اساسیترین مبنای اقتصادی در نظر امامین انقلاب
به گزارش خبرگزاری رسا، چهارمین جلسه از سلسله نشستهای «نظام فکری اندیشمندان انقلاب اسلامی» به همّت مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظّم انقلاب در قم برگزار شد. در این نشست، حجّتالاسلام احمدعلی یوسفی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به تشریح «نظریه اقتصادی امامین انقلاب» پرداخت. در ادامهی گزیدهای از سخنان وی در این نشست میآید:
اهمّیت کلیدی امتداد بخشی به مبانی در نظامات اجتماعی
اولین نکتهای که در مسئلهی نظامات اجتماعی باید به آن توجّه کرد، این است که هر نظام اجتماعی (اعمّ از اقتصادی و سیاسی و اجتماعی) متشکّل از دو رکن اساسی است: مبانی و امتدادِ آن مبانی. به همان میزانی که در یک نظام، مبانی مهم است، روش صحیح امتداد مبانی و خود امتداد بخشی هم اهمیت دارد. لذا باید با دقت بناها را کاملاً منطبق با مبانی ایجاد کرد.
گاهی میبینیم با وجود تفاوت اساسیای که مبانی اسلامی با مبانی غیراسلامی دارد، اما نظام اقتصادی برآمده از آنها تفاوت چندانی ندارند. این بدین علت است که نتوانستهایم روش صحیح امتداد بخشی را فهم و جاری کنیم. متأسفانه این مشکل در علوم انسانی رایج است. چرا که ریشهی تفاوت تمام مکاتب و نحلههای اقتصادی عالَم، ناشی از تفاوت در اساسیترین مبنای فکری است؛ و اینکه نظامهای مختلف اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیستی مطرح میشوند، تفاوت اصلی اینها در مبانیشان است. اندکتفاوتی در تلقّی از توحید و رابطه خداوند و جهان هستی و انسان تفاوتهایی را در بناها و نظامات اقتصادی ایجاد میکند. این تفاوتها در مبانی، منجر به تفاوتهایی در اهداف، ساختار، واژهها، نهادها، سیاستها و قوانین میشوند و آن مبانی به همهی اجزا این نظام، امتداد مییابند.
اساسیترین مبنای اقتصادی در نظر امامین انقلاب
تفاوت اساسی اسلام با نظامهای مادّیگرای سرمایهداری و سوسیالیستی در «توحید» است. بنابراین باید در اهداف، مفاهیم و واژهها، ساختارها، نهادها، سیاستها و برنامهها نیز دارای تفاوت معناداری با اندیشه سکولار باشد. چرا که آنها شرک بالله را در نظام اقتصادیشان امتداد دادهاند. نظام سرمایهداری با منتفیکردن توحید ربوبی خداوند، ارادهی خداوند را برای کشف نظام اقتصادی منتفی کرد. و به ناچار ارادهی انسان را به عنوان خاستگاه کشف نظام اقتصادی انسانی قرار داد و این را در تمام بناهای خود امتداد داد. پس باید بتوانیم توحید ناب و خالص را در بناهای متناسب با آن ادامه دهیم.
حضرت امام خمینی فرمودند: «اگر ایمان به خدا و عمل برای خدا در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سایر شئون زندگی بشر وارد شود، پیچیدهترین مشکلات امروزی جهان به آسانی حل میشود.» (صحیفه امام، ج ۵، ص ۴۱۰) همچنانکه حضرت آیتالله خامنهای در امتداد اندیشه امام راحل نیز فرمودند: «توحید در قرآن، تنها نگرشی بیتفاوت و غیرمسئول نیست. شناختی متعهد و بینشی فعال و سازنده است. طرز فکری است که در بنای جامعه و اداره آن و ترسیم خط سیر آن (استراتژی) و تعیین هدف آن و تأمین عناصر حفظ و ادامه آن دارای تأثیر اساسی و تعیین کننده است (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص ۲۱۹). اگر نگوییم رهبر معظم انقلاب بهترین و عمیقترین و موفّقترین تبیین از توحید را بهمثابه دکترین نظامات اجتماعی بشر ارائه داده، قطعاً یکی از بهترینها است.
ایشان معتقد است: «عقیده به توحید دارای دو نوع سازندگی است: سازندگی فرد و سازندگی جامعه. انسانِ موحّد تحتتأثیر این عقیده از ویژگیهای مهمی برخوردار است. مثل امید بیپایان، شور و تلاش خستگیناپذیر، آسیبناپذیری از ترس و طمع، وسعت دید و نظرگاه، جهتگیری درست و مشخص و…» (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص ۳۰۳).
دو نتیجه اساسی از مبنای توحیدی رهبر معظم انقلاب
۱- نظام اجتماعی جامعه توحیدی به کلی مغایر، تباین و احیاناً متعارض و متضاد با جامعه غیرتوحیدی است.
۲- اطاعت بدون قید و شرط از نظامهای اجتماعی، ساختارها، الگوها و مدلهای غیرتوحیدی، به منزلهی شرک به خداوند است.
این تغایر و تعارض باید در علوم انسانی اسلامی و الگوها و مدلهای اقتصادی جامعه اسلامی نمود داشته باشد. در مطالعات اقتصاد اسلامی، در ساحت مبانی، تغییر و تعارض مشخص است. اما متأسفانه در ارائهی امتدادها، نظریات، الگوها و مدلها این موضوع برجسته نیست. به این دلیل که منطق صحیح انتقال از مبانی به امتدادها را درست فهم یا اِعمال نکردهایم. بسیاری از بحثهایی که در اقتصاد اسلامی مطرح میشود، نوعی اسلامنمایی و فقهنمایی است.
این مطلب در کلام رهبر معظم انقلاب به روشنی مورد توجّه قرار گرفته است. ایشان توجه وافری به «امتداد مبانی» داشتهاند. از نظر معظم معظمله، تمدن غرب به خوبی توانسته است مبانی مادّی را در تمام وجوه حیات اجتماعی امتداد دهد: «فلسفههای غربی برای همه همهی مسائل زندگی مردم، کمابیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند.» (بیانات در دیدار گروهی از فضلای حوزه ی علمیه قم، ۲۹/ ۱۰/ ۱۳۸۲).
مبانی اسلامی نیز این ظرفیت را دارد که در رفتارهای فردی و ساختار جامعه امتداد یابد؛ اما با وجود این ظرفیت، نقص فلسفهی ما این است که امتداد اجتماعی پیدا نکرده است. یعنی اساساً این ذهنیّت و رویکرد امتداد سیاسی و اجتماعی را ندارد. امتداد مبانی باید در دو سطح فردی و اجتماعی پیگیری شود: «تمام این اصول جهانبینی در تنظیم روابط زندگی و در تنظیم پایههای حکومت اسلامی و اداره جامعه و اداره عالم مؤثّر است.» (بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۲/ ۰۹/ ۱۳۷۹).
امتدادهای توحید در پایهریزیِ نظام اقتصاد اسلامی
در ادامه، بعضی از مهمترین امتدادهای توحید که منجر به پایهریزی نظام اقتصاد اسلامی میشوند را بیان میکنیم:
تعیین هدف
اولین بنایی که از مبنای توحیدی استخراج میشود، هدفی است که انسان در حیات فردی و اجتماعی و بالتبع اقتصادیِ خودش تعیین میکند. اگر این هدف تنها برطرف کردنِ نیازهای مادی شخصی باشد، ساختار اقتصادی همین چیزی میشود که در نظام سرمایهداری مشاهده شده است. به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای «مهمترین نقطهی یک ایدئولوژی زندگیساز، هدف است». از نظر ایشان اعتقاد به غیب -توحید و عالم آخرت- در بینش و عمل انسان امتداد پیدا میکند و به او هدف میدهد. تفکّر فلسفی اسلام و فهم درست از مبانی اسلامی، کاری میکند که انسان در هر لحظه لحظهای از لحظات، بداند که در کجای راه است و به سمت کدام هدف حرکت میکند؛ قدرت تحلیل برای حوادث مییابد و وظیفه خودش را در هر شرایطی تشخیص میدهد.
تحوّل در ساختار جامعه
از نگاه رهبری، قوارهی جامعه و اجزا و ارکان و مناسباتش باید بر پایه مبانی شکل و سامان یابند. همچنانکه سیاستهای عمومی و کلی و برنامهریزیها هم باید بر اساس مبانی تعیین شوند. اگر از این بحث میکنیم که باید آزادی باشد، یا انتخاب و اختیار در جامعه برای مردم وجود داشته باشد، یا هر یک از سیاستهای عمومی و کلّی را مورد بحث قرار میدهیم، برای هرکدام از اینها مبنایی وجود دارد … همه آنچه که در زمینه برنامه ریزیها، خطوط اصلی برنامهها را تشکیل میدهد، یک سر این برنامههای اصلی وصل است به آبشخور اندیشه اسلامی، جهانبینی اسلامی، تلقّی و برداشت اسلامی...
۳. واژه سازی متناسب با نظام فکری
واژهها و مفاهیم در جهتدهی علوم انسانی بسیار سرنوشتساز هستند. بسیاری از واژهها هستند که تنها بر اساس یک مکتب خاص معنا پیدا میکنند. البته یکسری واژهها هستند که به اشتراک لفظی در مکاتب فکری مختلف استفاده میشوند. اما باید توجه داشت که میان مفهوم آن واژهها در اندیشه اسلامی و غیراسلامی تفاوت هست. بعضی واژهها اساساً دینی هستند، بعضی تخصصی هستند و بعضی دیگر عرفی. گاهی عرف خاص، گاهی عرف عام و گاهی عرف ارزشمحور. بحث ما در واژههای ارزشمحور است. این واژهها یا ناشی از مبانی هستند یا اینکه اگر در مکاتب مختلف استعمال میشوند، معنا متناسب با همان مکتب باید فهم شود:
«یکی از چیزهایی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است که بر اساس تفکرات و مبانی پایهای این نهضت و این جریان، هم بایستی «واژه سازی» بشود، هم بایستی «نهادسازی» بشود.» (بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه، ۲۲/ ۰۷/ ۱۳۹۰). اگر برای علوممان از واژههای بیگانه وام بگیریم، آن واژهها نمیتوانند مفاهیم مدنظر اندیشهای ما را حمل کنند و فضای گفتمانی آشفته خواهد شد.
رهبر معظّم انقلاب به این مسئله نقد جدّی دارند: «مفاهیم گوناگون مربوط به این علم را - چه در زمینهی اقتصاد و چه در زمینههای جامعهشناسی، روانشناسی و سیاست - به شکل وحی مُنزَل از مراکز و خاستگاههای غربی گرفتهایم و به صورت فرمولهای تغییر نکردنی در ذهنمان جا دادهایم و بر اساس آن میخواهیم عمل و برنامهی خودمان را تنظیم کنیم! … ما در زمینهی علوم انسانی احتیاج به تحقیق و نوآوری داریم. مواد و مفاهیم اساسیای هم که بر اساس آن میتوان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخشهای اساسی علوم انسانی را شکل داد و تولید و فرآوری کرد، به معنای حقیقی کلمه در فرهنگ عمیق و عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم.» (بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها، ۱۳۸۲/۰۸/۰۸).
یکی از شخصیتهای برجستهای که در این زمینه خیلی خوب ظاهر شدهاند مرحوم آیتالله شاهآبادی است که حدود هشتاد سال قبل در کتاب «شذرات المعارف» به این مسئله میپردازد. ایشان مفاهیم «رقابت» و «انحصار» که از مفاهیم اساسی اقتصاد لیبرالی هستند را نقد کرده و بر مبنای اندیشه قرآنی، مفهوم «تعاون» را به عنوان الگوی اقتصادی مطرح میکند.
باز به تعبیر رهبر معظّم انقلاب: «یکی از مشکلات ما در طول این سالها این بوده که افرادی آمدهاند مفاهیم اسلامی را با مفاهیم غربی ترجمه کرده اند، حرفهای غربیها را تکرار کرده اند، دنبال تحقق آنها بودند؛ در حالی که انقلاب اسلامی برای این نیست … مفاهیم اسلامی مورد نظر است؛ عدالت با معنای اسلامی خود، آزادی با معنای اسلامی خود، کرامت انسان با معنای اسلامی خود؛ که اینها همه در اسلام روشن است، مبیّن است.» (بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۲۴/ ۰۷/ ۱۳۹۰)
نهادسازی و ضرورت اصلاح نهادهای اقتصادی
همچنان که حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: «وقتی یک انقلاب و یک حرکت تحقق پیدا میکند، بایستی دستگاههای مجری خود را -آن مجموعههایی که آن هدفها را باید دنبال کنند- به وجود بیاورد. یکی از کارها این است که دستگاههای موجود جامعه را متحول کند، یکی دیگر این است که دستگاه متناسب با خواست خود را به وجود بیاورد.» (بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۲۴/ ۰۷/ ۱۳۹۰)
و واقعیت این است که ما در نظام پولی و مالی، بازار کار و کالا و به طور کلی ساختار اقتصادی نیازمند اصلاحات و جراحیهای اساسی هستیم. چرا که ما فقط مناسبات درونی نظام بانکداری لیبرالی را بر اساس حکم تکلیفی و وضعی تغییرات سطحی دادیم و هیچ اصلاح ساختاری در این نظام ایجاد نکردیم. در اینجا ذکر خاطرهای خالی از لطف نیست؛ ما خدمت آیتالله مکارم شیرازی رسیدیم و مسئلهی «خلق پول در نظام بانکداری موجود» را برای ایشان تشریح نمودیم. ایشان فرمودند که چنین چیزی مصداق «أکل مال بباطل» و «إضرار» است و حتی شکل «قمار» دارد. در جمع اساتید اقتصاد این مطلب را نقل کردم و گفتم که این مطلب را بگذارید در کنار این گزاره که اگر «جریان خلق پول» را از نظام بانکداری حذف کنید، اساساً دیگر این بانک هویّت خودش را از دست میدهد. پس معلوم میشود که نظام بانکداری نیاز به تغییرات اساسی دارد. متأسفانه علیرغم اینکه قانون بانکداریِ غیرربوی تدوین شد، اما در عمل تحقق پیدا نکرد. همچنانکه به طور مثال در بورس هم شاهد رفتارهای غیرعادلانه هستیم. باید نحلههای فکری و علمی در حوزه و دانشگاه تشکیل شود تا این اضطرارهایی که داریم تبدیل به «الاضطرار بالاختیار» نشود.
«افزایش ثروت ملّی» و «عدالت اقتصادی» بهمثابه امتداد در دو پایه اساسی نظام اقتصادی
رهبر معظّم انقلاب فرمودند: «ما وقتی به صورت کلان به زمینه اقتصاد اسلامی نگاه میکنیم، دوتا پایهی اصلی مشاهده میکنیم. هر روش اقتصادی، هر توصیه و نسخه اقتصادی که این دو پایه را بتواند تأمین کند، معتبر است. هر نسخه ای هرچه هم مستند به منابع علی الظّاهر دینی باشد و نتواند این دو را تأمین کند، اسلامی نیست. یکی از آن دو پایه عبارت است از «افزایش ثروت ملی». کشور اسلامی باید کشور ثروتمندی باشد؛ کشور فقیری نباید باشد؛ باید بتواند با ثروت خود، با قدرت اقتصادی خود، اهداف والای خودش را در سطح بین المللی پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در درون جامعه اسلامی» است.»
«اقتصاد مقاومتی» بهمثابه مهمترین امتداد مبانی در عصر حاضر
همه اقتصاددانان منصف معتقدند که نظریهی «اقتصاد مقاومتی» با تفسیر رهبر معظّم انقلاب مهمترین و کارآمدترین امتداد مبانی اسلامی در عصر حاضر است که میتواند به عنوان یک الگو مورد توجه قرار گیرد. این در واقع تنها الگوی اقتصادی مبتنی بر مبانی اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ارائه شده است. بعضی از تعابیری که رهبر معظّم انقلاب دربارهی این الگوی اقتصادی بیان داشتهاند، به این قرار است: اقتصادِ برآمده از فرهنگ اسلامی و انقلابی، الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام، مردمبنیان، عدالتمحور، دانشبنیان، درونزا و برونگرا، رویکرد جهادی، مولد، پیشرو، فرصتساز و انعطافپذیر.
در امتداد مبانی از نسخههای مخلوط باید پرهیز کرد
یکی از آسیبهایی که علوم انسانی اسلامی بسیار به آن دچار میشوند، اختلاط و التقاط اندیشهها است. رهبر معظّم انقلاب به این موضوع توجه داشته و به آن هشدار داده است: «اگر ما در زمینه اقتصادی و در زمینه تشکیلات اداری هم توصیه اسلام را دقیقاً عمل میکردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینههای اقتصادی عمل کردهایم، متأسفانه یک نسخه مخلوط است. چیزهایی از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوط شده، برای ما هرگز خیری بهبار نیاورده است.» (بیانات در خطبههای نماز جمعه، ۱۳۷۸/۷/۹)