۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۷
کد خبر: ۷۳۴۰۷۷
تأملی در مصاحبه رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب؛

از حمله به شورای نگهبان تا تلاش برای تطهیر خاتمی و فتنه ۸۸

از حمله به شورای نگهبان تا تلاش برای تطهیر خاتمی و فتنه ۸۸
این بار خبرنگاران انصاف نیوز با سؤالات جهت‌دهی شده به سراغ حجت الاسلام نواب رفتند تا سخنانی را که می‌خواهند از زبان او بگیرند و در رسانه‌هایشان منتشر کنند. مصاحبه‌ای پرفراز و نشیب که از بررسی آن نتایج جالب توجهی به دست می‌آید.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، وقتی رسانه‌های اصلاحات ضرب شصت محکم شورای نگهبان در انتخابات 1400 را دیدند، در انتخابات 1402 مجلس شورای اسلامی، شمشیر از رو بسته‌اند و با تخطئه شورای نگهبان، می‌کوشند درحالی که هنوز تاب و تب انتخابات مجلس شروع نشده است، شورای نگهبان را زیر فشار رسانه‌ای و بمباران خبری قرار بدهند تا تأیید صلاحیت اشخاص تحت الشعاع قرار بگیرد. انصاف نیوز یکی از این رسانه‌ها بود که در کنار جماران، این بار به سراغ حجت‌الاسلام سیدابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب رفت تا از این طریق اتهاماتی به نظام وارد سازد.

آن‌ها با کنار هم گذاشتن سه گزاره متفاوت مانند لزوم اصلاح و بازنگری قانون اساسی در زمان حیات حضرت آیت الله خامنه‌ای، برجسته کردن حواشی شورای نگهبان و اینکه عده‌ای در حاشیه هستند و اجازه حضور آقای خاتمی در انتخابات‌ها را نمی‌دهند، به دنبال القای پیام خود می‌گردد. القای این پیام در حالی است که خبرنگار انصاف نیوز هرچند در برخی مقاطع این مصاحبه شکست می‌خورد؛ اما در برخی سخنان دیگر، می‌تواند حرفی که دلش می‌خواهد را از زبان جناب آقای نواب ثبت کند. جالب هم اینجاست که آن‌ها از همین اشاره و اسم حاج قاسم نهایت استفاده خود را می‌برند؛ اما از ایستادگی محکم حاج قاسم دربرابر فتنه‌گری‌های اصلاحات سخن نمی‌گویند و در سالگردهای حاج قاسم، حاضرند سوزن در انبارکاه را منتشر کنند؛ اما درباره حاج قاسم، سکوت ‌می‌کنند.

اگر بخواهیم از سؤالات جهت‌دهی شده و دارای پیش‌فرض‌های غلط انصاف نیوز بگذریم، جای تعجب دارد که رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب که ادعای بی‌طرفی سیاسی دارد، در زمین بازی این رسانه اصلاح طلب بازی می‌کند. خبرنگار انصاف نیوز می‌پرسد: «ما تجربه‌ی انتخابات ۱۴۰۰ را پشت سر گذاشتیم که کاملا در تضاد با باورمندی به مردم بود. شما چه تحلیلی از این تجربه دارید و فکر می‌کنید حاکمیت باید چه کند تا انتخابات ۱۴۰۰ دیگری تکرار نشود؟» متأسفانه آقای نواب نیز در یکی از فرازهای پاسخی که به این پرسش کاملاً جهت دهی شده می‌دهد این است که می‌گوید: «هر وقت انتخابات را بسته برگزار کردیم در خیابان ضربه خوردیم.»

استفاده از تعبیر ضربه خوردن در خیابان حتماً به این نکته اشاره دارد که درگیر آشوب‌های خیابانی شده باشیم، حال سؤال اینجاست که آیا انتخابات 1400 که مشارکت حدوداً 50 درصدی به خاطر تحریم انتخابات توسط جریان‌های معاند و نیز ناراحتی برخی از مردم بابت سوء مدیریت‌ها و سوء تدبیرهای دولت حسن روحانی کاهش یافته بود، منجر به درگیری در کف خیابان شد؟ از طرفی آقای نواب فراموش کرده‌‎اند که در سال 1388 با وجود مشارکت 85 درصدی در انتخابات، کشور نزدیک به 8 ماه به آشوب و اغتشاش کشیده شد که در نهایت حتی پرچم‌ها و موکب مبارک امام حسین(ع) را در خیابان به آتش کشیدند.

همین قدر که آقای نواب قائل به رسیدگی صلاحیت‌های کاندیداها توسط نهادهای قضایی، انتظامی و امنیتی هستند، بسی جای تقدیر و تشکر دارد. البته پرسش اینجاست که تنها نداشتن مشکلات قضایی، ظرفیت‌های یک نفر برای کاندیداتوری را مشخص می‌کند؟ برای مثال آیا خود دانشگاه ادیان و مذاهب برای جذب هیئت علمی، صرفاً به عدم سوء سابقه اتکا می‌کند یا حتماً مواردی از جمله سابقه و آثار علمی، شهرت فرد، اخلاق و ... را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد؟

آقای نواب در سؤال بعدی پاسخ و ادعایی بسیار عجیب را مطرح می‌کند و می‌گوید: «به نظر من پیام آقا گرفته شده است چون بعد از آن شاید ده روز نگذشته ولی در این ده روز اخباری از درگیری یک خانم بی‌حجاب و یک خانم باحجاب نشنیده‌ایم. چنین اتفاقی نیفتاده است اما متاسفانه عکس این اتفاق افتاده است یعنی هجمه‌ی آن طرفی‌ها را داشته‌ایم.» اولاً در این مدت حملاتی به آمرین به معروف و ناهیان منکر در شهرهای مختلف به وقوع پیوسته است. ثانیاً مفهوم ادعای شما چنین است که انگار این آمرین به معروف و ناهیان از منکر هستند که اقدام به درگیری با خانم‌های بی‌حجاب می‌کنند. در حالی که بسیاری از آمرین و ناهیان هستند که اتفاقاً مورد ضرب و شتم توسط هنجارشکنان قرار می‌گیرند.

هرچند دفاع آقای نواب از آزادی بیان در کشور دفاع قابل قبولی است؛ اما اشتباه ایشان در بحث درگیری‌ها و نزاع‌های مرتبط با حجاب چنین القا می‌کند که این قشر مذهبی هستند که به دنبال زد و خوردند. این در حالی است که بدنه و قشر مذهبی کشور اگر مرحله اول امر به معروف و نهی از منکر یعنی تذکر لسانی را انجام بدهند، دیگر به مرحله بعدی اقدام نمی‌کنند؛ زیرا مرحله بعدی، تنها وظیفه نیروی انتظامی و قوه قضاییه است. شاید گاهی اوقات رسانه‌های اصلاح طلب و معاند اخباری مانند اتفاق شاندیز مشهد را برجسته کنند؛ اما آیا جناب آقای نواب از میزان وقاحت هنجارشکنان در حمله به آمران به معروف خبر دارد؟ اگر خبر ندارید یا از معاونت اجتماعی فراجا یا سری به اخبار منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی معاندین بزنید که با افتخار هرنوع عملی را علیه آمرین به معروف جایز می‌دانند.

نکته و درگیری جالب ماجرا جایی بالا می‌گیرد که خبرنگار انصاف نیوز تلاش دارد بحث شورای میانه‌روها را مطرح کند و از آقای نواب این سخن را بیرون بکشد که این شورا، با مخالفت رهبر انقلاب و مورد سرکوب قرار خواهد گرفت؛ به خصوص چون اسم آقای خاتمی در آن وجود دارد! آقای نواب نیز در پاسخ به این اصرار و تلاش خبرنگار انصاف نیوز، بر آزادی و عدم وجود مانع تأکید می‌کند.

خبرنگار انصاف نیوز وقتی که می‌بیند از این راه به درب بسته می‌خورد، می‌پرسد: «عده‌ای بر این باورند که رهبری موضع صریح و منفی‌ای نسبت به آقای خاتمی دارند عده‌ای هم برخلاف این تصور می‌کنند که با وجود اختلافاتی که وجود دارد اما اینطور نیست و نظر منفی صریحی ندارند. شما با توجه به شناختی که از هر دو نفر دارید چطور فکر می‌کنید؟» آقای نواب نیز به دفاع از خاتمی می‌پردازد. اینجا به‌جاست که آقای نواب را دعوت کنیم که برخی از مواضع اخیر و تازه آقای خاتمی را مطالعه و در این باره تأمل کنند.

البته نقطه جالب ماجرا در صحبت‌های آقای نواب، تلاش برای برداشتن کلمه فتنه، از فتنه 88 است. هیچ کسی نباید اندک تردیدی در ذهن خود جای بدهد که حوادث سال 88، فتنه نبوده است. اندک تحقیقی درباره میزان حضور سرویس‌های جاسوسی در پشت پرده این ماجرا و نیز روند شکل گیری آشوب تقلب در ذهن‌ها و نیز آشوب در کف خیابان، برای ساده‌ترین افراد نیز فتنه را ثابت می‌کند. اینکه آقای نواب به دنبال برداشتن این کلمه از حوادث آن سال است، جای تعجب دارد. هرچند احمدی نژاد بعد از انتخابات 88 اقدامات متعددی را برخلاف منویات رهبر معظم انقلاب مرتکب شد؛ اما چه جای تلاش است که عوامل فتنه‌ای که باعث ماه‌ها عقب افتادگی کشور شد را یک اتفاقی که باید از آن عبور کرد، معرفی نمود؟

نکته دیگر ماجرا، بحث درباره تقابل میان آقای هاشمی و آقای مصباح بود. شکی در سیاست‌دان بودن علامه مصباح نیست؛ اما از طرفی کسی هم نباید در سیاست‌باز بودن آقای هاشمی شک کند. هرچقدر که دست علامه مصباح در امور سیاسی از مبانی فکری پر بود، هاشمی هیچ نداشت. از طرفی تمام انتقاداتی که به هاشمی وارد می‌شود، درباره اطرافیان او نیست. تمام سخنان و انتقادات به‌حق درباره آقای هاشمی به عملکرد اشتباه خود آقای هاشمی باز می‌گردد و اوج انتقادات به علامه مصباح، از زبان شخص آقای نواب، به اطرافیان علامه می‌خورد. آقای نواب نباید فراموش کند که اگر علامه میان ده شاگرد، یک شاگرد تند و افراطی داشت، امام خمینی نیز در میان ده شاگرد مانند حضرت آیت الله خامنه‌ای، مطهری، بهشتی، باهنر و ...، یک شاگرد هم مثل هاشمی داشت. شاگرد بد، ایرادی به استاد وارد نمی‌سازد. حقاً که بعضی از فلزهای معیوب هرچه کار شود، درست نمی‌شود.

مهم‌ترین اعتراف ناخواسته خبرنگار انصاف نیوز عدم اقبال مردم نسبت به جریان‌های اعتدال و اصلاحات است. آقای نواب نیز تأیید می‌کند که مردم از هردو جریان به شدت خسته‌اند. حال سؤال اینجاست که چه کسی باید دولت ملی که راهکار سوم در نظر آقای نواب است را تشکیل بدهد؟ آیا امثال عبدالناصر همتی مدعی جریان سوم، که یک پادو برای جریان اعتدال بود، چنین لیاقتی را داشت که جریان سومی بسازد. آیا امروز آیت الله رئیسی با این کابینه که بعضی از اشخاص هنوز از مدیران دولتی گذشته هستند، دولت ملی را تشکیل نداده است؟ سؤال اینجاست که در نظر شما چه شخصی می‌تواند کابینه دولت ملی را تشکیل بدهد که در نظر شما هنوز اتفاق نیفتاده است؟

محمدحسین کتابی
ارسال نظرات