۰۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۷
کد خبر: ۷۲۹۹۸۷

جزئیات کمتر شنیده شده از عملیات تروریستی شاهچراغ

جزئیات کمتر شنیده شده از عملیات تروریستی شاهچراغ
در مطلب زیر روایتی دست اول از عملیات تکفیری‌ها در شیراز را از نظر می‌گذرانید.

چهار ماه بعد از حادثه تروریستی حرم شاهچراغ، متهمان پرونده در دادگاه انقلاب شیراز پای میز محاکمه قرار گرفتند. پنج تبعه یکی از کشور‌های همسایه با همدستی حامد بدخشان، تروریستی که به هلاکت رسید زائران را همزمان با نماز مغرب و عشا به شهادت رساندند. دو متهم ردیف اول و دوم پرونده در سه جلسه دادگاه از خود دفاع کرده و جزئیات هولناکی از این حمله تروریستی را افشا کردند.

برای بازخوانی حادثه تروریستی شاهچراغ باید به چهار سال قبل و زندان بگرام افغانستان برگشت. سال ۹۷ دولت افغانستان تعدادی از اتباع این کشور را به اتهام عضویت در گروه تروریستی ــ تکفیری داعش دستگیر کرد و به زندان بگرام در پایگاه هوایی بگرام در ولایت پروان افغانستان انتقال داد. در این زندان چند نفر از زندانیان که تفکرات تند و خطرناکی داشتند، گروهی را تشکیل دادند که ارتباط آن‌ها پس از چهار سال و درست همزمان با نماز مغرب و عشاء چهارم آبان ۱۴۰۱ در حرم مطهر حضرت احمدبن‌موسی شاهچراغ (ع)، یک تراژدی را رقم‌زد. یکی از اعضای این گروه تکفیری با حمله به زائران، آن‌ها را به گلوله بست که در این حادثه ۱۳ نفر شهید و ۳۰نفر مجروح و مصدوم شدند. عامل اصلی این اقدام تروریستی براثر شدت جراحات به هلاکت رسید و با تلاش سربازان گمنام امام‌زمان (ع) دیگر عوامل این عملیات تروریستی نیز دستگیر شدند. هرکدام از متهمان وظایف خاصی داشتند.

خرید سیمکارت برای عوامل ترور، تهیه منزل برای اختفای ضارب، تهیه سلاح برای ضارب، تامین‌مالی عوامل ترور، شناسایی محیط حرم‌شاهچراغ (ع)، آموزش زبان‌فارسی به ضارب و تهیه اسناد هویتی جعلی برای عوامل ترور ازجمله وظایفی بود که تروریست‌ها بین خود تقسیم کرده بودند. در ادامه تحقیقات، رد پای تروریستی خطرناک به نام عبدا... سعید به‌دست‌آمد که زنجیر اتصال حلقه‌های این گروه خشن بود. با گذشت حدود چهار ماه، برای پنج نفر از عوامل این حادثه تروریستی کیفرخواست صادر شد و محاکمه آن‌ها در شعبه یکم دادگاه انقلاب شیراز آغاز شده است. محمد رامز ۲۴ساله، محمد رحمانی ۲۰ساله، سیدنعیم ۲۷ساله، مصطفی ۲۴ساله و حمدا... ۲۹ساله پنج متهم این پرونده هستند که براساس کیفرخواست متهم به افساد فی‌الارض، بغی، عضویت در گروه تروریستی داعش و همچنین اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور هستند. آن‌طور که رئیس‌کل دادگستری استان فارس اعلام کرده، متهمان این پرونده عضو داعش و اهل یکی از کشور‌های همسایه هستند. در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی سیدمحمود ساداتی و حضور حجت‌الاسلام سیدبزرگ موسوی و کریم محمدی، مستشاران شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی شهر شیراز برگزار شد، نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست برای متهمان درخواست اشد مجازات کرد.

در ادامه رسیدگی به این پرونده رئیس دادگاه، شکایت اولیای‌دم و همچنین مجروحان و مصدومان حمله تروریستی و تقاضای آن‌ها از دادگاه را ثبت کرد. قاضی ساداتی سپس اتهامات دو متهم ردیف اول و دوم را به آن‌ها تفهیم کرد و متهمان با تشریح عضویت خود در داعش و اجرای عملیات تروریستی در شاهچراغ، از خود دفاع کردند. در ادامه وکلای مدافع آن‌ها به دفاع پرداختند. رئیس دادگاه پس از سه جلسه محاکمه، تنفس اعلام کرد تا به اتهامات دیگر متهمان در جلسات بعدی پرداخته شود.

دادگاه تکفیری های حمله کننده به شاهچراغ

دستور اُمرا را اجرا کردم

محمد رامز رشیدی، متهم ردیف اول این پرونده سال ۸۷ و زمانی که یک ساله بود همراه خانواده‌اش به ایران آمد و در تهران ساکن شدند. وقتی بزرگتر شد دوباره به زادگاهش برگشت و در پایگاه‌های طالبان دوره‌های نظامی را گذراند و طالب شد. سال ۹۷ دستگیر و به زندان بگرام منتقل شد. در آنجا با تعدادی از متهمان پرونده آشنا شد و با ترغیب دایی‌اش که تفکراتی تکفیری داشت، به عضویت گروه تروریستی داعش درآمد. چندی قبل از زندان آزاد و راهی ولایت جوزجان افغانستان شد و اوایل امسال با عبدا... سعید معروف به عبدالحسین ملاقات کرد. در این دیدار عبدا... از او خواست راهی ایران شود: «از این درخواست تعجب کردم و علتش را پرسیدم که در جواب گفت: برو. بعد دلیلش را می‌فهمی. من هم طبق خواسته او عمل کردم و قبل از بازگشت با «عبدالحکیم. ت» بیعت کردم. او جملاتی را به عربی می‌گفت و من تکرار می‌کردم. بدون این‌که معنی آن را بفهمم. به صورت قاچاقی به ایران آمدم و در شهر زرند استان کرمان مشغول کار شدم. با کار در یک شرکت هزینه زندگی‌ام را تامین می‌کردم. ارتباطم با عبدا... سعید را هم در این مدت حفظ کردم.»

محمد رامز رشیدی

 

۲۲ مهرماه کلید حمله تروریستی زده شد. عبدا... سعید در تماس با محمد رامز از او خواست به زاهدان برود. این بار هم پرسش محمد درباره علت سفر بی‌جواب ماند و عبدا... تاکید کرد امر، امر اُمراست. این یعنی قبول دستور بدون، چون و چرا. به ترمینال رفت تا راهی زاهدان شود، اما عبدا... قبل از سفر در تلگرام برای او پیامی فرستاد و او را در جریان تغییر سفر قرار داد. شیراز مقصد جدید محمد بود. ۲۳ مهر ماه با یک تاکسی دربست و پرداخت یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان کرایه به راننده به شیراز رسید. هوا تاریک شده بود که به ترمینال این شهر رسیدند. در ترمینال ماند تا دستور بعدی از عبدا... سعید برسد. سرانجام ظهر ۲۴ مهر دستور را در تلگرام دریافت کرد. «عبدا... از من خواست به مسافرخانه بروم و اتاقی اجاره کنم.

دو روزی در مسافرخانه بودم که این بار دستور آمد خانه‌ای ارزان در حاشیه شهر اجاره کن. من هم طبق دستور عمل کردم. حوصله ام در خانه سر رفته بود و می‌خواستم دنبال کار بروم که گفتند فعلا صبر کن. ۲۸ مهر پیام آمد که برو و بسته‌ای را تحویل بگیر. از من خواسته شده بود با اسنپ نروم و تاکسی بگیرم. بسته را از داخل چادری سیاه در زیر پلی در شیراز برداشتم و به خانه آمدم. در آن را بازنکردم و در انباری خانه گذاشتم. روز بعد عبدا... خواست بسته را باز کنم و از محتویات داخل آن عکس بگیرم و ارسال کنم. یک کیسه برنج داخل آن بود. یک جلیقه جاخشابی، هشت عدد خشاب، ۱۹۴ عدد فشنگ و یک قبضه اسلحه کلاشنیکف گریس‌کاری شده داخل کیسه بود. فشنگ‌ها درون خشاب بودند. آن‌ها را در آوردم و شمردم و دوباره داخل خشاب گذاشتم.»

۳۰ مهر ماه حامد بدخشان، عامل اصلی حمله به حرم شاهچراغ با محمد دیدار کرد. سرپل تیم به محمد خبر داده بود که قرار است فردی به دیدنش بیاید. محل قرار ترمینال کاراندیش بود. عبدا... عکس حامد را در تلگرام فرستاده بود و او از روی همین عکس مهمانش را شناخت و به خانه برد. بعد از ورود حامد فاز عملیاتی ماجرا جدی و بررسی اطراف شاهچراغ آغاز شد. محمد ابتدا به تنهایی به آنجا رفت و از روز بعد همراه حامد داخل حیاط و اطراف حرم را بازرسی کردند.

«سوم آبان برای آخرین بار به شاهچراغ رفتیم. نیم ساعتی آنجا بودیم و بعد به خانه برگشتیم. طبق دستور عبدا... پارچه‌ای مشکی خریدم و با آن پرچم داعش را درست کردم و شب در کنار پرچم از حامد بیعت گرفتم. از لحظه بیعت فیلم هم گرفتم و برای عبدا... فرستادم. بعد می‌خواستم کار با اسلحه را به حامد آموزش دهم که دیدم به راحتی اسلحه را باز و بسته می‌کند. او در مدتی که در خانه بود، نماز و قرآن می‌خواند یا با خانواده‌اش صحبت می‌کرد. آدم کم‌حرفی بود. بعد از بیعت گرفتن فهمیدم آن را برای عملیات شاهچراغ می‌خواهند. گفتم آنجا زن و بچه هست، اما عبدا... اطمینان داد با زن و بچه‌ها کاری ندارند. روز چهارم آبان اسلحه و خشاب‌ها را به حامد دادم. جلیقه را پوشید و خشاب‌ها را جایگذاری کرد. بعد رویش کاپشن پوشید. او را به مقابل حرم بردم و فیلم گرفتم. بعد به عبدا... اطلاع دادم. دستور داد به زاهدان برو، اما من با اتوبوس به تهران برگشتم. در ترمینال متوجه حمله حامد به زائران شدم. خودم را در خانه پدری مخفی کردم، اما پنج روز بعد ماموران سراغم آمدند و دستگیر شدم. بعد هم همدستانم را لو دادم. با نعیم و مصطفی در زندان بگرام و با محمد در کرمان ارتباط گرفته بودم.»

میزبانی تروریست‌ها

محمد رحمانی، معروف به ابوخالد متهم ردیف دوم پرونده است. او نیز سال ۹۷ به اتهام عضویت در داعش در افغانستان دستگیر شد و در اداره امنیت این کشور اولین‌بار با محمد رامز دیدار کرد. در حالی که محمد رامز ادعا می‌کرد در کرمان با او آشنا شده، اما ابوخالد تاکید دارد آشنایی و ارتباط‌شان مربوط به سال ۹۷ و در افغانستان است. او از ۱۷ سالگی در مدرسه داعش بوده و ۹ ماه قبل غیرقانونی به ایران آمد. مقصدش تهران بود و در پایتخت در یک کشتارگاه مشغول به کار شد. «بر‌اساس دستور عبدا... سعید باید در تهران خانه‌هایی را اجاره کرده و از مهمانان او پذیرایی می‌کردم.

تروریست های تکفیری در دادگاه

عبدا... می‌گفت این افراد فامیل او هستند. کار در کشتارگاه نمی‌گذاشت به‌خوبی از مهمانان پذیرایی کنم. به همین دلیل عبدا... خواست کار در کشتارگاه را رها و فقط از مهمانان او پذیرایی کنم. قبل از حادثه تروریستی شاهچراغ طی دو نوبت چهار مهمان عبدا... سراغم آمدند و من آن‌ها را با خود به خانه می‌بردم. از من خواسته شده بود هنگام انتقال مهمانان، نکات امنیتی را رعایت کنم. سه خانه در تهران اجاره کردم. یکی از منازل را از متهم ردیف سوم و یکی دیگر را از فردی به نام سعید تحویل گرفتم و یکی از منازل دیگر را به نام خودم اجاره کردم که هزینه آن را عبدا... سعید پرداخت می‌کرد. آخرین نفراتی را که میزبانی کردم یک‌بار به خاطر حفظ امنیت با دستور رابط داعش به یکی دیگر از منازل که در اختیارم بود، بردم و در آن خانه یک عکس دسته‌جمعی تهیه کردیم که آن عکس را از طریق پیام‌رسان تلگرام برای عبدا... فرستادم.»

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات