سیاسی شدن فرهنگ؛ اشتباهی بزرگ!
اشاره: وقتی که به فرهنگ از بالا به پایین نگاه شود، معضلات کف جامعه به ندرت اهمیت پیدا میکند و بیشتر تشریفاتی بودن مصوبات را منجر خواهد شد و با غلبه افراد حقوقی در این شورا و نداشتن تشکیلات منسجم برای رصد میدانی معضلات این معضل را تشدید میکنند.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا با دکتر سیدحسین شرفالدین عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) به گفتوگو پرداخت.
رساـ وظایف شورای عالی فرهنگی را به صورت مختصر بیان بفرمائید.
شورای عالی انقلاب فرهنگی به لحاظ جایگاه، عالیترین مرجع سیاستگذاری و تعیین خط مرز تصمیمگیری و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور را برعهده دارد و تصمیماتش هم لازمالاجرا است. به لحاظ وظایفی که برای این شورا تعیین شده بخشی از جنس سیاستگذاری، بخشی هم تدوین ضوابط و نظارت است. اکنون باید بررسی کنیم و ببینیم چقدر از وظایف عمل شده است؟
در بخش سیاستگذاری، تدوین اصول و سیاستها، طرحهای راهبردی، تعیین اهداف و خطمشیهای مختلف در حوزههایی مانند؛ فرهنگی، آموزشی و پژوهشی مثل حوزه مسائل مربوط به زنان، تبلیغات، اطلاعرسانی، چاپ و نشر و... پیگیری همکاری حوزه با دانشگاه، مقابله با تهاجم فرهنگی و بخشهای دیگر باید در این شورا تدوین و ضوابط آن برای اجرا و هدایت مشخص شود.
نظارت دقیق شورا برای اجرایی شدن اسناد
همچنین طبق اساسنامه وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی، یکی دیگر از وظایف این شورا ارائه راهکارهای مناسب جهت گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در ابعاد مختلف، تقویت انقلاب فرهنگی و فرهنگ انقلابی، اعتلای فرهنگ عمومی، ایجاد تحول در دانشگاهها و مراکز فرهنگی، هنری، اموری و... میباشد. در بخش نظارت نیز شورا نسبت به همین دو بند سیاستگذاری، تدوین ضوابط و همچنین وظیفۀ نظارت بر اوضاع فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور و نظارت بر فرآیند اجرایی الگوهای توسعه و پیامدهای فرهنگی و... ذکر شده است.
رساـ ارزیابی شما از عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی چگونه است؟
به نظرم برای داوری و نتیجهگیری بر اینکه آیا شورا موفق بوده است یا خیر ابتدا باید اهداف شورا را بشناسیم که به چه علتی تشکیل شده و سپس بررسی کنیم که در طول زمان ایجاد این مراکز چه مقداری از آن محقق شده است و اگر نشده علت و ضعفها را پیدا کنیم. من فکر میکنم شورای عالی انقلاب فرهنگی به رغم تلاشهای درخور تحصیناش نتوانسته به همۀ اهداف و انتظاراتی که متناسب با زمان به کار میرفت صورت نگرفته است.
به همین جهت بنده به چند عامل اشاره میکنیم؛ عدم التفاط جدی به جایگاه، اهمیت و نقشهای جدی جایگاه فرهنگ. فرهنگ از دید صاحب نظران روح دمیده در کالبد اجتماع است. جایگاه بسیار مهمی دارد و این جایگاه مانند سابق مورد توجه نیست و یا کم توجهی صورت گرفته است.
نکته بعدی پیچیدگیهای فرهنگ میباشد، فرهنگ دارای یک هویت پویا در بخشی از ابعادش اساساً استاندارد پذیر نیست و قابل مهندسی شدن نمیباشد. آن ابعادی که جنبه وجودی دارد به دلیل اینکه به نفوس انسانها قائم است و خیلی سیّال و پویا میباشد، معمولاً در چهارچوب قاعده قرار نمیگیرد و تنها بخشی از فرهنگ میتواند در دسترس شورای عالی است و آن بخشهایی است که قابل مهندسی، سیاست پذیر، قاعده پذیر و... هستند میتواند در دسترس شورای عالی قرار بگیرد. این به نظرم یک بعدی است که شاید شورا نتواند به بخشهای مختلف آن دسترسی داشته باشد و بستگی به اجازه از سوی دولت دارد که چه اندازه و تا کجا فعالیت کند.
نکته دیگر ارتباطات گسترده میان فرهنگی کشور با جهان است که کار شورا را تقریباً کم نتیجه کرده است. در ورود موجهای ناخواسته از سمت رسانههای بیگانه و ناخواسته مثل ماهوارهها که در این مسأله شورا ظرفیت پیگیری، برطرف کردن و خنثی سازی پیامهای دشمن را ندارد و کار قابل توجهی نمیتواند، انجام دهند. تهاجم فرهنگی گسترده دشمن نیز یکی از این عوامل میباشد.
فقدان سازوکاری برای اجرای مصوبات
پیوند خوردن حوزه فرهنگ با عرصههای دیگر مثل؛ اقتصادی، سیاسی و مذهبی در کشور یکی دیگر از این عوامل میباشد که گاهی اساساً عرصه را از شفافیت به دور ساخته و امکان برنامهریزی و سیاستگذاری را برای شورا مشکل میکند. کثرت متولیان حوزۀ فرهنگ و ابهام در نسب شورای عالی با سایر کانونهای فرهنگی ضعف دیگری است؛ چون سازمانهای زیادی در حوزه فرهنگ فعال هستند و رابطه شورا با اینها به طور کامل مشخص نشده است.
فقدان سازوکار لازم برای تحقق مأموریتها و وظایف محوله، یکی دیگر از مشکلات این شورا میباشد. شورا وظیفۀ خود را تقریباً به تصویب و ابلاغ مصوبات محدود کرده است و به گونهای کم کم شورا به یک نهاد تدوینگر محدودیات و تعیین کننده وظایف سازمانها تبدیل میشود. در این حالت نظارتی بر مصوبات خود نداشته و اساساً ساز و کار اجرایی هم برای پیشبرد اهدافش ندارد و تضمینی هم برای انجام ندارد.
مشکل بعدی نامتوازن بودن اعضای مجموعه است که متناسب با اهداف و وظایف ابلاغی تشکیل نشده. این شورا ۴۴ عضو دارد و نیمی از اینها مسؤولان ارشد کشور هستند که به عنوان شخصیت حقوقی در این جلسات حضور پیدا میکنند و تنها ۲۰ تن عضویت حقیقی دارند و نخبه هستند؛ به همین دلیل شورا مرجعیت فرهنگیاش به مرور زمان سبقۀ سیاسی پیدا کرده به دلیل همین ترکیب مسؤولان اجرایی کشور است.
رساـ رصد شورای عالی انقلاب فرهنگی از مسائل فرهنگی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سبقۀ سیاسی دادن به فرهنگ جامعه یعنی اساساً فرهنگ را از نگاه دولت و نگاه سیاست دیدن، از بالا به فرهنگ نگاه کردن، است. با این نوع نگاه اسناد و مصوبات نیز به همین شکل میشود. قاعدتاً این هماهنگی با سیاست به مقدار زیادی کار شورا را متأثر کرده و سبقۀ کار را از نگاه نخبگان فرهنگی خارج و بیشتر سیاسی و اداری-اجرایی میکند.
از طرفی شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه نظارتی را نمیتواند به خوبی انجام دهد، چون تشکیلاتی برای نظارت را ندارد. به فرض هم که انجام دهد چون اطلاعات لازم را در این مورد ندارد و نخبه این کار نیست؛ نهایتاً دوباره مصوباتی به روی کار میآید. این مصوبات را باید دولت پیگیری و اجرا کند، شورای عالی که مستقیماً شأن اجرایی ندارد؛ اگر هم دولت اعمال نکند، مصوبات هیچگونه اثر و ارزشی نخواهد داشت.
رساـ آیا سازوکار مناسبی در شورای عالی انقلاب وجود دارد که از نظرات و دیدگاههای امثال شما به عنوان نخبه فرهنگی انقلاب بهره بگیرد؟
سؤال بنده نیز تا به اینجا همین بوده است که نحوۀ استفاده شورای عالی انقلاب فرهنگی از دیدگاهها، پیشنهادات و انتقادات اصحاب فرهنگ جامعه چگونه است؟ آیا نیروها را شناسایی کرده است و از این نیروها استفاده میبرد؟ بنده مصداقی را در این موضوع ندیدهام.
ظاهراً شورای عالی انقلاب فرهنگی اعتنای چندانی به نقدهایی که به ایشان میشود، ندارد. مدام فضای فرهنگی کشور مورد نقد قرار میگیرد؛ ولی بنده تعداد اندکی از اعضای شورا را دیدم که نسبت به این فضا موضعگیری کنند و اصلاح رویهای را در پیش بگیرند. از سازمانی که متولی اصلی مسائل فرهنگی در کشور است، رسیدگی به این مسائل انتظار میرود.
رساـ مطالبات شما به عنوان یکی از نخبگان فرهنگی جامعه از شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟
اگر بخواهم انتظارات شخصی خود را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بگویم، کشور ما دچار یکسری معضلات فرهنگی است که برای خیلی از این معضلات، راهکاری کشف نشده است و مدام در حال رشد میباشد. بنده نمیگویم همه این مشکلات متوجه شورا بوده و شورا متصدی تمام این معضلات است؛ خیر! اینکار غیرمنصفانه است ولی واقعا شورا در گلوگاه میباشد و برای این معضلات راهکاری ندارد.
ببینید یکی از مشکلات جدی بحث کنکور است، باید به جریان مافیایی در کنکور توجه کنیم. مسأله فساد گسترده در بخش نظام آکادمیک نظام آموزشی کشور ما، موضوعی است که بارها در این خصوص وزرای مربوطه سخن گفتند، ما محققانی داریم که درباره این فساد کتاب نوشتند و پژوهش انجام دادند که این نشان دهنده فساد در نظام آموزشی است؛ مصداقش هم با اجبار کردن دانشجویان توسط دانشگاهها پایاننامه فروشی صورت میگیرد.
رسیدگی به این مسأله از وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی است، چرا هیچ فعالیتی انجام ندادهاند؟ یا بحث عدالت آموزشی که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید کرده است و مطالبه کردند تا نظام آموزشی همگانی شود و مابین شهرها و روستاها نباید تفاوتی وجود داشته باشد، آنوقت میبینیم دولت در کنترل مدارس غیردولتی ناتوان بوده است و هزاران مسأله و معضل دیگر که شورای عالی انقلاب باید به آن توجه کند.