مهمترین وظیفه نخبگان، تقویت نگاه تمدنی کنشگران عرصه مهدویت است
به گزارش خبرگزاری رسا، بیستمین جلسه از سلسله جلسات دورهمی قرآنی، به همت جمعی از دانشگاهیان مقیم ژاپن به مناسبت میلاد حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با سخنرانی حجت الاسلام محسن الویری با موضوع گونه شناسی رویکردها به مهدویت در ایران امروز و وظیفه جامعه نخبگانی نسبت به آن برگزار شد.
در ادامه گزارش این سخنرانی از نظر شما می گذرد:
پرداختن به مسأله پایان تاریخ و سرانجام بشر به صورت عام و مسأله مهدویت به صورت خاص در چند دهه اخیر افزایشی چشمگیر داشته است. نگاهها به این موضوع به حدی فراوان و چندگانه است که برای به دست آوردن یک درک کلی از آنچه در جامعه ما میگذرد ناچار باید به گونهشناسی آنها پرداخت.
در پژوهشی که سال ۱۳۹۴ ش. در قالب یک رساله دکتری با عنوان "ظرفیتشناسی رویکردهای فکری، فرهنگی آموزه مهدویت پس از انقلاب در تحقق تمدن اسلامی" در دانشگاه باقر العلوم علیه السلام از سوی آقای دکتر محمدرضا برزوئی انجام شد، گامی برای شناخت و گونهشناسی رویکردهای موجود به مسأله مهدویت برداشته و بخشی از نتایج آن در قالب مقالهای با مشخصات زیر منتشر شد: الویری، محسن؛ برزویی، محمدرضا، گونهشناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چارچوب ظرفیت تمدنی، فصلنامة علمی پژوهشی مشرق موعود، سال نهم، شمارة ۳۴، تابستان ۱۳۹۴، صص ۵۵ ۸۲.
در این مقاله، هجده رویکرد به صورت زیر شناسایی و معرفی شده است: قرآنی، روایی، کلامی، فلسفی، تمدنی و توسعهای، تاریخی، عرفانی، فقهی، تربیتی و اخلاقی، راهبردی و آیندهنگارانه، تبلیغی و اطلاعرسانی، جامعهشناختی، اجتماعی، سیاسی، آیینی و مناسکی (مردمشناختی)، روششناختی، مدیریتی، ادبی.
در باره این رویکردها چند ملاحظه را باید مد نظر قرار داد:
۱. دلالت این رویکردها بر گستره دانشی آموزه مهدویت به دلیل ظرفیت بالای آموزه مهدویت، نمیتوان این آموزه را به صورت انحصاری در یکی از شاخههای علوم قرار داد، بلکه همان گونه که ملاحظه میشود، شاخههای مختلف علوم به این موضوع علاقه نشان داده و به آن پرداختهاند.
۲. امکان افزودن رویکردهای دیگر به این فهرست اگر پا از دایره بحثهای علمی بیرون بگذاریم، به این رویکردها میتوان بندهایی دیگر مانند مهدویتپژوهی مستشرقان و یا رویکرد هنری و رویکرد ساختاری را هم افزود.
۳. امکان دستهبندی این رویکردها خود این رویکردها را هم میتوان از منظرهای مختلف مانند دینی بودن یا نبود، کاربردی بودن یا نبودن، گسترده یا محدود بودن تقسیم کرد.
۴. تنوع فعالیتها ذیل هر یک از رویکردها روشن است که اگر قرار بر گونهشناسی اقدامات و فعالیتها باشد، ذیل برخی از این رویکردها میتوان تا چند شاخه فرعی را به معرفی فعالیتهای اختصاص داد.
۵. روشهای مختلف بررسی درونی هر یک از رویکردها در درون هر یک از رویکردها نیز به روشهای مختلف میتوان به دستهبندی یا بررسی مطالعات انجام شده، پرداخت، مانند بررسی سیر تاریخی دیدگاهها، بررسی انتقادی محتوا، معرفی صاحبان اندیشه و جز آن.
۶. در دسترس بودن نمونههایی برای هر یک از رویکردها برای هر یک از این رویکردها میتوان مثالهایی از کتابها و مقالات و گفتارها ذکر کرد که این مجال فرصت بیان آن نیست.
۷. ضرورت تداوم پژوهشها و فعالیتهای ذیل هر یک از رویکردها ما در تمام این رویکردها همچنان نیازمند تحقیق و پژوهش و نوآوری هستیم و این گونه نیست که نیاز به پژوهش بیشتر ذیل هر یک از رویدادها به نقطه نهایی و مطلوب رسیده باشد.
برای رصد کردن بهینه فعالیتها و مقدمهای برای درک کلی آنچه در زمینه مهدویت در جامعه ما میگذرد، به نظر میرسد میتوان سه رویکرد کلان زیر را از نظر نوع و قلمرو فعالیتها در نظر گرفت و ضمن تکمیل رویکردهای پیشگفته هر یک از آنها را ذیل یکی از این کلانرویکردهای زیر قرار داد:
· رویکرد دانشی این رویکرد در بردارنده همان هجده رویکردی است که ذکر شد و همان طور که گفته آمد، میتوان چند رویکر دانشی دیگر هم به آن افزود.
· رویکرد احساسی و عاطفی و بینشی این رویکرد برای مد نظر قرار دادن فعالیتهای هنری و مناسکی که شامل طیف گستردهای از فعالیتهاست پیشنهاد شده است. فعالیتهای هنری مربوط به مهدویت از ساختن فیلم و اجرای یک قطعه موسیقی گرفته تا نقاشی و مجمسهسازی و خوشنویسی و انواع هنرهای تجسمی را در برمیگیرد. فعالیتهای مناسکی نیز گسترهای پهناور دارد و از خواندن روزانه دعای عهد و خواندن دعای ندبه و اقامه نماز در مسجد جمکران و برگزاری جشنهای نیمهشعبان و مانند آن را در بر میگیرد.
· رویکرد سیاستگذارانه و ساختاری این رویکرد برای توجه به این نکته مهم که سیاستگذار و راهبرنده فعالیتهای مربوط به مهدویت کیست و یا کدام نهاد است و یا بهتر است چه کسی و کدام نهاد باشد، پیشنهاد شده است. در این رویکرد سهم حاکمیت و سهم نهاد دین با محوریت مراجع بزرگوار تقلید و سهم فعالان مهدوی و رابطه موجود و مطلوب بین آنها میتواند مورد توجه قرار گیرد.
اگر این تقسیمبندی پذیرفته باشد، آن گاه میتوان درباره وظایف نخبگان در این باره به دو محور زیر اشاره کرد:
الف. تقویت نگاه تمدنی هر چند در رویکردهایی که گزارش شد، رویکرد تمدنی در کنار دیگر رویکردها قرار داشت، اما رویکرد تمدنی و نگاه تمدنی، نگاهی گسترده و در بردارنده و حتی جهتدهنده و معنیبخشی دیگر رویکردهاست و باید کوشید در همه رویکردها و کلانرویکردها نگاه تمدنی وجود داشته باشد. یعنی هر کس که با هر رویکرد دانشی مثلاً تاریخ و یا کلام و یا هر علم دیگر به مهدویت مینگرد اگر نگاه تمدنی داشته باشد، و یا هر کس با رویکرد عاطفی و احساسی مثلاً در قالب یکی از شاخههای هنری به مهدویت میپردازد و یا هر کس با یک رویکرد سیاستگذاری مثلاً در قالب ساماندهی فعالیتهای فرهنگی نیمه شعبان، پا به قلمرو فعالیتهای مهدوی مینهد، اگر نگاه تمدنی داشته باشد، فعالیتهای او با کسی که فاقد چنین نگاهی است و به همان کار مشغول است تفاوت زیادی پیدا خواهد. لذا یکی از مهمترین وظایف نخبگان تقویت نگاه تمدنی کنشگران عرصه مهدویت است.
ب. کوشش برای تقویت رویکرد دانشی برای دور نماندن از رویکرد احساسی و عاطفی. وظیفه دوم نخبگان نسبت به رویکردهای موجود در باره مهدویت کوشش آنها برای زنده نگاه داشتن پشتوانههای معرفتی مهدویت و تبیین علمی آن در هر رشتهای که هستند، میباشد. بارها عرض شده است که غلبه رویکرد مناسکی در دینداری بدون حفظ پیوستگی به سرچشمههای معرفتی میتواند این آسیب بزرگ را به دنبال داشته باشد که رود زلال و بزرگ آموزههای دینی مانند آموزه مهدویت وقتی به زمین گرایشها و تمایلات توده مردم میریزد اگر از سوی نخبگان مدیریت نشود با انواع خرافهها و قومیتگراییها و سادهانگاریها و سطحینگریها در هم میآمیزد. دور ماندن فعالیتهای علمی و تبیینی مهدویت از حجم فزاینده مناسک مهدوی خطر فاصله گرفتن این مناسک از سرچشمههای معرفتی و تبدیل کارکردهای مورد انتظار آن به کژکارکردها را میتواند به دنبال داشته باشد.
با توجه رویکرد عمومی جهانی به مسأله آخرالزمان و با توجه به اقبال بسیار زیاد مردمی و حکومتی به مسأله مهدویت در جامعه ما، سزاوار نیست نخبگان نسبت به این موضوع بیطرف و یا تنها یک تماشاگر ساکت باشند. بخشی قابل توجه و مؤثر از نخبگان جامعه ما به ادله گوناگون و قابل فهم اکنون به اجبار یا به اختیار، با رضایت قلبی و یا بدون رضایت قلبی وظیفه نخبگانی خود را انجام نمیدهند. افزون بر دینی که آنها نسبت به این مردم بر دوش دارند، از نظر دینی نیز وظیفه دارند نسبت به زنده نگاه داشتن پشتوانههای معرفتی آموزههایی جامعهساز و تمدنساز مانند مهدویت ایفای نقش کنند.