اگر پدری معتاد یا بیمسئولیت بود، احترام بگذاریم؟!
یکی دو روزی بیشتر به روزی که به نام «پدر» مزین شده، نمانده است. به مناسبت این روز قصد داریم از اهمیت نقش پدر در تربیت بچهها برایتان بگوییم. در سبک تربیت فرزند دینی، پدر واسطه امر خدا در خانواده است. چون مجرای رسیدن رزق از خدا به خانواده است. رفتاری که بچه نسبت به این رازق کنونی دارد، فردا نسبت به رازق اصلی خواهد داشت. فهم کودک در هفت سال اول از طریق حواس و تجارب عینی هست. خدا را نمیشناسد، اما پدر را میبیند. لذا پدر را رازق میداند. پس یکی از مهمترین وظایف پدر این است که اعتماد به رازق را در بچه نهادینه کند. اگر قولی میدهد، وفا کند. کودک را برای رزق دادن، اذیت نکند. منت نگذارد و کرامت و شخصیت کودک را حفظ کند.
چون بچهای که طبیعتش عزت و کمال داشته باشد، فطرتش فرصت بروز و رشد خواهد داشت. اما بچهای که به پدر اعتماد نکند، ایمان و توکل قویای به خدا نخواهد داشت. در این گزارش میخواهیم از اهمیت نقش پدر در رشد و تربیت فرزند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، صحبت کنیم.
مسئولیت کج رفتن و راست رفتن بچه، سلامت یا عدم سلامت روح و جسم بچه با پدر است.
* این مسئولیت سنگین بر دوشهای مردانه آقای پدر است
اسلام برای مرد در خانه و خانواده حدود زیادی معین کرده است. یکی از وظایف مهم مرد، ولایتش نسبت به فرزند است. این ولایت، امتیاز خاصی محسوب نمیشود، بلکه فقط برای پدر مسئولیت میآورد و پدر در قیامت بابت این ولایت مورد سؤال قرار میگیرد. این بدین معناست که مسئولیت کج رفتن و راست رفتن بچه، سلامت یا عدم سلامت روح و جسم بچه با پدر هست و اسلام این بار سنگین را از دوش زنانه مادر برداشته است. اما آیا پدر میتواند هر چیزی را به اسم ولایت از فرزندش بخواهد؟
زهرا موحدی نیا فعال فضای مجازی در حوزه زن، خانواده و فرزندپروری در این باره میگوید: «پدر باید بداند که این ولایتش باید در راستای ولایت خداوند باشد، یعنی مرد نمیتواند این عنوان ولایت را از دین بگیرد، اما نظام نفسانیات خود را بر فرزند حاکم کند، پدر نمیتواند امری خارج از ولایت خدا از فرزندش بخواهد یا به اسم ولایت، رفتاری خارج از سبک زندگی دینی با بچه کند. ظلم کند، واکنشهای نفسانی نشان بدهد، کم بگذارد.»
یک مادر عاقل و آگاه به پدر سرکوفت نمیزند.
*اگر پدر معتاد یا بیمسئولیت بود، باز هم باید احترام بگذاریم؟
ولایت پدر در عمل خیلی سخت است. این سختی اما باید یک اجری هم داشته باشد که آن حفظ حرمت پدر است که باید در خانه حفظ شود. اما فرض کنیم پدر خانه، یک معتاد، بیکار، بیمسئولیت باشد یا شخصیت مطلوبی نباشد، در این صورت بچه کوچک که خودش این را نمیفهمد، پس چطور باید حرمت او را حفظ کرد؟
فعال حوزه زن، خانواده و فرزند پروری میگوید: « در اینجا یک مادر عاقل، آگاه و دلسوز حرمت حفظ میکند و با عزت نفس و آگاهی نه از سر بدبختی و مرد ذلیلی، احترام میگذارد و جلوی بچهها به این پدر سرکوفت نمیزند، تحقیرش نمیکند. برعکس وقتی پدر در خانه نیست به بچهها از او به خوبی میگوید و جلوی بچهها خوبیها پدرشان را بزرگ میکند. اولین اثر این کار این است که ممکن هست مرد از این حد کرامت و احترام، به خودش بیاید و اصلاح شود. اما اگر این اتفاق نیوفتاد و از قبل هم بدتر شد، بچه بزرگتر میشود و میفهمد پدرش چه کسی هست و چه کار کرده است. اما از از رفتار مادر این را یاد میگیرد که میشود در بدترین آدمها هم خوبیها را دید و بزرگ کرد و تحسین کرد. همچنین نهایتِ ادب، کرامت و تکریم و احترام به تمام کائنات ولو موجودات پست، حفظ حریم ها، حفظ حدود را یاد میگیرد.»
با این اوضاف مادر با حرمتی که به مرد ناکامل خود میگذارد به فرزندش میفهماند که وقتی من به این آدم آنقدر احترام گذاشتم، تو به خوبترها چطور باید احترام بگذاری! و بالاتر، نسبت به خدا چطور باید باشی. پدر در این خانواده شکستخورده است، اما مادر کاری کرد که چندسال بعد فرزندش مثل پدرش نشود. اما اگر مادر روشش چیزی جز این باشد، بچهها در محیطی پر از تنش، تحقیر، توهین، تلخی و تلاطم بزرگ میشوند و چه محصولی از این خانواده تحویل جامعه میشود؟!
ی
*بچه باید هفت سال اول «امیری» کند/تأمین عاطفی مادر، مهمترین وظیفه تربیتی پدر!
موحدی نیا میگوید: « وظیفه بعدی پدر در تربیت فرزند، ایجاد استقلال در کودک است، استقلال نه فقط در معنای امور روزمره بلکه به معنای والای خودش است. هرچه ترس و وحشت کودک از اطرافیان بیشتر باشد، بروز استقلال و پدیدار شدن «خود» در کودک به مشکل برمیخورد. پس پدر حق ندارد بچه را در عین حفظ ابهت و حرمت از خودش بترساند. از طرفی پدر باید به بچه بفهماند از دیگران هم نباید بترسد. پدر نباید بچه را جلوی دیگران تحقیر کند، بلکه باید او را بالا ببرد و اجازه دهد بچه هفت سال اول «امیری» کند، تا جرئت بروز خود در آینده برایش شکل بگیرد و اما شاید مهمترین وظیفه تربیتی پدر چیزی نیست جز تأمین عاطفی مادر.»
پدرها خیلی کمتر از مادرها با بچهها ارتباط دارند و مسئولیت مستقیم تربیت بچه با مادر است، پدر با پر کردن ذخایر عاطفی مادر، زمینه پر شدن ذخایر عاطفی بچهها را ایجاد میکند. با تکریم همسر، زمینه تکریم فرزند را فراهم میکند، با احترام به بانوی خانه، موجب احترام و شخصیت دادن به بچهها میشود. آگاهی آقا از نیازهای بانو، و تأمین حداکثری این نیازها، زمینه ایجاد ثبات و آرامش در خانه است. البته بچه هم نباشد، زن و شوهر چنین وظیفهای نسبت به هم دارند، اما بحث ما درمورد تربیت فرزند است.
وظیفه دیگر پدر، تأمین مادی خانواده است. شاید بدیهی به نظر بیاید؛ اما در تربیت فرزند خیلی کلیدی است، چون یک پدر با آوردن «رزق حلالِ طَیّبِ مفیدِ مناسب» به خانه ، وجود بچهها را با طیبات رشد میدهد. اساس زندگی فرد با رزقهایی که به او می رسد شکل میگیرد، که البته رزق دو نوع مادی و معنوی هست و بحثش مفصل است که در گزارشهای بعدی به آن میپردازیم.