شماره 100 فصلنامه «قبسات» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، یکصدمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «قبسات» به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با مدیر مسؤولی علی اکبر رشاد و سردبیری محمد محمدرضایی منتشر شد.
در این فصلنامه در 10 مقاله و در 240 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
نگاهی دیگرباره به معیار علم دینی
علی اکبر رشاد
چکیده: مراد از معیار علم دینی، شاخص یا شاخصهایی است که «علم دینی» (قدسی) را از «علم غیر دینی» (سکولار) به لحاظ «ماهوی» متمایز میسازد. به نظر راقم سطور دینیبودن علم در گرو دینیبودن «مؤلفههای رکنی پنجگانه» علم است. توضیح اینکه دانشها از سه دسته عناصر «تکوّنبخش» و «تشخّصبخش» برخوردارند: 1. «مؤلِّفههای رکنی»؛ ۲. «ممیزههای ماهوی»؛ ۳. « مختصات هویتی ـ صوری». «مؤلِّفههای رکنی دانش» را به عناصر تکوّنبخش آن اطلاق میکنیم. این عناصر عبارتاند از «مبادی نظری» (پیشانگارهها)، «موضوع»، «مسائل»، «غایت» و «منطق» علم. عناصری چون «نحوه وجود» علم و قضایای آن، «مختصات معرفتشناختی» علم و قضایای آن، «مختصات ارزشی» علم و نیز «هندسه معرفتی» آن را در زمره ممیزههای ماهوی دانش به شمار میآوریم. ممیزههای ماهوی دانش، برساخته مؤلِّفههای رکنیاند. با توجه به توضیحات بالا علم دینی «بالمعنی الاخص» عبارت است از «دستگاه معرفتیای که همه «مؤلفههای رکنی» آن دینی بوده، گزارههای تشکیلدهنده آن نیز به واقع «اصابت کرده» باشد. اطلاق عنوان «علم دینی» به این گونه دانشی، اطلاق حقیقی است.
نقد مبانی وحیشناسی سروش
عبدالحسین خسروپناه؛ محمد قمی
چکیده: چیستی حقیقت وحی و تبیین چگونگی دریافت آن توسط نبی، همواره در تاریخ اسلام مورد مداقه و مناقشه بوده و هست. در زمان حاضر بعضی افراد از جمله عبدالکریم سروش که تحت تأثیر مستقیم و گسترده نظریات هرمنوتیکی و زبانشناختی برخی اندیشمندان غربی است، با ایجاد تردید در ماهیت زبانی وحی از یک سو و با ایجاد تشکیک در منبع وحیکننده از سوی دیگر، میان نظرگاه متقدمان و متأخران تفاوتی جدی به وجود آوردهاند. با آغاز این جریان نقدهای درخور توجهی از سوی علمای حوزوی و دانشگاهی به روبنای دیدگاههای وحی شناختی سروش وارد شد؛ اما به خاستگاه و زیربنای آن دیدگاهها کمتر پرداخته شده است. در این مقاله زیربنا و مبانی دیدگاههای وحی شناختی وی را که مبانی دینشناختی، معرفت شناختی، هرمنوتیکی و زبان شناختی است، استخراج و نقد میکنیم. عمده اشکالاتی که به دیدگاههای سروش وارد است، از این قرارند: اجمالگویی و ابهام در تبیین نظریه؛ ضعف در روش شناسی؛ خلط میان مباحث مختلف؛ قیاس غلط اسلام با ادیان و فِرَق دیگر؛ ادعاهای بی دلیل و نسبی گرایی معرفتی.
تحلیل نسبت دین و دینداری با شبکههای اجتماعی سایبری
محمد محمد رضایی؛ سید روح الله موسوی
چکیده: این مقاله در پی آن است نسبت پدیده شبکه های اجتماعی سایبری با دین و دینداری را با روش عقلی و تحلیلی بررسی کند و کوشیده است برخی دیدگاههای تحلیلی در این موضوع را طرح و در آن مناقشه کند. بر اساس دیدگاه مختار، با توجه به تفاوت مفهومی دین، معرفت دینی و دینداری لازم است به نسبتسنجی و پایش تأثیر متقابل هر یک از این مفاهیم با پدیده نوین شبکههای اجتماعی سایبری پرداخته شود. با این نگاه میتوان از تأثیر دین در معماری و مدیریت شبکههای اجتماعی سخن گفت و نیز میتوان تأثیر این شبکهها بر دینداری را نشان داد. در تحلیل نسبت شبکههای اجتماعی سایبری بر دینداری، تحلیل توافق یا تنافر ساختار، بافتار و بنیانهای دین و شبکههای اجتماعی به مثابه دو سیستم و سازمان که مرتبط با انسان عمل میکنند، اهمیت دارد. بر اساس نتایج به دستآمده به نظر میرسد سیستم و ساختار شبکههای اجتماعی برخاسته از مبادی غربی، تنافر ساختاری و شکلی با سبک سازمان دین دارد؛ به گونهای که انس و درگیرشدن با آن، تأثیر معکوس و منفی بر دینداری جامعه دارد؛ همچنین انتظار میرود این شبکهها با چنین ساختاری به تعدد قرائات و رواج قرائتهای غیر رسمی از دین بینجامد. از طرفی دین میتواند در طراحی شبکه های اجتماعی و نحوه فعالیت و زیست در آنها تأثیرگذار باشد.
تأملی در عدم صحت اطلاق وصف «وجود» بر خدا از دیدگاه میرزای مهدی اصفهانی
محمد حسن قدردان قراملکی
چکیده: حقیقت خدا «هستی» و «وجود محض» است که اطلاق وصف فوق بر خدا مورد اتفاق اندیشوران مسلمان است؛ لکن مؤسس مکتب تفکیک «میرزای مهدی اصفهانی» با تمسک به مبانی خاص «وضع الفاظ بر حقایق خارجی؛ اشتراک لفظی صفات خدا و ممکن» کوشیده است منکر صحت اطلاق مزبور شود و برای توجیه آن ادلهای هم (ابهام وجود، فقدان مفهوم برای وجود، اشاره صفات خدا به ذات، انتزاع وجود از ممکن و فقر ذاتی آن) اقامه کرده است. نگارنده با فحص در آثار ایشان به یافتن ادله و طبقهبندی آن پرداخته و در تحلیل آن، ضعف علمی مبانی و ادله وی را نشان داده است که مهمترین آن، انکار وضع لفظ بر معنای ذهنی و خلط مفهوم و مصداق است.
مسئله تعبّد و چالش های عقلانی فرارو
محمد جعفری
چکیده: روشنفکران دینی و معنوی در دهه های اخیر به این ذهنیت دامن زدهاند که دین با عقلانیت و خردورزی و تفکر میانه ای ندارد و در کشاکش میان آن دو باید یکی از آن دو را برگزید. آنها اساس و محور دین را تعبد دانسته اند و تعبد را هم در نقطه مقابل عقلانیت قرار دادهاند. به گمانِ آنان، دنیای جدید و مدرن، دنیای عقلمداری و اندیشهورزی عقلانی است و این عقلانیت، تدین را با محوریت تعبد برنتابیده و هضم نمیکند. با این توصیف چالشهای عقلانی متعددی فراروی تعبد نهاده میشود. در این مقاله به شش چالش اساسی از منظر عقلانیت در برابر تعبد و تدین پرداخته شده است. چالش از خودبیگانگی، چالش عدم رشد عقلانی، چالش آزمونناپذیری، چالش انتقادناپذیری، چالش عدم داورِ مورد توافق و نهایتاً چالش چرایی تعبد، مهمترین موانع عقلی در برابر تعبد دینی است. نگارنده با بررسی و تبیین ماهیت تعبد و تقسیم آن به تعبد مُعلَّل و تعبد مُدلَّل، ضمن پاسخ به این چالشها تلاش میکند نشان دهد تعبد دینی که تعبدی مدلل است، در بستری عقلانی شکل گرفته و گرچه عقلانیت مدرن و انتقادی نمیتوانند با آن بر سر یک سفره بنشینند، عقلانیت سلیم، معتدل و واقعگرا، تعبد دینی را مطلوب و معقول میداند.
نقش فلسفه دین در هویتبخشی به علوم انسانی
رمضان علیتبار
چکیده: یکی از مسائل مهم در حوزه علمشناسی، جهتداری و هویتمندی علوم است. دینی یا غیردینیبودن علوم، ناظر به همین ویژگی است. این مسئله درباره تمامی علوم، از فلسفه به مثابه انتزاعیترین آن تا علوم انضمامی و کاربردی صادق است. علوم انسانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و میتواند وصف و هویت دینی یا سکولار داشته باشد. عوامل مختلفی (معرفتی و غیر معرفتی) در هویتبخشی این علوم نقش دارند که مبادی و زیرساختهای نظری از جمله آن میباشند. یکی از مهمترین زیرساختهای نظری، مبانی دینشناختیاند. نوع نگاه به ماهیت دین، گستره و غایت دین، منشأ دین و نظایر آن، در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی تأثیر جدی دارد. مبانی دینشناختی، محصول دینشناسی فلسفی یا فلسفه دین میباشد. فلسفه دین به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی نقش دارد. این مسئله درباره علوم انسانی مدرن و فلسفه دین موجود کاملاً مشهود است. از یافتههای مهم مقاله حاضر، اصل جهتمندی فلسفه دین و نقش آن در هویتبخشی علوم انسانی است؛ از این رو این مقاله میکوشد با روش فلسفی ـ تحلیلی، ضمن طرح جهتداری علوم بهویژه فلسفه دین، سهم و نقش جهتبخشی آن را در هویت دینی یا سکولاری علوم انسانی نشان دهد.
خدا در فلسفه اسپینوزا
سید محمد حکاک
چکیده: اسپینوزا فیلسوف معروف اروپا در دوره جدید در بخش اول از مهمترین کتاب خود، یعنی «اخلاق» نسبتاً بهتفصیل درباره خدا سخن گفته است. او خدا را جوهر مینامد که دارای صفات نامتناهی است و طبیعت عبارت از حالات صفات نامتناهی اوست. بنابراین جوهر، صفت و حالت سه عنصر اصلی واقعیت در نظر اسپینوزاست. مهمترین مسئله در فلسفه اسپینوزا نظر اوست درباره تعالی یا عدم تعالی خدا از طبیعت. به بیان دیگر این مسئله که طبیعت ـ که مجموعه نظام حالات خداست ـ همان خداست یا نه، خدا علاوه بر ظهور در حالات، حقیقتی است متعالی از آنها. به عبارت سوم آیا اسپینوزا معتقد به «همهخدایی» است که بر اساس آن خدا همان کل طبیعت است که هر شیئی جزئی از آن را تشکیل میدهد یا نه، او برای خدا وجودی متعالی از طبیعت هم قایل است؟ در این مقاله با استناد به متن سخن اسپینوزا، «همهخدایی»بودن او نفی شده و همچنین اثبات شده است که برهان او بر وجود خدا همان برهان وجودی آنسلم نه بلکه برهان صدیقین است که بر پایه آن خدا وجود صرف و بنابراین واجبالوجود است.
بررسی و نقد ایده «تفسیر پلورالیستی قرآن بر مبنای هرمنوتیک فلسفی مدرن»
ابراهیم کلانتری
چکیده: هرمنوتیک فلسفی مدرن که طی سده اخیر در میان جمعی از اندیشمندان غربی در باب چیستی فهم و تفسیر متون ظهور یافته، برخی از نویسندگان اسلامی را بر آن داشته است بر مبنای آن به ایده تفسیر پلورالیستی قرآن روی آورند و با تکیه بر پارهای مبانی و مفروضات قطعی حوزه تفسیر به تنسیق و تثبیت این دیدگاه بپردازند. بنای چنین دیدگاهی بر پایه هرمنوتیک فلسفی از جهات مختلف با چالشهای جدی مواجه است؛ زیرا نه هرمنوتیک فلسفی به دلیل نقدهای استواری که بر آن شده است از چنین قابلیتی برخوردار است که بتواند به عنوان پایه و زیرساخت یک دیدگاه حساس و ذوابعاد به شمار آید و نه تفسیر پلورالیستی قرآن ایدهای است که با مبانی و مفروضات قطعی در حوزه تفسیر قرآن همخوانی داشته باشد یا بتواند بهدرستی از عهده اهداف بنیادی این حوزه برآید. این پژوهش که از نوع کتابخانهای است و به روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی به انجام میرسد، در صدد است با تبیین دیدگاه تفسیر پلورالیستی قرآن و چگونگی ابتنای آن بر هرمنوتیک فلسفی مدرن، آن را از دو زاویه مبنایی و بنایی در معرض نقد قرار دهد. محصول نهایی این پژوهش آن است که دیدگاه تفسیر پلورالیستی قرآن نه فقط با مبانی و مفروضات عام حوزه تفسیر که حتی با مبانی و مفروضاتی که مقبول صاحبان همین دیدگاه است نیز سر سازش ندارد.
خدای دین و خدای فلسفه؛ مغایرت یا اینهمانی
مهدی عبدالهی
چکیده: برخی فیلسوفان غربی و متألهان مسیحی اعتقاد دارند خدایی که در فلسفه اثبات میشود، مغایر با خدایی است که دین توصیفش میکند. برخی دیگر از اندیشمندان معتقدند خدای دین شایسته محبت و پرسش است، در حالی که خدای فلاسفه تنها یک واجبالوجود است که شوری در دلها نمیافکند. مدعای دوگانگی خدای دین با خدای فلسفه از منظر قرآن و فلسفه اسلامی پذیرفتنی نیست؛ زیرا طبق قرآن، یکی از اوصاف منحصر در فرد الله تعالی، «شیء غیرمخلوق» است. واجبالوجود فلسفه تنها موجود بدون علت است. پس «شیء غیرمخلوق» وصف انحصاری الله قرآن و واجب فلسفه است. بنابراین مصداق الله و واجبالوجود یکی است. حقیقت مدعای دوم با تمرکز بر صفات ذاتی و فعلی خداوند است. اوصاف فعلی خداوند بیانگر روابط گوناگون خداوند با مخلوقات و انساناند؛ اما صفات ذاتی چگونگی ذات الهی و کمالات او را توصیف میکنند. توجه به اوصاف فعلی خداوند و نقش او در هستی و زندگی انسان، شایستگی او برای محبتورزی و پرستش را نشان میدهد؛ اما فیلسوفان فراتر از این معرفت عمومی، خداوند را به اوصاف کمالش میشناسند و این معرفت به کمال بیپایان و زبیایی کرانناپیدای خداوند عشقی عقلانی در دل میافکند.
تلاقی اندیشه «تجلّی» و «خلقت» میان متفکّران مسلمان
علیرضا نوروزی؛ سید مجتبی میردامادی
چکیده: درباره تبیین آفرینش عالَم دو دیدگاه کلّی میان متألّهان وجود دارد. اهل عرفان و گروهی از فلاسفه با طرح نظریه «تجلّی» و بر پایه وحدت شخصی وجود، هستی حقیقی را از آنِ خداوند سبحان دانسته و عالَم امکان را از مظاهر اوصاف کمالیِ مخفی و مندمج در ذات حق تعالی انگاشتهاند؛ اما بیشتر متکلمان بر این باورند خداوند متعال، جهان را از عدم و لاشیء آفرید و بر تباین و جداییِ خالق و مخلوق تأکید میکنند. تمانع میان مبانی متکلمان از یک طرف و فلاسفه و عرفا از طرف دیگر، اعتقاد به هر دو نظریه به عنوان تبیین حقیقی از عالم را ناممکن میسازد؛ لیکن نظریه «خلقت» برای ردّ «تنزّل خلقت خدا به صرف ناظمیّت» مطرح شده و ناظر به آن میباشد. این جُستار با نوآوری در تحلیل مفهوم «لاشیء»، خوانش جدیدی از دیدگاه متکلمان ارائه میدهد که بر اساس آن، نظریه «خلق از عدم» و «تجلّی» نقطه وفاقی در «خلق لا من شیء» به دست میدهد.
دفتر فصلنامه «قبسات» در قم بلوار پانزده خرداد، خیابان شهید میثمی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی واقع شده است؛ علاقهمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://qabasat.iict.ac.ir مراجعه کنند./822/