ردپای اعضای گروهک نهضت آزادی در پروژه حذف چریک پی
اعضای جبهه اصلاحات ایران در جلسه روز گذشته خود «آذر منصوری» دبیر کل غیرقانونی حزب اتحاد ملت را بهعنوان رئیس جدید جبهه اصلاحات ایران انتخاب کردند.
گفتهشده است که او تنها نامزد تصدی ریاست جبهه اصلاحات ایران در این جلسه بود که موفق شد ۳۱ رأی از آرای ۴۱ عضو حاضر در جلسه را به دست آورد، پیشازاین از چهرههایی همچون علی شکوریراد، حسین مرعشی و محسن هاشمی بهعنوان گزینههای ریاست جبهه اصلاحات نامبرده شده بود اما هیچکدام از این اشخاص در روز رأیگیری نامزد انتخابات نشده و منصوری بدون رقیب رئیس جدید جبهه اصلاحات شد.
نکته جالبتوجه آنکه انتخاب آذر منصوری به مذاق بسیاری از اصلاحطلبان خوش نیامده است تا جایی که بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب در شماره امروز خود این خبر مهم را بازتاب نداده تا بهنوعی مخالفت خود با این انتخاب عجیب را علنی کنند.
جبهه اصلاحات ایران از ماه پایانی سال ۱۳۹۹ و پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ با حضور ۳۱ حزب اقماری بهصورت رسمی اعلام موجودیت کرد و اکنون در حالی وارد سومین سال فعالیت خود شده است که در اسفند سال گذشته، بهزاد نبوی که ریاست این جبهه را بر عهده داشت، از مقام ریاست جبهه اصلاحات استعفا کرده بود.
چرا اصلاحطلبان یکشبه بهزاد نبوی را حذف کردند؟
هرچند نبوی دلیل استعفای خود را کهولت سن و عوارض ناشی از آن عنوان کرده بود، اما در میان اصلاحطلبان کمتر کسی هست که ندادند که چریک پیر به خاطر کهولت سن بلکه به دلیل فشارها و انتقادهای اصلاحطلبان رادیکال کنارهگیری کرده است. سخنان اسماعیل گرامی مقدم بهخوبی نشان میدهد که سن و سال نبوی ملاک کنار زدن او از کرسی ریاست جبهه اصلاحات نبوده است، این فعال سیاسی اصلاحطلب گفته است که رئیس جبهه باید تمامی حسنات و ویژگیهای یک لیدر را داشته باشد. یک فرد جوانتر، قاعدتاً از ویژگیهایی شامل تجربه، صبوری، درایت و نفوذ در حاکمیت، پشتوانه اندیشهای و جایگاه سیاسی برخوردار نیست؛ اما جمله این ویژگیها، در نبوی وجود دارد. وقتی فردی در رأس این جبهه قرار میگیرد، باید توانایی رایزنی با احزاب و جریانات سیاسی خارج از جریان اصلاحات و حتی با حاکمیت را داشته باشد.
باوجود گرایش بخش سنتی جناح چپ به نبوی در انتخابات شب گذشته او با تعارف اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات درون تشکیلاتی روبرو نشده و رادیکالهای اصلاحطلب با هیاهوی رسانهای آذر منصوری را به ناسا (جبهه اصلاحات) تحمیل کردهاند. گفته میشود که حمایتهای اصلی از وی را حزب اتحاد ملت و بخشی از گروهک نهضت آزادی انجامشده است.
یکی از اعضای ارشد جبهه اصلاحات دراینباره به «مشرق» میگوید:
«واقعیت امر آن است که آقای نبوی دیگر دلخوشی از جبهه اصلاحات نداشت، او زیر فشار شدید حزب اتحاد ملت قرارگرفته و مجبور به کنارهگیری شد، اگر اصلاحطلبان علاقهمند به حضور بهزاد نبوی در تشکیلات بودند، میتوانستند احترام ایشان را حفظ کرده و با تعیین یک نایبرئیس جوان و همراه با ایشان خود را برای انتخابات آتی آماده کنند، اما در حق بهزاد نامردی شد و انتخاب خانم منصوری نشان داد که چنین کیفیتی در آینده مشاهده نخواهد شد.»
این فعال اصلاحطلب درباره دخالت گروهک نهضت آزادی در حذف بهزاد نبوی گفته است:
خاصیت نهضتیها بر هم زدن بازی است، قرار بود یکی از اعضای این گروه به عنوانی غیر تشکیلاتی عضو جبهه اصلاحات شود اما حال زیرسازی جناح چپ به دست نهضتی آزادی افتاده است و آنها هستند که تصمیم گیر پشت پرده وقایع شدهاند، در ماجرای شرکت در انتخابات مجلس نیز موضع نهضت آزادی مشخص است، آنها مخالف شرکت در انتخابات هستند، دبیر کل آنها در جلسات معتقد است که باید برای شرکت در انتخابات یا خود را خرج نکرد یا امتیاز سنگین از نظام گرفت!
پیشازاین یکی از اعضای گروهک نهضت آزادی در یادداشتی منتشرشده در روزنامه سازندگی بهصورت علنی به بهزاد نبوی حمله کرده و نوشته بود:
جبهه اصلاحات در دوران ریاست آقای بهزاد نبوی نیز تفاوت معناداری در کارایی این نهاد در عرصه عمومی نشـان نداد. آقای نبوی از تاریخ و نقد تجربه سیاسی خویش آموخته بود که فرآیندهای انقلابی و «تندروی» و «شتابزدگی» هیچ جامعهای را به سرمنزل توسعه و دموکراسی نرسانده است و ازاینرو میخواست کاری کند که جبهه اصلاحات از روندهای التهاب آفرین و تشنجزا دور بمانـد و در فرآیندی تدریجی، مسالمتآمیز و در چارچوب ظرفیتهای قانونی، نقشآفرین شود.
این شخص که دارای چندین سابقه ضد امنیتی است در ادامه یادداشت خود با انتقاد از رئیس جبهه اصلاحات نوشته است:
امـا باید میدانست که برای توفیق در مسیر این هدف شریف، نمیتواند ارادهگرایانه و بـدون بهرهگیری از ظرفیت جنبش اجتماعی و همکاری با پایگاه رأی اصلاحطلبان پیشرو که دموکراسی را جزو تفکیکناپذیر جنبش اصلاحات میدانند به نتیجه برسـد. نقطه اوج این ضعف مدیریتی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و زمانی بروز کرد که آقای نبوی، تصمیم فردی خود را بر خرد جمعی برآمده از رأی صریح جبهه اصلاحات ترجیح داد.
البته این بار اول نیست که ماجرای اختلافات چپهای ستادی با بهزاد نبوی در کوچه مردها و نامردها حل میشود، رئیس سابق زمانی با دلگیری از اصلاحطلبان گفته بود که گفته است که دیگر چپ مدرن و سنتی جواب نمیدهد و بنا را باید بر مردی و نامردی میان اصلاحطلبان گذاشت! اوبار دیگر این خاصیت عجیب اصلاحطلبان در جا گذاشتن یاران قدیمی را با پوستواستخوان خود درک کرده است.
اما سؤال مهم آن است که چرا اصلاحطلبان که روزگاری زیر پای بهزاد نبوی را در آستانه انتخابات مجلس خالی کردند؟ پاسخ به این سؤال به دو سال قبل بازمیگردد، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اصلاحطلبان تندرو معتقد به تحریم انتخابات بودند اما نبوی با نگاهی پراتیکی سعی داشت از تحریم انتخابات جلوگیری کند.
بر همین اساس، نبوی اصلاحطلبان را به حمایت از نامزد مطلوب طیف متبوع خود (عبدالناصر همتی) و حضور در انتخابات تشویق کرد. اما بعد از آرا ء پایین این نامزد انتخاباتی، نبوی موردانتقاد اصلاحطلبان رادیکال قرار گرفت. تاجزاده، حجاریان و علویتبار ازجمله افرادی بودند که با اعلام خبر مرگ اصلاحات، بهزاد نبوی را ژنرالی پیر خواندند که مشاعرسیاسی خود را ازدستداده است.
شنیدهشده است که در میانه اغتشاشات اخیر نیز جناح رادیکال جبهه اصلاحات، بهزاد نبوی را تحتفشار قرار داده که نتیجه آن انتشار یک بیانیه در حمایت از آشوبها بوده است. جبهه اصلاحات مدتی بعد در ضمن احترام به موسوی از خاتمی حمایت کرد.
آیا یک فتنه انتخاباتی دیگر درراه است؟
روشن است که انتخاب آذر منصوری بهعنوان رئیس جبهه اصلاحات عملاً به معنای توفق و هژمون شدن اصلاح طبان ساختاری با محوریت حزب اتحاد ملت ایران است، این انتخاب در جهت تأکید اصلاحطلبان ساختاری است که معتقدند فضا رادیکالتر شده و جبهه اصلاحات باید بافرمانی حرکت کند که روابط اجتماعیاش را تقویت و بازسازی کند. اصلاحطلبان ساختاری پیشازاین تأکید کرده بودند در دوره سوم باید با انتخاب چهره جدید، پیام سیاسی دیگری را به جامعه منتقل کرد!
انتخاب آذر منصوری بهعنوان رئیس تشریفاتی جبهه اصلاحات از سوی جناح رادیکال چند پیام روشن دارد:
۱- اصلاحطلبان رادیکال با این انتخاب تلاش کردند که با انتخاب وی پیامی را به جامعه زنان جهت جلب و نظر آنان و توجه ویژه به آزادی فرهنگی- اجتماعی و سبک زندگی مخابره کرده و آن را در راستای تولید سوخت برای کنشهای سیاسیشان کارسازی نمایند، همراهی با هشتگ براندازان نمایی جالب از این جو زدگی عجیب است.
۲-انتخاب آذر منصوری و عبور اصلاحطلبان ساختاری از بهزاد نبوی بهعنوان عبور آنان از هرگونه پیوند و تعامل با حاکمیت بوده و عملاً نشاندهنده تقابل سیاسی هست.
۳- خیمه اصلاحطلبان ساختاری بر جبهه اصلاحات ایران علاوه برشدت دادن رادیکالیسم در جبهه اصلاحات و مشروط سازی حضور در انتخابات بهطورقطع شکافهای درونی در جبهه اصلاحات را بیشازپیش فعال خواهد ساخت.
داغ کردن گروژه براندازی توسط عضو ارشد جببه اصلاحات
در مجموعه جریان اصلاحات سه دیدگاه در زمینه اتخاذ راهبرد انتخاباتی در حال طرح و بیان می باشد.بررسیها در این زمینه نشان می دهد که بخشی از اصلاح طلبان که شامل اصلاح طلبان ساختاری می باشند بر لزوم سکوت اصلاح طلبان در انتخابات تاکید داشته و بر پی گیری سیاست صبر و انتظار تا اطلاع ثانوی تاکید دارند.بخشی دیگری از اصلاح طلبان که شامل لایه های نزدیک به برانداز جریان اصلاحات و معتقد به گذار از جمهوری اسلامی هستند بر حضور انقلابی اصلاح طلبان در انتخابات تاکید داشته و تصریح می کنند این جریان با فعال شدن در این عرصه باید از این فرصت برای زیر سوال بردن انتخابات استفاده کرده و دنبال«گذاریها» بروند.طیف دیگری از اصلاح طلبان که شامل اصلاح طلبان نهادی و بوروکرات ها و تکنوکرات ها می باشند اما بر فعال شدن اصلاح طلبان در انتخابات تاکید می کنند.
آذر منصوری اما در شرایطی به ریاست جبهه اصلاحات برگزیدهشده که دبیر کلی وی در حزب اتحاد ملت هنوز از سوی مراجع قانونی یعنی وزارت کشور تأیید نشده است،پشت پا زدن اصلاحطلبان به آخرین تکیهگاههای قانونی و اشتیاق فراوان برای بالابردن تابلوی رادیکالیسم عریان مقدمه تلاش دوباره اصلاحطلبان برای راه انداختن یک فتنه دیگر است که اینبار کمی با طعم و بوی انتخاباتی هم دارد.