به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بهناز ضرابیزاده هرچند پیش از «دختر شینا» نیز آثار متعددی منتشر کرده بود، اما با این کتاب بهعنوان نویسندهای دغدغهمند و جدی به مخاطبان ادبیات دفاع مقدس معرفی شد. ضرابیزاده در «دختر شینا» به خوبی نشان داد که میتوان با قلمی ساده و روایتی سر راست، بدون شاخ و برگ دادنهای اضافهای که عموماً این سالها در خاطرات دفاع مقدس دیده میشود، کتابی عرضه کرد که از هر قشر و با هر سلیقهای پای آن بنشیند، با شیرینی زندگی قدمخیر لبخند بزند و بر غمهای او اشک بریزد.
ضرابیزاده پس از «دختر شینا» چند عنوان کتاب دیگر مانند «گلستان یازدهم» و «تاجی» را هم منتشر کرد که به زعم نگارنده، هیچکدام به اندازه «دختر شینا» توفیق مقبولیت عام نیافتند؛ این در حالی است که ضرابیزاده در کتابهای بعدی خود، با شگردهای نویسندگی و ایجاد خلاقیت در روایت، سعی کرد جذابیت بیشتری به کار ببخشد.
کتاب «دختر شینا» داستان زندگی قدمخیر و همسرش، شهید ستار ابراهیمی را روایت میکند. داستان یک زوج دهه شصتی که به ناگاه با جنگ مواجه میشوند و جنگ مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد. زندهیاد قدمخیر محمدی کنعانی در این اثر راوی زندگی است که در مواجه با این بحران، زندگیاش دستخوش فراز و نشیبهای متعدد شد. این کتاب عاشقانهای بینظیر است که یک بانوی نجیب و صبور ایرانی روایتگر فصلهای مختلف آن شده است؛ زندگی که شاید جنگ تحمیلی آن را برای بانوان بسیاری رقم زد.
مواجهه انسان با یک بحران، همیشه از آن دست از موضوعاتی است که مخاطب را جذب میکند. «دختر شینا» از این زاویه نیز برای مخاطب امروز خواندنی است؛ شخصیت اول این کتاب یک اَبَر قهرمان نیست، انسانی معمولی است که توانسته به عنوان الگو و نمونهای از هزاران زن دهه شصتی روایتش را ثبت کند. او زنی خانهدار است که با آرزوهایش قدم در زندگی همسرش میگذارد، اما جغد جنگ بر تمام این رؤیاها سایه میاندازد و دست سرنوشت برای او مسیر دیگری را رقم میزند. با این حال، او در مواجهه با این بحران فرو نمیریزد. بحرانی که تحمیل شده، همسرش را از او میگیرد، اما زندگی برای قدمخیر همچنان جریان دارد، با پنج فرزندش که فصل جدیدی را پیش روی خود میبینند.
نویسنده روایت زندگی راوی را از دوران کودکی در یکی از روستاهای همدان آغاز میکند و در ادامه، به ماجرای ازدواج او با شهید ابراهیمی، پیروزی انقلاب، کشاکش زندگی در جنگ، شهادت همسر و در نهایت سختیهای پس از آن میپردازد: «... کمی بعد با پنج بچه قد و نیمقد نشسته بودم سرخاکش باورم نمیشد صمد آن زیر باشد؛ زیر یک خروار خاک. هر کاری کردم بگذارند کمی کنارش بنشینم. نگذاشتند. دستم را گرفتند و سوار ماشین کردند. وقتی برگشتیم، خانه پر از مهمان بود. دوستانش میآمدند. از خاطراتشان با صمد میگفتند. هیچکس را نمیدیدم هیچ صدایی نمیشنیدم. باورم نمیشد صمد من آن کسی باشد که آنها میگفتند.
دلم میخواست زودتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچهها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچه هایم را بو کنم. آنها بوی صمد را میدادند. هر کدامشان نشانی از صمد توی صورتشان داشتند. همه رفتند تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدی سه ساله مرد خانه ما شد ...».
ثبت خاطرات زنان در جنگ، چه آنها که به عنوان امدادگر یا نیروهای مردمی در میدان حضور داشتند و چه آنها که در پشت جبهه بودند، موضوع پرتکرار بسیاری از کتابهای خاطراتی است که از نیمه دهه 80 به این سو منتشر شده است. راویان جدید جنگ، زاویه جدیدی از این رویداد را پیش چشم مخاطب امروز پس از چند دهه گشودند. این دسته از آثار عمدتاً از روایت شعارزده دهههای پیشین فاصله گرفته و با نگاهی انسانی به مقوله جنگ نگریستند. با این حال به نظر میرسد گاه افراط و تفریط در آمیختن عناصر داستان با روایت راوی در متن خاطرات، شانس دیده و خوانده شدن در سطح گسترده را از برخی کتابها گرفته است.
کتاب «دختر شینا» از زمان انتشار تاکنون با اقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه شده است. یکصد و شانزدهمین چاپ از این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد. همچنین سماوا نیز کتاب صوتی این اثر را با صدای مهرخ افضلی تولید کرده و در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
علاقمندان جهت تهیه کتاب می توانند به نشانی اینجا مراجعه کنند.