۳۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۶
کد خبر: ۷۳۳۰۰۶

ارتش به روایت اسناد لانه جاسوسی امریکا

ارتش به روایت اسناد لانه جاسوسی امریکا
بر اساس اسناد لانه جاسوسی امریکا، محمدرضا پهلوی توسط مستشاران نظامی امریکایی ارتش را در جهت منافع امریکا طرح‌ریزی کرده و متناسب با خواست امریکایی‌ها سیستم‌های اطلاعاتی وسیع در آن پیاده کرده بود. از سوی دیگر نیز مستشاران امریکایی مستقیما ارتش را زیر نظر و کنترل خود در آورده بودند؛

اسناد لانه جاسوسی امریکا یکی از منابع مهمی است که بازخوانی آن‌ها در ادوار مختلف تاریخی می‌تواند از جهات مختلف مورد استفاده قرار بگیرد، زیرا سفارت امریکا در روند فعالیت خود در ایران، در کنار همه خیانت‌ها و خباثت‌ها اطلاعات مهمی از ارگان‌ها مختلف کشور به دست آورده و برنامه‌‌هایی را برای آن‌ها تئوریزه کرده است.

 

ارتش، یکی از مهم‌ترین سازمان‌هایی است که قبل و بعد از انقلاب همواره مورد توجه گزارشگران سفارت امریکا بود. بررسی تحلیل‌ها و برنامه‌های امریکا برای ارتش ایران در این سیر تاریخی نکات ویژه‌ای از ارتش و ساختار آن را نشان می‌دهد. از این رو، امروزه بازخوانی ارتش در اسناد لانه جاسوسی امریکا بیش از پیش اهمیت یافته و نقش این ارگان را هرچه بیشتر مورد توجه قرار می‌دهد.    

 

***کنترل ارتش رژیم پهلوی توسط آمریکا***

 

بر اساس اسناد لانه جاسوسی امریکا، محمدرضا پهلوی توسط مستشاران نظامی امریکایی ارتش را در جهت منافع امریکا طرح‌ریزی کرده و متناسب با خواست امریکایی‌ها سیستم‌های اطلاعاتی وسیع در آن پیاده کرده بود. از سوی دیگر نیز مستشاران امریکایی مستقیما ارتش را زیر نظر و کنترل خود در آورده بودند.

 

 

امریکا در حقیقت ارتشی ساخته بود که به جای دفاع از منافع ملت ایران و به جای دفاع از استقلال ایران برای دفاع باشد از منافع او در منطقه و در مقابل مردم عمل می‌کرد. در حقیقت ارتش ایران در زمان پهلوی دوم جزئی از نیروی نظامی امریکا بود که مجهز به آخرین جنگ‌افزارهای امریکایی مثل هواپیماهای F14 و F15 و اسلحه‌های امریکایی بود که حتی بعضی از آنها تنها در ارتش امریکا یافت میشد. آموزش و استقرار سیستم‌های اطلاعاتی وسیع در ارتش صرفا در جهت منافع مستقیم امریکا بوده است[1].

 

طبق اسناد لانه جاسوسی ارتش امریکا در زمان رژیم دیکتاتوری پهلوی دو هدف عمده‌ ایجاد مستشاری و ایجاد یک سیستم اطلاعاتی وسیع در ارتش ایران را دنبال می‌کرد.

 

بر اساس اسناد، امریکا از ایجاد مستشاری در ایران دو هدف عمده را دنبال می‌کرد؛ اول آنکه برخی از اسناد، هدف امریکا از ایجاد مستشاری را صریحا حضور نظامی امریکا در ایران برای دفاع از منافع امریکا می‌خواند[2].

 

بر این اساس، تعداد مستشاران امریکا در ایران از 16 هزار نـفر در سـال 1972 (1351) به 24 هزار نفر در سال 1976 (1355) افزایش یافته بود.  بنا بر گزارشات تعداد امریکایی‌ها در ایران می‌بایست بواسطه خریدهای کلان اسلحه از امریکا، تا سال 1980 به 60 هزار نفر بالغ گردد که این به معنای رشدی معادل 10 هزار نفر در سال بود[3].

دوم آن‌که اسناد، برخی از اشخاص مانند: هالینگ ورثیک را به عنوان یک مستشار نمونه‌ای معرفی می‌کند که چگونه در سراسر انقلاب سعی در جاسوسی در ارتش، کنترل آن و بالاخره حمایت مستقیم و ماهرانه در مأموریت‌های نظامی تهران داشته است[4]

 

سند دیگری نیز نشان می‌دهد که امریکا با ایجاد یک سیستم اطلاعاتی وسیع در ارتش ایران توانست ارتش را به سوی اهداف خود هدایت کند. این در حالی بود که مستشاران امریکایی بسیاری از اطلاعات دقیق را به ایرانیان نمی‌داده‌اند. بر اساس اسناد، دولت امریکا در ایران اطلاعات سرّی و مهمی داشت که خود رژیم پهلوی صلاحیت داشتن آن اطلاعات را نداشت.[5]

 

در نامه‌ای به سفیر کلاود.جی.راس در مورد جاسوسی داخلی در ارتش ایران آمده است: « در مجموع در این ناحیه از لحاظ کارمندان مضیقه‌ای نیست. گزارشات جاسوسی بـرای بـررسی یکپارچگی و کیفیت توسط مشاور و یا اگر باشد، توسط سطوح بالاتر تجدید نظر می‌شوند. یک مسئله که همچنان مورد علاقه ماست مربوط می‌شود به اطلاعات درباره جهت و فعالیت سیاسی ارتش ایران. اگر چه از طریق هیئت مستشاری ما و تیم‌های کمک عملیات فنی ارتباط وسیعی بـا نیروهای مسلح ایران داریم، ولی هنوز باید در پی اطلاعات مطلوبمان از لحاظ کیفی و کمی باشیم. ما درصدد هستیم این را از طریق یک برنامه سیستماتیک‌تر سؤال و جواب آخر مأموریت از افسران منتخب MAGG  TAFTو بهبود بخشیم.[6]

 

با توجه به اسناد و اطلاعاتی که از عملکرد و وجود مستشاری امریکا در ایران در سالهای بین  34 تا 57 در دست هست؛ معلوم می‌شود که مستشاری مستقلاً با ایران قرار داد می‌بسته و مستقلاً در ارتش ایران مدیریت طراحی و حتی فرماندهی می‌کرده است؛ و ارتش را به سیستم امریکا و برای مقاصد امریکا سازمان داده و رهبری می کرده‌اند.[7]

 

این مستشاران علیرغم این که نقش مشورتی در ارتش ایران داشتند ولی در مقاطع حساس تاریخ ایران با دخالت غیر قانونی در تحولات سیاسی، مسیر حوادث را تغییر داده و یا ارتش را به مقاومت در مقابل خواسته‌های ملت مسلمان ایران تحریک کرده‌اند. نمونه‌های بارز دخالت این مستشاران در سیاست داخلی ایران را می‌توان در کودتای 28 مرداد، احیای کاپیتولاسیون و سرانجام مـقاومت در مقابل انقلاب اسلامی در سال 1357 دید. آنها مستقیما در جنگ روانی علیه انقلاب اسلامی مشارکت داشتند و حتی آخرین برنامه آنها، هدایت کودتا در بهمن ماه 1357 بود که بر عهده رئیس مستشاران، ژنرال "گاست" قرار گرفت که نافرجام ماند.

 

 

 

***ترس امریکا از ضد امریکایی شدن ارتش بعد از انقلاب***

 

وقوع انقلاب اسلامی و طرح پاکسازی ارتش، امریکاییان را به وحشت انداخت. در مکاتبه‌ای بین سفارت امریکا در تهران و وزارت امور خارجه امریکا در تاریخ: 4 مارس 1979 - 13 اسفند 1357 در مورد پاکسازی ارتش آمده است:

 

فعلا گفتگو بر سر این است که تا چه عمق پاکسازی‌ها در ارتش باید انجام شود و اینکه اگر از افسران رژیم سابق استفاده نشود، چگونه می‌توان نیروهای مسلح را بر اساس معیار انقلابی بازسازی کرد. نتیجتا تا این تاریخ 8 تن نظامی عالی‌رتبه را اعدام و کلیه چهار ستاره‌ها و سه ستاره‌ها بازنشست شده‌اند، به علاوه عده‌ای دیگر تا سطح سرهنگ دومی، توقیف گردیده‌اند. خلع سریع پست‌های فرماندهی بالا در نیروی هوایی، به علاوه فقدان انتصاب‌های جدید بالا در سایر سرویس‌ها، به علاوه پافشاری بسیاری از درجـه‌داران در مـورد انـتخاب افسـران خودشان، دولت جدید ایران را وادار کرده است که کندتر از آنچه مایل بود پیش رود.

 

 

این امر همچنین این اثر جانبی را داشته است که تصمیم دولت ایران در مورد حضور نظامی امریکا در آینده، اگر حضوری وجود داشته باشد، به تعویق بیفتد. زیرا آنهایی که اصرار به اصلاح کامل دارند، حداقل تا اندازه‌ای چنین تعویقی را انجام می‌دهند. آنها می‌خواهند پس مانده نفوذ امریکا در نیروهای مسلح را قویاً ریشه‌کن کنند.[8]

 

 

طبق اسناد لانه جاسوسی، امریکاییان از مواضع ضد امریکایی ارتش ایران واهمه دارند. در تحلیلی از ارتش ایران با توجه به ترس امریکا از ارتش آمده است: در ارتش حس تنفر نسبت به بیگانه وجود دارد، در صورتی که شرایط در ایران و در ارتش بهبود نیابد، به احتمال زیاد در آینده نزدیک خطرِ احساس خیانت می‌باشد و اگر این اتفاق بیفتد رهبری ارتش در جبهه ضد امریکایی خواهد بود.[10]

 

 

 

 

*** ناکامی امریکا برای نفوذ در ارتش بعد از انقلاب اسلامی ***

 

 

با توجه به مطالب فوق ترس امریکا از این است که ارتشی را که برای مقاصد خود مسلح و سازمان داده بود از دست می‌رود و کیفیت و تخصص‌های آن در جهت دیگری افتاده بود. از این‌رو امریکا سعی داشت که ارتش را که مشخصاً با سازمان خاصی شکل گرفته است، دوباره همانند سابق شکل دهد.

 

 

سازماندهی و بازسازی ارتش به شکل سابق یکی از خواست‌های امریکا بود. در این صورت امریکا بنا به ضرورتی که آن نوع سازماندهی و بازسازی لازم داشت، می‌توانست دوباه درارتش   نفوذکند. البته این عمل مکمل سیاست امریکا با دولت موقت بود که منجر به خرید وسایل نظامی، به خصوص قطعات یدکی و جنگ‌افزارهای فراوانی بود که امریکا برای یک سازماندهی مشخص ارتش، به ایران فروخته بود.

 

 

بر این اساس بنای امریکا آن بود تا از طریق نفوذ، طرح پاکسازی ارتش را خنثی و بتوانند جاسوسان خود را به ارتش برگردانند. طبق گزارش جان استمپل در تاریخ 10 خرداد 1358 در مورد برگرداندن کارمندان ارتش امریکا به ارتش ایران آمده است:

 

« ما از تمایل دولت موقت و نیروهای مسلح برای ادامه روابط نظامی مطلع هستیم، ولیکن مشکل به نظر می‌رسد. حداقل در حال حاضر و شاید تا زمانی که خمینی نفوذ دارد، دولت موقت بتواند قدرت اجرایی برای منعقد کردن قراردادهای نظامی با امریکا را در دید عموم داشته باشد. تحت این شرایط اگر ساخت مستشاری نظامی به طور کامل به کار خود ادامه دهد اینطور وانمود خواهد شد که ما (برای ماندن) التماس می‌کنیم و این به ظن و گمان‌های افرادی که ارتش ما را به عنوان حامیان ضد انقلاب می‌بینند کمک می‌کند. از آن طرف اگر ما تعداد افراد مستشاری نظامی را به 60 مقام که از طریق امریکا تأمین می‌شوند، برسانیم این اشاره روشنی است که ایرانی‌ها باید یک سری تغییر و تحولاتی انجام دهند. اگر معامله‌ای بین دولت موقت و ارتش انجام شود افراد بیشتری می‌توانند بیایند[10].

 

طبق اسناد لانه جاسوسی امریکا، امریکایی‌ها سعی دارند تا با فراهم کردن تجهیزات ارتش ایران بتوانند از طریق دولت موقت به ارتش نفوذ و شبکه‌ جاسوسی خود را در ارتش ایجاد کنند. نامه لینگن به برژینسکی مورخ 28 اکتبر 1979 مطابق 6 آبان 58 سندی است که نشان می‌دهد امریکا سعی داشت با فراهم نمودن تجهیزات ارتش ایران موقعیت اولیه خود را در ارتش به دست آورد. در این سند آمده است: « ما باید این موضوع را در نظر بگیریم که تحول و اصلاح ارتش و چگونگی مسلح شدن آن، احتیاج به فراگیری تکنیک‌های جدید ارتشی دارد و در هر صورت مهم است که رابطه طبیعی بین ما و فرماندهان ارتش وجود خواهد داشت.[11]

 

 

در مکاتبه‌ای در شهریور 58 بین سفارت و وزارت امور خارجه امریکا با تأکید بر فراهم نمودن تجهیزات نظامی ارتش ایران آمده است: با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن ایران در مورد سپرده‌های فروش‌های نظامی امریکا ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که میتوانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند.[12]

 

 

بر اساس اسناد لانه جاسوسی امریکا، سفارت در نظر دارد علاوه بر استفاده از عناصر سرسپرده خود در ارتش و تشکیلات کشوری از عناصر خائن ساواک که آزاد شده‌اند استفاده کند و در شبکه‌های خبرگیری و جاسوسی و عملیات تخریب در آینده استفاده کند:

"... بسیاری از کارشناسان ساواک که با نظارت کنندگان سفارتخانه‌های خارجی همکاری می‌کردند، توانستند کار آنها را در دست بگیرند و این موضوع می‌تواند به ما فرصتی بدهد تا بتوانیم از آن در موقعیت‌های آرام‌تر استفاده کنیم. تمام این کارشناسان در امریکا بوده‌اند."[13]

 

 

در اینجا هدف امریکا از سازماندهی ارتش به طریق قبل و به شکل امریکایی، آن چنان که وابسته به قطعات یدکیِ تجهیزات و مدیریت امریکایی داشته باشد، به خوبی روشن می شود. طبیعی است که با این سیستم حتماً احتیاج به نظارت افراد امریکایی خواهد بود و مشخص است که با این شکل ارتباط امریکایی‌ها با سران ارتش و افراد دیگر ارتش امری است طبیعی و سیستم ارتش کاملاً در کنترل امریکا در خواهد آمد. همچنین امریکا روی دوستانش در ارتش حساب زیادی می‌کند تا بتوانند در سایه سیستمی که وابستگی فنی و تشکیلاتی به امریکا دارد، عملیاتی به نفع امریکا در ایران انجام دهد و ارتش سازمان یافته به طریق امریکا را کلیدی برای آینده خود می بیند[14].

 

 

طبق اسناد لانه جاسوسی امریکا، امریکاییان بعد از انقلاب تا حدی موفق به نفوذ در سیستم اطلاعی ارتش شده بودند. سند مکاتبه سفارت امریکا در تهران به واشنگتن تاریخ 12 اکتبر 79 و همچنین از تهران به واشنگتن، 15 ژولای 79 نفوذ جاسوسی امریکا را در مورد ارتش، روشن می‌کند که شبکه اطلاعاتی و جاسوسی سفارت به خوبی در ارتش عمل کرده و گزارشات لازم راجهت جمع بندی و شناخت سفارت از موقعیت ارتش به مسئولین سفارت می‌رسانند. کوشش فراوان سفارت برای ارتباط نزدیک و مشاهدات عینی از پایگاه‌های هوایی، نشان از اهمیت نفوذ و حضور مستقیم امریکا در ارتش ایران است. وجود افسرانی که به نفع امریکا به جاسوسی مشغولند، می‌تواند اطلاعات مفیدی را به امریکا برساند. با توجه به همه تحولات انقلابی در ایران، امریکا هنوز سعی دارد از طریق سفارت و مهر‌ه‌های سرسپرده امریکا در ارتش جزئیات را زیر نظر بگیرد[15].

 

بر اساس اسناد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت سعی کرد که بار دیگر مستشاران نظامی امریکا را در ایران بپذیرد و آنها را در امور نظامی ایران فعال سازد ولی با برخورد قاطع حضرت امام خمینی، پرونده سیاه و پر از خیانت و جنایت مستشاران نظامی امریکا در ایران بسته و طرح‌های جاسوسی امریکا در ارتش ایران به بن‌بست رسید.

 


 .1اسناد لانه جاسوسی امریکا. افشاگری. اطلاعیه افشاگری شماره 8.

2. پیشین. اطلاعیه افشاگری شماره 8. سند شماره الف

3. اسناد لانه جاسوسی امریکا. کتاب هفتاد. مستشاری نظامی امریکا در ایران (1(

4. اطلاعیه افشاگری شماره 8. سند شماره ب.

5. اسناد لانه جاسوسی امریکا. افشاگری. اطلاعیه افشاگری شماره 8

6. اسناد لانه جاسوسی امریکا. کتاب دخالتهای امریکا در ایران. سند شماره 13.

7. اسناد لانه جاسوسی امریکا. تحلیلهای امریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران.

8. اسناد لانه جاسوسی امریکا. دخالتهای امریکا در ایران. سند شماره4

9. اسناد لانه جاسوسی امریکا. تحلیلهای امریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران. از تحلیل ارتش ایران

10.  اسناد لانه جاسوسی امریکا. دخالتهای امریکا در ایران. سند شماره 13.

11. اسناد لانه جاسوسی امریکا. تحلیلهای امریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران.

12. اسناد لانه جاسوسی امریکا. تحلیلهای امریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران. از ساندرز به نیوسام شهریور 58 سرّی

13. همان. از نامه لینگن به زوبیک مورخ 6 آبان 58

14. اسناد لانه جاسوسی امریکا. تحلیلهای امریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران

15. اسناد لانه جاسوسی امریکا. تحلیلهای امریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات