۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۴
کد خبر: ۷۲۴۹۵۳

شماره ۵۸ فصلنامه علمی پژوهشی «راهبرد فرهنگ» منتشر شد

شماره ۵۸ فصلنامه علمی پژوهشی «راهبرد فرهنگ» منتشر شد
شماره ۵۸ فصلنامه علمی پژوهشی «راهبرد فرهنگ» با ۷ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 58 فصلنامه علمی پژوهشی «راهبرد فرهنگ» به صاحب امتیازی دبیرخانه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با مدیرمسئولی و سردبیری سیدسعیدرضا عاملی منتشر شد.

این فصلنامه در 7 مقاله و 220صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

نقش ارزش‌‌ها در مفهوم‌پردازی‌ها؛ رهیافت پسااثباتی ماکس وبر

محمدجواد اسماعیلی

چکیده: منطق مفهوم‌سازی در علوم اجتماعی یکی از مناقشات معرفت‌شناسی و روش‌شناسی  را تشکیل می‌دهد. یکی از اصلی‌ترین نزاع‌‌ها حول نسبت دانش و ارزش است که آیا  ضروری و ممکن است که دانشمند اجتماعی در ساخت و پرداخت مفاهیم از ورود ارزش‌های فرهنگی اجتناب کند یا اینکه ارزش‌‌ها از عناصر مقوم و منطقی مفهوم‌سازی محسوب می‌شوند؟ در این صورت، مفهوم‌سازی آغشته به ارزش‌های محقق چگونه مخلّ عینیت نیست؟ در پاسخ به این پرسش، رهیافت اثباتی و طبیعت‌گرایانه دورکیم معتقد است که مفاهیم علوم اجتماعی غیرارزش‌بار و دخالت ارزش‌های محقق در مفهوم‌سازی مخلِّ عینیت است. پژوهش حاضر بر اساس رهیافت پسااثباتی وبر که بر معرفت‌شناسی ایده‌آلیسم کانت، نئوکانتی‌‌ها و منظرگرایی نیچه استوار است، استدلال می‌کند که مفاهیم علوم اجتماعی ارزش‌بارند؛ اما ارزش‌باری مفاهیم اجتماعی نه‌تنها مانع عینیت نیست که شرط سوبژکتیو عینیت است. نگارنده بر اساس تفکیک وبری ربط ارزشی از حکم ارزشی، نشان می‌دهد که دخالت ارزش‌های محقق اجتماعی در مفهوم‌سازیِ تیپ آرمانی در چه سطحی جایز است و در چه سطحی ناجایز و مخل بی‌طرفی در علم و تحصیل عینیت است.

 

بومی‌سازی چهل اصل ابداعی دانش تریز در حوزه تعریف و حل خلاقانه مسائل فرهنگی

حمید دهقانی؛ مجید مختاریان‌پور

چکیده: در سال‌‌های اخیر توجه زیادی به دانش خلاقانه تریز و ابزار‌های آن شده است، اما در بین ابزار‌های تریز، پژوهشگران حوزه‌‌های مختلف بیش از همه از ابزار چهل اصل ابداعی برای زمینه کاری خود استفاده کرده‌اند. پژوهش پیش رو ضمن نقد شیوه رایج استفاده از این ابزار در حوزه علوم اجتماعی که منجر به برداشت غیرعلمی و نادرست از آن شده است، به ارائه شیوه کارآمدتری جهت استفاده درست از این ابزار در حوزه خط‌مشی‌گذاری فرهنگی پرداخته است. در این پژوهش که گردآوری داده‌‌های آن با دو روش مطالعات کتابخانه‌ای و مصاحبه نیمه‌ساخت‌یافته صورت گرفته، الگوی اولیه با روش تحلیل مضمونی قیاسی تدوین شده و سپس از روش‌‌های دلفی و گروه کانونی جهت اصلاح و ارتقای الگوی پیشنهادی استفاده شده است. بر اساس یافته‌‌های پژوهش، به‌منظور بهره‌گیری کارآمدتر از ابزار چهل اصل در حوزه خط‌مشی‌گذاری فرهنگی، از بین دو روش بهره‌گیری از این ابزار یعنی «دوستی با اصل‌ها» و «ماتریس تضاد فنی»، روش اول تجویز می‌شود. بر این اساس پس از واکاوی‌‌های متعدد، این پژوهش 36 راهنما را ذیل 34 اصل از بین اصول چهل‌گانه، جهت حل مسائل حوزه فرهنگ پیشنهاد نموده است. توصیه می‌شود پژوهشگران حوزه فرهنگ در عوضِ رویکرد رایج، از راهکار‌های خلاقانه مطرح شده در این پژوهش به‌عنوان مجموعه‌ای از راهنمایی‌‌های محرک خلاقیت در تعریف و حل مسائل فرهنگی استفاده کنند.

 

فهم عرفی‌شدن کاربران در شبکه‌های اجتماعی مجازی

محمدحسین سیاح طاهری؛ اردشیر انتظاری؛ محمدسعید ذکایی

چکیده: شبکه‌های اجتماعی مجازی به جزء جداناشدنی از زندگی روزمره ایرانیان بدل شده‌اند. همزمان با این استفاده رو به رشد، بحث‌هایی پیرامون نقش شبکه‌های اجتماعی در دینداری و تغییر نسبت کاربران با دین در جامعه درگرفته است و این پرسش مطرح شده که آیا شبکه‌های اجتماعی مجازی، باعث عرفی‌شدن کاربران خود می‌شوند؟ متأسفانه تاکنون صاحب‌نظران این مسئله را به‌طور مستقل مورد پژوهش قرار نداده‌اند و ضمن طرح مسائل دیگر تنها به تصدیق یا تکذیب کلی این رابطه بسنده کرده و دلایلی را نیز برای مدعای خود طرح ننموده‌اند. در اینجا با روش مرور سیستماتیک و با الگوگیری از کار برگر و همکاران (1974) در توضیح دلایل عرفی شدن به‌واسطه مدرنیته، تلاش شده است تا در قالبی نظری، تأثیر شبکه‌های اجتماعی مجازی بر عرفی شدن توضیح داده شود. بر این اساس دست‌کم شش استدلال نو برای تأثیر شبکه‌های اجتماعی مجازی بر عرفی‌شدن کاربران ارائه شده است که عبارت‌اند از: مدیریت پنهان محتوا، فرامکانی و ارتباط با افراد بی‌شمار، فرازمانی بودن و درگیرکنندگی، انتشار سریع و مداوم اطلاعات، خلوت فردی و در نهایت تعاملی بودن و پسندمحوری که توضیحات آن در مقاله آمده است. البته در نهایت بر یکسویه نبودن این فرایند و نیز امکان مقاومت در برابر این موج در شرایطی خاص نیز تأکید شده است.

 

معنای مرز در روابط بین فردی برای ایرانیان: پژوهشی با روش تحلیل تناظر

مونا چراغی؛ زهرا بی‌غم؛ عباس ذبیح‌زاده؛ محمدرضا نیک فرجام؛ سجاد توسلی

چکیده: مرز به‌معنای معیاری روان‌شناختی است که از یکپارچگی یک فرد یا گروه محافظت می‌کند و به فرد یا گروه کمک می‌کند محدودیت‌های واقع‌بینانه‌ای برای مشارکت در یک رابطه یا فعالیت تعیین کنند. وجود مرز‌های واضح برای سلامت جسم و روان انسان ضروری است. مفهوم مرز تا حد زیادی تحت تأثیر بافت فرهنگی است و برای افراد متفاوت می‌تواند معانی متفاوتی را تداعی کند. بنابراین می‌توان انتظار داشت که افراد درک متفاوتی از آن در هر بافت فرهنگی داشته باشند. مقاله حاضر با این سؤال آغاز می‌گردد که ساختار معنایی و مفهوم مرز برای ایرانیان چگونه است؟ در مرحله اول تعداد 289 نفر از طریق پاسخ‌دهی اینترنتی به یک سؤال، در پژوهش شرکت کردند. از آنها خواسته شد حداقل 10 کلمه را که در ارتباط با مفهوم مرز در روابط بین فردی به ذهن‌شان خطور می‌کند ارائه کنند. پس از استخراج 10 واژه پرتداعی، در مرحله دوم از 195 شرکت‌کننده خواسته شد تا بر اساس تکلیف مشابهت قضاوت شده، میزان ارتباط بین 10 واژه مذکور را به شکل دو به دو مشخص کنند. نتایج تحلیل تناظر نشان داد که کلمات مذکور با درنظرگرفتن دو بعد اهمیت طرف مقابل و سهولت ابراز خود قابل تبیین‌اند. بدین ترتیب چهار وضعیت در روابط بر اساس تغییرات دو بعد مذکور قابل فرض است که در هر کدام از این وضعیت‌‌ها مرز در روابط، خاصیتی متفاوت دارد.

 

بررسی ابعاد تضمین کیفیت و رتبه‌بندی دانشگاهی در آموزش عالی

امیر رجائی؛ محمد یمنی دوزی سرخابی؛ اباصلت خراسانی؛ مرتضی رضائی‌زاده

چکیده: امروزه، آموزش عالی به‌عنوان پیشران اصلی علم و فنّاوری در پیشبرد اهداف کشور‌ها به‌منظور رشد و توسعه همه‌جانبه و پایدار نقش مهمی ایفا می‌کند. از جمله چالش‌‌های آموزش عالی می‌توان به مواردی چون «تضمین کیفیت» و «رتبه‌بندی دانشگاهی» در آموزش عالی اشاره کرد که بر اجرای آنها به‌صورت توأمان در اسناد بالادستی تصریح شده اما اشاره‌ای به تفاوت‌‌های آنها نشده است. لذا، بررسی ابعاد و ویژگی‌‌های هر کدام از این دو رویکرد ارزیابی کیفیت آموزش عالی برای فراهم آوردن الزامات اجرای آنها ضروری به‌نظر می‌رسد. هدف این پژوهش پاسخ دادن به این پرسش است که این دو رویکرد ارزیابی در منابع موجود، چه تفاوت‌هایی دارند. بدین ترتیب، جامعه آماری پژوهش، کلیه متون مرتبط با ابعاد و ویژگی‌‌های تضمین کیفیت و رتبه‌بندی دانشگاهی در آموزش عالی در نظر گرفته و نمونه‌گیری به‌صورت هدفمند برای پاسخگویی به سؤال پژوهش انجام شد. سپس، با اتخاذ رویکرد کیفی و استفاده از روش پژوهش اسنادی به بررسی منابع تا زمان رسیدن به اشباع نظری پرداخته شد. یافته‌‌ها حاکی از آن بود که در «تضمین کیفیت» عمده‌ترین کارکرد، بهبود کیفیت و افزایش پاسخگویی است. شیوه ارزیابی به‌صورت ملاک ـ محور و تکوینی و مخاطبان آن اغلب جامعه دانشگاهی‌اند. اما در «رتبه‌بندی دانشگاهی» اصلی‌ترین کارکرد، حکمرانی بر بخش آموزش عالی، شیوه ارزیابی به‌صورت مقایسه‌ای و پایانی و مخاطبان آن عموم مردم و جامعه دانشگاهی هستند. در پایان، با توجه به تفاوت‌‌های میان این دو، پیشنهادهایی به‌منظور اولویت‌بندی و نحوه اجرای دو شیوه مذکور ارائه شد.

 

بررسی ترجیحات مادی در بین خانواده‌‌های یزدی و عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با آن

مهناز فرهمند؛ زهرا فلک‌الدین؛ فاطمه تیموری

چکیده: در جهان امروز روند رو به‌رشدی از اولویت اموال مادی و کالا‌های اقتصادی در سطح فردی در تمامی جوامع مدرن مشاهده می‌شود. به‌گونه‌ای که افراد، خود و دیگران را بر اساس اموال و دارایی‌‌ها که به‌مثابه نمادی اساسی برای ویژگی‌‌های شخصی، تعلقات و علایق عمل می‌کند، تعریف می‌کنند. بر همین مبنا، هدف مطالعه حاضر بررسی ترجیحات مادی خانواده‌‌های یزدی و عوامل مرتبط با آن است. روش مورد استفاده، تکنیک پیمایش است. جامعه آماری، مردان سرپرست خانوار شهر یزد و فرایند انتخاب نمونه، نمونه‌گیری طبقه‌ای با تعداد 384 نمونه بود. داده‌‌های تحقیق نشان داد که میانگین ترجیحات مادی یزدی‌‌ها بیش از حد متوسط است و بیشترین اولویت نزد آنان در خرید زمین و ملک، پس‌انداز پول، تأکید بر مادیات، موفقیت مادی مشاهده شده است. بین متغیر‌های سن، تحصیلات، امنیت مالی، منزلت اجتماعی، پذیرش اجتماعی، ازخودبیگانگی با متغیر وابسته تحقیق ترجیحات رابطه معنادار وجود دارد. درمجموع، نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان می‌دهد که پیش‌بین اولویت‌‌های مادی شهروندان یزدی بر اساس ازخودبیگانگی با مقدار بتای 0/63، منزلت اجتماعی با بتای 0/24 و تحصیلات با بتای 0/08 و سن با بتای -0/11 معنی‌دار است.

 

تأثیر هوش معنوی و تاب‌آوری بر احساس شادکامی خانواده‌‌های شاهد و ایثارگر تبریز

کمال کوهی؛ محمد عباس‌زاده؛ ناهید داداش‌زاده

چکیده: پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر هوش معنوی و تاب‌آوری بر احساس شادکامی اعضای خانواده‌‌های شاهد و ایثارگر تبریز با روش پیمایشی و در سال 1395 انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه را اعضای خانواده‌‌های شاهد و ایثارگر تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر تبریز که بالغ بر 14777 نفر است تشکیل می‌دهد. از این تعداد 438 نفر بر اساس نمونه‌گیری طبقه‌ای متناسب تصادفی انتخاب و اطلاعات لازم به‌وسیله پرسشنامه گردآوری شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده‌‌ها از نرم‌افزار Spss نسخه 22 و Lisrel نسخه 8/8 استفاده شده است. نتایج نشان داد متوسط شادکامی اعضای خانواد‌های شاهد و ایثارگر شهر تبریز 67/12 درصد و در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. بررسی مدل ساختاری نیز بیانگر این است که متغیر‌های تاب‌آوری، هوش معنوی، سن و جنسیت به‌طور معنی‌داری توانسته‌اند 41 درصد از تغییرات احساس شادکامی اعضای خانواده‌‌های شاهد و ایثارگر را تبیین نمایند. خانواده‌هایی که اعضای‌شان تاب‌آورتر و دارای هوش معنوی بالاترند، معمولاً در قیاس با اعضای خانواده‌‌های دیگر شادتر بوده‌اند. در مجموع، مدل ساختاری تحقیق، برای تبیین تغییرات احساس شادکامی اعضای خانواده‌‌های شاهد و ایثارگر، مناسب محسوب می‌شود.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی پژوهشی «راهبرد فرهنگ» می توانند به نشانی  تهران، خیابان انقلاب، ابتدای فلسطین شمالی، پلاک 309 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به http://www.jsfc.ir  مراجعه کنند یا تماس بگیرند.

ارسال نظرات