نگاهی به مستند شورش علیه سازندگی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، گفتمانها جامعهساز هستند و مسیر یک نسل را به سمت و سویی هدایت میکنند که دقیقا همان مسیر آینده کشور را خواهد ساخت و اندیشه اقتصادی و گردش چرخهای توسعه همان اختلافی است که به وسعت نبرد در خاستگاه اندیشهای شاهد آن هستیم.
مستند «شورش علیه سازندگی» روایتی از تجربه تلخکامی مردم ایران است که یک بار دیگر در دولت روحانی آن را تجربه کردیم و در واقع نمایشی از اتفاقات وحشتناک و پیامدهای فراموشی و از بین رفتن حافظه تاریخی مردم را به میان میآورد.
این مستند به کارنامه و خروجی تفکرات اقتصادی هاشمی رفسنجانی میپردازد؛ کارنامهای که میتواند مهمترین دفاعیه هر تفکری باشد. هاشمی رفسنجانی عنان کار اجرایی را از سال 1368 دست گرفت و با تریبون نماز جمعه سیاستهای ابلاغی خود را در میان مردم بازگو میکرد و از نظریه اشرافیتگراییاش دفاعی جانانه مینمود که آرشیو سخنرانیهای ایشان در نماز جمعه گواهی بر این مدعا است.
هاشمی به کمک سه عنصر مهم یعنی محسن نوربخش، وزیر اقتصاد و دارایی وقت و مسعود روغنی زنجانی، رییس وقت سازمان برنامه و بودجه و محمدحسین عادلی، رییس وقت بانک مرکزی ریلگذاری اقتصاد ایران در دوران قبل از انقلاب را ادامه داد. فرشاد مومنی میگوید: «هاشمی رفسنجانی از ابتدای ریاست جمهوری گفت که من یک مصیبتکده تحویل گرفتم.» اما مهمترین مسئله درباره هاشمی این بود که آیا او به دنبال رفاه بود یا اشرافیت؟
ناطق نوری نیز معتقد بود که تنها مسیر نجاتبخش کشور همان مسیر تعدیل ساختاری بود که هاشمی رفسنجانی آن را پیاده میکرد، اما آنچه مهم است اتفاقات در حال رخدادی بود که مصرفگرایی، اشرافیت و فاصله طبقاتی را به شدت افزایش میداد و بر پیکره کشور زخم میزد و اوضاع را بر مردم مستضعف سختتر میکرد.
دشمن هاشمی دشمن پیغمبر است
رهبر انقلاب بارها از مرحوم هاشمی حمایتهای محکمی صورت داده بود، مانند رویهای که ایشان در حمایت از سایر دولتها نیز ادامه دادند تا مسیر پیشرفت را بیبهانه جلو ببرند و هاشمی رفسنجانی در زمان جنگ آنقدر در دل جریان انقلابی جا باز کرده بود که شعارهای حمایتگرانه زیادی برای ایشان سرداده میشد و ایشان تایید میکردند.
هاشمی سوار بر قطار توسعه در حال حرکت بود و برایش مهم نبود که حالا یک عدهای زیر این چرخها له شوند، اما این مسیر اینگونه ادامه نیافت و با گذشت زمان و اجرای سیاستهای هاشمی در عرصه اقتصادی، رهبر انقلاب بارها در سخنرانیهای خود به موضوعاتی همچون آسیبهای توسعه غربی اشاره کردند. بهعنوان مثال ایشان سال 69 و در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان فرمودند: «راه علاج کشور کثرت تولید و تقلیل مصرف است و دشمن سیاستهایش را در مقابل این دو بسیج کرده است.»
هر چند رهبر انقلاب بارها در این باره تذکراتی دادند، اما سیاستهای هاشمی دقیقا برعکس آن بود و در واقع تلاش برای مذاکره با آمریکا و آزادسازی اموال بلوکه شده مردم ایران در آمریکا و تزریق آن به اقتصاد در رأس سیاستهای هاشمی بود و در این دولت نیز وزارت خارجه مهمترین وزارتخانه به حساب میآمد.
فریاد گرسنگی و صدای مستضعفان
در حالی که روند توسعه غربی در ایران هر روز سرعت بیشتری مییافت، دو تلنگر محکم سرآغاز اتفاقات جدیدی بود که کشور را صحنه درگیری کرد. تلنگر اول در بولوار طبرسی مشهد بود و 9 خرداد 1371 روزی بود که هنوز هیچ تصویری از آرشیو رسانهها درباره صحنه درگیری سنگین و غارت بیت المال در آن روز بیرون نیامده است.
انبوه مهاجرت به خاطر مشکلات روستانشینی و بیتوجهی به تولید و کار در داخل کشور حالا کار دست دولت هاشمی داده بود و دولت واقعه مشهد را شورش مینامید و مردمی که اعتراض داشتند را ضد انقلاب میخواند، اما رهبر انقلاب در سخنرانی خود بر خلاف تلاش هاشمی از مردم مشهد عذرخواهی کرد و مطالبات به حق و پیگیری آن را خواستار شدند و در نهایت هاشمی یک سال بعد به تایباد رفت و حرفها حاکی از دردهای بسیار مردم حاشیه کشور بود.
هاشمی دور دوم ریاست جمهوری را در حالی آغاز کرد که رقیبش با 24 درصد آراء ناکام ماند و همین هشداری بر سیاستهای اجرایی هاشمی بود. با این وجود بعد از نوروز سال 1374 تلنگر دوم نیز رخ نمود و مردم اسلامشهر به خاطر مشکلاتشان و بیتوجهی دولت به آنها دومین شورش را کلید زدند و هنوز هم اطلاعات آن، مهر محرمانه دارد.
استقراضها و ناتوانی بازپرداخت آنها مشکلات را دوچندان و بازار ارز را ملتهب میکرد. هاشمی در مقابل اعتراضات مردمی قرار داشت که دیگر تنها در مهمانی شبانه خانوادگی زمزمه نمیشد، بلکه مطالبه جدی مردم در کف خیابان شده بود.
مستند شورش علیه سازندگی ساخته مصطفی شوقی را باید یک بار با دقت دید تا تجربه تاریخی و مهمتر از همه حافظه تاریخیمان ماندگار باشد تا دوباره اشتباهی به بزرگی کلید در کشور انجام نشود و درس عبرتی برای آینده باشد تا لیبرالها بر سر کار نیایند.
مهدی کمالی