ماجرای مردی با چمدان پر از اسکناس در کودتای ۲۸ مرداد
«یک روز آمریکا یک مأموری را فرستاد ایران با یک ساک پول، دلار، اسم آن مأمور هم ثبت شده و همه میشناسند: کیم روزولت؛ اسمش کیم روزولت بود. اینها چیزهای پنهانی نیست؛ اینها یک چیزهایی است که آن روز پنهان بود، بعدها آشکار شده. یک مأمور را با یک کیف پول، با یک چمدان پول میفرستد ایران، یک کودتایی مثل کودتای بیستوهشتم مرداد را به وجود میآورد! با توطئهی آمریکا و انگلیس، مشترکاً، و به دست یک مأمور آمریکایی که پول آورد اینجا و بین اراذل و اوباش و افراد گوناگون تقسیم کرد، کودتای بیستوهشتم مرداد را درست کردند، یک دولتی مثل دولت مصدّق را سرنگون کردند.» رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۴۰۲/۰۶/۲۰
رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با مردم «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» ضمن بحث دربارهی نشانههای افول قدرت آمریکا، طی یک بازخوانی تاریخی ماجرا کودتای آمریکاییها علیه دکتر مصدق را مورد اشاره قرار دادند.
«فارس پلاس» در این گزارش ضمن بررسی زمینههای شکلگیری کودتای انگلیسی – آمریکاییِ 28 مرداد 1332 علیه نهضت ملی شدن صنعت نفت و دولت دکتر مصدق، به بازخوانی تاریخی طراحی و انجام کودتا توسط آمریکاییها پرداخته است.
جنگ نفتی آمریکا و مانعی به نام دولت مصدق
یکی از استراتژیهای آمریکا بعد از اتمام جنگ دوم جهانی، تسلط بر منابع نفتی مناطق مختلف بود. بر همین اساس انگلیس به عنوان یکی از رقبای جدی آمریکایی ها به شمار می رفت. رقیبی که در عراق و ایران با توجه به قرارداد نفتی انگلیس با این دو کشور حضور جدی داشت. آمریکاییها برای تثبیت حضور خود حتی یک سلسله مذاکراتی را با انگلیس در حوزه های نفتی مهمی مانند ایران ترتیب دادند و در این راستا در رسانه ها خود را حامی کشورهای نفت خیز نامیدند.
اما در عمل از فرصت دعوای مصدق و انگلیس که به دادگاه لاهه کشیده شده استفاده کردند و سپس بعد از توفیق ایران در این راستا برای کسب منافع خود که حالا با حقوق ملت ایران در منافات بود وارد میدان شدند و حتی در زمینه حذف دولت مصدق دست به کار شده و پول خرج کردند.
به زعم کارشناسان همین حمایتهای شکلی و دروغین آمریکاییها باعث فریب دکتر مصدق شد و همین اعتماد بی جا ضربه شدیدی نیز در این حوزه به دولت او وارد کرد.
«مسعود رضایی»، پژوهشگر تاریخ معاصر در این باره بیان میکند: «اشتباه دکتر مصدق این بود که تصور میکرد آمریکا دوست ملت ایران است. وی تصور میکرد که میتواند به کمکهای اقتصادی آمریکا تکیه کند و همین موضوع موجب نوعی خوشبینی بدون مبنا به آمریکا شده بود. بنابراین، دکتر مصدق بیش از آنکه نگاه خود را به توان داخلی معطوف کند، با خوشبینی نسبت به آمریکا، تصور میکرد که میتواند از بحران عبور کند.»
این موضوع به خوبی نشاندهندهی رویکرد مزورانهی آمریکاییها در قبال دولت دکتر مصدق است که باعث ایجاد رخنه در آن و سپس ضربه شدید به دولت و برکناری مصدق و کارگزاران دولت او شد. حتی آمریکاییها پس از کودتای 28 مرداد برای اینکه بتوانند ثمرهی طراحی خود را ببینند از مهرهی سرسپردهای مثل «علی امینی» استفاده کردند تا جایی که گفته میشود در ادامه پولپاشیهای آمریکا در ایران به وی نیز رشوه های میلیون دلاری داده شده است. درواقع در رقابت بعدی نیز آمریکاییها امینی را به عنوان وزیر دارایی و مهرهی سرسپردهی خود وارد دولت کودتا کردند. برای پی بردن به چگونگی انعقاد قرارداد نفتی ایران با کنسرسیوم و تأمین منافع آمریکا در این قرارداد، بررسی نقش این کشور در رسیدن امینی به وزارت دارایی بسیار راهگشاست. مسئلهای که باعث شد تا مسیر انعقاد قرارداد به نفع شرکتهای آمریکایی تمام شود. بنابراین آمریکاییها برای سیطره بر منابع نفتی ایران چند مرحله را در رقابت با انگلیس گذراندند اگرچه در حذف مصدق از صحنهی سیاسی کشور با این کشور همکاری کردند اما نقش اصلی را نیز خودشان ایفا کردند.
هر چند رفته رفته بعد از انقلاب اسلامی ایران نشانههای افول آمریکا رخ عیان کرد و دستهای هر دو کشور انگلیس و آمریکا از حوزه نفتی ایران کوتاه شد اما تاریخ ماجرای دست اندازی این دو کشور در رقابت با یکدیگر برای دست یابی به منابع نفتی ایران را از یاد نخواهد برد.
کودتای 75 هزار دلاری آمریکا
کودتای 28 مرداد یکی از تجربیات تلخ تاریخی ملت ایران است که با طراحی سرویسهای امنیتی انگلیس و آمریکا و پولپاشیها و عملیات میدانی آنان در کشورمان به وقوع پیوست و تبعات سیاسی و اقتصادی متعددی در کشور به جای گذاشت، اما زمانه تغییر کرده و آمریکا دیگر نمیتواند در کشورهای مختلف چنین قدرتنماییهایی انجام دهد.
رهبر انقلاب در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم استانهای «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» درباره همین نشانههای افول آمریکا بیان کردند: «روزگاری آمریکا با اعزام یک مامور با یک چمدان پول به ایران، کودتای ۲۸ مرداد را سازمان داد اما امروز در هیچ کشوری، این امکان قدرتنمایی را ندارد و به همین دلیل به جنگ پرهزینه ترکیبی روی آورده اما در این مسیر نیز ناکام مانده است.»
کودتای 28 مرداد 1332 به عنوان کودتای 75 هزار دلاری نیز شناخته میشود. این کودتا یکی از نشانههای سرسپردگی حکومت پهلوی به غرب بود و زمینه سقوط دولت مصدق و بازگشت محمدرضا پهلوی به قدرت که در آن زمان به خارج از کشور گریخته بود را فراهم کرد.
«کرمیت روزولت» رئیس بخش خاور نزدیک و آفریقای سازمان سیا و طراح این کودتا یکی از کسانی بود که در مصاحبه با رسانههای آمریکایی با اعتراف به دست داشتن آمریکا در این کودتا میگوید: «کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که به وسیله «سیا» در ماههای آخر حکومت ترومن تنظیم شده بود.»
روزولت در گفت و گو با خبرنگار لوس آنجلس تایمز دربارهی حضور در ایران برای اجرای این کودتا اینگونه روایت میکند: «پس از ورود به ایران، به منزلی در نواحی کوهستانی تهران، که دور از عبور و مرور مردم بود رفتم و به تنظیم کارهایم پرداختم. ما یک میلیون دلار داشتیم و کمتر از ۷۵ هزار دلار آن را برای به راه انداختن دمونستراسیون خرج کردیم. بقیه پول را در یک محل مطمئن در سفارت گذاشتیم و چندی بعد آن را به شاه دادیم.»
وی اعتراف میکند که ۷۵ هزار دلار به یک شبکه که شامل سه نفر آمریکایی و پنج نفر ایرانی بود برای تجهیز دمونستراسیون پرداخت شد. عوامل ایرانی در این شبکه، با صدها تن ارتباط داشتند. آنها یک گروه را سازمان داده بودند و از طریق آن گروه پولها را بین افراد مورد نظر خود تقسیم میکردند.
روزولت در گفت و گو با خبرنگار بیبیسی نیز به این پولپاشی دولت آمریکا برای انجام کودتا علیه مصدق اذعان میکند: «کلا پول ناچیزی برای عملیات خرج شد. ما معادل یک میلیون دلار پول به ریال داشتیم که کوچکترین اسکناس آن زمان فکر کنم ۵۰۰ ریالی بود. ما یک گاو صندوق تا سقف پر از اسکناس ریال داشتیم. اما فقط معادل ۷۰ هزار دلارش خرج شد. مقداری به ماموران اصلیمان دادیم. آن ها می گفتند که به پول زیادی نیاز نیست. روی هم ۷۰ هزار دلار خرج شد. فکر میکنم کمی از این پول به زورخانهها و به پهلوانهای آن (شعبون بیمخ و دار و دستهاش) داده شد. آنها تظاهرات را سازماندهی میکردند. نمیدانم دیگر کجا خرج شد ولی مبلغ چندانی خرج نشد.» (به نظر میرسد روایت روزولت درباره کوچکترین اسکناس آن زمان اشتباه فردی وی بوده زیرا اسکناسهایی با مبالغ کمتر از 500 ریال هم در آن زمان بوده است.)
در سال 1392 نیز سازمان سیا بخشی از اسناد خود مربوط به این کودتا را منتشر کرد. بی بی سی فارسی این اسناد را با تیتر «سیا به دست داشتن در کودتای ٢٨ مرداد اعتراف کرد» منتشر کرد.
سازمان سیا در مقدمه یکی از این سندها که گزارشی متعلق به سال ١٩۵۴ است و اهداف غرب از ایجاد این کودتا را توضیح میدهد اینچنین مینویسد: «در پایان ١۹۵۲روشن بود که دولت مصدق نمیتواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد. هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده اداره کند.»
پولهای کودتای 28 مرداد به چه کسانی داده شد؟
کودتا در بطن خود با تطمیع افراد مختلفی صورت گرفت که در حوزهی میدانی و اردوکشی خیابانی اراذلی چون شعبون بی مخ، پری بلنده و ... حضور فعال داشتند اما برای سازماندهی گروههای مختلف و تطمیع و جلب نظر آنان برادران رشیدیان (سیف الله، قدرت الله و اسدالله) نقش قابل توجهی ایفا کردند که این افراد با انگلیسیها کار میکردند.
برادران رشیدیان از جمله کسانی بودند که در تدارک و تهیهی مقدمات این کودتا و اجرای نقشههای بیگانگان و عوامل داخلی آنها دخالت داشتند. هر چند آنان افراد چندان شناخته شدهای نبودند و در مطبوعات زیاد از آنها نام برده نمیشد، اما در پیشبرد کودتا علیه دولت مصدق و سرنگونی دولت او نقش موثری ایفا کردند.
در کتاب «سقوط امپراتوری انگلیس و دولت دکتر مصدق» نوشته «برایان لیپینگ» به نحوهی سازماندهیِ نیروهای کودتا و نقش برادران رشیدیان اشاره شده است. وی در این باره مطرح میکند: «ترتیب اجرای کودتا به دسیسه انگلیس به دقت انجام شده بود. برخی از عملیاتها مانند تطمیع نمایندگان مجلس، پرداخت پول به سرکردگان گروهها، کشاندن آشوبگران به خیابانها و مقابله با تظاهرات خودجوش طرفداران مصدق، با موفقیت انجام گرفته بود. این عملیات گسترده توسط سه برادر سیف الله، قدرت الله و اسدالله صورت می گرفت.»
«جیمز بیل» محقق آمریکایی که ظاهرا با اسدالله رشیدیان، دوستی شخصی داشته، جایگاه برادران رشیدیان را در حوادث سال های 1330 تا 1332 چنین بیان میکند: «آنان نیز مانند پدرشان قبل از خودشان ارتباط محکمی با انگلیسها داشتند و در سالهای دهه 1940 با انگلیسها در ایران کار کرده بودند. برادر بزرگتر، سیف الله موسیقیدان و فیلسوف بود و مغز این گروه سه نفره به شمار می رفت. او شیفتهی تاریخ سیاسی بود. اسدالله سازماندهنده و مبارز سیاسی بود و مورد اعتماد شاه قرارداشت. در حالی که قدرت الله، بیشتر تاجر و مقاطعهکار بود... آنها در واقع حلقهی اصلی ارتباط بین انگلیس و آمریکا در این ماجرا بودند».
کرومیت روزلت نیز از دو برادر ایرانی با نام مستعار «برادران بوسکویه» یاد کرده و گفته بود این دو برادر بسیار لایق و فعال بودند و از نظر سازماندهی در گذشته شایستگی خود را ثابت کرده بودند و ما اطمینان داشتیم به کمک این برادران می توانیم بر جلب حمایت «بازار» حساب کنیم. روزولت در اینباره می نویسد: بالاخره دو ایرانی هم هستند که باید از ایشان هم یاد کنم. این دو هم اکنون قابلیت خود را در این مرحلهی مقدماتی عملیات نشان دادهاند. مطمئنم که در هفتههای آینده هم فوقالعاده باارزش خواهند بود. این دو برادرند و ما از آنها بعنوان برادران «بوسکو» یاد میکنیم. آنها خودشان سراغ ما آمدند مطلقاً بهصورت غیرمترقبه. ما هم بههر طریقی که میتوانستیم دربارهی آنها تحقیق کردیم. با این که آشکارا حاضر نشدهاند که از تجربهی گذشتهی خود و یا حتی از همکاران کنونی خود چیزی به ما بگویند اما ما از ایشان رضایت داریم. اینان هم اکنون قابلیت خود را در یک اقدام که ترجیح میدهم در این زمان از آن بحثی نکنم نشان دادهاند. اطمینان داریم که برای برانگیختن بازار بهحمایت از شاه، میتوانیم بهایشان متکی باشیم و این هم تنها علامتی است که مردم و ارتش بهآن نیازمندند.»
نکتهی کلیدی اما این است که دولت مصدق با اعتماد به آمریکاییها به عنوان یک قدرت موازنهای که مصدق به آن اعتقاد داشته است، خود عامل بروز حذف خود شده است. اسناد موجود نشان می دهد که دکتر مصدق از فعالیت پسران حبیب الله رشیدیان آگاهی کامل داشت و مدارک کافی دال بر روابط آنها با سفارت انگلیس و هم دستی با اشرف پهلوی در توطئه علیه دولت وی را اختیار داشت. البته مصدق به جای برخورد قاطع در مهر 1331 دستور بازداشت اسدالله رشیدیان را به اداره آگاهی داد و وزیر دادگستری در گزارشی، آنان را به «داشتن روابط با سفارت انگلیس و دادن اطلاعات به مامورین انگلیس» متهم کرد. ولی پرونده آنها مانند یک دعوای ساده به دادسرای تهران ارجاع داده میشود و بالاخره در اسفند 1331 دستور آزادی رشیدیان صادر شد. از این رو آنان به علاوه برادران بوسکو توانستند آزادانه به اقدامات ضد دولت و سازماندهیهای نیروهای انگلیس و آمریکا برای کودتا اقدام کنند.
کودتاگری آمریکا در کشورهای مختلف جهان
آمریکا به عنوان یک دولت کودتاگر در جهان شناخته میشود. موید این موضوع نیز سخنان معروف «ژان برتراند آریستاید» رئیس جمهور هائیتی است که اندکی پس از کودتای سال 2004 آمریکا در این کشور در میامی آمریکا طی سخنرانی خود یک سؤال و جواب جالب را مطرح کرد: «چرا تاکنون در واشنگتن کودتا شکل نگرفته است؟ چون در واشنگتن "سفارت آمریکا" وجود ندارد.»
کودتاهای آمریکا که لیستی از کودتاهای شکست خورده و موفق را تشکیل میدهد در کشورهای مختلف نزدیک به عدد 100 است. این کودتاها مسیر پیشرفت سیاسی و اقتصادی این کشورها را مسدود کرد و سد راه این پیشرفت نیز منافع آمریکاییها بوده است. اولین چیزی که در این کشورها با هر کودتایی از دست رفت امنیت ملی بود و پس از آن اکثرا حکومتهای خودکامه تحت نظر و سرسپرده آمریکا بیشتر منافع این کشور را تامین می کردند تا منافع مردم کشورهای مدنظر را بر سر کار می آمدند و امیدهای مردم هر روز بیشتر بر باد میرفت. بسیاری این نکتهی معروف سیاسی را مطرح میکنند که پیشرفت کشورهایی مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و ... به سبب استعمار و نفوذ در کشورهای مختلف بوده و آبادیهای این کشورها بر ویرانههای کشورهای دیگر بنا شده است.
علاوه بر هایئتی با کودتای آمریکاییها در کشورهای مختلف همینطور امید مردم گواتمالا (1954)، تایلند (1957)، لائوس (1958 تا 1960)، کونگو (1960)، ترکیه (1960، 1971 و 1980)، اکوادور (1961 و 1963)، ویتنام جنوبی (1963)، برزیل (1964)، جمهوری دومینیکن (1963)، آرژانتین (1963)، هوندوراس (1963 و 2009)، عراق (1963 و 2003)، بولیوی (1964، 1971 و 1980)، اندونزی (1965)، غنا (1966)، یونان (1967)، پاناما (1968 و 1989)، کامبوج (1970)، شیلی (1973)، بنگلادش (1975)، پاکستان (1977)، گرنادا (1983)، موریتانی (1984)، گینه (1984)، بورکینافاسو (1987)، پاراگوئه (1989)، هائیتی (1991 و 2004)، روسیه (1993)، اوگاندا (1996)، و لیبی (2011) بر باد رفت. این لیست شامل کودتاهای شکست خوردهی آمریکاییها نیست، که تعداد آنها هم در همین حدود است. کودتاهای منطقهی آفریقا و کشورهای دیگری که نقش آمریکا در آنها محتمل است اما هنوز به اثبات نرسیده است نیز در لیست بالا گنجانده نشدهاند.
طنز تلخ ماجرای کودتاهای آمریکایی این است که این کشور ادعا میکند که برای استقرار حکومت دموکراسی در جهان تلاش میکند اما تاریخ به روشنی گواه است که کودتاهای آمریکاییها به غیر از ایجاد موانع و چالشهای سخت در مسیر آزادیخواهی و پیشرفت ملتها و تحکیم قدرتهای دیکتاتور و وابسته به غرب ثمرهی دیگری نداشته است.