از سختیهای پزشک شدن تا پزشک ماندن!
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، خدا کند که هیچگاه تنتان به ناز طبیبان نیازمند نشود؛ اما درباره طبیب یا بهقول امروزیها «پزشک» جای سخن بسیاری وجود دارد. در کشور ایران باید علوم تجربیها شبهای زیادی را پای کتابهای خودشان بنشینند و آنقدر درس بخوانند تا روز کنکور با چشمانی از حدقه بیرون زده، پای برگههای امتحانی خود حاضر شوند و تست بزنند، بعد از رقابتی نفسگیر چشمانشان را دوباره داخل حدقه فرو برند و با دلی پر از استرس و هیجان چند روزی را در خوابی سنگین بگذرانند و در نهایت اگر رتبه خوبی آورده باشند، رشته و دانشگاه مورد علاقۀ خود را انتخاب کنند و به درس پزشکی مشغول شوند.
وقتی دانشجوی پزشکی بشوی، دردسری داری مثل تازه درجهدارهای نیروهای نظامی! پیدا میشوند افرادی که به تو میگویند دکتر، همانطور که به یک درجهدار تازهکار میگویند جناب سرهنگ؛ اما تو نه دکتر و پزشک هستی، نه جناب سرهنگ؛ نه میتوانی یک نسخه بنویسی و نه میتوانی مدیر یک دسته باشی، چهبرسد به یک هنگ! اگر هم بخواهی از این کارها کنی یا باید خود را بالای برجک نگهبانی پیدا کنی و یا از نظام پزشکی به سراغت میآیند و تو را به جایی میبرند که عرب، نیانداخت!
پس از سالها درس خواندن و دویدن و چشم از حدقه بیرون زدن، باید چند وقتی را بهدنبال پزشک بیمارستان بدوی. کارآموزی ابتدای راه عملی یک دانشجوی پزشکی ترم آخر است. وقتی دوران کارآموزی بهسر آمد و کد نظام پزشکی صادر شد، باید بروی و دفتر و دستکی راه بندازی و سپس با چوب بستنی، حلق این و آن را نگاه کنی تا ببینی که آیا زبان کوچک و لوزهها مریض هستند یا خیر؟
البته الآن که کار بعضی دکترها با آمدن کرونا راحت شده، مینشینند و یک دستگاه اکسیژن سنج را به بیمار میدهند و در نهایت یکسری داروهای تکراری روی دفترچه مینویسند و مریضها را راهی منزل میکنند.
البته اگر پزشک هستید، بهتر است ادامۀ این متن را خوب بخوانید. نمیدانید وقتی آمپول و سرم مینویسید، چقدر آن بیمار بیچاره در دلش شما را دعا میکند. وقتی دکتری برای من آمپول، آن هم از نوع روغنی مینویسد، در دلم هزاران بار دعای خیر به روح آن پزشک میفرستم که ما را از خوردن داروهای متعدد و تنظیم ساعت برای خوردن قرص به فرو رفتن چند سانت سوزن در لحظه بینیاز میسازد. البته پزشکان محترم با هربار تجویز آمپول و سرم، پرونده اعمال خود را سفیدتر میسازند؛ چرا که بیمار بیچاره، هزار سلام و صلوات برای روح آن پزشک میفرستد.
پزشکی در کشور ایران، شغلی سخت، طاقت فرسا و البته پرطرفدار و دارای پرستیژ اجتماعی خاص خودش است. پزشک، پرستار و کادر درمانی کل جهان، دو سالی میشود که خسته و درمانده شدهاند و البته در بعضی کشورها، مثل دولت دوازدهم، حقوق و مزایای آنها بهخوبی پرداخت نمیشد و قدردانی از زحمات این عزیزان آنطور که باید صورت نپذیرفت!
آخر سخن اینکه پزشک، نماد و وسیلهای از سوی خدا برای درمان جسم آدمی است؛ تنتان به ناز طبیبان نیازمند مباد!