محکومیت و نکوهش «ترور» از منظر عقل و فقه اسلامی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، مراجعه به منابع فقه اسلامی خواه شیعه و خواه اهل تسنن، نشانگر محکومیت و بطلان رفتارهای خشونت بار همانند ترور و کشتار غافلگیرانه مردم بی گناه است. همچنین این رفتار یکی از مصادیق روشن نقض حقوق بشر به شمار میآید.
در تحولات سالهای اخیر، جهان اسلام شاهد ظهور گروههای افراطی و رادیکالی بوده که رفتارهای خشونتآمیز مانند ترور افراد بیگناه در کشورهای اسلامی را در دستور کار خود قرار داده و وضعیتی خشونتبار را در زندگی سیاسی اجتماعی این کشورها به وجود آوردهاند. مطالعه این رفتارهای خشونت آمیز و ترورها، گواه بر ناگواری وضعیت و انحراف شدید در عرصه افکار و رفتارهای مذهبی میباشد.
مهمترین توجیه و دلیل عاملان این جنایتها، استناد به مبانی و تعالیم کلامی و فقهی در دین مبین اسلام است، حال آنکه اسلام عزیز، دین صلح و دوستی بوده و هیچگاه چنین رفتارهای خشونت باری را تجویز نمیکند.
خشونت چیست؟
شاخصه اصلی رفتار خشونت آمیز، برخورداری از دشمنی است. این گونه رفتار خواه در قالب گفتار باشد و یا کردار، با تجاوز به حقوق خود یا دیگران همراه است. از این رو، خشونت در عرصه اجتماع نیز به زیر پا گذاشتن و مورد حمله قراردادن قواعـد و مقررات مورد قبول جامعه گفته میشود. بیتردید چنین رفتاری آسیبهای متعدد جسمی و روانی بر دیگران وارد ساخته و در بسیاری موارد، نوعی وضعیت و حالت وحشت انگیز و ترس آوری را نیز بر جامعه حاکم میگرداند.
ترور نمونه بارز خشونت
ترور به رفتاری خشونتبار گفته میشود که از سوی فرد یا گروهی به هدف قتل و خونریزی صورت میپذیرد و غالبا برای رسیدن به اهداف سیاسی مذهبی میباشد؛ اگر هدف افراد از به کارگیری خشونت در جامعه به دست آوردن یک وضعیت جدید سیاسی در جامعه باشد، رادیکالترین آن در قالب مفهوم انقلاب صورت بندی و پیگیری میشود. همچنین وجود باورهای مذهبی در افراد، گروهها و دولتها نیز میتواند به ایجاد رفتار خشونت آمیز منجر شود، چنانکه در پیام گروهک تروریستی داعش که پس از انجام عملیات ناجوانمردانه در حرم شاهچراغ صادر شد، میتوان شاخصههای مذهبی را به خوبی برداشت کرد.[1]
نکوهش ترور از منظر عقل
ترور از منظر عقل و دیدگاه صاحبان خرد و منطق، یک رفتار ناپسند به شما میآید؛ زیرا ترور که در بیشتر موارد به کشته شدن افراد بیگناه منجر میشود، یکی از نمونههای واضح و روشن قتل و کشتار است. قبیح بودن چنین رفتاری کاملا روشن و واضح میباشد؛ زیرا این عمل، ناقض حق حیات انسانها بوده و هر آنچه که حق اساسی انسانی را پایمال کند، از نظـر عـقـلاء مذموم و ناپسند دانسته میشود.
همچنین ویژگیهای ترور مانند خشونت، غافلگیری، ناگهانی بودن، وحشت آفرینی و هراس افکنی سبب میشود که این رفتار به یک عمل ناجوانمردانه، ناعادلانه و ناروا تبدیل شود. بیتردید خردمندان، این رفتار همراه با ناجوانمردی علیه دیگران و ناعادلانه را قبیح دانسته و به همنوعان خود توصيه میکنند همواره در رفتار خود از معیارهای عدالت انصاف خارج نگردند.
محکومیت ترور از منظر فقه اسلامی
مطالعه در آثار فقهی به روشنی حکایت از مخالفت فقهای شیعه و اهل تسنن با ترور دارد و با توجه به آن هیچ یک از منابع و ادله فقهی ترور را تجویز نمیکند، آن را حرام شمردند. بر اساس متون دینی و قوانین اسلامی، هر آنکس که با استفاده از سلاحهای گرم و سرد، خود را در معرکه تعضیف عملی و ناامن ساختن جامعه و کشتار مردم بیگناه قرار دهد، محارب شمرده شده و لازم است با شدیدترین مجازاتها روبرو شوند.[2] ناگفته پیداست که دین اسلام صرف به دست گرفتن سلاح به هدف ترساندن مردم را گناهی نابخشودنی عنوان کرده و قطعا ترور انسانهای بیگناه را جایز نمیداند.
همچنین احادیث متعددی پیرامون نکوهش ترورهای ناجوانمردانه و فریبکارانه نقل شده است؛ خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله فرمودند:«إِنَّ الْإِسْلَامَ قَيَّدَ الْفَتْكَ؛[3] به راستی که اسلام کشتن غافلگیرانه را ممنوع کرده است». از همین روست که دشمنان آرزوی کشتن رودرروی اسدالله الغالب امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهماالسلام را با خود به گور بردند و ناچار شدند ایشان را ناجوانمردانه و در حال نماز شمشیر بزنند.[4]
دیدگاه فقه اهل تسنن پیرامون ترور
فقیهان سرشناس اهل تسنن نسبت به قتل انسانها با شیوههایی همچون فریبدادن و غافلگیری موضع سرسختانهای گرفتند؛ شارح کتاب موطأ مالک بن انس تصریح میکند: «اگر قتل به شیوه غیله و فریب باشد، نمیتوان قاتل را مورد بخشش قرار داد زیرا حکمش همانند محارب بوده و باید او را به قتل رساند».[5]
ابن عثیمین یکی از دیگر از فقهیان اهل تسنن با نقل دیدگاه ابن تیمیة میگوید: «ابن تیمیة در مورد کسی که دیگران با حالت فریب کشته، فتوای قصاص و اعدام صادر کرده، زیرا چنین فردی مرتکب فساد و شر شده و حتی اگر بازماندگان مقتول حاضر به بخشش شوند، سخنشان پذیرفته نمیشود و باید قاتل را کشت».[6]
مبارزه امت اسلامی با وهابیت و داعش
فرقه انحرافی وهابیت با حمایتهای سیاسی و مالی محورهای غربی، عربی، عبری و با ایجاد «فقه تکفیری» درصدد ایجاد شکاف میان امت اسلام و نشان دادن چهرهای خشن از اسلام واقعی میباشد و در این راه از کشتن مردم بیگناه به ویژه زنان و کودکان هیچ واهمهای ندارد. مقتضی است که مسلمانان با پیروی از عالمان اسلامی، درک بهتری از این موقعیت حساس در تاریخ اسلام داشته باشند و تمام نقشههای دشمن منحوس را نقش خنثی کنند.
پی نوشت:
[1]. جایگاه ترور و خشونت در فقه، نشریه فقه و سیاست، شماره 1.
[2]. مائده/33.
[3]. کلینی، محمد، الكافي، چهارم، دار الكتب الإسلامية، 1407، ج7، ص: 375.
[4]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، دوم، دار إحياء التراث العربي، 1403، ج29، ص: 472.
[5]. الباجی، ابوولید، المنتقى شرح الموطإ، اولی، مطبعة السعادة، 1332، ج7، ص: ۷۴.
[6]. ابن عثیمین، محمد، شرح رياض الصالحين، بیتا، دار الوطن، 1426، ج2، ص: 547.
محمد امین غروی