جهاد دولتی و فروکاسته شده، «جهاد سازندگی خمینی» نیست
به گزارش خبرگزاری رسا، پروندۀ ویژۀ «جهادسازندگی»
بخش اول )
در این پرونده، پیشتر، بهصورت مبسوط ماهیت نهاد جهادسازندگی واشکافی شد. گفته شد که جهادسازندگی «چه بود، و چه نبود»! لینک مشروح برخی مطالب را در ذیل همین یادداشت آوردهایم، اما خلاصۀ مطالب برای مخاطب امروزی که شاید وقت و مجال کافی برای پیگیری مطالب گذشته ندارد شامل این موارد است:
الف) جهادسازندگی یک الگوی بدیع و نو و خوشساخت از «نهاد بروکراتیک» یا «دستگاه حکمرانی» برآمده از ذات انقلاب اسلامی در حوزههای مدنی (Civil) است. از الگوهای دیگر در حوزههای محدودتر و تخصصیتر، میتوان به سپاه یا بسیج در دفاع یا بنیادهای تحت نظر نهاد رهبری اشاره کرد.
ب) جهادسازندگی، یک هسته و شبکۀ نخبگانی بسیار قوی داشت: نهضت دانشجویی زندان رفته و شکنجه دیدۀ پیش از انقلاب، جهادسازندگی را تشکیل دادند. با دقت منصفانۀ بسیار بالا میتوان گفت: این هستۀ اولیۀ قوی را تقریباً در هیچیک از نهادها و دستگاههای بروکراتیک کشور نمیبینیم. ماهیت نخبگانی و زبدگی و فرّهی ذاتی این هسته موجب شد نهاد جهادسازندگی، «حلالمسائل نیازهای انقلاب در حوزههای گوناگون» باشد.
ج) در گزارهای چوله و کمنما و فروکاسته شده (که اکنون نیز همین روایت معروف و مرسوم است و برخی مسئولان کشور را دچار اشتباه ماهوی و مفهومی کرده): حلوفصل امورات مربوط به روستا، بر عهدۀ این نهاد گذاره شد. اما چرا؟ برای حل این مسئله که: «محرومیت شدید و 95درصدیِ 70درصد از جمعیت ایران» ــ که در روستا زندگی میکردند ــ هم (محمل سربازگیری برای ضدانقلاب در سیستان و کردستان و آذربایجان و جنبش خلق عرب و ترکمنصحرا و غیره بود، و مآلاً) تهدید به شمار میرفت، و هم از دیگرسو بهترین فرصت بود برای خدمت به مردم محروم و برافراشتن «درفش عدالتخواهی انقلاب اسلامی» و ابلاغ «پیام انقلاب» به آحاد مردم ایران، ولو در دوردستترین نقاط زندگی کنند، طوریکه امام بفرمایند:
"جوانان جهادگرند که بذر انقلاب را در دل هر روستایی میکارند، و با آبادانی مناطق محروم است که هر روستایی و شهری محروم، سربازی میشود پاسدار انقلاب اصیل اسلامی خویش!"(27خرداد 1361)
بهخاطر ایجاد همین «الگوی مفهومی خوشساخت و بدیع» است که پیشتر، در روزهای پایانی اردیبهشت 1358، هنگامیکه همان هستۀ نخبگانی، راهکار پایدارِ درهمریختگی امنیتیِ طایفهایِ اقطار و اکناف کشور را در تشکیل «نهادی برای سازندگی» دانستند و بهواسطۀ شهید بهشتی به امام معرفی کردند، به بیان این شهید عزیز «انگار امام بال درآورد».
در پی ابلاغ پیام رسمی پیر جماران و تشکیل جهادسازندگی در 27 خرداد 1358 سیل جهادگران این مأموریت را به نحوی انجام دادند که دنیا را متعجب و انگشتِ تحیر به دهان نگاه داشت. کلیۀ خدماتی که ساختار بروکراسی سنتی از اجرای بهرهور و کارآمد آنها عاجز بود ــ اعم از دستگاههای متولی عمران مانند راه و آب و برق و کشاورزی و دامداری و مسکن و غیره؛ تا نهادهای متولی فرهنگ و آموزش مانند مساجد و سوادآموزی و آموزشهای مهارتی؛ تا حوزههای دیگر و حتی تا ایجاد نهادهای مدنی مانند شوراهای فراگیر روستا ــ در اندک زمانی توسط جهادسازندگی به سامان رسید.
د) اما شاخص و مزیت نسبی این الگو کجا بود؟ قدرت مفهومی این «الگوی خوشساخت نهادی»، از کجا منبعث و ناشی میشد؟ مثلاً از «زحمتکش» بودن جهادیها؟ یا مثلاً از «روستایی» بودنشان و اینکه مثلاً دروگرهای خوبی بودند؟ یا اینکه از کرهای دیگر آمده بودند برای حل مسائل و ساختار بروکراتیک سنتی روی آنها اثر نداشت؟!!
و اگر این شاخصها (که اتفاقاً الآن در سال 1400 بیش از هرچیز دیگری به جهادیها نسبت داده میشود) صائب است، و الگوی مفهومی جهادسازندگی منحصر در روستاست، چرا مأموریتهای «غیرمرتبط با روستا» ــ مثل ستاد پشتیبانی جنگ، یا تحقیقات و مهندسی جنگ، یا موشکسازی، یا شیلات و غیره ــ را هم با همین قوت یا بیشتر به انجام رساندند؟ طوری که امام راحل در پیامی عجیب عنوان کنند:
" نقش جهادسازندگی در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نبوده و نیست"! (همان)
پاسخ این است:
این الگوی مفهومی نهادی (Conceptual Model)، با پشت پا زدن به رویههای مرسوم بروکراتیک، و متکی به «منطق مفهومیِ» جدید منبعث از لبّ و مخّ و اُسّ انقلاب اسلامی، رویه (Method) جدیدی خلق کرد که چهل سال بعدتر نماد و پرچمدار نوع مدیریت و رهبری و سازماندهی و حرکت بهسوی هدف شد، و بر بلندای مفاهیم خلق شده توسط انقلاب اسلامی در موضوع حیاتی «حکمرانی» قرار گرفت. بهگونهای که بیانیۀ «گام دوم» صادره از رهبرش، که نماگر و شاخص حرکت در چهل سالۀ دوم انقلاب است، محفوف و مشحون از کلماتی است که با «فرهنگ و مدیریت جهادی» مؤتلف و مرتبط است. 21بار تکرار کلمۀ طیبۀ «جهاد» و تکیه بر دو عنصر مهم «مدیریت جهادی» و «جهاد علمی» در این بیانیه، بهروشنی اهمیت این مفهوم را در نظر رهبر فرزانۀ انقلاب میرساند.
جهادیها با عینیت بخشیدن به شعاری که بر تارک لوگوشان درج کرده بودند (یعنی شعار معروف «همه با هم جهادسازندگی»)، مسیری جدید خلق کرده بودند: برخلاف الگوی غربی که بر اساس مفهوم پایهای «اقتصاد رقابتی» شکل گرفته، جهادیها «اقتصاد تعاونمحور» را شکل دادند که بر اساس آن تمامی دستاندرکاران دخیل در یک موضوع را برای نیل به هدف بسیج و یاری میکردند؛ شاید چیزی شبیه به آنچه در «راهپیمایی اربعین» تجلی پیدا کرده است. برای مثال اگر مشکل اساسی یک روستا، «فقدان پایگاه فرهنگی» تشخیص داده میشد فعالیتهای پرشماری برای بنای مسجد توسط کلیۀ افرادی که میتوانستند به حل این مسئله یاری برسانند ساماندهی میشد: تأمین مالی از خیرین (و نه حتی متکی به بودجۀ دولتی)، تأمین نیروی کار از اهالی روستا، تأمین نقشه از نیروهای مردمی متخصص در شهر یا دانشگاه، تهیۀ نقشۀ تفصیلی از نهادهای مربوطه و حتی درخواست روحانی از حوزههای علمیه برای مناطق دورافتاده که محور این حرکت فرهنگی قرار بگیرد، و الخ. مسجد تنها یک مصداق است. برای تمامی نیازهای تشخیص داده شده در یک روستا، همین الگو پیاده میشد.
- و در ابعاد بزرگتر برای تأمین تمام نیازها و مسائل بزرگ و متنوع کشور (مثلاً بگیرید شیلات یا پشتیبانی جنگ و غیره، که به روستا کاملاً نامرتبط است) هم این الگو با نهایت کارآمدی کار کرد. و همین کارآمدی هم موجب شد که ساختارهای موازی سنتی و کند و ناکارآمد، حضور پرشور جهادسازندگی را برنتابند و کمکم از سال 62 طی چندین مرحله ابتدا محدود و بعد در سال 1379 منحلش کردند.
پس :
اهمیت تمرکز جهادیها بر روستا در ابتدای انقلاب، نباید ما را به اشتباه بیندازد و از شناخت الگوی مفهومی کارآمد و بدیع جهادسازندگی در حل مسائل مدنی گوناگون کشور غافل کند.
بخش دوم)
احیای جهادسازندگی با روی کار آمدن دولت سیزدهم سر زبانها افتاده است. اما مشکل اینجاست: «این جهادسازندگی، آن جهادسازندگی نیست» . به نظر میرسد جهادسازندگی مدنظر برخی مسئولان دولت سیزدهم، ماهیتاً و مفهوماً با جهادسازندگی اصیل و کارآمد ابتدای انقلاب تفاوتهای جدی دارد، و طلایهداران این موضوع کارشناسی و شاخصمند نمیاندیشند. برای ارزیابی صحت گزارۀ فوق دو نکته کافی است:
الف) سیام شهریور 1400، آقای دکتر سیدجواد ساداتینژاد، وزیر محترم جهادکشاورزی، که (البته با نیت درست و خیرخواهانه) پرچمدار اصلی احیای نهاد جهادسازندگی است، طی حکمی، اسماعیل قادریفر را بهعنوان «سرپرست سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران» منصوب کرد، جایگاهی که پیشتر ردۀ «معاونت» داشت، و اکنون «سازمان» است. و در این حکم آورده شده: «تمهید مقدمات لازم برای تبدیل این سازمان به سازمان جهادسازندگی کشور... مورد انتظار است».
عنایت فرمودید؟ جهادسازندگی، که در بیان امام حاضر انقلاب پرچمدار تطوّر حکمرانی کشور از گونههای بروکراتیک سنتی و غربگرا به حکمرانی مطمح نظر انقلاب اسلامی در چله دوم انقلاب است، و در دوران خطیر «دولتسازی» و «نهادسازی» انقلاب اسلامی، پرتکرارترین واژۀ بیانیۀ بالادستی این کشور است، به یک سازمان ضعیف و فرعی در یک وزارتخانه فروکاسته شده است. برای اینکه انحراف این مدل ایجاد جهادسازندگی را از الگوی مفهومی اول انقلاب دریابیم، بد نیست به این پرسشها پاسخ دهیم:
1. آیا هنوز هم 70درصد مردم ما در روستا زندگی میکنند؟ یا شرایط برعکس شده و 70درصد در شهرها ساکن هستند؟ آیا مسائل متفاوت نشده است؟
2. آیا مانند اول انقلاب 95 درصد از آن 30درصد جمعیت روستایی کشور، از خدمات پایه، مانند راه و برق و آب و مسکن و آموزش و غیره نابرخوردارند؟
3. آیا نابرخورداری روستاها به درهمریختگی امنیتی در سراسر کشور منجر شده است؟
4. آیا برای سازندگی در کشور، حوزههای دارای اولویت دیگر وجود ندارد؟ آیا آن گروه نخبۀ مؤسس جهادسازندگی که خدمت امام مشرف شدند اگر اکنون بنا بود به حل مسائل انقلاب مبادرت کنند حوزۀ «حاشیهنشینی 20 میلیون نفر در شهرها» یا حوزۀ «ارز و بانک» که موضوعی جهتساز و اصطلاحاً لنگر اقتصاد کشور است، یا جلوگیری از قاچاق، یا ممانعت از سوداگری و سفتهبازی، یا فقر عمیق و نظام تأمین اجتماعی و بازتوزیع منابع، یا عدالت، یا نهاد پول، و موارد پرشمار دیگر را در اولویت قرار میدادند، یا تعاون روستایی را؟!
5. آیا تعاون روستایی، ماهیتاً میتواند آنچنان که جهادسازندگی در حوزههای دیگر هم فعالیت کرد، به انجام وظایف بپردازد؟ میتواند موشک بسازد چنان که جهاد ساخت؟ میتواند ستاد پشتیبانی جنگ جهاد تشکیل بدهد چنان که «نقشش کمتر از نیروهای نظامی نباشد» چنان که جهادسازندگی انجام داد؟ میتواند «مرکز تحقیقات مهندسی جنگ جهادسازندگی» تشکیل دهد که در لبۀ دانش دفاعی دنیا حرکت کند و همگام با نیروهای نظامی اولین اژدرها و موشکهای زمین به زمین را بسازد، چنان که جهادسازندگی ساخت؟ میتواند شیلات را مدیریت و طی یک دهه متحول کند، چنان که جهادسازندگی کرد؟ میتواند امور دام را طی یک دهه متحول کند چنان که جهادسازندگی کرد؟ و مأموریتهای دیگر که از آن میگذریم...
ملاحظه میفرمایید؟ روشن است که «این جهادسازندگی، ماهیتاً آن جهادسازندگی» نیست.
ب) البته از سخنان 13 مهرماه رئیسجمهور محترم برمیآید که خوشبختانه تشکیل اینگونۀ بروکراتیک و دستوری و سیاسی جهادسازندگی، در خود دولت هم مخالفان جدی دارد. آقای دکتر رئیسی خوشبختانه بهجای تأکید بر «تأسیس دستوری یک نهاد با ماهیت مغایر با الگوی اصلی» بر «استفاده از مؤلفههای مثبت جهادسازندگی در تمامی ساختار حکمرانی» تأکید داشتند. به این جملات ایشان عنایت بفرمایید:
- "حرکت جهادی در کشور بهرغم ادغام این نهاد در وزارت کشاورزی، بهدلیل وجود روحیه انقلابی میان جوانان و حمایتها و تشویقهای رهبر معظم انقلاب تعطیل نشد و همواره در شکلهای مردمی، بسیجی و خودجوش ادامه داشته است.
- امروز باید با استفاده از تجربیات گذشته و در بستر گام دوم انقلاب، در مسیر احیای مأموریتهای جهادسازندگی برای رفع ریشهای مشکلات روستاها و مناطق محروم و احیای اقتصاد روستا حرکت کنیم.
- برخورداری از روحیۀ جهادی میان مجموعۀ مدیران و کارکنان دستگاههای دولتی یک امر ضروری است.
- ضعف اقتصاد روستا از عوامل مهم مهاجرت روستاییان و ایجاد حاشیهنشینی در اطراف شهرها است.
- امروز آباد کردن روستاها بهمعنای فعال کردن اقتصاد روستا و نیز توجه جدی به اقتصاد مناطق محروم از جمله حاشیه شهرهاست و این کار به یک اقدام جهادی نیاز دارد.
- فعالیتهای جهادی باید مردممحور و بر پایه فعالیتهای مردمی باشد، حمایت جدی از گروههای جهادی را ضروری دانست.
- وظیفۀ دولت در این عرصه صرفاً باید تسهیلگری، نظارت و پیگیری برای تحقق امور باشد و از فعالیت جهادگران حمایت کند و موانع موجود را از پیش پای آنها بردارد.
- ضرورت دارد جریانی با روحیه جهادی برای ایجاد سازندگی و آبادانی در روستاها با هدف فعال کردن اقتصاد روستا ایجاد شود تا با دغدغهمندی به حلوفصل بنیادین مشکلات محرومان و روستاییان اقدام کند."
این بیانات رئیسجمهور محترم خوشبختانه نشان میدهد ایشان به مبانی و مناشی شکلگیری جهادسازندگی و شاخصها و «الگوی مفهومی» معطوف به این نهاد مقدس اشراف کامل دارند و اصولاً بر «یاری و کمک و تسهیلگری امور برای گروههای جهادی» تأکید دارند، نه «متود سیاسی احیای جهادسازندگی».
برای بررسی و مطالعۀ بیشتر، میتوانید مطالب زیر را از همین پرونده دنبال بفرمایید:
- با نهادهای انقلاب چه کردیم؟
- پیام امام: بجای مکه و عتبات، بروید جهاد سازندگی
- لوگوی اصلی و بدون تحریف جهاد
- ناگفتههای جهاد سازندگی از اوج تا اضمحلال بهروایت یک جهادگر نُخبه + تصاویر قدیمی
- «جهاد سازندگی» به مثابه یک فناوری پیشتاز اجتماعی
- اولین رئیس ناشناخته «جهاد سازندگی»
- نسخه «آوینی» برای ایرانِ 97 ؛ اگر جهاد منحل نمیشد، امروز اقتصاد به مشکل نمیخورد
- «جهادِ» متناقضنما
- پردههای مقدس، بر آفتاب «جهاد»
- نسخه ایرانیِ «حکمروایی خوب»؛ از جهاد سازندگی تا دولت اسلامی
- جیم هـ الف دال؛ الگوی مفهومیِ «دولت اسلامی»