روز صفرِ سعید ملکان؛ پروژه ابلاغی که برای مذهب جایی باز نمیکند
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، روز صفر عنوانی از فیلمهایی است که در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر شاید جزو حاشیه سازترین فیلمها به شمار رفت. سعید ملکان همزمان کارگردانی، تهیه کنندگی و نویسندگی بخشی از فیلم نامه را هم برعهده داشت که البته در این اثر از کمک دوست و رفیق خود یعنی بهرام توکلی استفاده کرد.
قصه سریال روز صفر روایتی از اتفاقات امنیتی ابتدای دهه هشتاد است که گروهی تروریستی با عقاید تکفیری اقدام به ناامن سازی منطقه سیستان و بلوچستان کردند. روز صفر اسم رمزی بود که این گروهک تروریستی با عنوان جیش العدل(ظلم) با هماهنگی و همکاری تعداد زیادی از سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی دشمن میخواستند در ایران طرح ناامن سازی سلولی را پیاده سازی کنند.
پیش از هر نکتهای باید بررسی کنیم که سعید ملکان چه فیلمهایی را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است. فیلم سینمایی تنگه ابوقریب، ویلاییها، غلامرضا تختی و ابد و یک روز از جمله آثار وی هستند. اگر با نگاهی به شیوه و سبک فیلم برداری سعید ملکان توجه کنیم، او در تولید سریالها و آثار سینمایی خود همچنان از یک سبک جا افتاده مختص به خود در دکوپاژ و میزانسن استفاده میکند که میتواند توجه دقیق کارگردان را به مسائل نشان دهد. فیلم تنگه ابوقریب او نشان داد که او میتواند از سبکهای کارگردانی استیون اسپیلبرگ در فیلم سینمایی نجات سربازان رایان اقتباس کند و یا در سریال نهنگ آبی نیز نشان داد که میتواند بهخوبی داستانی اجتماعی از شبکه سایبری را به مافیا گره بزند و مخاطب را دائم به این سو یا آن سو بکشاند.
حاشیه روز صفر در جشنواره سیوهشتم فیلم فجر عدم حضور به دلیل اعتراض به شیوه سیاست و خطمشی گروه داوری بود که البته نقل و قولهای مختلفی در این باره از افراد مختلف وجود دارد و جای پرداختن آن در این نقد نمیگنجد؛ گرچه جای بسی تأمل وجود دارد. البته نکتهای که در همه فیلمهای او وجود دارد، این است که شما از ابتدای داستان تا انتهای آن، ذرهای از مذهبی بودن شخصیتها نمیبینید؛ اما شخصیتها پر از شعارهای ملیگرایانه هستند که اوج آن شاید فیلم غلامرضا تختی باشد.
بگذارید اول برایتان از عبدالمالک ریگی بگویم که چطور دو دوره به سوژه سینمای ایران تبدیل شد. شاید برای اولین بار پرداختن جدی به اقدامات عبدالمالک ریگی با فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» توسط نرگس آبیار آغاز شد. البته سوژه فیلم، عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمالک بود که در فیلم سینمایی روزصفر اثری از او دیده نمیشود. شاید دوری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی وزارت اطلاعات از کلیشهگوییها نکتهای مثبت باشد تا مخاطب عمومیتری را فرا بخواند؛ اما همین دوری از کلیشهگویی مخاطب را با حقیقتی وارونه از نیروهای امنیتی روبرو میسازد. به اذعان افراد بسیاری، کسانی که در پرونده دستگیری عبدالمالک ریگی مؤثر بودهاند، از انقلابیترین و مخلصترین نیروهای امنیتی کشور در وزارت اطلاعات بودند که حداقل جا داشت ذرهای از مذهبی بودن آنها به تصویر کشیده میشد.
سعید ملکان چهرهای از یک نیروی قوی هیبریدی اطلاعاتی و امنیتی را میسازد که خستگی را نمیشناسد، دائم در کوشش است، ذهن فعال امنیتی دارد و هر بار راهی را برای جلوگیری از خطا و اشتباه به سرعت طی میکند. او در کار تیمی، بازیگری، جنگیدن، صحبت کردن و ... مهارت دارد؛ اما در مقابل یک مسؤول امنیتی دیگر که از قضا بیشتر چهره پردازیاش مخاطب را به یاد نیروهای حزب اللهی میاندازد، خشن عمل میکند. شاید سعید ملکان در سکانس اخراج امنیتی پرسشگر در اتاق فرودگاه از قسمت پایانی سریال گاندو در جلوگیری از ورود مدیر امنیتی اصلاحطلب به فرآیند تبادل جاسوس اقتباس کرده باشد، ولی این نمیتواند صحنه و سکانس صحیحی باشد که مخاطب را سردرگم نسازد.
هر چند مخاطب میگوید که نمیتوان ظواهر را نشان داد؛ اما اینکه تنها یکی دوبار دغدغه ملی میهنی نشان دادن از کارکتری که در واقعیت جزو حزب اللهیترین نیروهای وزارت اطلاعات بوده، نمیتواند حق مطلب را درباره سربازان گمنامی که شبانه روز برای حفظ امنیت کشور جان برکف خدمت میکنند را برساند. اینکه روحیه مذهبی، یک سرباز گمنام را چنین وا میدارد که برای حفظ امنیت بکوشد.
البته اگر بخواهیم به چهار شخصیت امنیتی یعنی احمد در شبی که ماه کامل شد، محمد در گاندو، ابراهیم در سرجوخه و رضا در روز صفر در سینمای ایران نمره بدهیم، اکشنترین و بیاعتقادترین مأمور امنیتی نسبت به مذهب نشان داده شده، به «رضا» در روز صفر میرسد. این در حالی است که شما میبینید مأمورهای امنیتی گاندو در سالن نمازخانه مقر استراحت میکنند یا مأمور امنیتی در سریال سرجوخه قبل از عملیات قرآنش را میبوسد و در جیب میگذارد.
شاید یکی از مشخصات آثار و داستانهای هنری سعید ملکان، ابراز حس تنهایی و انزوا شخصیتهای اول فیلمها در کنار تحریف عجیب آنهاست. شخصیت اول فیلم تنگه ابوقریب یعنی علی، نوجوانی است که با نفرت از صدام و خستگی از دنیا پا به میدان جنگ میگذارد و صحنهها و حوادثی را میبیند، دوستانی را هر چند موقت پیدا میکند و همه آن دوستان را در حمله از دست میدهد. حتی نشان میدهد که تمام نیروهای مسلح کشور این گردان را در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح ارتش عراق تنها میگذارد. شخصیت اول سریال نهنگ آبی نیز هکری است که مدام از گروه مافیایی شهر به کار گرفته میشود و مدام تنها میماند. شخصیت غلامرضا تختی هم که از ابتدا با تنهایی گره خورده است.
سعید ملکان در این اثر از همان بازیگران تکراری همه آثارش استفاده کرده است. هر چند امیر جدیدی چه در فیلم سینمایی تنگه ابوقریب و چه در روز صفر نشان داد که در نقش خود بهخوبی قالب میگیرد؛ اما استفاده از مهدی قربانی در نقش نوجوان انتحاری نشان داد که این بازیگر نوجوان با وجود تجربههایی که از این همه بازی در آثار مختلف دارد؛ ولی دارای نقطههای ضعف هم هست.
ساعد سهیلی هم در نقش عبدالمالک ریگی، گاهی کنترل ریگی بودن را از دست میداد و از نقش خود خارج و همان ساعد سهیلی میشد. البته ساعد سهیلی در مقابل آرمین رحیمیان که نقش عبدالمالک را در فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد قابل مقایسه نیست؛ زیرا آرمین رحیمیان با وجود نداشتن استخوانبندی چهره عبدالمالک، توانسته بود خوی وحشیگری طینت عبدالمالک را بهخوبی نمایش دهد که این کار از ساعد سهیلی بر نمیآمد.
شاید بتوان به روز صفر غیر از لحاظ ضعف بازیگری نمره خوبی به لحاظ فرم داد؛ اما چون بازیگران خود عامل مهمی برای انتقال پیامهایی فراتر از متن هستند، در بعضی موارد تحریف از سوی نویسندگان و در بعضی موارد ضعف از سوی خود بازیگران موجب اخلال به این پیام شده است.
سعید ملکان با اعتراض به روند مدیران فرهنگی خود را از پاسخگویی به خبرنگاران جشنواره معاف کرد؛ اما بهتر بود یک نشست خبری را برای اثر خود ترتیب میداد تا به سؤالات خبرنگاران و منتقدان پاسخ بدهد. البته نقد به فیلم سعید ملکان به معنای این نیست که نباید صدا و دیدگاه جریانهای دیگر را در سینما هم ندید؛ اما این افتضاح مدیریتی است که اثر هنرمندان انقلابی در مقابل اثر هنرمندان دیگر بایکوت شود.
روز صفر در حقیقت، روز به صفر رسیدن و آشکار شدن سعید ملکان در سوگیری ضدمذهبی میتواند باشد؛ چرا که نشان داد دغدغه مذهبی در فیلمهایش جایی ندارند که اگر داشت، آن را با تخریب چهرههای مذهبی در فیلم و زدودن چهره مذهبی از شخصیت اصلی داستان یعنی رضا دور نمیکرد. ادامه این نوع چهره پردازی هم در سایر آثار تولیدی سعید ملکان بر این مسأله صحه میگذارد.
محمدحسین کتابی