۱۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۵۹
کد خبر: ۷۱۶۰۹۶

روستای باجگان هم سیل داشت هم سنگ

روستای باجگان هم سیل داشت هم سنگ
سیل نبود سنگ بود. سنگی که از آسمان با سیل می بارید. این را یکی از اهالی روستای باجگان می گوید؛ روستایی در دامنه کوه که در سیل اخیر یزد، در کمتر از 15 دقیقه با باران سنگ مواجه شد و بسیاری از خانه ها را علاوه بر گل و لای سیل با سنگ های بزرگی پوشاند و تخریب کرد.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از گروه زندگی -مریم سمائی: پیرزن  تکه‌ای چوب را عصا کرده و در بالاترین نقطه ده به تماشای سیلابی ایستاده که تمام زندگی اش را در چشم به هم زدنی با خود برد.سیل عظیم بود و صدای غرایی داشت. سیل بود و سنگ. در مسیرش هر چه را که بود با خود می برد و سنگ از خود برجای می‌گذاشت. پیرزن که نگاهش پر از ترس و دلهره است آه بلند بالایی می‌کشد و می‌گوید:« حالا چه کنم؟ خانه خراب شدم» اما مثل کسی که نهیب خورده باشد خیلی زود ادامه می دهد: «خدایا راضی ام به رضای تو، راضی ام به هر چه که حکمت خودت بوده...»

عده ای از آن بالا در حال گرفتن فیلم از سیل هستند. جوانی بلند قامت هم یکی از آنهاست که از حجم آب و غلتیدن موج ها بر روی هم، حظ کرده و با سرخوشی فیلم می‌گیرد، اما در این بین مرد میانسالی بر سرش فریاد می‌زند و می‌گوید: «بدبختی مردم هم فیلم گرفتن دارد؟ از ویرانی خانه‌ها حظ کرده ای یا بیچارگی مردم ؟ تمام هست و نیست مان را آب برد! خانه ها پر از سنگ است بعد ایستاده ای و فیلم می گیری؟ جر و بحث بالا می‌گیرد و حالا یکی دو نفر از ریش سفیدها وارد بحث می شوند تا بلوا را بخوابانند. پیرزن  که از دور نظاره گر ماجراست با صدایی بلند می‌گوید:« خدا بزرگ است. باران رحمت خداست چرا به جان هم افتادید. همه چیز درست می شود به خدا توکل کنید».

روستای باجگان هم سیل داشت هم سنگ

اینجا باجگان یکی از روستاهای شهرستان بافق در استان یزد است که بر روی دامنه کوه باجگان در ارتفاع 2060 متری قرار دارد. این روستا که حدود 5 هزار سال قدمت دارد و یکی از جاذبه های شهر بافق محسوب می‌شود به دلیل کوهپایه ای بودن بر اثر بارش 15 دقیقه ای باران سنگ های بزرگی  از کوه سرازیر شد و خسارات زیادی به خانه ها وارد کرد.

بر اثر این سیل 70 درصد معابر روستای باجگان از سنگ‌های بزرگ پر شد که همین امر راه ورود به بعضی از خانه ها را بست. در این سیل علاوه بر سنگ گل و لای نیز وارد خانه‌های مردم شد اما از همان ساعات اولیه نیروهای امدادی و جهادی به کمک مردم شتافتند.

«داوود عبدالهی» یکی از نیروهای جهادی فعال در روستای باجگان است که از همان ساعات اولیه وقوع سیل وارد روستا شد و به یاری مردم پرداخت. او که خودش از اهالی شهرستان بافق است درباره علت حضورش در این بحران می‌گوید:« مشکل مردم مشکل خود ماست و ما وظیفه داریم که در این شرایط به یاری هم بشتابیم. بارش شدید باران از بامداد روز جمعه در اغلب مناطق استان یزد منجر به جاری شدن سیل و وارد آمدن خساراتی به تاسیسات زیربنایی و خانه های شهروندان شد. ما جهادگران از ساعت 6 صبح همراه با بچه های امدادی وارد روستای باجگان شدیم تا بتوانیم به مردم کمک کنیم.کف کشی ، انتقال آب از خانه ها ، کمک به آوار برداری خانه های تخریب شده، ایجاد فضای امن برای مردم و بازگشایی مسیر کوچه‌ها و شریان‌های محلی از جمله فعالیت هایی هستند که پس از وقوع بحران باید انجام شود».

 

وسایل برقی مردم را تعمیر می‌کنیم

او در ادامه توضیح می دهد:«این روستا در دامنه کوه واقع شده به همین دلیل است که سیل همراه خود سنگ های بزرگی را هم آورده که همین سنگ ها به خانه های مردم آسیب جدی وارد کرده است. ما امروز تمام سعی مان را کردیم که این سنگ ها و گل و لای را از منازل مردم خارج کنیم. ماشین های سنگین برای بازگشایی راه ها مناسب هستند اما با این ماشین ها نمی توانیم سنگ هایی که وارد خانه مردم شده را تخلیه کنیم.وقتی وارد روستا شدیم اوضاع اصلا خوب نبود.حدود 30 خانه در این روستا تخریب شده. بسیاری از خانه ها را گل و لای و سنگ پر کرده اما خوشبختانه توانستیم با کمک نیروهای جهادی تا حد ممکن آن ها را خارج کنیم. جهادگران سنگ های بزرگ را با فرغان از خانه ها بیرون می برند و سعی می‌کنند که زودتر اوضاع را به حالت قبل برگردانند اما به هر حال زمان می‌برد و امیدواریم که مردم صبور باشند.الان تعدادی از نیروهای فنی و تعمیراتی در استان یزد داوطلب شده اند که وسایل برقی مردم را تعمیر کنند. ما مردم خوبی داریم که در هنگام بحران به داد هم می رسند و گرفتاری هموطنشان را گرفتاری خودشان می بینند».

یک هزار و ۵۰۰ نیروی جهادگر بسیجی به صورت افتخاری و شبانه روزی در کمک رسانی به سیل‌زدگان استان یزد همکاری دارند و تا زمانی که روند زندگی مردم به حالت عادی برگردد پای کار می ایستند.

مردم کنار هم می ایستند

پیرزن زیرپرچم یا حسین(ع) که بر روی دیوار استوار مانده است می رود و زیرلب برای سلامتی جهادگران آیه الکرسی می‌خواند. پسربچه ای اسباب بازی زیرآوار مانده اش را از جهادگر می‌گیرد و لبخند تحویلش می‌دهد. آن جوان بلندقامت گوشی موبایل را در جیبش گذاشته و در کنار مرد میانسال سنگ ها را درون فرغان می ریزد.  آنها می‌ایستند، مثل تمام مردم این مرز و بوم. مثل تمام دوران ها. سیل است دیگر گاهی می شود به چشم رحمت به آن نگاه کرد. گاهی سیل مهربانی را صد چندان می کند.

انتهای پیام/ ت 87

ارسال نظرات