«ملک سلیمان» روایتگر یک جنگ شناختی علیه بشر
مولا علی علیهالسلام در جریان جنگ جمل، وقتی پرچم را به دست فرزند خود، محمد بن حنفیه میسپارند، هفت دستور جنگی بسیار مهم را در عباراتی کوتاه و زیبا به او میفرمایند. یکی از آموزههایشان این است: «اگر کوهها متزلزل شود، تو تکان نخور!».
زیرا مهمترین نکته در میدان جنگ، استقامت و پایمردی است. بدون استقامت، پیروزی ممکن نیست. اما باید بدانیم در میدان کدام جنگ قرار داریم و چه چیزی انتظارمان را میکشد تا بتوانیم در برابر آن مقاومت کنیم و دست دیگران را هم بگیریم.
این نهمین قسمت از سلسله گفتوگوهای «جنگ شناختی» است. با همراهی دکتر «عباس خسروی» دکترای مدیریت راهبردی و مدرس دانشگاه و پژوهشگر در علوم راهبردی، تلاش میکنیم تصویری از میدان جنگی که در آن قرار داریم به شما مخاطبان عزیز بدهیم تا درکی از چگونگی و انواع حملاتی که در معرض آن هستیم، پیدا کنید.
اگر تازه به جمع ما پیوستهاید توصیه میکنیم ابتدا قسمتهای قبلی را مطالعه کنید تا مباحث را بهتر دریابید: قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم، قسمت چهارم، قسمت پنجم، قسمت ششم، قسمت هفتم و قسمت هشتم.
آنچه گذشت...
در قسمت قبل گفتیم دگرگونی در جنگافزار با سه رویکرد انجام میشود: رویکردهای عامل، نیمهعامل و غیرعامل. این رویکردها در مدار جنگ شناختی تفاسیر خاص خود را دارند.
رویکرد عامل، رویکرد تکیه بر دانش شناختی از مغز است. یعنی دشمن تلاش میکند با استفاده از دانش شناختی از مغز انسان و درک چگونگی کار کردن آن، انسان را مسخ کند و به کارها و رفتارهایی که خود میخواهد وا دارد.
در رویکرد نیمهعامل مثالهای زیادی از فعالیتهای نظامی غرب از سالها پیش برایتان تا کنون گفتیم که تکیهاش بر علم جَفر و جادوگری بود. چندصد پروژهٔ بزرگ و پرهزینه در دهها نهاد پژوهشی و دانشگاهی که هنوز هم با جدیت پیگیری میشوند. مکآلترا، مککافن و استارگیت نمونههایی از این پروژهها بودند.
اما در رویکرد غیرعامل که قرار است در این قسمت به آن بپردازیم، تکیه بر بهرهگیری از موجودات ماورایی است.
صحنهای از یک آیین شیطانی در فیلم «ملک سلیمان» برای فراخوانی اجنه و شیاطین
«ملک سلیمان» را دوباره ببینید
همان طور که پیشتر گفتیم، در جنگ شناختی اساساً رویکرد دشمن این است که حریف را مسخ کند. در رویکرد غیرعامل برای مسخ حریف، از موجودات ماورایی بهره میگیرند. بسیاری از ما فیلمهای سینمایی با موضوع جنگیری و جنزدگی دیدهایم. در این فیلمها میبینیم که فرد جنزده، کاملاً تحت تسلط آن موجود ماورایی قرار میگیرد و هیچ اختیاری ندارد.
در سینمای ایران یک نمونهٔ موفق و موثق از این موضوع داریم: فیلم سینمایی «ملک سلیمان» که اشاره دارد به نبرد حضرت سلیمان علیهالسلام با اجنه و نیروهای ماورایی. در این فیلم میبینیم که اجنه و شیاطین چطور روح مردم را تسخیر میکنند و آنها را بدون هیچ ارادهای به قتل و کشتار همدیگر وا میدارند. تنها راه نجات نیز اعتقاد به ولایت مطلق خداوند است که مانند سدی در مقابل نفوذ موجودات پلید ماورایی عمل میکند.
دکتر خسروی توصیه میکند یک بار دیگر، فیلم را با نگاهی که از سلسله گفتوگوهای جنگ شناختی به دست آوردهایم تماشا کنیم.
شهریار بحرانی، نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «ملک سلیمان»
«ملک سلیمان» شبیه ملک مهدوی است
شهریار بحرانی تهیهکنندهٔ فیلم «ملک سلیمان» میگوید: «رهبر انقلاب پیغام دادند که میخواهند فیلم را در حضور تهیهکنندگان این اثر ببینند. خدمت ایشان رفتیم و در یک اکران خصوصی فیلم را برایشان نمایش دادیم. ایشان با دقت فیلم را دیدند و بسیار تعریف و تمجید کردند.».
در این جلسه رهبر انقلاب به بحرانی فرمودند: «ملک سلیمان نبی، شبیه ملک مهدوی است. چرا در فیلم به این موضوع نپرداختید؟». بحرانی میگوید: «در این فیلم تمرکزم بر نبرد حضرت سلیمان با اجنه بوده.». رهبر انقلاب میپرسند: «یعنی برنامهٔ توسعهاش را دارید برای قسمتهای بعد؟». او پاسخ میدهد: «انشاءالله.». رهبر معظم میفرمایند: «حتماً این کار را انجام بدهید.». که متأسفانه مسئولان فرهنگی ما این توصیه را فراموش کردند.
صحنهای از «ملک سلیمان» که از طریق جلوههای ویژه، مادیشدن اجنه و شیاطین و تسخیر یک انسان توسط آنها را نشان میدهد
قدرتهای بزرگ دنیا به دنبال استفاده از علوم غریبه
این فیلم برگرفته از کلام وحی (آیهٔ ۱۲ سورهٔ انعام) است. ما در تحقیقات جنگ همهجانبه و جنگ ترکیبی و صورتهای مختلف جنگ، به اسنادی از این جنس رسیدیم که به بعضی از آنها اشاره کردیم. خسروی با این مقدمه میگوید: «مثلاً سیا به ظاهر پروژهٔ استارگیت را به دلیل ناکارآمدی کنار گذاشت. اما واقعیتش این بود که دیگر استابلباین و مسیر پروژه از علوم غریبه جدا شده بود و به سمت ارتباط با اجنه و چگونگی احضار و استفاده از اجنه برای عملیاتهای غیرعامل رفته بود. استابلباین آن قدر در این کار افراط کرد که به نوعی سیا را نگران آبروریزی در این زمینه کرد، تا اینکه در ظاهر پروژه را مختومه کردند. اما مطمئن باشید ابداً مختومه نشده است. آمریکا، صهیونیستها و حتی روسیه دارند به صورت گسترده در این زمینهها کار میکنند.».
در فیلم «ملک سلیمان» نیز (بر مبنای روایات موثق) میبینیم که این پیامبر آسمانی وعدهٔ بازگشت شیاطین و اجنه را میدهد و میفرماید: «در پایان دنیا، این موجودات به دنیا بازخواهند گشت و باز فساد و خونریزی جهان را فرا میگیرد...».
صحنهای از «ملک سلیمان» که افراد مسخشده توسط شیاطین و اجنه، قصد جان انسانهای بیگناه را دارند
دشمنان جنی و انسی به هم کمک میکنند
اگر خاطرتان باشد سوم فروردین سال ۱۳۹۹ رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود صراحتاً به این مسأله اشاره کردند و فرمودند دشمن دارد از جن استفاده میکند و باید فکری برای این موضوع بکنید: «هم دشمنان جنی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم میکنند.».
پس رویکرد غیرعامل در توسعهٔ جنگافزار، استفاده از اجنه و نیروهای ماورایی برای مسخ کردن حریف است. خسروی با بیان این نکته میافزاید: «استفاده از نیروهای ماورایی محدود به مدار چهارم جنگ نیست. در مدارهای دیگر نیز استفاده میشود که اسنادش وجود دارد.».
مدارهای مرئی و نامرئی جنگ
جنگ شناختی با جنگ نرم یکی نیست
گفتیم بعد از مدارهای جنگ سخت (با رویکرد نابودی حریف)، جنگ نیمهسخت (با رویکرد تضعیف حریف) و جنگ نرم (با رویکرد نادان و گمراه کردن حریف)، مدار جنگ پسانرم یا شناختی (با رویکرد مسخ کردن حریف) ظاهر میشود.
به اعتقاد خسروی نکتهٔ مهم در این بخش این است که مدارهای جنگ سخت، نیمهسخت و نرم، مدارهای مرئی جنگ هستند. اما مدار جنگ پسانرم یا شناختی، یک مدار نامرئی است. او میگوید: «در تحلیلهای بسیاری از کارشناسان، مدار جنگ شناختی در مدار جنگ نرم انداخته شده. در حالی که اصلاً این طور نیست. این دو تفاوت ماهوی با هم دارند. در مدار جنگ نرم (که سه جنگ اعتقادی، فرهنگی و روانی روی این مدار معنا میشوند)، دشمن به دنبال بر هم زدن دستگاه محاسبات حریف است. در واقع مغز هنوز سر جایش و در مدار است. فقط ورودیهای غلط به آن داده میشود تا خروجیهای غلط حاصل شود؛ تا دستگاه محاسبات حریف به هم بخورد و جای جلاد و شهید عوض شود. در این حالت گویی مغز بد کار میکند. اما در مدار جنگ شناختی، دشمن به دنبال برداشتن مغز حریف و خارج کردن مغز از مدار تصمیمگیری است. درک این تفاوتها برای شناخت، تحلیل و سیاستگذاری مواجهه بسیار مهم است.».
صحنهای از «ملک سلیمان» که یکی از سرداران سپاه حضرت سلیمان توسط شیاطین تسخیر شده و قصد حمله به پیامبر را دارد
جمعبندی
«سان تزو» میگوید «هنر جنگ به ما میآموزد که نه بر احتمال نیامدن دشمن، بلکه بر آمادگی خود برای پذیرایی از او تکیه کنیم. نه بر احتمال حمله نکردن او، بلکه بر این واقعیت که ما موقعیت خود را غیرقابل نفوذ کردهایم، تکیه کنیم.».
در حوزهٔ سخت و نظامی همان طور که میبینیم، آمادگی قابلقبولی برای پذیرایی از دشمن وجود دارد. در حوزهٔ جنگ نرم، سابقهٔ خوبی در دفاع نداریم. اما در جنگ شناختی که مخوفترین جنگ علیه وطن ماست، چه تدبیری برای تجهیز و افزایش آمادگی هموطنانمان برای دفاع از خود اندیشیدهایم؟ چقدر از زاویهٔ دفاع در برابر آسیبهای آخرالزمانی به موضوع تقویت بنیهٔ اعتقادی نگاه کردهایم؟