۰۱ تير ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۱
کد خبر: ۷۳۶۷۴۶

کمپ آلبانی آخرین حلقه شکست منافقین

کمپ آلبانی آخرین حلقه شکست منافقین
گروهک تروریست منافقین بارها شکست‌های متعددی از رزمندگان نیروهای مسلح پذیرفته‌اند، اما هنوز هم در پی توطئه و نفاق هستند.

گروهک تروریستی منافقین از نخستین سال های پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه از ۳۰ خردادماه سال ۱۳۶۰ وارد فاز مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شده و در سال های اخیر با اجرای عملیات های متعدد همچون ترور دانشمندان هسته‌ای، به شهادت رساندن مردم عادی و اقداماتی از این دست به یکی از دشمنان ملت ایران تبدیل شده است.

اعضای این گروهک تروریستی که پس از شروع فاز مسلحانه علیه ملت ایران در یک همدستی و خیانت آشکار همواره در حال تهاجم و حمله به سوی ملت ایران بوده اند، علاوه بر اقداماتی همچون ترور، عملیات مسلحانه، جاسوسی و بسیاری اقدامات دیگر اجرای عملیات نظامی با توپ و تانک را هم در دستور کار داشتند. البته در این میان عملیات فروغ جاویدان بیش از بقیه شهرت دارد. اما هستند عملیات های دیگری که هرکدام از آن‌ها جنبه جدیدی از جنایت‌های منافقین را برملا می کند.

 

 

چرا منافقین وارد نبرد مسلحانه خارجی علیه ایران شدند؟

رهبری سازمان با این تصور که سرنوشت جمهوری اسلامی به نتیجه جنگ عراق علیه ایران گره خورده است و با توجه به اینکه ابرقدرت‌ها مایل نبودند ایران در جنگ پیروز شود و بنابراین رژیم صدام در نهایت بازنده نخواهد بود، در چارچوب طرح آمریکا و متحدانش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، رسمأ و علنا در کنار عراق قرار گرفت.

رجوی در این راستا هنگام حضور در فرانسه یک توافق و معاهده را با طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق به امضا رساند و پس از آن در 17 خرداد سال 65 بود که به بهانه فشار از سوی دولت فرانسه وارد بغداد شد. اینجا یکی از مهم‌ترین برهه‌های زمانی فعالیت گروهک تروریستی منافقین شکل گرفته و نیروهای نظامی سازمان که از سال ۶۱ به تدریج در کردستان عراق مستقر شده بودند و سایر نیروهای گردآوری شده از داخل ایران و ترکیه و پاکستان، در داخل قرارگاه های تشکیلاتی سازماندهی شدند.

نیروهای مذکور پس از ساماندهی در قرارگاه های تشکیلاتی، سلسله عملیات متعددی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه، ارتفاعات کرمانشاه به انجام رساندند. البته منافقین در این عملیات‌ها، تلفات جانی و تسلیحاتی قابل توجهی به برخی یگان ها و پایگاه های پراکنده نیروهای نظامی ایران وارد کردند.

مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین یک سال پس از استقرار کامل در عراق یعنی ۲۹ خرداد ۶۶ به مناسبت 30 خرداد (آغاز فاز مسلحانه علیه ایران) پیامی مبنی بر تشکیل ارتش آزادیبخش ملی اعلام کرد. در واقع، سازمان می‌خواست با پیوند زمان تاسیس این بخش جدید به آغاز شورش مسلحانه علنی سازمان در سال ۶۰ تأکید داشت که استراتژی جدید در ادامه همان استراتژی خرداد ۶۰ شکل گرفته است.

 

 

رجوی در آغوش پدر معنوی خود/ مسعود به دیدار صدام رفت

رجوی که به تازگی توانسته بود یک منبع ارتزاق و روزنه حیات جدیدی برای خود پیداکند، این بار به دیدار صدام حسین رفت. این دیدار دو هفته پس از تشکیل ارتش آزادیبخش ملی انجام شد. طبق اعلام منابع خبری، صدام در این دیدار تشکیل ارتش آزادیبخش ملی را تبریک گفت و آن را ارتشی که برای صلح مبارزه می کند، نامید. رجوی نیز در این دیدار، روز ملی عراق را به صدام تبریک گفت.

تشکیل ارتش آزادیبخش ملی منافقین یک کاربرد مهم و اساسی برای بعثی ها داشت. نخست اینکه، بعثی ها می توانستند با استفاده از منافقین اسرای ایرانی را تخلیه اطلاعاتی کرده و اطلاعات مهمی از فرماندهان و استعداد رزمندگان ایرانی به دست بیاورند. دوم اینکه، نیروهای منافقین با پوشیدن لباس شبیه نیروهای ایرانی و سخن گفتن به زبان فارسی می توانستند عملیات فریب را در موارد زیادی اجرا کنند.

ارتش بعثی عراق نیز برای بهره برداری های اطلاعاتی و جنگ روانی، در بعضی حملات پراکنده، نیروهای سازمان را به کار می گرفت و برخی اوقات گروه هایی از آن‌ها را در برخی مناطق متصرفی خود مستقر و تعدادی از ضربات معمول و متداول دوران جنگ را به نام سازمان ثبت می کرد. این فعالیت ها بدون حمایت های لجستیکی و اطلاعاتی قابل انجام نبود به همین دلیل ارتش بعث همواره در مواقع مورد نیاز از منافقین حمایت های نظامی انجام می داد. 

 

 

ببر کاغذی که شیر شد!

رژیم بعثی عراق که حامی اصلی منافقین برای به کارگیری علیه ایران به شمار می رفت، سعی داشت از این ببر کاغذی یک شیر بسازد. به همین دلیل، در چند مورد نیز بخشی از غنائم جنگی متصرفی ارتش عراق و اسرای ایرانی در اختیار سازمان قرار می‌گرفت تا در تبلیغات رسانه ای، به نمایش گذاشته شوند و برای ارتش آزادیبخش ملی سازمان هویت و عظمت و ابهت بسازند.

حمایت‌های بعثی‌ها از منافقین به‌گونه ای شده بود که در تبلیغات سازمان مانند سایر موارد، تصویر به شدت اغراق شده و خلاف واقعی از عملیات های نظامی ارتش آزادیبخش ارائه می شد که بر اساس آن، این ارتش کوچک توانسته بود، ده‌ها هزار تن از نیروهای مسلح ایران را کشته و هزاران تن را اسیر کند.

رجوی و دار دسته اش که از اقدامات خود دست بردار نبودند و برای صدام دم تکان می دادند، پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل درباره جنگ ایران و عراق در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ و عدم پذیرش فوری آن توسط ایران، ارتش عراق و سازمان، حملات نظامی خود را به شکل وسیعی افزایش دادند.

 

 

حمایت های بعثی ها از یک سو و تبلیغات منافقین از سویی دیگر باعث شده بود تا رجوی به موارد مذکور هم قانع نبوده و مردادماه سال ۶۶ طی مصاحبه‌ای از انجام ده‌ها رشته عمل بزرگ و بسیار موفق خبرداده و آمار تلفاتی که به ایران وارد آورده است را حدود ۲۵۰۰ نفر و تعداد اسرا را هم حدود ۱۳۰ اعلام کند.

جالب‌تر اینجاست که رجوی در بخش دیگری از سخنانش تلفات نیروهای خود را حدود 3 درصد اعلام می کند.

سرکرده گروهک تروریستی منافقین در همین مصاحبه درباره توان و جایگاه ارتش آزادیبخش ملی ایران، توان آن را به حدی عنوان می کند که ارتش آزادیبخش در مسیر پیشرفت هایش پیوسته به درگیری ها و به رودررویی هایی نزدیک می شود که کمر دشمن را هدف قرار داده است و کمرش را خواهد شکست.

موضوع وقتی جالب تر می شود که رجوی ادعای استقلال می کند و می گوید گروهکش در عراق آزادی عمل دارد. او حتی اینگونه ادعا می کند که هر کس هم شک دارد ما دعوت می‌کنیم، می تواند بیاید و از نزدیک ببیند.

آمارهای ارائه شده از سوی گروهک تروریستی منافقین در تبلیغات این گروهک، حاکی از اخبار وقوع عملیات های نظامی متعدد توسط ارتش آزادیبخش بود که هرگز رخ نداده بود و هیچگاه در هیچ یک از گزارش‌های نیروهای مسلح کشورمان به ثبت نرسیده است. رجوی درباره این آمار گفته است: ۹۹ رشته عملیات، و وارد ساختن ۹۳۰۰ تن تلفات به نیروهای ایران و گرفتن ۸۶۰ تن اسیر.

 

 

بهار ۶۷، پائیز برگ‌ریز مسعود و مریم در مرزهای غربی

آغاز سال ۶۷ و بهار آن سال، همراه شد با توهمات جدید منافقین. چرا که برادر مسعود فکر می کرد ببر کاغذی که از خود ساخته‌، واقعی است و نیروهایش واقعا قادر هستند تا تلفات بسیاری را به نیروهای مسلح کشورمان وارد کنند.

سیر عملیات های نظامی و تبلیغات گسترده روی آن‌ها و افزایش حمایت حامیان عراق از سازمان، موجب شد که سازمان به حرکت جهشی (ماکرو) روی آورد و خواستار سهم و نقش بیشتری در استراتژی نظامی رژیم بعث عراق شود. نتیجه آن پس از چند ماه توقف، تغییر و تقویت سازماندهی ارتش سازمان بود که اولین نمود آن اجرای عملیاتی با نام آفتاب در آستانه حمله گسترده عراق برای باز پس گیری فاو، در منطقه فکه بود. (عملیات آفتاب در نیمه شب هفتم فروردین انجام شد.)

در این عملیات نیروهای سازمان پس از تصرف خط پدافندی ارتش جمهوری اسلامی توسط ارتش عراق، تمامی سنگرها و استحکامات موجود را به آتش کشیدند و سپس به برافراشتن پرچم های سازمان بر روی خاکریزها و پخش اعلامیه اقدام کردند.

بعثی‌ها و نیروهای سازمان تا حدود ظهر روز تهاجم، تمامی امکانات و تجهیزات به غنیمت گرفته شده را به پشت خط و به درون خاک عراق منتقل کردند و نیز کلیه اسرا را انتقال داده و در حدود ساعت ۱۳ از خاک ایران تا پشت خط پدافندی رژیم بعث عراق عقب نشینی کردند. براساس گزارش منابع نظامی ایران، تلفات سنگینی به مهاجمان وارد آمد و آنان مجبور به عقب نشینی از خاک ایران شدند.

 

 

وقتی برادر مسعود، برای ریگان دم تکان داد

منطقه راهبردی فاو یکی از مهم ترین سرزمین های نبرد ایران و عراق است. منطقه ای راهبردی که هر طرف با تسلط بر آن می توانست کفه ترازوی نبرد را به سوی خود سنگین کند. نیروهای مسلح کشورمان توانستند در عملیات مشهور والفجر 8 با طراحی و عمل خارق‌العاده‌، شبه جزیره فاو را تصرف کرده و دو ماه و سه سال از آن دفاع کند. اما، منافقین با دستور صدام دوباره وارد عمل شده و عملیات جاسوسی را برای بعثی ها انجام دادند.

پس از چند عملیات نظامی انحرافی ارتش عراق در نیمه دوم فروردین 67، آمریکایی ها در تاریخ 28 فروردین سال 67 به دو سکوی نفتی ایران در خلیج فارس حمله کردند و همزمان با آن، عراقی‌ها غافلگیرانه و پس از حمله گسترده شیمیایی به خطوط پدافندی خودی در فاو، با سپاهی مجهز به فاو یورش آوردند، سقوط فاو در عرض ۳۶ ساعت. پس از آنکه دو سال و ۳ ماه در اختیار ایران بود و در حالی که عراق از حضور عمده قوای ایران در منطقه غرب اطلاع داشت، با به کارگیری سلاح های شیمیایی، و با استفاده از گاز خردل و سیانور، انجام گرفت.

شکست ایران در فاو در حالی صورت گرفت که بعدها روشن شد که جاسوسی و اطلاعات گردآوری شده توسط منافقین از وضعیت جبهه ها و نیروهای نظامی ایران، در به ثمر رسیدن عملیات مزبور نقش داشت. ضمن آنکه ارتش سازمان با عملیات آفتاب و سایر اقدامات ایذایی، در مقدمات آن سهیم بود. چرا که بخشی از توجه نیروهای مسلح به مرزهای غربی معطوف شده بود.

تلخی‌های بهار ۶۷ هنوز برای مسعود تمام نشده بود. مسعود و صدام در یک همکاری مشترک عملیاتی به نام چلچراغ را در ۲۸ خرداد همان سال اجرا کردند. این عملیات با استعداد تیپ های زرهی بعثی و نیروهای پیاده منافقین در چهار محور به طول ۵۰ کیلومتر و عمق ۲۰کیلومتر انجام شد.

در روزهای پایانی خرداد ۱۳۶۷، منافقین به کمک ارتش عراق به مهران و دهلران - که در کنترل پدافندی ارتش قرار داشت - حمله کردند، در بهار همین سال بعد از نشست محرمانه رجوی و صدام، تجهیزات سنگین شامل تانک تی ۵۵ و نفربرهای بی ام پی در اختیار منافقین قرار گرفت و افسران بعثی آموزش فشرده ای را برای آن‌ها برگزار کردند.

رجوی قبل از عملیات تهران طی نشستی برای تحریک و تشویق نیروهایش جهت حمله به خطوط ارتش می گوید: «توان یک یگان ما با ۳ یا ۴ یگان ارتش ایران برابر است. یک گردان برای درهم شکستن چند گردان کلاسیک ارتش.»

منافقین پس از حمله به مهران شعار «امروز مهران فردا تهران» را سر دادند. این گروهک تروریستی با دعوت از خبرگزاری‌های خارجی پس از ورود به مهران، اقدام به راه اندازی یک برنامه بزرگ تبلیغاتی کرد. پس از این عملیات رهبری تشکیلات مدعی شد که «وقتی می توانیم در یک عملیات، شهری را آزاد نماییم پس دسترسی به تهران چندان مشکل نخواهد بود.»

 

 

وقتی رزمندگان ایرانی، مسعود را سه طلاقه کردند

منافقین که در دو عملیات قبلی خود شکست را پذیرفته بودند. تیرماه سال 67 پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، دوباره به سراغ اجرای عملیات جدیدی علیه ایران رفتند. عملیاتی که نام فروغ جاویدان را برای آن انتخاب کرده بودند.

مقامات جمهوری اسلامی ایران پس از موافقت امام خمینی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۲۷ تیرماه سال ۶۷، از پذیرش این قطعنامه بدون قید و شرط خبردادند. پس از ضدحملات موفق ایران، ارتش عراق در جبهه های میانی و غرب کشور نیز به عملیات نظامی مبادرت کرد که آن‌ها هم با بسیج مجدد نیروهای مردمی و نظامی جمهوری اسلامی در دو عملیات دفاع سراسری و الغدیر، ناموفق شدند.

نتیجه نیروهای عراقی عقب نشینی کردند و بعثی‌ها در اول و سوم مردادماه همان سال رسما عقب نشینی خود را از جبهه های جنوب و میانی و غرب کشور اعلام کردند. اما، اینجا بود که عملیات مشترک بعثی ها و منافقین آغاز شد.

 

 

پشتیبانی بعثی ها از منافقین در فروغ جاویدان؛ از بمباران رزمندگان تا حملات ایضایی به تیپ‌های زرهی ایران

رجوی دوباره به سراغ اجرای یک عملیات نظامی جدید رفت. او در اولین جلسه پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران در جمع نیروهای مستقر در قرارگاه اشرف طی سخنرانی برنامه حمله به مهران و تهران را مطرح کرد که با تأیید حضار مواجه شد.

در روزهای بعد کارها جنبه آماده سازی داشت و اسرایی که قرار بود در عملیات شرکت کنند سازماندهی شدند و طی یک نشست در روز شنبه فرمانده گردان‌های سرگروه ها و فرماندهان دسته در رابطه با آرایش ستون و مکانیزم عملیات توجیه شدند. در این نشست ها به افراد گفته می شد که تا باختران درگیری نخواهیم داشت و ستون تحت هیچ شرایطی نباید توقف داشته باشد.

افراد پایگاه بدیع به مرور آزاد شده و به قرارگاه اشرف رفته و در سازمان تیپ‌ها قرار می‌گرفتند. همچنین کلیه تیپ‌ها در قرارگاه اشرف مانور داشتند. در این مانور آرایش ستون تمرین داده می شد و بعدازظهر همین روز بعضی از تیپ‌ها که توانسته بودند نشست توجیهی را بگذرانند در جلسه توجیهی شرکت کردند. در این نشست‌ها به افراد گفته می شد روی جاده حرکت کنند و سرعت ۷۰ کیلومتر در ساعت در پیشروی الزامی است و از هر طرف که به شما شلیک شد به همان سمت شلیک کنید.

عمدتأ فرماندهان عملیاتی سازمان در عملیات «فروغ جاویدان» از رده های بالای تشکیلاتی بوده اند که نظامی نبوده اند و بعضا اصول اولیه فرماندهی یک عملیات نظامی را نمی دانستند. کلیه نیروهای سازمان، اعم از کادر و عضو و هوادار، به استثنای تعدادی که هدایت و پشتیبانی را به عهده داشتند، که در این عملیات شرکت کردند، مجموعا در حدود ۴ هزار و ۵۰۰ تا ۵ هزار نفر برآورد شده اند، که در حدود ۲۵ درصد از آنان را زنان و دختران تشکیل می دادند.

 

 

منافقین با آموزش های نظامی که بعثی ها به آن ها داده بودند، یک ستاد مرکزی برای اجرای عملیات جدید خود با نام منافقین تشکیل دادند. این ستاد تحت فرماندهی مسعود و مریم رجوی و مرکب از ۴ نفر ستادی و ۵ فرمانده محور بوده است.

بعثی ها نیز که از منافقین پشتیبانی می کردند، پیشاپیش حملات گسترده ای را در جبهه غرب و جنوب آغاز کرده بود و یک عملیات هوایی برای ایجاد جو رعب و وحشت علیه مردم غرب کشور انجام دادند. تقریبا همزمان با شروع عملیات فروغ جاویدان، ارتش عراق با حجم وسیعی اقدام به حمله گسترده‌ای در منطقه جنوب، با تظاهر به قصد تصرف خرمشهر انجام داد، که هدف آن در حقیقت زمین گیر کردن قوی‌ترین لشکرها و تیپ‌های رزمی ایران بود.

نیروی هوایی ارتش بعثی عراق نیز همان طور که به رجوی وعده داده شده بود، برای تکمیل شدن رفع موانع در روزهای قبل از عملیات به دفعات مناطق تجمع رزمندگان ایرانی در اطراف کرند و اسلام آباد را نیز بمباران کرد.

نیروهای منافقین ساعت ۴ بعدازظهر سوم مردادماه سال 67 با پشتیبانی همه جانبه بعثی ها از مرزهای بین المللی عبور کرده و وارد خاک کشورمان شدند. از آنجا که رژیم عراق تجاوز خود را تا شهرهای قصرشیرین و سرپل ذهاب گسترش داده بود، نیروهای سازمان بدون درگیری و عبور از خط وارد شهرهای قصرشیرین و سرپل ذهاب شده و پس از عبور از کرند به سمت اسلام آباد پیشروی کردند و حدود ساعت ۹/۳۰ شب به اسلام آباد رسیدند و شهر را تصرف کردند.

جنایت های منافقین در شهرهایی همچون قصر شیرین با حمله به بیمارستان ها و آتش زدن بیماران نمود اصلی از ماهیت واقعی آن ها را به نمایش گذاشت.

 

 

مشت آهنین ارتش و سپاه بر سرِ نوچه صدام

بعثی ها در طرح ۲ مرحله‌ای خود توانسته بودند گام اول را با موفقیت برداشته و جبهه اول که ایضایی بود را برای رزمندگان کشورمان باز کرده و آن‌ها را در این منطقه مشغول کنند.

ساعت حوالی ۴ بعدازظهر سوم مرداد ۶۷ است، تنها چند روزی از قبول قطعنامه توسط ایران نگذشته که بعثی‌ها دوباره دست به حمله علیه ایران می‌زنند. حملاتی که نقطه اصلی آن‌ها در شهرهای جنوبی ایران متمرکز شده است اما این فقط بخشی از کار است، کاری که پشت پرده آن رجوی و دار و دسته‌اش هستند.

از جنوب کشور کمی بالاتر می‌رویم، گویا از مرزهای غربی خبرهایی به گوش می‌رسد؛ اخباری که هیچ‌کس انتظارش را نداشت.

طرح دوم صدام گویا بی‌سر و صدا آغاز شده است. منافقین با 5 هزار نفر نیرو از غرب کشور و از منطقه قصر شیرین عملیات جدیدی را با نام فروغ جاویدان آغاز کرده‌اند. رجوی سرکرده وقت گروهک تروریستی منافقین که با حمایت‌های صدام این عملیات را آغاز کرده بود، پیش از آغاز عملیات و در جمع نیروهایش گفته بود: «بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند… از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیما‌های عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد… علاوه بر آن، ضدهوایی و موشک سام ۷ هم که داریم… هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به‌همراه ستون‌ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید، چون هواپیما‌های عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین‌ها به صورت ستون حرکت می‌کنند.»

 

 

منافقین که از مرز خسروی حرکت به سوی کشورمان را آغاز کرده بودند، توانستند با همراهی جنگنده های بعثی به سرعت پیشروی کرده و پس از تصرف سرپل ذهاب، کرند و اسلام‌آباد غرب حرکت خود را به سوی کرمانشاه ادامه بدهند. همزمان با آغاز این تحرکات، جلسه‌ای با حضور شهید صیاد شیرازی در کرمانشاه تشکیل می‌شود. فرماندهان حاضر در این جلسه، تنگه چهارزِبَر در 33 کیلومتری کرمانشاه به عنوان منطقه‌ای استراتژیک برای کمین علیه منافقین انتخاب شد.

چند ساعتی از بامداد 4 مرداد نگذشته بود که نیروهای مسلح وارد گود شدند. شهید صیاد شیرازی از ارتش و شهید شوشتری از سپاه پاسداران در میدان حاضر شدند. 

عملیات این‌گونه آغاز شد که ابتدا بالگردهای هوانیروز و جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش نیروهای در حال حرکت به سوی کرمانشاه را بمباران کرده و سپس نیروی های زمینی ارتش و سپاه به ویژه سپاه بدر عملیات زمینی را آغاز و موفق به هلاکت‌رساندن هزاران نفر از منافقین و به اسارت درآوردن یک هزار و ۵۰۰ نفر از آن‌ها شدند. 

 

 

شاید بتوان جالب‌ترین نکته از این عملیات را ایجاد مرکز کنترل و فرماندهی عملیات در داخل بالگرد توسط شهید صیاد شیرازی دانست. موفقیت فرماندهی شهید صیاد شیرازی در این عملیات باعث کینه منافقین از این امیر ارتش اسلام شد تا جایی که منتظر فرصت انتقام از او بودند؛ به همین دلیل، چند نفر از نیروی منافقین، ۲۱ فروردین ۷۸ شهید صیاد شیرازی را در مقابل منزل‌اش به شهادت رساندند.

نیروهای حاضر در صحنه عملیات مرصاد عبارت بودند از؛ سپاه: لشکر ویژه پاسداران، لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع)، لشکر ۵۷ ابوالفضل، لشکر ۱۵۵ ویژه شهداء، لشکر ۹ بدر، لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)، لشکر ۷۱ روح‌الله، لشکر ۳۳ المهدی (عج)، تیپ ۱۲ قائم (عج)، تیپ ۷۵ ظفر، تیپ ۶۶، ولی امر (عج)، تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج)، لشکر ۵ نصر، تیپ ۲۱ امام رضا (ع)، نیرو‌های کرند و اسلام‌آبادغرب به استعداد یک گردان، نیرو‌های قرارگاه رمضان، سپاه چهارم و قرارگاه نجف هرکدام به استعداد یک گردان و تیپ‌های ۲۹ نبی‌اکرم (ص) و مسلم‌بن‌عقیل از سپاه چهارم.

نیروهای ارتش نیز عبارتند از؛ لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه، تیپ ۳۵ تکاور نیروی زمینی ارتش، توپخانه، نیروی هوایی ارتش و هوانیروز ارتش. البته باید به نقش پدافند هوایی ارتش در عملیات مرصاد نیز اشاره کرد چون هیچ‌ عملیاتی زمینی و هوایی بدون پشتیبانی پدافند موفق نخواهد شد.

 

 

ماجرای یک سرگردانی ۳۰ ساله؛ از کمپ اشرف تا مرکز اروپای شرقی

منافقین از سال های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز همواره در تلاش بوده اند تا به هر شکل ممکن ضربات خود را به جمهوری اسلامی ایران وارد کنند. اما، تلاش های آن ها از ترور و تهدید تا عملیات نظامی و تخلیه تلفنی ناکام بوده و کاری پیش نبرده است.

اعضای این گروهک تروریستی چندین سال است که از کمپ های اشرف تا تیرانا در آلبانی سرگردان هستند و عملاً به اهرم بازی صهیونیست ها و آمریکایی ها تبدیل شده اند.

 

 

منافقین در واقع به جای اینکه نیروهای آمریکایی و صهیونیستی به طور مستقیم وارد میدان ترورها و حذف فیزیکی دانشمندان ایرانی شوند، منافقین وارد میدان شده و این کار را انجام دادند.

موارد مشابه دیگر نیز به همین گونه رخ داده است، یعنی نیروهای آمریکایی و صهیونیستی هیچ‌گاه مداخله مستقیم نکرده و همواره از پیاده نظام منافقین در جهت تحقق منافع خود بهره بردند.

 

 

آلبانی در حال زدن میخ آخر بر تابوت مریم

روز گذشته (سه‌شنبه ۳۰ خردادماه) دقیقاً مصادف با آغاز فاز مسلحانه توسط گروه منافقین در سال ۱۳۶۰، این‌بار لوله همان تفنگی که ۳۲ سال پیش تروریست‌های منافق به خلق آن را به سوی مردم گرفته بودند توسط پلیس و دولت آلبانی به طرف خودشان برگردانده شد.

مقر گروهک تروریستی منافقین موسوم در شهر بندری «دورس» آلبانی شاهد درگیری میان عناصر این فرقه با پلیس آلبانی بوده است. براساس گزارش‌های رسانه‌های آلبانی در اثر درگیری میان نیروهای پلیس و عناصر منافقین یکی از اعضای این گروهک تروریستی معدوم شده و نزدیک به ۱۰۰ نفر از ساکنین کمپ تیرانا معروف به اشرف ۳ زخمی شده‌اند.

وزارت کشور آلبانی روز گذشته طی بیانیه‌ای اعلام کرد که عملیات مذکور در راستای اجرای قانون ویژه پیگرد علیه فساد و جنایت سازمان یافته و همچنین، تصمیم دادگاه ویژه مربوط به فساد و جنایت سازمان یافته انجام شده است. در ادامه این بیانیه آمده؛ گروهک تروریستی منافقین از توافقات مربوط تبعیت نکرده درحالیکه مداخله امروز پلیس در تطابق با قوانین موجود بوده است.

 

 

وقتی حامی اصلی منافقین هم از آن‌ها روی‌گردان می‌شود

وزارت خارجه آمریکا نیز پس از این اتفاق با صدور اطلاعیه‌ای بیان کرد؛ آمریکا آگاه است که پلیس آلبانی روز سه‌شنبه با حکم دادگاه وارد مجتمع مجاهدین خلق (منافقین) در شهر ساحلی دورِس شد.

این بیانیه می‌افزاید: پلیس آلبانی به آمریکا اطمینان داده است که کلیه اقدامات صورت گرفته براساس قوانین از جمله حفاظت از حقوق و آزادی‌های کلیه افراد در آلبانی بوده است. ما از حق دولت آلبانی برای تحقیق درباره هرگونه فعالیت بالقوه غیرقانونی در داخل مرزهای خود حمایت می‌کنیم.

وزارت خارجه آمریکا در این بیانیه تاکید کرده است که ایالات متحده از این گروهک(منافقین) حمایت نمی‌کند.

 

 

حنای بی‌رنگ منافقین برای پدرخوانده‌اش

با نگاه به رویداد اخیر و همچنین، مواضع واشنگتن درخصوص منافقین مشخص می‌شود، دیگر حنای آلبانی‌نشین‌ها نه برای مردم ایران رنگ دارد و نه برای حامیان دیروزشان. از این‌رو، گروهک تروریستی منافقین با قانون شکنی که در آلبانی انجام داده است بایستی کم‌کم بساط خود را جمع کند و از تیرانا هم کوچ کند. البته معلوم نیست که تروریست‌های اجاره‌ای به کجا کوچ کنند اما به هر ترتیب گویا دیگر در آلبانی جای ندارد و باید به دنبال اجاره خانه دیگری برای خود باشند.

احسان قنبری نسب
منبع: فارس
ارسال نظرات