مدعیان عدالتخواهی؛ از نادیده گرفتن دستاوردها تا هجمه به ارکان نظام
اشاره: کسی که از غصب عنوان تخریب نام مقدس عدالت شروع کرده است تا امیال و اهداف نفسانی و حزبی خود را به سرانجام برساند، در مقابل عرض و آبروی افراد نیز وقیحانه به چپاول مشغول خواهد شد. حال چه عدالت خواهی در لباس روحانیت تحت عنوان حوزه انقلابی با رفتارهای تند و افراطی باشد، چه در لباس دانشگاهی و چه حتی تحت عنوان خبرنگار آزاد و برای رسیدن به حقیقت. مشغول شدن کشور به دعواهای درون حزبی پس از تشنج فضا، همیشه به پیروزی دشمن ختم خواهد شد و کمترین ثمره آن، خورد شدن چرخ دندههای حرکت پیشرفت رو به جلو است.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ حجت الاسلام محمد ملک زاده، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفت تا با وی درباره مفهوم شناسی عدالت و شیوه کاربست آن در جامعه، همچنین عدالت خواهیهای نادرست و جریانهایی که تلاش میکنند با ظاهر عدالت خواهی خود را مطرح کنند، گفتوگو کند.
رسا ـ جریان عدالتخواهی واقعی و درست چه مشخصاتی دارد و چطور میتواند پیشرفت را محقق سازد؟
مسأله عدالت یکی از اساسیترین مسائل جهان بشری به شمار میرود. خداوند متعال اقامه عدل در میان انسانها را به عنوان فلسفه ارسال انبیاء الهی بر شمرده است؛ اما با وجود اهمیت مسأله عدالت و عدالت خواهی در اسلام، گاهی این عنوان مورد سوء استفاده قرار میگیرد. تا حدی که جریان منحرفی مانند خوارج که داعیه عدالت خواهی داشتند هم ما شاهد این هستیم که با عبور از امیرالمؤمنین، آن حضرت را در محراب مسجد کوفه به شهادت میرسانند.
بنابراین عدالت خواهی واقعی در منطق اسلامی باید دارای شرایط و ویژگیهایی باشد. اولین شرط و ویژگی آن پیروی از ولی امر است. لازمه عدالت خواهی به معنای حقیقی، ولایت مداری و مطالبه عدالت ذیل اطاعت از ولی امر است که در حقیقت باعث تحقق حکمرانی اسلامی میشود. دومین شاخصه بحث عدالت خواهی که باید روی آن تأکید داشته باشیم، ابتنای عدالت خواهی بر آموزههای مکتب اسلام است.
در واقع عدالت خواهی در جامعه اسلامی نمیتواند از مکاتب غیر اسلامی الهام بگیرد. کسی که به دنبال تحقق عدالت میرود نباید با آرمانها و انگیزههای متناسب با جامعه سرمایه داری یا سوسیالیستی در جامعه اسلامی آن را دنبال کند.
مطمئناً عدالت در مکتب یا مکاتب مارکسیستی و سرمایه داری با مکتب اسلام تفاوت دارد. مهمترین تفاوت این است که عدالت مورد نظر مکاتب غیر اسلامی در بستر فرد گرایی و انسان محوری تحقق پیدا میکند؛ اما عدالت اسلامی در بستر توحید تعریف میشود. بنابراین ما نمیتوانیم با ابزارهای غیر اسلامی، با ابزارهای نظام سرمایه داری و با ابزارهای نظام مارکسیستی عدالت اسلامی را تحقق بخشیم.
با توجه به این دو شاخصه، عدالت خواهی در نظام جمهوری اسلامی هم قاعدتاً باید در همین چارچوب مطرح شود؛ یعنی باید در چارچوب ارکان نظام و در بستر انقلاب اسلامی تعریف شود. اگر ما چنین عدالت خواهی را داشته باشیم، قطعاً موجب رشد و پیشرفت نظام میشود. هرگز عدالت خواهی واقعی نمیتواند از چارچوب نظام خارج شود و یا به دنبال تضعیف ارکان و ساختارهای نظام باشد و بخواهد از این طریق عدالت خواهی را دنبال کند. بلکه عدالت خواهی باید در مقیاس انقلاب اسلامی و در طراز انقلاب اسلامی باشد.
رسا ـ جریاناتی که به ظاهر تلاش میکنند خود را عدالتخواه نشان بدهند، چطور جلوی موتور محرکه پیشرفت کشور را میگیرند و به انقلاب اسلامی ضربه میزنند؟
یکی از ضرورتهای انقلاب اسلامی پرداختن به مسأله عدالت است. پیش از اینکه جریان خاصی به دنبال عدالت خواهی برود، این موضوع جزو مطالبات اساسی نظام و از دغدغههای اساسی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بوده است.
اما جریانی در سالهای اخیر که تحت عنوان عدالت خواهی فعالیت داشتند، ما به دلایلی نمیتوانیم آنها را به عنوان دغدغه مند واقعی برای عدالت معرفی کنیم. بلکه این جریانات متأسفانه به دلایل متعددی همواره سدی در برابر رشد و پیشرفت کشور و در مسیر زمین دشمن و تضعیف ارکان نظام بر آمدهاند. ما نخستین دلیلی که میتوانیم مورد اشاره قرار بدهیم این است که این جریان، دستاوردهای انقلاب در زمینه عدالت را نادیده میگیرد.
رهبر معظم انقلاب با وجود اعلام نارضایتی از تحقق اهداف انقلاب در زمینه عدالت، در بیانیه گام دوم تأکید میفرمایند که نارضایتی بنده از کارکرد عدالت در کشور به این معنا تلقی شود که کاری برای استقرار عدالت انجام نشده است. واقعیت این است که دستاوردهای مبارزه با بی عدالتی در این چهار دهه با هیچ دورهای در گذشته قابل مقایسه نیست. این تأکیدی است که از سوی رهبر معظم انقلاب صورت میپذیرد.
نکته دوم، هجمه غیرمنصفانه این جریان به ارکان نظام، انقلاب و نیروهای انقلابی است. نادیده گرفتن زحمات صورت پذیرفته در مسیر انقلاب یکی از اشتباهات جریان مدعی عدالت خواهی به شمار میرود. بحث سیاه نمایی نادرست از وضعیت کشور و ایجاد یأس و ناامیدی نکته دیگری است. در حالی که ما شاهد هستیم که رهبر معظم انقلاب دائم از امید سخن میگویند. طبیعی است که سیاه نمایی مدعیان عدالت طلبی و بیان سخنانی که گویی انقلاب را تمام شده تعریف میکنند، هیچ سنخیتی با شاخصهای رهبر معظم انقلاب ندارد.
از ماجرای آشوبهای سال 1396 بحثی در خصوص مدیریت ناکارآمد و مشکوک صندوقهای اعتباری و سوخت شدن سپردههای مردمی جرقه این اعتراضات بود. کم کم ادبیات جریان مدعی عدالت خواهی به سمت نقد کلیت نظام و زیر سؤال بردن ارکان حاکمیتی کشور پیش میرود. از آن زمان به بعد شاهد هستیم که این جریان مدام حملات خود را گستردهتر کرده است. حتی این وضعیت در غائله بنزین آبان سال 98 در قالب مسألهای به نام افشاگری به اوج خود میرسد. این مسأله در واقع زمینه سوء استفاده دشمنان را برای ضربه نظام و خرده گیری از ارکان نظام فراهم کرد. این هم یکی از اشتباهاتی بود که این جریان دنبال کرد.
نکته چهارم نگاه سطحی این جریان به مشکلات کشور است. جریانهای به ظاهر عدالت خواه به نقش دشمن بیرونی و عامل نفوذ در به وجود آمدن مشکلات کشور توجه نمیکنند. آنها تمام تقصیرات را ناشی از سوء مدیریت داخلی معرفی میکنند. این هم یکی از مشکلات و تبعات فعالیتهای آنها به شمار میرود.
تمام این نکات در کنار هم باعث میشود که بدانیم این جریان در حقیقت آن جریانی نباشد که در مسیر انقلاب حرکت کند. عدم اهمیت نسبت به آبروی افراد نکته بعدی است. گویا این جریان به دنبال تبلیغ و معروف شدن خودشان با هر قیمتی هستند. آنها برای کسب شهرت خودشان هیچ حد و مرزی برای حیثیت و آبروی افراد قائل نیستند.
گاهی با اولین خطای یک فرد یا وابستگان به او، این جریان تصمیم میگیرد تمام حیثیت او را از بین ببرد و او را از اعتبار اجتماعی ساقط کند. این کار آنها اشتباه، غیر اخلاقی و غیر اسلامی است. حتی ما شاهد بودیم برخی از افراد این جریان از دروغ و تهمت به دیگران هیچ ابایی ندارند. آنها حد و مرزی برای حریم خصوصی و انتشار عکس های شخصی و خانوادگی افراد برای اثبات ادعاهای ثابت نشده خودشان قائل نیستند. گروهها و افراد به ظاهر عدالت خواه نسبت به اعتبار و آبروی افراد، اهمیت قائل نمیشوند. تمام اینها باعث میشود جنبش عدالت خواهی جنبشی شود که قضیه عدالت را لوث کند و به ارکان نظام ضربه وارد سازد.
رسا ـ تعریف دقیق شما از حوزه انقلابی چیست و چطور میتوان آن را دربرابر حوزه سکولار محقق کرد؟
حوزه انقلابی در نقطه مقابل حوزه سکولار قرار دارد. حداقل میتوانیم سه برداشت مختلف از اصطلاح حوزه انقلابی را داشته باشیم. حوزه یکی به معنای نهادی ذیل انقلاب و مجموعه نظام است. قاعدتاً در این برداشت حوزه به عنوان نهاد مستقل از نظام اسلامی در نظر گرفته نمیشود. کارکرد آن نیز ذیل مجموعه نظام به عنوان یکی از ارکان نظام تعریف میشود.
انقلابی بودن در برداشت دوم به معنای علوم حوزوی است که در این برداشت واژه انقلابی در وصف ساختار حوزه علوم و دروس حوزوی است. معنای آن نیز در حقیقت به ویژگی تحول خواهی در علوم موجود حوزوی باز میگردد که میتواند دانش حوزوی را در راستای اداره مطلوب ساحتهای مختلف نظام اسلامی به کار بگیرد. محتوای مطلوب این علوم میتواند پاسخگوی پرسشها اساسی نظام باشد.
برداشت سوم نیز انقلابی بودن عناصر حوزوی و مجموعه روحانیت است. واژه انقلابی در این برداشت صفتی برای مجموعه روحانیت اعم از طلاب، اساتید و علمای حوزوی است که باید اینها انقلابی باشند. بر اساس برداشتها و احتمالات سه گانهای که از مفهوم حوزه انقلابی بیان کردم، در واقع ما میتوانیم سه مفهوم کلیدی و اساسی را در معنای حوزه انقلابی و حوزه ضد سکولار تأکید کنیم.
حمایت و پشتیبانی حوزه انقلابی از انقلاب و نظام اسلامی، بحث تحول و کارآمدی و بحث دغدغه مندی نسبت به آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی در چنین حوزهای باید شکل بگیرد. این سه ویژگی جزو ویژگیهای اساسی حوزه انقلابی به شمار میرود و آن را از حوزه سکولار متمایز میکند.
رسا ـ چطور جریان انحرافی محمود احمدی نژاد تحت عنوان جریان بهار با وجود پروندهای قابل توجه در ایستادنهایش در مقابل ولی فقیه، ادعای عدالتخواهی پیدا کرده است؟
واقعیت در خصوص آقای احمدی نژاد و جریان آقای احمدی نژاد این است که ایشان بیش از آنکه نماد عدالت خواهی در امور سیاسی و اجتماعی باشد، نماد سطحی نگری و جو سازی است. آقای احمدی نژاد نمیتواند نماد و معرف یک عدالت خواهی پیش رو، اصیل و رو به جلو باشد.
وقتی عملکرد مسألهدار این جریان را در گذشته رصد میکنیم، میبینیم که عیار عدالت خواهی ایشان بر اساس برخی رفتارهای نسنجیده نادرست و غیرصادقانه است که گواه بر این است که این جریان به صورت احساسی و غیراصیل عمل میکند. جریان بهار در حقیقت به دنبال یک عدالت خواهی واقعی نیست.
سطحی نگری و ساده سازی مسأله عدالت مهمترین آفت این جریان است که مهمترین راه حل آن خروج از بن بست افشا کردن فسادها بدون داشتن ایده و برنامهای برای زدودن فساد از کشور است. این افراد بدون اینکه یک تئوری مشخصی در این موضوع داشته باشند، سعی میکنند که موضوع عدالت را وارد دعواهای سطحی و نزاعهای بیهوده کنند تا از این طریق طرفدارانی را برای خودشان پیدا کنند.
طبیعی است که این طرز تفکر باعث سوء استفاده دشمنان میشود. همانطور که تا کنون هم باعث سوء استفاده دشمنان شده است. عملکرد آنها در واقع برای ضربه زدن به نظام و مانع شدن در مسیر پیشرفت و رشد نظام شده است و دشمنان نیز بارها از این موضوع استفاده کردهاند.