۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۴
کد خبر: ۷۰۸۷۲۹
ایران جوان (۲)؛

شماره 18 دوفصلنامه علمی «پژوهش های انتظامی اجتماعی زنان و خانواده» منتشر شد

شماره 18 دوفصلنامه علمی «پژوهش های انتظامی اجتماعی زنان و خانواده» منتشر شد
هجدهمین شماره دوفصلنامه علمی «پژوهش های انتظامی اجتماعی زنان و خانواده» با 10 مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، هجدهمین شماره دوفصلنامه علمی «پژوهش های انتظامی اجتماعی زنان و خانواده» به صاحب امتیازی دانشگاه علوم انتظامی امین با مدیر مسؤولی ظریفه رمضانی و سردبیری سیمین حسینیان منتشر شد.

این فصلنامه در 10 مقاله منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است

شکاف نسلی و تجربه زیسته والدین سمنانی از فضای مجازی

حمید مستخدمین حسینی؛ پروین سوادیان؛ حبیب الله کریمیان

چکیده درک تجربه زیسته کنشگرانی که مستقیما در تغییرات روابط بین نسلی و برخی جنبه های آن بر مبنای ظهور فضای مجازی حضور داشته اند.

روش پژوهش:کاربردی و بر مبنای روش کیفی با رویکرد امیک و بر مبنای رهیافت نظریه زمینه ای (GT) اشتروس وکوربین جهت درک پاسخ این سوال که الگوهای خانوادگی و مناسبات بین نسلی در شهرستان سمنان با توجه به روند روبه رشد فضای مجازی در سه دهه اخیر چه نغییراتی را پشت سر گذاشته است؟اجرا گردید. مصاحبه ها بصورت نیمه ساختار یافته با22تن ازوالدین شهرستان سمنان درسال1398 که الگوهای خانوادگی رادر"خانواده های جهت یاب"و"خانواده های فرزند یاب"تجربه نموده بودند بصورت نمونه گیری نظری وهدفمند انجام پذیرفت.تحلیل و کد گذاری اولیه به صورت سطر به سطر و از مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی برای رسیدن به هسته مرکزی استفاده شد.

یافته ها: مصاحبه ها نشان از آن دارد که فضای مجازی موجب بوجود آوردن سه نوع شکاف با عنوان "تفاوت در ارزش"،"تفاوت در بینش"و"تفاوت در کنش"میان والدین و فرزندان شده که پیامد آن تضعیف کنش های عاطفی ،سست شدن بنیان و افزایش خشونت های خانوادگی می باشد.

نتیجه گیری: اینترنت و فضای مجازی زیست جهان جدیدی ایجاد نموده و موجب دور شدن جوانان از ارزش های سنتی و پدید آمدن ارزش های جدید گشته ودر کنارعوامل دیگردرگسست و تقابل اندیشه والدین و فرزندان سهم قابل ملاحظه ای دارد.نسل پیشین این نوع سبک زندگی را با اکراه پذیرفته و شاهد نگاه دوگانه سنتی – مدرن می باشیم که منجر به اختلال در کارکرد خانواده شده است.:

 

پیش‌بینی کیفیّت مراقبت‌گری بر اساس ابعاد شخصیت، راهبردهای تنظیم هیجان، سن و طول مدت زندگی مشترک در زنان متأهل شهر تهران

محمدرضا رجبی کرین؛ نازنین عابد

چکیده: مراقبت‌گری یکی از مؤلفه‌های اساسی در زندگی زناشویی است. بررسی این مفهوم می‌تواند سبب غنای هرچه بیشتر روابط زوجین شود. هدف پژوهش حاضر، پیش‌بینی کیفیّت مراقبت‌گری بر اساس ابعاد شخصیت، راهبردهای تنظیم هیجان، سن و طول مدت زندگی مشترک در زنان متأهل شهر تهران بود.

روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی و جامعۀ آماری آن، شامل زنان متأهل شهر تهران در سال 1400 بود. حجم نمونه شامل 222 نفر بود که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسش‌نامۀ مراقبت‌گری، پرسش‌نامۀ شخصیت نئو و پرسش‌نامۀ تنظیم هیجانی. داده‌ها با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون گام‌به‌گام تجزیه‌وتحلیل شدند.

یافته‌ها: از میان ابعاد شخصیت، روان‌رنجورگرایی و خوشایندی به‌صورت معناداری، بُعد مجاورت و حساسیت مراقبت‌گری را پیش‌بینی می‌کنند. همچنین گشودگی به تجربیات و وظیفه‌شناسی به‌ترتیب با دو بُعد مراقبت‌گری حساسیت و کنترل مرتبط هستند. روان‌رنجورگرایی نیز بُعد اجبار مراقبت‌گری را پیش‌بینی می‌کند. راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد با سه بُعد مراقبت‌گری مجاورت، حساسیت و کنترل مرتبط است و راهبرد تنظیم هیجان فرونشانی، بُعد کنترل مراقبت‌گری را پیش‌بینی می‌کند. سن افراد با دو بُعد مجاورت و حساسیت و طول مدت زندگی مشترک با مجاورت مرتبط است (0001/0>p).

نتیجه‌گیری: زنان متأهل با ویژگی شخصیتی روان‌رنجورگرایی در قیاس با سایر ویژگی‌های شخصیتی مانند خوشایندی، گشودگی به تجربیات و وظیفه‌شناسی، در روابط زوجی خود کیفیّت مراقبت‌گری پایین‌تری دارند. همچنین راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد اثر مثبتی در مراقبت‌گری مؤثر دارد. افزایش سن و طول مدت زندگی مشترک نیز سبب کاهش کیفیّت مراقبت‌گری می‌شود.

 

نقش میانجی‌ تاب‌آوری در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با اضطراب کرونا در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شمیرانات

اکرم رجبی؛ محمد قمری؛ سیمین حسینیان

چکیده: برخی از عوامل استرس‌زا مانند بیماری‌ها از جمله کرونا به دلیل ناشناخته بودن می‌تواند موجب برانگیختن اضطراب و نگرانی از سلامتی ‌شود؛ شناسایی عوامل مؤثر بر این اضطراب می‌تواند موجب ارائه راهکارهای مقابله با آن ‌شود. بدین منظور این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجی تاب‌آوری در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با اضطراب کرونا در زنان انجام شد.

روش پژوهش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل‌یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شبکه بهداشت شهرستان شمیرانات در بازه زمانی 15 فروردین تا 15 خرداد سال 1400 بود. 250 نفر از زنان واجد شرایط با روش نمونه‌گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب و به صورت آنلاین به پرسشنامه‌های تنظیم شناختی هیجان، اضطراب کرونا ویروس، و مقیاس تاب‌آوری پاسخ دادند. برای تحلیل داده‌های حاصل از ارزیابی مدل پیشنهادی به روش معادلات ساختاری از نرم‌افزارهای 25-SPSS و 3Smart PLS تحلیل شد.

یافته‌ها: بین تاب‌آوری با اضطراب کرونا رابطه مستقیم و منفی معنادار، و بین تنظیم شناختی هیجان با تاب‌آوری رابطه مستقیم مثبت معنادار برقرار است(01/0>P). رابطه مستقیم و منفی معناداری بین راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان با تاب‌آوری وجود دارد(01/0>P). همچنین تاب‌آوری، بین تنظیم شناختی هیجان با اضطراب کرونا در زنان مراجعه کننده به مرکز بهداشت نقش میانجی دارد (01/0>P).

نتیجه‌گیری: با توجه به پژوهش انجام شده، می‌توان گفت پایین بودن سطح تنظیم شناختی هیجان و تاب‌آوری بر افزایش اضطراب کرونا در زنان تأثیر دارد. همچنین بالابودن راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان موجب کاهش سطح تاب‌آوری در زنان می‌شود.

 

مطالعه جامعه شناختی مادری در زنان نابارور دارای فرزندخوانده

المیرا برازنده؛ افسانه توسلی

چکیده: دریافت تجربه مادری و پدری از جمله اهداف طبیعی ازدواج است. هنگامی که بارداری صورت نپذیرد زوجین به دنبال راه حل‌هایی هستند تا صاحب فرزند شوند. یکی از این روش‌ها پذیرش فرزندخوانده است. هدف از انجام این پژوهش، چگونگی تصمیم زنان نابارور در تجربه مادری با پذیرش فرزندخوانده است.

روش:در این پژوهش نمونه‌ایی به تعداد 11 نفر با اتکاء به نمونه‌گیری نظری از زنان نابارور 20تا40سال ساکن در شهر تهران که متقاضی فرزندخوانده بودند، به روش گلوله برفی شناسایی و رضایت آنان برای شرکت در مصاحبه دریافت شد. با بهره‌گیری از روش داده‌بنیاد مصاحبه‌ها مطالعه شدند و سپس در سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. پس از پیاده‌سازی هر مصاحبه، متن در نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) وارد و مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد روند تجربه مادری برای زنان نابارور با پذیرش فرزندخوانده دارای مقوله محوری پذیرش فرزندخوانده و علت اصلی قبول فرزندخوانده تجربه حس مادری است. مقوله ناباروری و عدم نتیجه از درمان‌ها زمینه‌ساز وحمایت اطرافیان از مقولات مداخله‌گر در فرایند پذیرش فرزندخوانده است. استراتژی که زنان از پذیرش فرزندخوانده داشتند، تربیت وتعالی یک فرد بوده و پیامد مهمی که دارد گرم شدن کانون خانواده برای خانواده‌هایی که توانایی فرزندآوری به صورت طبیعی را ندارند، می باشد.

نتیجه گیری: با وجود تمام سختی‌هایی که فرزندخواندگی برای افراد دارد اما پیامد اصلی آن که گرم شدن روابط زوجین و کمکی که به حفظ کانون خانواده دارد، لزوم ایجاد تسهبلاتی برای ترغیب شدن بیشتر زوجین نابارور به پذیرش فرزندخوانده را نشان می‌دهد.

 

طراحی و اثربخشی برنامۀ تنظیم هیجان بر رفتارهای دختران نوجوان قلدر

سیده مریم موسویان شریف زاده؛ سوگند قاسم زاده؛ علی اکبر ارجمندنیا؛ مسعود غلامعلی لواسانی

چکیده: بی‌نظمی هیجان از اصلی‌ترین دلایل بروز رفتارهای مشکل‌زایی همچون قلدری در دوران نوجوانی است. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارزیابی اثربخشی برنامه طراحی‌شده مبتنی بر تنظیم هیجان بر رفتارهای قلدرانه دانش‌آموزان نوجوانان قلدر بود.

روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل و یک مرحله پیگیری است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ دانش‌آموزان دختر مشغول به تحصیل در دوره متوسطۀ اول شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1399 بود. برای انتخاب نمونه، از نمونه‌های در دسترس استفاده شد. تعداد 30 نفر از آنان با انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل جایگزین گردیدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌های قلدری ایلی‌نویز (2001)، مشکلات رفتاری آخنباخ (1991) و تنظیم ‌هیجان چیکتی (1998) بودند. داده‌ها به‌شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل کوواریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر در نرم‌افزار SPSS نسخه 24، تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که میانگین نمرات پس‌آزمون قلدری در دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر تفاوت معنادار داشته (05/0>P) که این امر حاکی از تأثیر مثبت برنامه می‌باشد.

نتیجه‌گیری: برنامه طراحی‌شده مبتنی بر تنظیم ‌هیجان برای کاهش رفتارهای قلدرانه نوجوانان قلدر اثربخش می‌باشد.

 

تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر سلامت روانی، شادکامی و امنیت روانی زنان

سهیلا حسین پور؛ اسماعیل رحیمی؛ بهاره زارع کهن؛ آرش ابراهیم زاده

چکیده: زنان به‌عنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع عامل مؤثری در پیشبرد اهداف جامعه و خانواده می‌باشند. مطالعات نشان می‌دهند زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض قرار دارند. حال زنان بی‌سرپرست خانوار به واسطه مسؤولیت بیش از حد، عدم آشنایی با برخی از مهارت‌های اجتماعی، عدم دسترسی به منابع و در نتیجه کیفیت زندگی پایین و نیز با از دست دادن شبکه روابط و مسئولیت افراد تحت تکفل در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی و روانی قرار دارند لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر (ACT) بر سلامت روانی، شادکامی و امنیت روانی زنان انجام پذیرفت.

روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) شهر سنندج در سال 1400 می‌باشند که از این جامعه، تعداد 30 نفر به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. به طوری که تعداد 30 نفر از زنان به صورت تصادفی در 2 گروه، آزمایش(15 نفر) و کنترل‌(15نفر) قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه امنیت روانی- اجتماعی مزلو(1992)، شادکامی آرحیل و لو(1990) و سلامت روانی گلدبرگ(2008) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت.

یافته: نتایج پژوهش نشان داد؛ درمان پذیرش و تعهد بر امنیت روانی- اجتماعی، شادکامی و سلامت روانی زنان تأثیر دارد و باعث افزایش امنیت روانی- اجتماعی و شادکامی و کاهش سلامت روانی در زنان بی‌سرپرست می‌شود(نمره پایین‌تر نشان دهنده سلامت روانی بالاتر است).

 

روایت زنان از خود جرحی(مطالعه زنان شهر تبریز)

فاطمه گلابی؛ محمد عباس زاده؛ فرمان افسری کردکندی

چکیده: خودجرحی عملی است که در آن فرد به‌صورت عمدی، تکانه‌ای و غیر کشنده به بدن خود صدمه می‌زند. این پدیده به شکل‌های مختلف بروز می‌کند که شایع‌ترین روش آن، بریدن مچ دست و پا با تیغ و یا ابزاری تیز است. این پژوهش به دنبال روایت های زنان از خود جرحی است. این مقاله با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی صورت گرفته است.

روش: روش تحقیق، روش کیفی و رویکرد تحقیق پدیدارشناسی توصیفی بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش زنان دارای نشانه های خودجرحی ساکن شهر تبریز بوده اند که 16 نفر به وسیله نمونه گیری مبتنی بر هدف با دامنه سنی 40-14 سال انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته و داده ها با استفاده از روش کلایزی(کدگذاری باز، محوری، گزینشی) تحلیل شد.

یافته ها: از مصاحبه‌ها چهار مقوله اصلی شامل الف- تعاریف و زمینه‌ها (خودجرحی از نگاه زنان، روش‌ها و زمینه‌ها)، ب- انواع خود جرحی (شامل تعلق به گروه همسالان، اعمال فشار، کنترل هیجان و تنبیه خود)، ج- دلایل و انگیزه‌ها (مهارت‌های ارتباطی ضعیف، الگو گیری، تعلق به گروه همسالان، ناتوانی در مدیریت هیجان ها، ناتوانی در حل مساله اجتماعی، ناتوانی در انتقال پیام اجتماعی، ناملایمات خانوادگی) و د- پیامدها (تعلق گروهی، موردتوجه قرار گرفتن، انتقال پیام) شناسایی شد.

نتیجه گیری:اقدام زنان به خودجرحی به نوعی بیان اعتراض به وضعیت موجود بوده وبررسی زمینه های رفتار خودجرحی زنان بر وابستگی انگیزه های خودجرحی به فرهنگ و شرایط اجتماعی اذعان دارد.

 

تبیین نقش کارکردهای دینی خانواده در پیشگیری از نفوذ ارزش‌های فرامادی در میان زنان قوم ترکمن

مهشید رفیع نژاد؛ مهرداد جواهری پور؛ زهرا قاسمی

چکیده: اینگلهارت اگرچه روند جهانی تغییرات ارزشی از ارزش‌های مادی به فرامادی و کارکردهای خانواده از سنتی به مدرن را پیش‌بینی کرده اما با طرح نظریۀ «دیوار آتش»، امکان مقاومت در برابر گسترش ارزش‌های فرامادی و دفاع از ارزش‌های سنتی و دینی را ممکن دانسته است. بر این اساس، هدف این پژوهش نیز تبیین نقش کارکرد دینی خانواده در پیشگیری از نفوذ ارزش‌های فرامادی است.

روش: روش پژوهش از دیدگاه هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، کمًی - پیمایشی است. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسش‌نامۀ محقق‌ساخته شامل 36 سؤال است که روایی سازه آن 74/0 و پایایی آن 92/0 برآورد شد. جامعۀ آماری پژوهش، تعداد 173264 نفر از زنان ساکن شهر گنبدکاووس با قومیت ترکمن در سال 1400 است که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای و به کمک فرمول تعیین حجم نمونه، 400 نفر از آن‌ها به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری و نرم‌افزار Amos استفاده شد و فرضیه‌های پژوهش با شاخص‌های بارعاملی، آماره تی و سطح معناداری مورد قضاوت قرار گرفتند.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که میزان نفوذ ارزش‌های فرامادی در میان زنان مورد مطالعه به میزان 23/35 درصد و کارکردهای دینی خانواده به میزان 35/68 درصد است.

نتیجه‌گیری: با اتکا بر نظریۀ دیوار آتش و ضرورت دفاع از ارزش‌های سنتی - دینی، فرضیۀ پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و مشخص شد که کارکردهای دینی خانواده به میزان 63 درصد در پیشگیری از نفوذ ارزش‌های فرامادی تأثیرگذار بوده است.

 

طراحی الگوی روابط ساختاری قلدری سایبری بر اساس نظارت والدین و راهبردهای تنظیم هیجان با میانجیگری نشخوار‌خشم در دانش‌آموزان نوجوان

سجاد بشرپور؛ شیرین احمدی

چکیده: قلدری سایبری موضوع اجتماعی نوظهوری است که توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر با هدف الگوی روابط ساختاری قلدری سایبری بر اساس نظارت والدین و راهبردهای تنظیم هیجان با میانجیگری نشخوار‌خشم در دانش‌آموزان نوجوان انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش‌آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه شهر اردبیل در سال 1400 تشکیل داد. از این جامعه نمونه‌ای به حجم 180 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه‌های قلدری سایبری لوپز (1997)، نشخوار خشم سوخودولسکی و همکاران (2001)، تنظیم هیجان گروس و همکاران (2003) و نظارت والدین اسمال و همکاران (1993) پاسخ دادند. داده‌های به ‌دست آمده با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزارهای smart pls3 تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد تنظیم هیجان و نظارت والدین بر قلدری سایبری اثر مستقیم و معنی‌داری دارد، همچنین اثر غیرمستقیم تنظیم هیجان و نظارت والدین با میانجیگری نشخوار‌خشم تائید شد. نتیجه‌گیری: با توجه نتایج مطالعه حاضر طراحی مداخلات روان‌شناختی مؤثر برای پیشگیری و کاهش ارتکاب قلدری سایبری نوجوانان با محتوای آموزش راهبردهای مختلف تنظیم هیجان و مدیریت خشم توسط روانشناسان، مشاوران مدارس و با همکاری مراکز مشاوره نیروی انتظامی توصیه می‌گردد

 

بررسی تاثیر خشونت خانگی علیه زنان بر میزان آسیب پذیری اجتماعی، مشکلات روانشناختی و افسردگی زنان حاشیه نشین شهر کرمانشاه

سیدجواد باقری باوندپور؛ شیما پرندین

چکیده: خشونت خانگی به هر شکلی از خشونت توسط همسر یا سایر اعضای خانواده صرف نظر از اینکه کجا اتفاق افتاده باشد اطلاق می‌شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر خشونت خانگی علیه زنان بر میزان آسیب پذیری اجتماعی، مشکلات روانشناختی و افسردگی زنان حاشیه نشین شهر کرمانشاه انجام گرفت.

روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع روش اجرا همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان حاشیه نشین شهر کرمانشاه در سال 1400 که به مراکز مشاوره و مراجع قضایی جهت پیگیری خشونت خانگی تشکیل پرونده داده‌اند، بودند؛ که به روش نمونه گیری در دسترس 150 نفر از آن‌ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان، پرسشنامه محقق ساخته آسیب پذیری اجتماعی، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه افسردگی بک جمع آوری شده است. به‌منظور تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها نرم‌افزارهای SPSS نسخۀ 25 و Amos نسخۀ 23 و روش مدل‌سازی معادلات ساختاری در سطح‌معنادری 05/0 استفاده‌شد.

یافته ها: یافته ها نشان داد که خشونت خانگی علیه زنان بر آسیب پذیری اجتماعی، مشکلات روانشناختی و افسردگی زنان حاشیه نشین تاثیر معناداری دارد(05/0>P). شاخص‌های نکویی‌برازش محاسبه شده بین متغیرهای پژوهش نشان داد، مدل مفهومی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار باشد. (918/0=AGFI، 031/0=RMSEA).

نتیجه گیری: بین سابقه بیماری روانشناختی و جسمانی زنان با سابقه خشونت خانگی ارتباط دیده شد. زنانی که سابقه خشونت خانگی داشتند، از سلامت جسمی و روانی کمتر نسبت به زنان بدون سابقه خشونت خانگی برخوردار بودند.

 

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه علمی «پژوهش های انتظامی اجتماعی زنان و خانواده» می توانند به نشانی تهران، ابتداى بزرگراه شهید خرازى، خیابان شهید جدى اردبیلى، دانشگاه علوم انتظامی امین، مجتمع آموزشی زنان پلیس، معاونت پژوهش، دفتر دوفصلنامه علمى پژوهش های انتظامی اجتماعی زنان و خانواده یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://pssw.jrl.police.ir/ مراجعه کنند و باشماره تلفن  02148931879 تماس بگیرند.

ارسال نظرات