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) نیز شکل نگرفته است، بنابراین شکل‌گیری مجالس عزاداری به صورت منحصر به فرد برای اباعبدالله(ع) بوده و از زمان خود اهل بیت(ع) تا عصر حاضر برقرار مانده است.

باید دانست مطالب و مفاهیم جریان کربلا به صورت سینه به سینه برای نسل‌های آینده نقل شد تا این که در برهه‌ای از تاریخ، آن وقایع به شکل مکتوب در آمد، بنابراین نمی‌توان گفت چون آن زمان، کتابت وجود نداشته، امروز هر آنچه از آن جریان نقل می کنیم، سخنانی غیر قابل اعتماد است.

اندیشه/چیزی به نام «عصمت» در نگرش آقای ملکیان وجود ندارد

رسا ـ اشکال دیگر آقای ملکیان که به رثا گویان حسینی و دوران صفویه نسبت می‎دهد؛ خوانشی تحت عنوان «خوانش اسطوره‌ای» از قیام کربلا است و آن را رؤیایی و دور از دسترس تعبیر می‌کند که خارج از حیطه‌ انسانی است، در این باره هم توضیح بفرمایید.

پاسخ این است که اساساً این نوع نگرش از سوی آقای ملکیان مبتنی بر نقطه نگاهی دیگر از اندیشه او است و آن این که اساساً چیزی به نام «عصمت» در نگرش ایشان جایگاهی ندارد و چون اهل بیت(ع) را صرفاً یک عده انسان‌های خوب، و نه بیشتر، در بین مردم تصویر می‌کند و توجهی به جایگاه آسمانی معصومان(ع) ندارد، لذا هر گونه تصویر آسمانی از ایشان را اسطوره‌ای قلمداد می کند.

خوانش اسطوره‌ای به نظر وی زمانی صورت می‌گیرد که ما بخواهیم رفتارهای آسمانی معصومانه به اهل بیت(ع) نسبت دهیم و این تفاوتی نخواهد کرد که واقعه، واقعه کربلا باشد یا واقعه مربوط به حیات نورانی امیرمؤمنان(ع)، بلکه مشکل را باید در مسأله عصمت اهل بیت(ع) جست‌وجو کنیم و بدانیم اگر این مسأله حل شود، نحوه تعامل معصومان(ع) با وقایع زمانه‌شان قابل ارزیابی در حیطه‌ آسمانی‌ها بوده و قابل مباهات نسبت به ملائکه خواهد بود.

در صحنه ملکوتی فداکاری اباعبدالله(ع) در جریان عاشورا که تمام آنچه که داشت را در راه اسلام اهدا کرد، تا معرفت بشریت برانگیخته شده و به جهالت تاریخی ضربه زده شود.

رسا ـ آقای ملکیان در قرائت دیگری از خوانش‌های اسطوره‌ای، این را مطرح می‌کند که گویا واقعه کربلا برای این اتفاق افتاد که خداوند، آفرینش انسان را برای فرشتگان، آن زمانی که نسبت به آفرینش انسان اعتراض کردند، توجیه کند؛ او می‌گوید خداوند، واقعه کربلا را به فرشتگان عرضه کرد، تا بدانند از سلاله‌ آدم و حوا چنین انسان‌های بزرگی پدید می‌آیند تا نسبت به نادرستی اعتراض خود به هنگام آفرینش حضرت آدم پی ببرند.

البته که جریان کربلا قابل مباهات برای فرشتگانی است که نسبت به آفرینش انسان معترض بودند، زیرا تصویرشان از انسان خون ریزی و گستراندن جهالت بود، پس چنین انسان کاملی که همه دارایی‌اش را می‌دهد تا جهالت را از بین ببرد، نقطه مقابل تصویری است که فرشتگان در ابتدای خلقت از انسان داشتند و قابل مباهات از سوی خداوند بر آنها است، از این رو، این خوانش، خواه اسطوره‌ای باشد یا غیر اسطوره‌ای، خوانشی معصومانه است که در فلسفه‌ آفرینش به عنوان نقطه‌ ناب آفرینش انسان قرار می‌گیرد./841/گ403/ف

گفت‌وگو از حسین ثالث مؤید

ارسال نظرات