کجایند نواب ها؟
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، یکی از شخصیت هایی که از بدو اعلام موجودیت اسرائیل در سال 1327 شمسی، به دفاع از فلسطین پرداخت شهید سیدمجتبی نواب صفوی است. وی که در آن وقت جوانی سی و چندساله بود با سخنرانی و فراخوان عمومی، از 5 هزار نفر برای اعزام به سرزمین های اشغالی ثبت نام بعمل آورد.
سپس بهمراه جمعیت فدائیان اسلام بیانیه ای صادر کرد که پنج هزار نفر از فدائیان رشید اسلام عازم کمک به برادران فلسطینی هستند و با کمال شتاب از دولت ایران اجازه حرکت به سوی فلسطین را می خواهند و منتظر پاسخ سریع دولت می باشند و از دولت خواست تا امکان عزیمت داوطلبین را فراهم کند.
نواب با ابراهیم حکیمی نخست وزیر وقت ملاقات نمود و درخواست جدی فدائیان اسلام تأکید نمود. اما حکیمی در این دیدار پاسخ روشنی به او نداد و بررسی مسئله را به روزهای بعد موکول کرد. پیگیری ها و تلاشهای فدائیان اسلام نهایتاً بی نتیجه ماند و دولت خواسته آنان را اجابت نکرد.
آذر ۱۳۳۲ گروهی از دانشمندان و علمای اسلامی اجلاسی را تحت عنوان «مؤتمر اسلامی»، به منظور چاره جویی برای مقابلهبا تهاجمات اسرائیل و کمک به مردم فلسطین در اردن برگزار کردند. «جمعیت انقاذ فلسطین» و «مکتب الاسرارالمعراج» از شهید نواب صفوی برای شرکت در آن اجلاس دعوت به عمل آوردند.
نواب این موضوع را با برخی ازعلمای مطرح درمیان گذاشت و برخی از این علما، شرکت در این اجلاس را به عنوان تکلیف شرعی برعهده نواب گذاشتند. پس از دریافت دعوت نامه مؤتمر اسلامی، مجلس مشورتی در مسجد محمدیه سرچشمه تهران برپا شد که پس از موافقت اکثریت اعضای فدائیان اسلام، برای تأمین هزینه این سفر فیش هایی از سوی فدائیان اسلام به فروش رسید و مبلغ هشت هزار تومان جمع آوری شد. نواب صفوی در تاریخ ۱۱/۹/۱۳۳۲ به عراق سفر کرد و فردای آنروز به بیروت و از آنجا به بیت المقدس عزیمت نمود. شرکت نواب در این اجلاس بازتاب گسترده ای در سطح مطبوعات داخل ایران داشت.
در اولین جلسه مؤتمر اسلامی، نواب صفوی فرصت سخنرانی در حضور رؤسای ممالک، اندیشمندان و علمای اسلام را پیدا کرد. در حاشیه این اجلاس، اندیشمندان مسلمان و سران کشورها درخواست دیدار با وی را داشتند. او با سیدقطب اندیشمند مسلمان و برخی سران کشورها همچون ملک حسین اردنی دیدار کرد.
ایشان به قدری درخشیدند که مرد هفته شناخته شدند و در روزنامه های عربی عکس نواب و ملک حسین شاه اردن را چاپ کردند و نوشتند که ملک حسین تحت تأثیر سخنان نواب از سوار شدن برماشین ساخت انگلیس خودداری کرد. سیدقطب هم تحت تأثیر سخنان نواب گفته بود: «أنتَ هُنا فی قلبی».
در جلسه با ملک حسین گفت من تا کنون با پادشاهان ملاقات نکرده ام و از دیدن پادشاه خوشم نمی آید اما چون تو سید هستی، استخاره کردم خوب آمد. به شوخی گوش او را گرفت و گفت: پسر عموجان این انگلیسها خیلی خطرناکند. از تو انتظار دارم اراضی غصب شده فلسطین را از چنگال یهود غاصب آزاد سازی.
پس از کنفرانس نواب با هفتاد نفر برای بازدید بخش اشغالی قدس رفته بود یکباره عبایش را کناری انداخت و به حاضران گفت که باید برویم و درآن مسجدی که در منطقه اشغالی واقع است نماز بخوانیم و هر کس آماده شهادت است با ما بیاید. در حالیکه همه ترسیده بودند، او حرکت کرد و دیگران نیز با وجود آنکه سربازان اسرائیل دستها را بر روی ماشه گذاشته بودند به دنبال وی به راه افتادند و نماز را به امامت وی خواندند.
نواب در جواب احمد سوکارنو رئیس جمهور وقت اندونزی که پس از بازدید، از نواب پرسیده بود که چرا چنین کاری کردی و نزدیک بود ما را به کشتن دهی؟ گفته بود: «بردم تا شهیدتان کنم تا ملتهای مسلمان با کشته شدن نمایندگانشان، بیدار شوند.»
وی در دیداری که از دانشگاه عین الشمس قاهره داشت، یاسر عرفات که در آن هنگام دانشجو بود را مورد خطاب قرار می دهد که فلسطین زیر چکمه های صهیونیزم و آمریکا جان می دهد و تو می خواهی مهندس شوی؟
تو باید شرافتمندانه بجنگی و از سرزمینت دفاع کنی. یاسر عرفات، که بعنوان اولین مقام بلند پایه، پس از انقلاب اسلامی به ایران سفر نمود، در دیدار با حضرت امام خمینی (ره) خود این خاطره را تعریف و از شهید نواب به نیکی یاد کرد.
داود مدرسی یان