۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۷
کد خبر: ۷۳۹۲۷۶
حجت الاسلام سرلک:

تبلیغ باید از لاک دفاعی و انفعالی خارج شود

تبلیغ باید از لاک دفاعی و انفعالی خارج شود
استاد حوزه و دانشگاه در تبیین فرمایشات رهبر معظم انقلاب در رابطه با تبلیغ، تأکید کرد که این مقوله باید از لاک دفاعی و انفعالی خارج شود.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح روز ۲۱ تیر ۱۴۰۲ در دیدار مبلغین و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور با تصریح بر اینکه «با اطلاعاتی که به من می‌رسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم» به تشریح و آسیب‌شناسی وضعیت تبلیغ دینی در کشور پرداختند و در نهایت نیز با توصیه‌های راهبردی مسیری را جهت رشد و تعالی تبلیغ دینی پیش روی حوزه‌های علمیه ترسیم کردند.

به همین مناسبت گفت‌وگویی با حجت الاسلام علی سرلک، استاد حوزه و دانشگاه در تبیین محورهای این دیدار صورت گرفته است.

* رهبر انقلاب بر اهمیت شناخت مخاطب در کار تبلیغ تأکید کردند. به نظر شما، امروز مخاطب ما با دوران‌های گذشته چه تفاوتی کرده است و چه ظرفیت‌هایی برای تبلیغ بیشتر وجود دارد؟
* جهانی که ما در حال تجربه آن هستیم بر پایه شتاب و تحولات سریع‌السیر، توسعه امکانات، گسترش اطلاع‌رسانی و دستیابی‌های گوناگون تکنولوژیک بشر است. تفاوت‌های نسلی فراوانی که امروز می‌توانیم تجربه کنیم به موازات تحولاتی است که در حوزه سخت‌افزار زندگی ما شکل می‌گیرند. تولید محصولاتی که روزبه‌روز و در هر لحظه تغییر پیدا می‌کند و با خود فرهنگ می‌آورند و حجم فراوان تولیدات نظری و فکری و تکثیر مکاتب، روش‌ها و سبک‌های متنوع زندگی همگی دست به دست هم دادند تا در مقابل خود مخاطبی را ببینیم که لحظه به لحظه و نو به نو نیازها، نگاه‌ها، مطالبات و حتی هویتش درحال تغییر است.

تبلیغ بر پایه رساندن و منتقل کردن پیام است؛ اگر در تبلیغ مخاطب را نشناسیم و این واقعیت را که انسان عصر جدید رو به تحول، تکثر و تغییر است را در نظر نگیریم مثل این خواهد بود که خشت بر آب می‌زنیم و در واقع کاری می‌کنیم که هیچ‌گاه به هدف نمی‌رسیم.

در تیراندازی یک‌سری اهداف ثابت با فواصل مشخص داریم و این یک نوع هدف است که باید هدف‌گیری کنید تا به سیبل بخورد. سیبل متحرک هم داریم که این هدف را پرتاب می‌کنند و باید آن را بزنید و برای زدن شیء متحرک بایستی از چابکی، دقت و تسلط چند برابر برخوردار باشید.

اینکه رهبر انقلاب فرمودند در تبلیغ باید مخاطب را بشناسیم به این دلیل است که مخاطب ما یک مخاطب ثابت با یک نگاه و اندوخته‌های تعریف‌شده معین نیست و مرتب درحال دریافت‌ها، ورودی‌های جدید و تغییرات است و بایستی متناسب و متناظر با آنها، تخصص و جامعیت در این مسئله داشته باشیم.

ماجرای تبلیغ بسیار پیچیده‌تر، دشوارتر و سهمگین‌تر است و به موازات این پیچیدگی، دشواری و سهمگینی ارزشمندتر و گرانقیمت هم شده است؛ البته این منحصر به دوران ما نیست و در گذشته هم مبلغان باید مخاطب‌شناسی می‌کردند؛ اما نیازهایی که الان مطرح می‌شود و مسائلی که در مخاطب امروز هست، اساساً با تغییراتی که در مخاطبان در دوره‌های گذشته وجود داشته، غیرقابل مقایسه است.

* به گفته رهبر انقلاب، تبلیغ لزوماً شناخت و پاسخ به شبهات نیست، بلکه حمله و تهاجم به مواضع طرف مقابل هم هست. این صورت‌بندی چه تحلیلی را در خود دارد؟
* زمانی تبلیغ در یک میدان بدون مزاحم، مخالف و درگیری است و زمانی تبلیغ رساندن پیام به کسی است که خود آن شخص یا فکر یا طیف در معرض حملات و صدمات بیرونی است و در اینجاست که صحنه تبلیغ تبدیل می‌شود به میدان پیکار و موازنه قدرت برای تغییر تمایلات و مدیریت افکار عمومی و در اینجا جنس تبلیغ باید جنبه هجومی و حمله پیدا کند، زیرا بهترین دفاع حمله است.

اگر یک تیم قوی داشته و یک رقیب گردن‌کلفت هم داشته باشید، بهترین گام موفقیت در برابر این رقیب این است که بتوانید به او حمله کنید، نقاط ضعف و قوتش را بشناسید، متناسب با آنها آرایش مقابله پیدا کنید، توانایی خود را ناظر به تغییر موازنه قدرت تنظیم کنید، در این صورت، توانایی شما نقطه‌ضعف او خواهد بود؛ به همین دلیل رهبری فرمودند بخشی از تبلیغ ما باید از لاک دفاعی و حالت انفعالی خود خارج شود و انسان‌های فکور و جسور که چشم‌اندازها و تبیین‌های دقیق دارند، مأموریت پیدا کنند و بتوانند با نگاه هجومی جریان مقابل را به چالش بکشند.

در روایت آمده است که اگر کسی در مرزها و خانه‌های خود شروع به دفاع کند، حتماً زمین‌گیر، شکست‌خورده و مغلوب خواهد شد؛ اما اگر در خانه دشمن به او حمله کند هم فراغت بیشتری پیدا کرده و هم توانایی زیادی صرف حملات خود می‌کند؛ به همین دلیل، او باید جواب دهد؛ برای مثال، در مسئله زن و شعارهایی که سال گذشته مطرح شد، همیشه نباید موضعمان دفاعی باشد. حتماً باید در جایی دفاع کنیم، توضیح دهیم و حتی ابهامات و خطاهای خود را تصحیح کنیم؛ اما اصل موضع ما در مسئله زن موضع هجوم است؛ چون جبهه‌ای که در برابر ما قرار دارد شعارهایش به‌ظاهر درست و باطنش آلوده است و باطن بیگانه‌ای که این شعارها را ترویج و تأیید می‌کند قصد دیگری دارد.

* به نظر شما با چه هدفی چنین‌شعارها و حرکاتی ترویج می‌شود؟
* کسانی که پشت این شعارهای به ظاهر زنانه در بیرون از کشور هستند و در جریان مقابل‌اند و این شعارها را به زبان می‌آورند، خود غرق در اشکالات و مشکلات جدی در مسائل زنان هستند و باید پاسخگو باشند که چگونه در صدسال اخیر توانسته‌اند این همه به زن بی‌حرمتی کنند و او را تقریباً به یک کالا و موضوعی که بناست اوقات فراغت و دلخوشی افراد هرزه را تأمین کند، تبدیل کنند. آنها کارکرد زن را تا این سطح پایین آوردند و به برخی از زنان فضای فکری را القا کردند که هیچ مانعی ندارد به‌صورت روسپی، عریان نمایی و از دست‌دادن حریم شخصی خود در قبال پیداکردن چند طرفدار یا قدری پول خود را پامال و لگدمال هوس‌های مردان هرزه کند. بایستی پاسخ دهند که چرا راجع به زن این همه اجحاف و به او توهین می‌کنند؟!

چند موجی که تحت عنوان مطالبه‌گری حقوق زن و فمینیسم به راه افتاده، همگی بر اساس این بود که حقوق زن تضییع شده که در اصل و مبنا درست است، ولی راهی که رفتند راه درستی نبود. آنها با یک روش غلط به‌دنبال یک انگیزه درست بودند که از چاله درآمدند و به چاه افتادند.

به‌هرحال در طرف مقابل جریان فکری و سبک زندگی که در موضوع زن پذیرفته شده بود، دچار اشکالات جدی و مشکلات بنیادی است که باید به آنها هجوم ببریم، آنها به چالش کشیده شوند و پاسخ دهند که چه حقی داشتند راجع به زن این گونه برخورد کنند؟! آمارهای وحشتناکی در دنیای چنین تفکری به گوش می‌رسد که انسان را منقلب می‌کند؛ برای مثال، بیش از ۷۰درصد از زنان مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند یا آمار فرزندان ناخواسته از روابط نامشروع سقط می‌شوند یا عواطف شکست‌خورده‌ای که یک زن در اثر روابط خودخواهانه مردان هرزه پیدا می‌کند و بر اساس این عواطف و عشق‌های شکست‌خورده، افسردگی‌ها و میل به خودکشی‌ها شکل می‌گیرد. باید پاسخگو باشند که چرا زن را به این ورطه و عرصه کشاندند؟!

در مسئله حقوق بشر کسانی که در مقابل ما می‌ایستند و ما را به رعایت‌نکردن حقوق بشر متهم می‌کنند تا خرخره غرق در تضییع‌کردن حقوق بشرند؛ چه حقوق مردم کشور خودشان و چه حقوق مردم سرزمین‌های دیگر و تاریخ استعمارگری علنی و واضح آنها درمقابل ما قرار دارد و نباید این تفکر و نظام‌ها مدعی حقوق بشر باشند. باید این مسئله به چالش کشیده شود و هجوم مداخلات نظامی و سیاسی که واضح و روشن در کشورهای دیگر از سوی این کشورها رخ می‌دهد نمی‌تواند نکته‌ای باشد که از آن صرف‌نظر کرده و در برخی موارد آن را مورد حمله قرار دهیم. باید مراقبت کنیم و ضعف‌ها، اشکالات و بی‌دقتی‌هایی خود را برطرف سازیم.

* مبلغ باید چه شرایطی داشته باشد و روحیه جهادی در مبلغ چه ثمراتی دارد و چگونه می‌توان این روحیه را در مبلغان نهادینه کرد؟
* روحیه جهادی به معنای آن است که انسان کاری را براساس تکلیف الهی انجام دهد و بدون ملاحظه پیامدهای منفی و خطرها و ضررهایی که برایش دارد، اقدام کند. روحیه جهادی یعنی روحیه آمادگی برای هزینه‌کردن بدون چشم‌داشتن به منافع و اگر کسانی در حوزه‌های سیاست، اقتصاد و فرهنگ روحیه جهادی داشته باشند، حتماً به نتایج بیشتر و موفقیت‌های چشمگیرتری دست پیدا می‌کنند.

حوزه تبلیغ بدون مبالغه و بزرگ‌نمایی است. بسیاری از مبلغان به‌ویژه کسانی که مشهور نیستند و اسم و رسمی ندارند نگاه و افعالشان مجاهدانه است و کاملاً تکلیف‌محور به موضوعات دشوار می‌پردازند و به مناطق سخت و بدون امکانات می‌روند که باید از آنها تقدیر کرد و اجر همه‌شان با خدای بزرگ است. در مورد اینکه چه کنیم تا این روحیه جهادی گسترده‌تر شود؟

همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند باید به یک قرارگاه، کانون و مجموعه‌ای برسیم تا کسانی که دست‌اندرکار تبلیغ هستند با همین رویکرد آشنا شوند و به اقتضائات روشی و چارچوب‌هایی فکر کرد که می‌توانند این روحیه را منتقل کنند و به منصه ظهور برسانند؛ یعنی شاید اصل این باشد که باید آرایش فرهنگی حوزه به معنای وسیع کلمه‌اش آرایش تبلیغی شود؛ یعنی تبلیغ اولویت آن شود تا کسانی که سال‌ها اندوخته‌های علمی دارند گمان نکنند که بدون وارد شدن در عرصه تبلیغ، وظیفه‌شان را انجام داده‌اند.

اوج همه این کار را حضرت امام (ره) انجام داد؛ یعنی مجاهدانه‌ترین کار تبلیغ تاریخ را بر پایه انقلاب اسلامی شکل داد و پس از آن، رهبر فرزانه و حکیم انقلاب علی‌رغم همه مشکلات و اشکالاتی که دامنگیر جریان عمومی فضای تبلیغی کشور است، راه روشن مجاهدت در راه خدا را به معنای کلان کلمه زنده نگه داشته و بیرق آن را افراشته نگه داشتند. نشانه آن این است که کسانی که دل‌های آماده و روشن و نگاه دقیقی دارند در کشورهای منطقه و در کشورهای دیگر جهان این راه را انتخاب کرده‌اند؛ برای مثال، یکی از نمونه‌های واضح آن می‌توانیم به اتفاقاتی اشاره کنیم که در نیجریه، سوریه، لبنان، عراق، افغانستان و کشورهای پیرامون ما که دسترسی‌شان به این مسیر هموارتر است، ببینیم.

* در مقابل این دامنه وسیع تبلیغ که به برکت انقلاب شکل گرفته دشمن چه اقداماتی انجام داده و چگونه باید با آن مقابله کرد؟
* دشمن در طرف مقابل امپراتوری رسانه‌ای و مسیرهای جعلی و انحرافی و بدل‌سازی‌های حرفه‌ای را شکل داده است و در این‌سو، جبهه متحد مقاومت علیه صهیونیسم چه در عرصه فرهنگی، چه در عرصه اقتصادی و حتی در عرصه نظامی، این جبهه مقاومت شکل گرفته که محصول مجاهدتی بوده که در این میان رخ داده است. چیزی که می‌تواند مجاهدت را در تبلیغ به وجود آورد، اولویت دانستن مسیر است.

با به میدان آمدن فضلا، علما و مراجع و بیشتر از گذشته عهده‌دار تبلیغ‌شدنشان زمینه مجاهدت فراهم می‌شود؛ مثل زمان جنگ که وقتی جنگ آغاز شد و نیروهای مردمی شروع کردند به اعزام شدن و دیدند بزرگان، علما و کسانی از مسئولان در هشت سال دفاع مقدس، سنگرهای مألوف و مأنوس خود را رها می‌کردند و دست و پای تعلق را می‌بریدند و عازم جبهه می‌شدند و وقتی آنها رفتند بقیه هم حرکت می‌کردند و فرمایشات حضرت امام (ره) سبب می‌شد آن جبهه به شکل جهادی اداره شود و نتایجش سربلندی و پیروزی ما بود در اینکه دشمن را با همه حمایت‌هایی که داشت، ناکام گذاشتیم.

اولین گام برای ادامه تبلیغ مجاهدانه، این است که از لحاظ فکری تبلیغ را اولویت بدانیم و بزرگان ما با روش‌های گوناگونی که می‌دانند وارد این میدان شوند. قرآن می‌فرماید: «کسانی که در راه ما مجاهدت می‌کنند روش‌ها و راه‌ها را هم به آنان نشان خواهیم داد.»

* رهبری سه مأموریت برای کانون‌های عظیم حوزوی معین کردند، اول «تهیه مواد تبلیغی به‌روز»، دوم «تنظیم شیوه‌های اثرگذار تبلیغی» و سوم، «تربیت مبلغ» است. به نظر شما، چه شرایط و سازوکاری لازم است برای اینکه چنین مأموریت‌هایی به سرانجام برسند و کدام دستگاه‌ها مشخصاً می‌توانند کمک کنند؟
* اولاً باید آرایش تبلیغی و فرهنگی حوزه تغییر کند. کانونی که مطرح شد، یعنی یک مجموعه متمرکز با حضور فرهیختگان حوزوی و علما شکل بگیرد. رهبری این سه ماموریت را به‌عنوان نمونه گفتند و به این سه ماموریت منحصر نیست و شاید در بررسی‌ها معلوم شود چیزهای دیگری نسبت‌به این موارد اولویت دارند. بایستی خود کانون نسبت‌به این موارد با یک نگاه مجاهدانه و تکلیف‌محور به روش‌ها و برنامه‌ها برسد؛ ولی چیزی که فکر می‌کنم بسیار لازم است تا این اتفاق بیفتد این است که حوزه علمیه از لحاظ کارکرد از آن چیزی که حضرت امام (ره) فرمودند فقه فردی باید نگاهش را تغییر دهد و به فقه حکومتی و به فقه اداره جامعه نزدیک شود؛ البته نزدیک شده اما متناسب با نیازهایی که پس از انقلاب اسلامی وجود دارد، فاصله ما همچنان بسیار زیاد است؛ یعنی راه زیادی آمده‌ایم ولی چندین برابر آن راه پیش رو داریم.

چون حوزه بر فقه تأکید زیادی دارد اساسش این است که با مجالست‌ها، گردهمایی‌ها و گفت‌وگوهای فنی، بزرگان حوزه علمیه بدانند که فعلشان باید ناظر به حل مسئله باشد، وگرنه فقه فردی، فقهی است که ما را در یک گردونه باطل ممکن است از شناخت وظایفمان و انجام درست آنها غافل کند. حضرت امام (ره) به‌عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط فرمودند: «فقه موجود پاسخگوی نیازهای جامعه نیست.» طراحی این در طول تاریخ ناظر به حل مسائل کلان نبوده و باید رفته‌رفته بزرگان و مراجع با یک نگاه واقع‌بینانه به میدان و شناختن درست میدانی که در آن یک مواجهه تمدنی بزرگ در حال شکل‌گیری است، خود را از لاک نگاه فردی و بیان فتوای صرف خارج کنند و نگاهشان را در متن جریان‌سازی اجتماعی و مواجهه تمدنی ارتقا دهند، وگرنه ممکن است حوزه امروز رفته‌رفته به سمت کوچک شدن و جذب ورودی‌های کمتر برود، در بین راه خستگان و راه رهاکنندگان بیشتری داشته باشد و نیروی فکری کافی حتی برای فقه فردی را نیز از دست بدهد و این یک خطر بزرگ است که در چند سال اخیر مشاهده می‌کنیم که حوزه علمیه متناظر با انقلاب اسلامی و متناظر با مسائل کلان جامعه میدانداری نکرده و علی‌رغم زحماتی که بسیاری از بزرگان کشیدند، به‌اندازه نیازهای ما نتوانسته حرکت کند و خود این سبب می‌شود حوزه از معادلات و مناسبات حتی با تعریف فقه فردی هم حذف شود و این خطر بزرگی است که حوزه را تهدید می‌کند.

* آیا دولت یا سازمان‌ها و ارگان‌های فرهنگی در زمینه تبلیغ می‌توانند به حوزه کمک کنند تا به مأموریت‌هایی که برای آن تعیین شده برسد؟
* حوزه نباید حکومتی شود اما حکومت باید حوزوی شود و تمام دستگاه‌هایی که در عرصه فعالیت‌های فرهنگی هستند، بایستی مسیر و جهتشان را از نگاه‌های راقی و عمیق حوزوی دریافت کنند. حوزه حتماً باید از ظرفیت وزارت ارشاد با پهنه گسترده‌ای از میدان تغییرات تبلیغی و تغییرات فرهنگی که دارد، استفاده کند و همچنین سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، سازمان فرهنگی ارتباطات، سازمان‌های فرهنگی هنری شهرداری‌ها و مجموعه‌های گسترده‌ای که در حوزه فرهنگ با نام و بدون نام مشغول فعالیت‌اند.

نمی‌توان یک فعالیت فراگیر داشت و جزیره‌ای عمل کرد. یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های ما به‌صورت کلی این است که در سبک زندگی‌مان کار جمعی را درست مشق نکرده‌ایم و حرکت جمعی به معنای دقیق کلمه آن را به‌درستی نتوانسته‌ایم تجربه کنیم. امیدواریم حوزه علمیه بعد از نگرانی رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه که فرمودند: «من نگران وضعیت تبلیغ هستم»، تحولات و تغییرات و تغییر روش‌ها و مسیرهایی را در دستورکار خود قرار دهد. این انتظار می‌رود که به‌زودی شاهد حرکاتی باشیم که جامعه‌مان از ظرفیت دینداری بهتری برخوردار شود.

ارسال نظرات