تهذیب علوم غربی، مرتبهای نازل از اسلامیسازی علوم است
به گزارش خبرگزاری رسا، همواره یکی از کلیدیترین مباحث در فرآیند تولید علم، مبحث «متدولوژی و روشمندی علوم» است. روششناسی در مفهوم مطلق خود به روشهایی گفته میشود که برای رسیدن به شناخت علمی مورد استفاده قرار میگیرند.
سؤال این است که اگر پارادایم علم اسلامی از پارادایم علم غربی جداست، آیا روشهای دستیابی به علوم اسلامی هم متفاوت از روشهای غربی در استخراج علوم است؟ همچنین عدم وجود متدولوژی واحد بین صاحبنظران اسلامیسازی علوم، خللی به تولید علوم انسانی اسلامی وارد میکند یا نه؟ دراینباره با حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی جمالی، استاد فلسفه و عضو هیئتعلمی فرهنگستان علوم اسلامی قم به گفتوگو پرداختهایم که بخش اول این گفتوگو از نظر شما میگذرد.
جامعه علمی ما هنوز به اضطرار علمی در حوزه علوم انسانی نرسیده است
آنا: چرا تاکنون علیرغم همه اسناد راهبردی و حکمها، تولید علوم انسانی اسلامی خروجی چشمگیری نداشته است؟ لازمه تولید علم چیست؟
جمالی: تولید علم و فرهنگ در هر جامعه با حکم و دستور از بیرون صورت نمیگیرد بلکه علم و فرهنگ در جامعه مثل چشمه جوشان باید از درون بجوشد و با برخورد فرمایشی پیش نمیرود. اگرچه سخن از مهندسی فرهنگی سر جای خود درست و بجا است و باید زمینهها و بسترها را آماده کنیم؛ اما در گام اول، تولید علم نیازمند اضطرار در جامعه علمی است و بعد از آن، سخن از مهندسی فکر و فرهنگ مطرح میشود. همانطور که امام حسین(ع) در دعای عرفه میفرمایند «الهی اوقفنی علی مراکز اضطراری، خدایا مرا بر مراکز اضطرارم واقف کن».
نکته دوم اینکه برخلاف انقلاب سیاسی که عمده کار بر دوش مردم است و مردم به دنبال رهبری باید انقلاب سیاسی و ساختارشکنی کنند، اما انقلاب علمی و فرهنگی باید توسط نخبگان علمی در حوزه و دانشگاه و اندیشمندان جامعه صورت گیرد و این امر زمانی امکان دارد که اضطرار علمی در جامعه علمی شکل بگیرد. این اضطرار هنگامی در نخبگان علمی کشور به وجود میآید که دلبستگی نسبت به تمامی افکار، الگوها، شیوهها و محصولات علمی وارداتی بریده شود. وقتی جامعه علمی هنوز به علوم و الگوهای موجود دلبستگی دارد، یقیناً علم تولید نمیشود لذا با دلبستگی به علوم غرب، تنبلی و کمکاری علمی تولید نخواهد شد.
تولید علم نیازمند اضطرار در جامعه علمی است، اگر بار انقلاب سیاسی بر دوش مردم بود اما بار انقلاب علمی و فرهنگی بر دوش نخبگان حوزه و دانشگاه است
نکته دیگر این است که همه نقدها یا عقبماندگیها در تولید علوم انسانی را نمیتوانیم فقط به این چهل سال انقلاب اسلامی نسبت دهیم بلکه حداقل از دوره قاجار و بعد در دوره پهلوی کوچکترین کار علمی صورت نگرفته و جامعه علمی ایران مقلد و مصرفکننده علم و فرهنگ بوده، بهخصوص با شکلگیری دنیای مدرن میزان مصرفزدگی بیشتر شد، لذا طول دوره عقبماندگی در علم به قبل از انقلاب اسلامی بازمیگردد.
اما در طول چهل سال گذشته با همه خلأها و آسیبها کارهای علمی قویای در کشور صورت گرفته است و با همه مشکلاتی چون جنگ و تحریمهایی که داشتهایم تجربههای علمی و فرهنگی خوبی به دست آوردهایم و به فرموده رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم «بنیان یک انقلاب علمی در این مدت گذاشته شده است».
بنیان به این معنا که صورت مسئلههای ما در علم کمکم مشخص میشوند و بهمرور اضطرار علمی در جامعه علمی در حال شکلگیری است به خصوص اینکه در این مدت دولتها با الگوهای مختلف علوم انسانی اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و ... فرصت فعالیت پیدا کردهاند و ناکارآمدی این مدلها بر همگان روشن شده است.
جامعه علمی کشور ما به بلوغ و رشدی رسیده که مسئلهها و سؤالهای جدیدی فراروی خود میبیند و از این حیث حائز اهمیت است که پژوهش با پرسش درست آغاز میشود و این پرسشها به تبیین و تفصیلی رسیده لذا رسیدن به این پرسشها و مسئلهها، ازجمله نکات مثبت جامعه علمی کشور محسوب میشوند.
اگرچه همه عقبماندگیها در تولید علوم انسانی را نمیتوانیم فقط به چهل سال انقلاب اسلامی نسبت دهیم و پیشرفتهای چشمگیری در علوم مختلف رخ داده اما در علوم انسانی کمکاریهای شدیدی داشتهایم
همچنین در حوزههای علمیه استادان و گروههای مختلف روی نکات مهمی دست گذاشتهاند و نظرات جدیدی در فقه حکومتی و فقه اجتماعی با رویکردهای تمدنی صورت گرفته و در دانشگاهها هم در حوزه علوم تجربی و تکنولوژی اتفاقات خوبی افتاده و رتبههای خوبی در هستههای سلولهای بنیادی، نانو و ... دارا هستیم.
اما در حوزه علوم انسانی کمکاریهای شدیدی داشتهایم و با همه پیشرفتها هنوز جامعه علمی ما به یک اضطرار که منجر به شکلگیری نهضت علمی شود، نرسیده، نهضتی که منجر به انقلاب علمی توفندهای شود که همه ظرفیتهای حوزه و دانشگاه برای تحقق این انقلاب علمی را به میدان بیاورد، هنوز شکل نگرفته است.
تهذیب علوم غربی، مرتبهای نازل از اسلامیسازی علوم است
آنا: روش تهذیب علوم غربی را میتوان نوعی تولید علم اسلامی دانست؟ اگر نه چرا؟
جمالی: دقت کنیم که تولید علم یکشبه صورت نمیگیرد و اینطور نیست که بخواهیم یکباره به همه علوم غربی پشت پا بزنیم و خودمان را منفک از تاریخ علم کنیم و به میراث علم اعم از میراث علم بشری یا میراث علمی تمدن اسلامی توجهی نکنیم؛ یقیناً دانشمندان ما بر دوش دانشمندان گذشته مینشینند و از دوش آنها به افق آینده نگاه میکنند و به نظرات جدید میرسند. دانشمندان پس از تلاشهای زیاد در قرنهای متمادی اذعان دارند که بشر نسبت به جهان علم و کشف واقعیتهای جهان تازه دوران کودکی خود را طی کرده و هنوز افقهای زیادی فراروی بشریت است.
تهذیب علوم شاید برای دوره گذار توجیهپذیر باشد اما کافی نیست، امروز این دوران گذار تمام شده به خصوص اینکه الگوهای غربی در خاستگاه خود با چالش عظیمی روبهرو شده است
اما در باب تولید علوم اسلامی، نظرات متعددی در مورد چگونگی رسیدن به علم اسلامی و سپری کردن دوران گذار و چگونگی رسیدن از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب وجود دارد، میتوان گفت نظریات در مورد علم اسلامی شامل طیف گستردهای است. شاید در دوره گذار راهی جز این نباشد که حداقل بر نظریات، مبانی و مدلهای علوم انسانی موجود مسلط شویم و کمکم به اصلاح و تهذیب آنها بپردازیم و اصلاح را از اصلاح گزارهها به سمت اصلاح پارادایمها و مبانی علوم موجود سوق دهیم و علوم اسلامی تولید کنیم؛ اما بهتدریج باید مسیر تولید علم را مدیریت کرده و تولید علم را به سمت ایجاد شاکله جدیدی از علم سوق داده و به تمامی علوم مختلف گسترده و تا تولید شبکه علوم اسلامی ادامه دهیم.
بنابراین اسلامی شدن علوم فرآیندی دارد که از تهذیب گزارهها تا تغییر نظم و پارادایم علم و ایجاد شبکه جدید علم میتوانیم آن را دنبال کنیم. در شبکه علوم، همه علوم به هم وابسته هستند چرا که در پیشرفت همهجانبه، همه علوم دخالت دارند.
لذا تهذیب علوم شاید برای دوره گذار توجیهپذیر باشد اما کافی نیست، تهذیب علم مرتبهای از اسلامی شدن علوم محسوب میشود البته یکمرتبه نازل که نباید در آن توقف نمود. چهل سال تجربه تهذیب علوم انسانی را داشتهایم تا حدودی هم در جامعه ما جواب داده است اما این کار ایدهآل ما نیست و لازم است که از آن عبور کنیم چرا که نوعی برخورد منفعلانه با دستگاه علمی غرب است و خیلی جای جولان دادن ندارد.
امروز دیگر این دوران گذار تمام شده بهخصوص اینکه نظریهها و مدلهای غربی اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در خاستگاه خود یعنی دنیای غرب با چالش عظیمی روبهرو شده و جواب مثبت نداده است لذا لازم است که از آنها عبور کنیم.
علیرغم وجود الگوی مدیریت موفق دفاع مقدس، به داشتههای خودمان اعتماد نکردیم و در دوره سازندگی به الگوهای توسعه غربی تمکین کردیم، اگر در کشورداری و تولید علم هم باور به خودمان داشتیم اکنون چون حوزه نظامی مستقل بودیم
متأسفانه هنوز عدهای با نگاه پوزیتیویستی خام بر این باورند که در ابتدا باید علوم تجربی را از حوزه علم دینی خارج کرده و در مرحله بعد علوم انسانی غربی را تنها باید با روش تهذیب، بومی و اسلامی کرد. به زعم اینان با تغییر برخی از ظواهر علوم و یا جابهجایی مبانی کار به سرانجام میرسد و تصور کردند پروژه عظیم علوم انسانی اسلامی را میتوان با یک ترکیب ناقص و بدون روشمندی به سرانجام رساند.
در جهان اسلام هم نظریههایی چون نظریه مؤسسه ایستک در مالزی مطرح است که تهذیب علوم موجود را وجهه همت خود قرار دادهاند. در تاریخ علمی انقلاب اسلامی هم بودند جریانهایی که سعی کردند گزارههای علوم انسانی را با آیات و روایات تطبیق دهند و بگویند این علوم دینی است و مطالب و کتابهایی به اسم اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی و ... را منتشر کردند که برخی از کتابهای آنها در همان اول انقلاب چاپ شد، مثلاً دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه و یا انتشارات سمت دست به چنین کارهایی زدهاند. البته بهتدریج ناکارآمدی چنین روشهایی هم در حوزه تفکر و هم در حوزه عمل اجتماعی بر همگان روشن شد.
بهعنوانمثال مواجهه ما با پیادهسازی برنامههای توسعه غربی در دوره سازندگی که مسئله توسعه غربی به مسئله اول کشور ما تبدیل شده بود، یکی از این موارد است، چرا که علیرغم وجود مدل مدیریت موفق دفاع مقدس، به داشتههای خودمان اعتماد نکردیم. در آغاز جنگ تحمیلی ما ابتدا صفبندی درستی در مقابل دشمن نداشتیم؛ اما چون باور به ایستادن و دفاع داشتیم کمکم به شکل یک نیروی قوی نظامی و مبتکر برای بیرون راندن دشمن درآمدیم.
در مسئله کشورداری و تولید علم هم اگر باور به خودمان داشتیم، حداقل میتوانستیم با کارهای کوتاهمدت شروع کنیم. درست است که کار بسیار سنگینی است اما شدنی است و لازم بود که برنامهها را به صورت کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تعریف میکردیم.