نزدیکان شاه سردمداران مافیای مواد مخدر بودند
به گزارش خبرگزاری رسا، در دوران محمدرضا پهلوی تبلیغات پرسروصدایی علیه قاچاق مواد مخدر به راه افتاد و عدهای قاچاقچی خردهپا اعدام شدند. این در حالی بود که بارها و بارها افتضاحات اشرف در زمینه قاچاق مواد مخدر پخش میشد و در مطبوعات خارجی انعکاس مییافت. حسین فردوست در خاطراتش در خصوص مافیای موارد مخدر در دربار مینویسد:
تصویب طرحی آمریکایی برای مبارزه با کشت خشخاش
در زمان وزارت بهداری جهانشاه صالح، طرح مبارزه با کشت خشخاش در ایران به اجرا درآمد و حال آن که این یک طرح آمریکایی به سود ترکیه و افغانستان بود که یکی از منابع سرشار درآمدشان به خصوص ترکیه از فروش تریاک چه برای مصارف دارویی و چه برای مصارف تخدیری است. به هر حال، این طرح مشکلی را حل نکرد و اعتیاد رواج شدید داشت. علاوه بر اشرف به معرفی سه تن از بزرگترین قاچاقچیان ایرانی مواد مخدر که نقش اصلی در اشاعه اعتیاد داشتند میپردازم:
اشرف پهلوی خواهر شاه یکی از سردمداران قاچاق مواد مخدر
بزرگترین قاچاقچی تریاک وهروئین ایران اشرف پهلوی بود. او با استفاده از مصونیت خاندان سلطنتی، مقادیر زیادی موادمخدر حمل میکرد
فلیکس آقایان بزرگترین قاچاقچی ایرانی مواد مخدر
بدون ترتیب دکتر فلیکس آقایان، بزرگترین قاچاقچی ایرانی مواد مخدر و یکی از مهمترین قاچاقچیان بینالمللی بوده و هست. پدر فلیکس با آقایان در بین ارامنه مرد شماره یک به شمار میرفت و همه ارامنه او را می شناختند و شدیداً از او حساب میبردند. فلیکس آقایان در حد عجیبی از مسائل ایران و سیاستهای بین المللی و تشکیلات خفیه سیاه و اف بی آی و مافیا اطلاع داشت؛ زیرا در ردههای بالای این سازمانها بهترین رفقا را به ضرب پولهای کلان به دست آورده بود و در تشکیلات اجتماعی سری آمریکا در بالاترین رده دست داشت. او کسی نیست که پولش را دور بریزد و اگر یک میلیون دلار به یک سناتور آمریکایی میداد ۱۰ میلیون دلار از وجود او استفاده میبرد. فلیکس عضو بلندپایه مافیای آمریکاست و در قاچاق مواد مخدر روی دست اشرف زده بود؛ ولی رد به هیچ فردی نمیداد.
فلیکس آقایان بزرگترین قاچاقچی ایرانی مواد مخدر
ایجاد سازمان گانگستری با استفاده از کابارهها
برادر کوچک فلیکس جزو هیأت رئیسه توزیع مواد مخدر در آمریکای مرکزی و جنوبی است و از فلیکس خیلی جوانتر و خطرناکتر است. او را در مهمانیهایی که فلیکس برای محمدرضا تعطیلی داد در خانهاش دیده بودم. فلیکس یکی از نزدیکترین دوستان محمدرضا بود و در اکثر ساعات فراغت او حضور داشت و به اتفاق محمدرضا و چند تن دیگر (جمشید و مجید علم، پروفسور یحیی عدل) هر شب تا یک و دو نیمه شب به ورق بازی میپرداختند. این برنامه روزهای تعطیل هم دنبال میشد. فلیکس مرد هرزه و شوهر بدی بود و تنها با زنهای کاباره رفت و آمد داشت و اکثر صاحبان و مستخدمین کابارهها تابع محض او بودند. او بزرگترین سازمان مخفی گانگستری را در ایران اداره میکرد و از کابارههای تهران، آیادان، خرمشهر و غیره حق حساب میگرفت.
معاملات کمتر از ۱۰ میلیون تومان برایش جالب نبود
آقایان بزرگترین سوءاستفادهچی قرن به شمار میرود و با ارقام بسیار درشت سروکار داشت و کمتر از ۱۰ میلیون تومان برایش جالب نبود. در زمان جنگ با یک سپهبد آمریکایی که فرمانده لجستیکی ارتش آمریکا در ایران بود، کنار آمد و آن سپهبد با همدستی چند گروهبان آمریکایی هرچه در انبار اضافه میآمد با آقایان معامله میکرد. به این ترتیب دهها هزار لاستیک اتومبیل، صدها هزار بطری ویسکی و میلیونها قوطی کمپوت و مواد غذایی معامله شد. هم آن سپهبد استفاده فوق العاده برد و هم آقایان میلیاردها تومان به جیب زد. در زمان جنگ از خیر شکر هم نگذشت و دهها میلیون تومان قند و شکر را دزدید.
امیر هوشنگ دولّو نفر اول از سمت راست
امیرهوشنگ دولو، «سلطان خاویار ایران»
پس از آقایان باید از امیرهوشنگ دولو سخن بگویم که به سلطان خاویار ایران شهرت داشت. دولو از خانواده قاجار بود. این مرد از روزی که پیدا شد بلافاصله به اتاق خواب محمدرضا راه یافت زیرا دخترهای زیبای ایرانی و فرانسوی را میشناخت و میتوانست بیاورد و همین کافی بود.
درخواستهایی که در اتاق خواب محمدرضا اجابت میشد
دولو باغ بزرگ و خانه قدیمی و وسیع مقابل پمپ بنزین جاده شمیران نزدیک تجریش داشت. تریاکی شدید بود و به دستور محمدرضا بهترین تریاک ایران به وفور و برای خود و همه، مجانی در اختیارش قرار میگرفت. هر روز مقامات مهمی به خانه دولو میرفتند؛ کسی که میخواست وکیل یا سفیر یا وزیر شود، افسری که میخواستند سرتیپ یا سرلشکر یا سپهبد شود، فردی که پرونده داشت و میخواست از مجازات معاف شود و یا طرف را محکوم کند و امثالهم. تمام درخواستها را مستقیماً در اتاق خواب محمدرضا به اطلاع میرساند و بدون استثناء همه تصویب میشد. لذا همه به خانه دولو رو می آوردند.
۳ - ۴ دختر زیبا در خانه داشت برای پذیرایی از مقامات
همیشه در خانهاش برای مهمانان ۳ - ۴ دختر زیبا بود. برخی حظ بسری میبردند و برخی وقتی میرفتند یکی از آنها را با خود میبرند، البته با اجازه دولو. پس همه ترتیبات برای جذب مقامات مهم در خانهاش فراهم بود. در همان اتاق با همراهان ۳ - ۴ ساعت تریاک میکشید و کسانی که نمیکشیدند، دود آن را استشمام میکردند. قبلاً در پاریس زندگی مجللی داشت و مسلماً حالا هم در پاریس است زیرا شهر دیگری را دوست ندارد. او بدون تردید هماکنون نیز با اشرف و دخترش آزاده و رفت و آمد دارد و خانهاش پاتوق آنهاست.
ارتشبد غلامعلی اویسی
ارتشبد غلامعلی اویسی کشفیات مخدر را میزدید
و بالاخره باید از ارتشبد غلامعلی اویسی نام ببرم. اویسی از آغاز افسر کمسوادی بود و تا پایان نیز معلومات نظامی کمتر از متوسط داشت و مطلقاً اهل مطالعه نبود. حتی در دوره دانشکده افسری در هیچ یک از دروس و تمرینات شرکت نمیکرد و در طول 2 سال دانشکده انباردار گروهان بود. ولی او توانست با زد و بند و نزدیک کردن خود به محمدرضا ترقی کند و به مشاغل مهم برسد. زمانی که فرمانده ژاندارمری بود سهم خود را از تریاکهای وارده از افغانستان و ترکیه برمیداشت و زنش در کرمان تشکیلات سازماندهی فرم تریاک در خانه داشت. تریاکهای مکشوفه را نیز بلند میکرد و میفروخت.
گاه درگاه روزنامهها مینوشتند که مثلاً در زیرسازی یک نفتکش یک تن تریاک کشف شده است، قاعدتاً باید این تریاک مکشوفه به سازمان خاص در دادگستری تحویل میشد؛ ولی اویسی آن را عوض میکرد و به جایش مادهای که مخلوطی از چند گیاه است تحویل میداد که رنگ و بوی تریاک داشت. شاید بگویم که تریاکهای موجود در دادگستری تریاک نبود و دو سوم آن از همین مخلوط بود که یک کیلوی آن یک ریال هم ارزش ندارد. اویسی از این طریق طی چند سالی که در ژاندارمری بود، حداقل ۵ میلیارد تومان دزدید و همه را دلار کرد و به خارج برد.