۰۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۲
کد خبر: ۶۸۳۴۶۱
در گفت‌وگو با حجت الاسلام غفاری فر تشریح شد؛

حقیقت اعدام‌ها در دهه ۶۰ چه بود؟

حقیقت اعدام‌ها در دهه ۶۰ چه بود؟
استاد حوزه علمیه گفت: حکم حکومتی امام مبنی بر محاکمه منافقین به قوه قضاییه صادر شد که اگر توبه می‌کنند، آنها را آزاد کنید اما اگر توبه نمی‌کنند شریک در جرم آنها هستند.

اشاره: با توجه به فرارسیدن ایام 7 تیر و سالروز شهدای ترور و از طرفی پس از برگزیده شدن آیت الله رئیسی به ریاست جمهوری این شبهه که در دهه 60 به ناحق اعدام‌هایی از سوی جمهوری اسلامی انجام شد دوباره سر باز کرده است. شبهه افکنان معتقدند اعدام اعضای سازمان مجاهدین خلاف حقوق بشر بود و پشت این اعدام‌ها، آیت الله رئیسی قرار داشته است.

از این رو و برای روشن شدن عرصه در دهه 60، خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام حسن غفاری فر، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم به گفت‌وگو پرداخته است.

رسا ـ چه اتفاقی در بستر تاریخ رخ می‌دهد که در مقاطع مختلف باطل به جای حق می‌نشیند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، جای جلاد و شهید عوض می‌شود؟

فرماندهی قتل‌عام اهل‌بیت پیغمبر در روز عاشورا به دست یزید بن معاویه بود ولی عمله این اقدام، شمربن ذی الجوشن بود که یک روز در سپاه امیرالمومنین در مقابل معاویه ایستاد و در کنار او، عمر سعد، پسر ابی وقاص بود که فاتح ایران است و از سرداران پیغمبر اکرم بود. برخی از طبقات اشراف که در فتوحات خلیفه دوم بودند هم حضور داشتند که یعنی در واقع فرماندهان این جنگ از مشترکین نشاندار به ظاهر مسلمان بودند.

مشرکان و منافقان آن روز تاریخ را به گونه‌ای جلوه دادند و بعدها به کمک برخی از تاریخ نویسان مزدبگیر منتسب به برخی از جریان‌های نفاق، تاریخ را اینگونه جلوه دادند که شیعیان خودشان حسین‌بن‌علی را کشتند و به همین خاطر است که هر سال برای آن عزا می‌گیرند؛ در صورتی که اصلا قاتلین حضرت سیدالشهدا شیعه نبودند. این وارونه نویسی تاریخ همیشه بوده است.

به عنوان مثال در قضیه صالح، قرآن می‌نویسد آن‌ها دسته جمعی شتر صالح را پی کردند تا به صورت مشخص، هیچکدامشان مقصر نباشند یا در جریان لیله المبیت، قرار بر این شد که دسته جمعی پیغمبر را به قتل برسانند تا مجرم واقعی شناخته نشود. این غلط نویسی کار همیشه ابلیسیان بوده و هست که نمی‌گذارند حقیقت ماجرا به گوش مردم برسد.

 

حقیقت اعدام‌ها در دهه 60 چه بود؟

 

رسا ـ بحث ما درباره سازمان مجاهدین خلق است که پیشینه آنها چه بود و چه شد که بدانجا رسیدند؟

آنها افرادی با عرق مذهبی در دهه ۴۰ بودند که از تفکرات مذهبی و سیاسی آن دوران تأثیر گرفته و گروهی را با عنوان مجاهدین خلق تشکیل دادند. مانند عبدالرسول مشکین‌فام، بدیعی‌زادگان، شهرام و... که بعدها این افراد تغییر پیدا کردند.

از آنجایی که مذهب این جماعت خود بنیاد بود، یعنی آرزوی دینی و اسلامی داشتند ولی منبع ارتزاق دینی آنها از راه‌های مطمئن مانند علما نبود و بنابراین، هرچه جلو رفتند به کمونیسم نزدیک‌تر شدند تا به اسلام و علامت داس و چکشی را که در کنار آیه قرآن آورده‌اند نمونه این التقاط است.

اگر بخواهیم نمونه‌ای امروزی برای آنها ذکر کنیم، همین فرقه احمدی‌نژادی‌ها و اصلاحات از این دسته هستند که مبنای دقیقی ندارند و التقاطی هستند. مجاهدین در زندان با مسلمانان و انقلابی‌ها چالش پیدا کرده بودند و این بگومکوهای اندیشه‌ای زندان را بیشتر برای انقلابی‌ها سخت می‌کرد. انقلابی‌های مسلمان حتی بر سر نجسی و پاکی آنان هم مسأله داشتند زیرا برخی از اعضای مجاهدین رسما خود را مارکسیست می‌دانستند.

با مرور زمان و نزدیک شدن به انقلاب، شفافیت خطای آنان بیشتر شد و افرادی از درون این فرقه، دست به افشاگری زدند که بر همگان عیان شد این فرقه، یک فرقه ضاله است؛ به عنوان نمونه آقای احمد احمد، کتابی درا ین موضوع دارد و همسر این نویسنده را هم منافقین به قتل رساندند.

این افراد خودشان را لابلای مسلمانان و انقلابی‌ها پنهان کرده بودند به گونه‌ای که در سال‌های اول، در کنار بسیج مستضعفین میلیشیا داشتند و در همه شهرها با بیل و کلنگ و داس رژه می‌رفتند تا معادل جعلی بسیج باشند.

با مرور زمان چهره آنها روشن‌تر می‌شد و مردم در مقابل آنها جبهه‌گیری می‌کردند. در ادامه آنها برای اینکه حذف نشوند خودشان را به ابوالحسن بنی‌صدر وصل کردن و به بدنه قدرت متصل شدند؛ اگرچه آنها نتوانستند وارد مجلس شوند زیرا رسماً قانون اساسی را نپذیرفته و تحریم کرده بودند ولی با متصل شدن به بنی‌صدر، برای خود قدرتی دست و پا کرده بودند و وقتی قدرت پیدا کردند، دست به اسلحه بردند. به عنوان مثال واقعه خیابان ولیعصر مشهور است که به طرق مختلف آنها خیابان را به آشوب کشیدند.

این حرکات ادامه داشت تا زمان عزل بنی صدر و وقتی این اتفاق افتاد، منافقین رسماً اعلام کردند که فاز آنها فاز ترور شخصیت‌های نظام است که در این میان، فقط شخصیت‌ها شهید نشدند بلکه زن، مرد، کوچک و بزرگ قتل عام شدند.

 

حقیقت اعدام‌ها در دهه 60 چه بود؟

 

رسا ـ قضیه اعدام‌ها چه بود؟

آخرین حرکتی که آنها انجام دادند حمله دسته جمعی با کمک صدام بود که از مرز ایلام وارد شدند و عملیاتی را به نام عملیات فروغ جاویدان رقم زدند که ما در مقابل آنها عملیات مرصاد را انجام دادیم.

پس از انجام این عملیات هم در تهران و هم در شهرهای مرزی افراد سازمان را دستگیر کرده بودیم که در آن زمان و پس از انجام این عملیات، حکم حکومتی حضرت امام مبنی بر محاکمه آنها به قوه قضاییه صادر شد که اگر توبه می‌کنند، آنها را آزاد کنید اما اگر توبه نمی‌کنند و از این سازمان اعلام برائت نمی‌کنند شریک در جرم آنها هستند. البته این را یادآوری کنم که وقتی حکم امام صادر شد، آنهایی که یک بار محاکمه شده بودند هم دوباره محاکمه شدند که اگر توبه می‌کنند بخشیده شود.

مردم باید این را بدانند که مسئول قوه قضاییه در آن زمان آیت الله موسوی اردبیلی بود و آن حکم را به موسوی خوئینی‌ها، دادستان وقت ابلاغ کرد که موسوی خوئینی‌ها تیم‌هایی را برای رسیدگی به این حکم ایجاد کرد. در یکی از آن تیم‌های سه نفره که ایجاد شده بود، آقای رئیسی حضور داشت که مجید انصاری نیز در کنار او بود.

که اگر کسی از افراد مجاهدین توبه نکرد و قصد حمایت از مجاهدین را داشت، حکمشان اعدام است و وظیفه این تیم‌های سه نفره، صرفا تشخیص موضوع بود وگرنه حکم را امام صادر فرمودند.

آقای رئیسی در اولین مصاحبه خود جواب زیبایی به این شبهه دادند؛ ایشان فرمودند: بعید است مردم ما حکم اعدام داعشی‌های سال ۶۷ را جرم بدانند.

مردم ما باید این را بدانند که جناب آقای حسن روحانی که در سال ۹۶ و پس از اینکه سال‌ها رئیس شورای عالی امنیت ملی بود و مسئولیت‌های زیادی در نظام داشت، حرف هایی را سرهم کرد. قبل از او حسینعلی منتظری مجرم اصلی است که بیت او برای تبرئه منتظری در نگاه سازمان، این داستان قتل عام را علیه امام سرهم کردند و در ابتدا امام خمینی را به این اعدام‌ها متهم کردند.

ارسال نظرات