تقیزاده؛ از پناهندگی در سفارت انگلیس تا انتشار مقالاتی با ماهیت ضداسلامی
سید حسن تقیزاده شخصیت مرموزی است که در تاریخ معاصر ایران ایفای نقش کرده است. او ازجمله رجال غربگرایی بود که اعتقاد داشت از فرق سر تا نوک انگشت پا باید غربی شد. وی ازجمله رجال عصر پهلوی است و در تثبیت سلطنت رضاخان نقش مهمی داشت.
به بهانه سالمرگ تقیزاده در 8 بهمن 1348، گزارش سفارت انگلیس درباره او منتشر میشود.
سفارت انگلیس در ایران طی گزارشهایی به دولت متبوع خود، به معرفی شخصیتهای سیاسی ایران میپرداخت. این گزارش که طی آن سید حسن تقیزاده معرفی شده است، به تاریخ 12 آوریل 1937 میلادی (فروردین 1316) تنظیم شده است:
در حدود سال 1880 م در تبریز به دنیا آمد. پدرش واعظی ناشناخته بود. در تبریز تحصیل کرد. همواره به کتابفروشیها سر میزد و به یادگیری بسیار علاقمند بود.
در آغاز جوانی یک مشروطهخواه دو آتشه بود و از همان ابتدا با جنبش مشروطهخواهی در ایران ارتباط داشت. نماینده مجلس اول شد و یکی از مهمترین اعضای این مجلس بود. محمدعلی شاه از وی تنفر و بیم داشت. هنگامی که محمدعلی شاه کودتای 1908 را علیه مجلس ترتیب داد، تقیزاده به سفارت بریتانیا پناه برد. سفارت بریتانیا به درخواست محمدعلی شاه مبنی بر تحویل دادن تقیزاده پاسخ رد داد. سرانجام، تقیزاده مورد عفو قرار گرفت، مشروط بر این که روانه اروپا شود.
او از لندن و کمبریج دیدن کرد، اما در اواخر سال 1908 به تبریز بازگشت. در 1909 نماینده مجلس دوم شد. تقیزاده بعد از اشغال تهران به دست مشروطهخواهان و خلع محمدعلی شاه از سلطنت در ژوئیه 1909، به یکی از چهرههای شاخص کمیته مشروطه تبدیل شد. این کمیته مسئولیت تعیین دولت را بر عهده داشت.
در 1910 به اروپا رفت. به طور غیابی به نمایندگی مجالس سوم و چهارم انتخاب شد، اما در مجلس حضور نیافت. در فاصله سال های 1914 تا 1923 در اروپا و امریکا به سر برد. سالها در برلین بود و در آنجا سردبیر روزنامهای به نام کاوه بود. به انتشار مقالاتی با ماهیت ضداسلامی دست زد و به همین دلیل مجتهدین او را تکفیر کردند.
یکی از مذاکره کنندگان درباره معاهده تجاری سال 1921 بین ایران و شوروی در پاریس بود. سرانجام، در سال 1924 به ایران بازگشت. در 1924 به نمایندگی مجلس پنجم انتخاب شد. در 1926، به عنوان نماینده ایران در نمایشگاه فیلادلفیا بار دیگر روانه امریکا شد. در ژانویه 1929 استاندار خراسان شد. در ماه مه همان سال به تهران فراخوانده و به عنوان سفیر ایران در لندن منصوب شد. تا آوریل 1930 این سمت را عهدهدار بود. در آوریل 1930 به ایران بازگشت و مسئولیت وزارت راه را بر عهده گرفت. در اوت 1930 به طور همزمان وزارت دارایی را نیز عهدهدار شد.
بسیار اهل مطاالعه است و بسیار سفر کرده است. دیگر آن شهرت روزهای اول مشروطیت را ندارد. گذشت سالها باعث شده است که انرژِی و قدرتش تحلیل رود. سخنرانیهای او در مجلس وی را فردی آگاه و معتدل نشان میدهد. شاید وکالت مجلس را بر عضویت در کابینه ترجیح میدهد.
به دلایل نامشخصی در سپتامبر سال 1933 جایگاه خود را از دست داد. گفته میشود شاه به دسیسهچینی وی با نمایندگان مجلس در زمینه خرید طلا مظنون میباشد. اما بار دیگر به خدمت گرفته شد و در دسامبر 1933 به عنوان سفیر ایران در پاریس انتخاب شد.
در اوت 1934 از پاریس به تهران فراخوانده شد، اما مرخصی طولانی مدت گرفت و به ایران بازنگشت. در سپتامبر 1935 در کنگره شرق شناسان در رم منصوب شد. با این حال، وی مقالهای در نشریه رسمی ارگان وزارت فواید عامه منتشر و تصریح کرد بازبینی زبان فارسی باید به تدریج و بدون توسل به زور صورت گیرد. انتشار این مقاله خشم شاه را برانگیخت و نشریه مزبور توقیف شد. بعید به نظر میرسد وی در زمان رژیم پهلوی به ایران بازگردد.
با یک زن آلمانی ازدواج کرده است و زبان آلمانی را به خوبی تکلم میکند. با زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز به میزان کمتری آشناست.