کتاب «چشمهایی که نوشتند» منتشر شد
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «چشمهایی که نوشتند» که به زندگی جانباز قطع نخاع گردنی میپردازد، توسط نشر مرز و بوم منتشر و وارد بازار نشر شد. این کتاب روایت زندگی جانبازی است که ۳۵ سال بعد از دفاع مقدس علیرغم همه مشکلات و داشتن زندگی خاص متأثر از ناتوانی در حرکت، دست از تلاش برنداشت و با استفاده از فناوری نوین برنامهنویسی توانسته خاطرات و دل نوشتههای خود را با چشمهای خود به نگارش درآورد.
در کتاب «چشمهایی که نوشتند» تمام اتفاقات بدون روتوش بیان شده است
مرتضی قاضی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اشاره به اینکه از وظایف گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس انتشار روایت مستند مردمی است، گفت: در این حوزه به روایت مردم کف میدان جنگ میپردازیم؛ کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان و هرکسی که در جنگ حضور داشته است.
وی با بیان اینکه کتاب «چشمهایی که نوشتند» نتیجه همکاری انتشارات مرزوبوم با مؤسسه فرهنگی راویان فتح لنجان است، اظهار کرد: در مشارکتی که با مؤسسه فرهنگی راویان فتح لنجان داشتهایم کتاب خاطرات جانباز کاظم سلیمیان را که توسط علی هاشمی به نگارش در آمده است به چاپ رساندهایم. البته علاوه بر این کتاب قرار است آثار دیگری نیز طی این مشارکت توسط انتشارات مرزوبوم منتشر شود.
مدیرگروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با بیان اینکه بررسی آسیبهای جنگ از برنامههای این مرکز است، تصریح کرد: وقتیکه جنگ تمام شد روی افرادی که از جنگ آسیب دیدند، روی جانبازان، روی همسران شهدا، بازماندگان از جنگ، فرزندان شهدا، تأثیراتی گذاشت. چه اتفاقاتی را که این افراد از سر گذراندند. این اتفاقات را کجای این ساختارهای عریض و طویل ما در حوزه جنگ باید بپردازد؟ آیا جنگ برای آن جانبازی که هنوز روی تخت است یا بر ویلچرش مینشیند تمام شده است؟ جنگ برای او هنوز زنده است، برای همسر او هنوز هم زنده است.
وی افزود: بنابراین مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس روی بحث آسیبهای جنگ و آسیب دیدگان جنگ برنامه ویژه داشته باشد. کتابهایی مثل کتاب «چشمهایی که نوشتند» شروع و فتح بابی برای اینگونه قضایا هستند.
قاضی بیان واقعیات این آسیبها را هر چند تلخ از وظایف ناشر برشمرد و گفت: در کتاب «چشمهایی که نوشتند» تمامی اتفاقات سعی شده تا بدون روتوش گفته شود و ما سعی کردهایم تریبونی برای افرادی همچون جانباز پرافتخار کاظم سلیمیان باشیم تا حرفهایشان را بزنند؟ بنابراین وظیفه و رسالت خود دیدیم تا روی این زمینهها کار کنیم و به این قضیه افتخار هم میکنیم که سخنان این بزرگواران شنیده شود و این در جامعه نشر پیدا کند و شنیده و دیده شود و عنایت شود و به دست آن مسؤولی که این افراد باید به آنها خدمت بدهد برسد و همچنین به دست نسل بعدی ما برسد که این جانبازان هنوز هم چه دارند میکشند؟
وی ادامه داد: ما نباید از کنار این افراد ساده عبور کنیم، اینها پس زمینهها وزندگیهایشان بسیار میتواند برای ما بسیار درسآموز و دردآور و دردناک باشد و البته مسؤولیت ما را بالاتر میبرد یعنی وظیفه ما سنگینتر میشود که باید به این عزیزان رسیدگی کنیم و چشممان را به این قضایا نبندیم.
مدیر گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس اظهار داشت: من معتقدم که این کتاب هرچقدر هم که تلخ باشد همینکه آقای کاظم سلیمیان هنوز به زمان جنگش افتخار میکند و همانطوری که رهبر معظم انقلاب فرمودند: سرباز تا زمانی که خاطرات خودش را ننوشته است، قلمش را زمین نگذاشته است سربازیاش تمام نشده است، ایشان خاطراتش را نوشته و بنا داشته است که اینها را به یادگار بگذارد همین، این خودش امید است یعنی من باید بنویسم، باید دیگران را آگاه کنم.
آرزوی من دیدار با رهبر عزیزمان است
فوتبالیست دیروز و جانباز امروز
در ادامه کاظم سلیمیان، فوتبالیست دیروز و جانباز قطع نخاع و راوی کتاب «چشمهایی که نوشتند» بیان داشت ۳۵ سال خیلی کارها میخواستم انجام بدهم ولی چون دستهایم اجازه نمیداد نمیشد، نمیتوانستم بنویسم، نمیتوانستم کاری انجام دهم. قبلاً دستم یک مقدار بهتر کار میکرد و به سختی با ۲ دستم تابلوی نقاشی با رنگروغن میکشیدم تا با تابلو احساسم را بگویم، دیدم که نمیشود. همیشه دوست داشتم بنویسم.
وی افزود: یک روز با شخص معلولی آشنا شدم که یک نرمافزاری را روی لپتاپش نصب کرده بود که هم مینوشت، هم پیامک، هم کارهای بانکی انجام میداد. بعد از آموزش، یک لپتاپ خریدم. اولین کلمهای که تایپ کردم گویا یک بار دیگر به دنیا آمدم و حال خوبی به من دست داد. من هم شروع به نوشتن کردم.
راوی کتاب «چشمهایی که نوشتند» گفت: وقتی توانستم بنویسم تصمیم گرفتم از دوران مجروحیت و الان که جانباز هستم، شرح حالی بدهم تا اگر یک جوانی خواند حداقل بداند کسی که به جنگ رفته و جانباز شده، بعد از جنگ چگونه دارد زندگی میکند. نسبت به بزرگترها نمیدانم که بتوانم تأثیرگذار باشم ولی بچهها و جوانها را میتوانم به خط و عقیده و واقعیت زندگی خودم آشنا کنم.
وی افزود: با همین نیت شروع به نوشتن کردم و دو سال و نیم، کلمه به کلمه نوشتم تا اینکه با آقای هاشمی آشنا شدم و قرار شد این نوشتهها به اضافه مصاحبههای دیگری که با من داشتند به کتاب تبدیل شود.
سلیمیان از آرزوی تحققنیافتهاش گفت و بیان داشت: آرزوی من دیدار با رهبر عزیزمان است. ۳۵ سال است که با دلم زندگی کردم، با دلم جنگیدم و تحمل کردم. هیچوقت خداینکرده نیامده که بگویم پشیمان شدم و با قوت تمام ایستادگی کردم و هنوز هم بدتر از این هم بشود ادامه میدهم چون هدف داشتم و دوست داشتم. جبهه مثل دانشگاه بود، شعار نیست. من با وجودم و زندگیام همه اینها را ثابت کردم. و اکنون تنها آرزویم دیدار با رهبر است و امیدوارم به این آرزویم برسم. چندین سال پیش آقا با جانبازان دیدار داشتند خیلی لذتبخش بود. خیلی دوست داشتم من هم جای آنها باشم، من هم مثل آنها رهبر را ببینم.
کتاب«چشمهایی که نوشتند» تلفیق خاطرات خودنوشت راوی و مصاحبههای نویسنده است
در ادامه علی هاشمی، نویسنده با اشاره به بیست و چهارمین اثر خود با عنوان «چشمهایی که نوشتند» گفت: آثار بنده در حوزه خاطرات شفاهی رزمندگان و سرگذشت پژوهی شهدای دفاع مقدس است. این اولین اثر بنده است که توسط انتشارات مرزوبوم منتشر شده و قرار است ۲ کتاب دیگر هم توسط این انتشارات منتشر شود.
وی با اشاره به اینکه حاج کاظم یکسری دل نوشتهها و خاطراتش را با چشمانش توسط نرمافزاری نوشته بود، افزود: برای تکمیل شدن کتاب نیاز بود تا با ایشان مصاحبه مجددی انجام شود و خاطرات ایشان از ابتدا ضبط شود. در واقع این کتاب تلفیق خاطرات خودنوشته خود حاج کاظم است و مصاحبههایی که با ایشان انجام شده است.
نویسنده «چشمهایی که نوشتند» ابراز داشت: حاج کاظم را از قبل میشناختم. چون در دهه ۶۰ در زرینشهر بودم، من یک فرد ورزشی و اهل والیبال بودم، کاظم سلیمیان جزو بچههای فوتبالی و دروازهبان منتخب فوتبال شهر بود. به این صورت من با ایشان دورادور آشنا بودم.
وی در رابطه با محتوای این کتاب «چشمهایی که نوشتند» گفت: حاج کاظم کسی است که در ۱۳ سالگی با از دست دادن پدر خود به همراه برادرهای بزرگترش مشغول به کار میشود و به همین علت دوران تحصیل دبیرستان را به صورت شبانه به پایان میگذراند. با تمام مشکلاتی که داشته در ورزش پیشرفت میکند و دروازهبان منتخب شهرستان زرینشهر اصفهان میشود. در سال ۱۳۶۵ بهعنوان سرباز در یگان ۲۲ بعثت خدمت میکند و در سال ۱۳۶۶ بر اثر اصابت گلوله جانباز قطع نخاع گردنی میشود.
هاشمی اظهار داشت: عمده محتوای کتاب «چشمهایی که نوشتند» مربوط به بخش جانبازی حاج کاظم است. در واقع این کتاب روایت زندگی حاج کاظم با همه مشکلات، دلتنگیها، امیدها و نومیدهای یک جانباز قطع نخاع گردن است. با توجه به اینکه حاج کاظم حالات روحی و مشکلاتی که با آنها دست و پنجره نرم میکند را بدون هیچ کمی و کاستی بیان کرده، فکر میکنم اثر خوبی در حوزه جانبازان باشد.
وی افزود: در بعضی از بخشهای کتاب سعی کردهایم از متن خود حاج کاظم هم استفاده کنیم که در زیرنویس مطرح شده است. حاج کاظم یک فرد احساسی است، من هم تلاش کردم تا آن حدی که بتوانم احساسات ایشان را در کتاب منتقل کنم. هرچند ما نمیتوانیم واقعیتهایی را که یک جانباز دارد تجربه میکند و مشکلاتی که وجود دارد را منعکس کنیم.