نقدی به برخی هیأتها
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، جای بسی تعجب و تأسف است که عمامهبهسر، بر منبر مقدس محمد (ص) تکیه میزند و از همصنفان و مخاطبان خود میخواهد که امام حسین (ع) و عزایش را وارد فضای سیاست نکنند. من نیز از صاحب این درخواست، عاجزانه خواهشی دارم؛ بیا و دست از تکیه بر جایگاه هدایت مردم بکش و آنها را از این ذلالت که خود گرفتار آن هستی رهایی ده.
تو از داستان حسین و یارانش، فقط سیاهی پیراهن را فهمیدهای و رد سرخ خون نظرت را به این واقعه انداخته است و گویی در تحلیل یک حادثه هولناک همراه با خشونت هستی و هرگز نظری بر آنچه در پس پرده این مجموعه مصائب است نداشتهای.
بی درنگ میگویم که اگر اندک تأمل بر مسیر حرکت اجتماعی او میداشتی، چنین سخنی را بر زبانت جاری نمیساختی. چرا که پژوهشگر مسیحی «بارا» با نگاه به منابع اگر چه محدود و کانالیزه شدهای که از سرگذشت حسین (ع) در اختیار داشت، شیفته مرام انقلابی و حرکت اجتماعی او میشود و قیام حسین (ع) برای اصلاح امت جدش را مرامنامه تمام قیامهای بر ضد فساد و ستمگری میداند.
رماننویس انگلیسی «دیکنز» فرا مادی بودن حرکت حسین (ع) را از مجرای همراهی خواهران و اطفال در وقعةالطف شناخت؛ اما تاریخنویس مسلمان در سیاههاش نام از اُرَینِب و هوسهای دنیایی میآورد
مشکل آنجاست که اسلامی که برخی در لباس مسلمانی به دنبال آن هستند را بیشتر با قدم زدن در لشکرگاه عمر سعد و خیمهگاه امروزش میتوان یافت؛ چون اینان درکی نسبت به معارف خیمهگاه حسین (ع) و بارگاه امروزش ندارند. خاورشناس آلمانی «ماربین»، شهادت حسین (ع) را فتح نهایی روح واقعی اسلام میداند؛ اما امروز در لباس محمد (ص) هستند کسانی که روح کلام محمد (ص) و مسیر فرزندش حسین بن علی (ع) را نمیفهمند یا خود را به نفهمیدن میزنند. رماننویس انگلیسی «دیکنز» فرا مادی بودن حرکت حسین (ع) را از مجرای همراهی خواهران و اطفال در وقعةالطف شناخت؛ اما تاریخنویس مسلمان در سیاههاش نام از اُرَینِب و هوسهای دنیایی میآورد.
کربلا نقطه عطفی در تاریخ سیاست تمدنهای بشری است
۱۴۰۰ سال است که حسین (ع) رهنمای طریق تمام سیاستمدارانی است که میخواهند قدمی در راه حق و عدالت بردارند؛ چه عبای دیانت را بر دوش انداخته و یا ردای حمایت از مظلوم را بر تن کرده باشند. از قیام مختار و سایر قیامهای متصل به کربلا بگیر و بیا تا برسی به جناح و گاندی و بعد از آن هم قیام خمینی(ره) که قیامش، تبلور نام حسینی بود که چند صد سال بر لب امت جریان داشت.
آری! ۱۴۰۰ سال است که دادرس مظلوم، در تلاش است تا داستان حسین (ع) و یارانش را در وجودش به جوشش درآورد تا به واسطه این وجه شبه، ضمانتی برای نصرت و سندی بر حقانیت مسیر خود در دست داشته باشد.
واقعه کربلا نقطه عطفی در تاریخ سیاست تمدنهای بشری است و همچون نور درخشانی است که سایر حوادث در قیاس با آن به سایه میمانند.
حسین (ع)، امام عصری بود که در آن، بدعت شیره جان دین را مکیده و جز پوسته خشک، چیزی بر جان این کهنه درخت بر جای نگذاشته بود. بدعتی که خود با دو دستش، فرق امیرالمؤمنین (ع) را در مسجد کوفه شکافت و بدن مطهر حسن (ع) را با کمان نیرنگ تیر باران کرد. بدعتی که قول نبی را از جایگاه تشریع خلع کرد و اطاعت خلیفه فاسق را بر آن مسند نشاند. اطاعتی که نتیجه آن در اعلا مرتبه، استحاله هتک نوامیس در مدینةالنبی بود و از جای کندن بنیان کعبه.
اما نبردی که پدر و برادر شروع کرده بودند را، اینجا در کربلا حسین (ع) و خواهرش به اتمام رساندند. این مقاومت اجتماعی حسین (ع) در برابر جریان رودخانه زمانش، همان واکنش سیاسیای است که لازم بود تا بدعت را اگر چه بر تخت نشسته باشد با خاک یکسان کند و شکوه بارگاه ظلم را برای همیشه همراه با ننگ به نمایش بگذارد و البته کربلا نقطه شروعی برای داستانهایی بود که تاریخ، نه در گذشته و نه در آینده، مثل و مانندی از آنها را بر صفحه خود نقش نزده و نخواهد زد.
داستانهایی که واژهها در توصیف آن درماندهاند و حواس پنجگانه تنها راه دستیابی به اندکی از آنهاست؛ بوییدن رایحه تشنگی اطفال در کنار فرات، دیدن قتلگاه از بالای تل، شنیدن نالههای مادر، چشیدن طعم عسل از مجرای قتل صبر و لمس تیر سه شعبه در ایام رضاعت.
نتیجه مقاومت امام حسین (ع) چه بود؟
مقصودم عبور از روضه حسینی نبود. میخواستم خطایی را فریاد بزنم که این ایام در برخی منابر، هیئات و رسانهها مجبور شدیم آن را به نظاره بنشینیم. تمام آنچه بر حسین (ع)، اهل بیت و اصحابش گذشت، نتیجه مقاومتی بود که آن را به عنوان نقطه عطف سیاست حق طلبان و عدالت جویان عالم میشناسیم. مقاومتی که اگر چه به شکست ظاهری انجامید؛ اما ضرباهنگی را در دلها انداخت که عالم سیاست را برای همیشه تحتتأثیر خود قرار داد و برای همیشه، جامعترین تعریف از پیروزی را در این عرصه به جای گذاشت.
نور حسین (ع) با هیچ دسیسهای خاموش نمیشود
پیروزی به تعریف حسین (ع)، یعنی فریاد حق طلبیات، چنان ردی بر جا گذارد که غریو طوفانهای تاریخ نتواند کوچکترین اثری بر آن داشته باشد. کاری که او کرد و مسیری را ابداع نمود که تا ابد، حق طلبان رهرو این مسیر باشند؛ لذا بیپرده میگویم که حسین (ع) سیاستمدارترین مرد طول تاریخ سیاست است.
فارغ از این، حسین بن علی (ع)، کاملترین استاد برای فراگیری سیاست حقمدار و اصول حاکم بر آن است. اولین و بزرگترین درس سیاست را در آخرین لحظات حیات طیبهاش به شاگردان مکتبش میآموزد. آن زمان که لشکر خصم، قصد غارت خیمه گاه میکند، فرازی را فریاد میکند که مخاطبش مسلمان و غیر مسلمان است: «اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا اَحْراراً»، اگر دین و ترس از آخرت ندارید، لا اقل آزادمرد باشید.
آری! والاترین و فراگیرترین درسی که حسین (ع) به جهانیان آموخت، برآورد فریاد آزادی اصیل و آزادگی در مرام بود و همین درس او را به بر مسند سید الاحراری نشاند و البته هزاران درس دیگر نیز در لابهلای گزارههای رسیده از تاریخ زندگی او موجود است که برخی را شنیدهایم و برخی دیگر نیز به استفسار و استکشاف نیاز دارد.
حرف آخر اینکه محرم، فرصتی است تا هر سال قدم به قدم با تلخیها و شیرینیهای روزگار، درسی را از مکتب حسین (ع) فرا بگیریم که نسخه شفابخش دردها و مشکلگشای گرههایمان باشد. مکتبی که البته به وجهه سیاسی خلاصه نمیشود و برای تمام ابعاد زندگی بشر درسهایی دارد. این فرصت را مغتنم بشماریم و خود را در بحر آن غرق کنیم و اگر در مقام هدایت دیگران قرار گرفتیم، در محتوای کلاممان به غایت سختگیر و دقیق باشیم از ورود القائات شیطانی جلوگیری کنیم تا به این بهانه خودمان را در صف لشکر حسینی جا بدهیم نه اینکه آب را به آسیاب یزیدیان بریزیم.