بغض سیداحمد خمینی ترکید!

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حال که انتخابات به پایان رسیده، صحبت از مردن یا کما رفتن پیکر بر زمین افتاده اصلاحات است، برخی می گویند: تیر به شقیقه اش خورده است و برخی دیگر از اغما یا تشنج آن سخن می رانند؛ هرچه باشد اینک مردم به جناح اصلاحات پشت کرده اند و سران اصلاحات را با تکرار شعار های قدیمی توخالی تنها گذاشته اند، حتی دیگر کسی رویش را برای روحانی بدون ریش اتوکشیده؛ جناب آقای همتی برنگرداند.

البته هرچه باشد مسلم است اصلاحات خودزنی کرده است و اگر واقع بین باشد نمی تواند این خودکشی را به گردن دیگران بیندازند؛ اما این سخنان بی فایده است زیرا سبک سران اصلاحات همیشه به این گونه بوده که با مقصر دانستن دیگران و رقیب هراسی رای آورنده اند؛ آنان کار نمی کنند و می گویند نمی گذارند یا خرابی به بار می آورند می گویند مقصر دولت قبل است، ولی این بار مردم از این ادعاهای تکراری خسته شدند و با تصمیمی درست آدمی را که تنها ادعا دارد و کاری نمی کند را میان زمین و هوا رها کردند.
حال سید احمد مصطفوی (آقازاده آسیدحسن خمینی) نیز همچون بزرگان اعضای حلقه بسته اصلاحات به دنبال تحلیل و مسکن برای خود است؛ وی در جدیدترین پست اینستاگرامی از خود پرسیده است: آیا اصلاحات زنده است؟همیشه گفته شده است؛ اولین مرحله در فقدان عزیز از دست رفته، انکار و ناباوری است، به همین جهت وی تلاش کرده با فلسفه بافی برای تسکین خود خبر دهد که شبحی از اصلاحات را زنده در کنار خود می بیند.
گرچه در این متن باز شاهد روحیه اصلاحات یعنی توهین به مخالفان هستیم؛ وی در ابتدا از حمله مغول و اعراب سخن می گوید که کشور را ویران کرده اند اما مردم ایران با وجود شکست نظامی در فرهنگ پیروز شده اند؛ او سپس این گزاره را به شکست جناح اصلاحات تسری می دهد و مردم منتقد را با بیگانگان مقایسه می کند؛ باید پرسید آیا گفتمان تحول و اصلاح طلبی اختصاصی به یک جناح دارد؟ رهبر انقلاب و تمامی مردم انقلابی ایران خواهان تحول و رفع ناعدالتی ها هستند و فرهنگ تحول ارتباطی به جناح خاص ندارد در حقیقت سران اصلاحات سعی داشتند با مصادره گفتمان اصلاح ناعدالتی ها برای خود موقیعت دست و پا کنند.
خلاصه امر این است که اصلاحات خودکشی کرده است زیرا تا کی می خواست با رقیب هراسی رای بیاورد؟! جناحی که حتی ابتدایی ترین احقاق حقوق عامه را با جود عمل در دولت های قبل نتوانست انجام دهد نشان از بی عرضگی است همچنین این دولت در ابتدایی ترین وظایف دستگاه اجرایی ناتوان بوده است بنابراین دست کشیدن مردم از این جناح کاملا قابل پیش بینی بود و شعار دادن یک بار نجات می دهد نه چندبار!
اصلاحات مرده است زیرا با وجود شعار آزادی اما نتوانست صدای منتقدان را تحمل کند و در عمل توهین و بستن دهان منتقدان را در پیش گرفت!
حال لازم است در پایان به جای این سوال؛ به سوال دیگری پاسخ دهید؛ فرزندم سید احمد خود شما نمونه ای از آقازاده هستی که مردم همیشه از این دست افراد بی زار بوده اند! زیرا جوانان بسیاری با وجود تخصص و مدرک در دست اما موقعیت و جایگاهی ندارند و حتی کاری ساده با حقوق حداقلی نمی یابند، خودت را با این جوانان مقایسه کن و جایگاه و امکاناتی را که داری با آنان مقایسه کن، نتیجه بسیار ناراحت کننده؛ پس این همه وعده برای جوانان چه شد؟ کافی است نگاهی به آنان بیندازی تا ببینی هیچ ناراحتی برخلاف شما از مرگ اصلاحات ندارند! این تفاوت دیدگاه برای چیست؟!
پرسش آخر نیز این است که اصلاحات در واپسین لحظات خود مثل هر بار مدعی شد که نگذاشتند کار کنیم! خب اصلاحات که اولین تجربه اش در دولت نبود و کاملا به اوضاع واقف بود پس چرا باز با این وجود برای گرفتن دولت تقلا کرد و پست اجرایی کشور را تصاحب کرد و وعده هایی داد که می دانست نمی تواند عمل کند؟!
علی خاکی