جای قابی که خالی بود
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، همیشه برایم دغدغه بود. مثل داخل ایران. عرق ملّی و روحیهی انقلابی که از نوجوانی با من حفظ شده بود، اجازه نمیداد در بعضی میدان ها وارد نشوم.
در مجموعهای که کاملا در اختیار برزیلی ها بود، دفتری داشتیم به عنوان اتاق ایران که محل رفت و آمد و مراجعات برزیلی ها بود.
علی رغم آنکه قبل از بنده هم این اتاق، محل خدمت هموطنان ایرانی بود، اما با افتخار، قرعه به نام بنده افتاد که اقدامی انقلابی داشته باشم.
متاسفانه دفتر ایران، هیچ نام و نشانی از ایرانی بودن نداشت، نه تابلویی، نه پرچمی و نه عکسی از امام و رهبری.
در قدم اول، یک تابلوی کوچک سفارش دادم و گفتم که با زمینهی پرچمِ سه رنگ و زیبای ایران اسلامی، جملهی "sala do Irã" یعنی "دفتر ایران" رو آماده کنند. بعد که آماده شد، به دیوار بیرونیِ دفتر نصب کردم. بسیار چشمنواز و مورد توجه افراد بود. تازه خیلی ها متوجه شدند که پرچم ایران، چه شکلی هست!
گام بعدی، تهیه تصویر حضرت امام و مقام معظم رهبری بود. به سرعت از طریق اینترنت، به دنبال تصویری از رهبر عزیز انقلاب گشتم که هم با کیفیت باشد و هم در کنار ایشان، تصویر حضرت امام (ره)، گل و پرچم ایران باشد.
یک عکس بسیار زیبا دانلود کردم و روی فلش انتقال دادم. بعد، در شهر گشتم و سراغ مغازهی لوازم التحریر را گرفتم. از دور، تابلوی مغازه را دیدم. نوشته بود: "Papelaria"
وارد مغازه شدم. پیرمرد خوش اخلاقی از من استقبال کرد. بعد از سلام و احوالپُرسی، گفتم پرینت رنگی می خواهم، وقتی فلش را دادم و فایل تصویر حضرت آقا را باز کرد، ناخداگاه، با همان لهجهی برزیلی خودش گفت: آیت الله؟
گفتم بله، بعد سوال کردم: شما ایشان رو میشناسید؟ گفت بله رهبر ایران هست.
برای خودم خیلی جالب بود که هزاران کیلومتر دورتر از ایران، در یکی از شهرهای کوچک برزیل، "Guarantã Do Norte"، یک برزیلی مسیحی، تصویر رهبر انقلاب را می شناسد.
پرینت گرفتم و قابی هم برای آن انتخاب کردم، خریدم و از مغازه بیرون آمدم. از آن به بعد، قاب عکسی که تصویر زیبای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در آن بود، به اضافهی تابلوی اسم اتاق ایران، آنجا را واقعا ایران کرده بود.
حجت اسلام احمد قادری