چرا غرب از پرتابهای ماهوارهبرهای ایرانی تا این اندازه ناراحت میشود؟
آنچه میخوانید تحلیل و بررسی علل صدور بیانیه تروئیکای اروپا علیه پرتاب ماهواره ثریا از دیدگاه روزنامه قدس است:
سال ۱۹۵۷ میلادی یعنی دقیقاً همان سالی که محمدرضا شاه با تأیید آیزنهاور و راهنماییهای نیکسون، ساواک را تأسیس کرد، شوروی به رهبری نیکیتا خروشچف کمونیست، اولین ماهواره خود را به فضا فرستاد. ماهوارهای که اسم آن اسپوتنیک یک بود و به مدار نزدیک زمین پرتاب شد.
پرتاب اسپوتنیک یک، آغازگر عصر فضا و مسابقه فضایی بود. آن هم در زمانی که شاه ایران، سرخوش از کودتای ۲۸مرداد۳۲ مشغول تحکیم پایههای دیکتاتوری خود تحت نظر نیکسون بود.
پرتاب ماهواره توسط روسها آن هم در نخستین سالهای جنگ سرد، بیش از هرچیز در دو حوزه مسکو را از واشنگتن پیش انداخت؛ حوزه سیاسی و از آن مهمتر حوزه علمی. نگاه به فضا از همان ابتدا با همین چاشنی برتریطلبی علمی و سیاسی شکل گرفت. اگرچه اسپوتنیک روسها تنها ۲۲ روز در مدار نزدیک زمین دوام آورد، اما حالا و در مدت ۶۶ سال گذشته حدود ۸ هزار و ۹۰۰ ماهواره متعلق به بیش از ۴۰ کشور به وسیله ۱۰ ملت به فضا پرتاب شدهاند. در همه این پرتابها سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس (موسوم به تروئیکای اروپا) ساکت بودهاند، مگر پرتابهایی که توسط ایران انجام شده است! باورتان میشود؟
این سه کشور روز گذشته هم دوباره نسبت به پرتاب ماهواره ثریا توسط ماهوارهبر قائم ۱۰۰ واکنش نشان دادند و آن را «به شدت» محکوم کردند. همین حالا که شما دارید این متن را مطالعه میکنید، حدود یکهزار و ۹۰۰ ماهواره غیرایرانی در جو زمین یا بقیه نقاط کیهان در حال چرخش هستند، اما هیچکدام از این ماهوارهها، اروپاییها را اذیت نکرده است جز «ثریا»ی ما.
تروئیکا در بیانیه خود این نوع پرتاب موشکها را امکانی برای ایران به منظور آزمایش و تکمیل فناوریهای مرتبط با ساخت و توسعه موشکهای بالستیک دانسته و بر تهدیدآمیز بودن برای امنیت منطقه و جامعه بینالمللی تأکید کرده است!
البته ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان جواب خوبی به این سه کشور داده و گفته است: «منتظر نظرات برخی کشورها برای استفاده از فناوریهای صلحآمیز نخواهیم بود، باوجود برخی تفاسیر خودسرانه برخاسته از تمایلات یکجانبهگرایانه برخی طرفها، وفق مقررات بینالمللی، محدودیتی در خصوص فعالیتهای علمی و کاربردی جمهوری اسلامی ایران در حوزه تحقیقات فضایی وجود ندارد».
اما سؤال اینجاست که حقیقتاً غرب چرا از پرتابهای ماهوارهبرهای ایرانی تا این اندازه ناراحت میشود؟ اگر واقعاً آنچنان که آنها ادعا میکنند دعوای اصلی موشکهای ایرانی است، روسیه و چین که به طریق اولی باید مورد انتقاد غربیها واقع شوند.
نه شرقی، نه غربی حتی در دانش
وقتی به لیست کشورهایی که تاکنون توانستهاند خودشان ماهواره به فضا پرتاب کنند، نگاهی بیندازیم متوجه میشویم تنها کشوری که بدون تکیه به شرق و غرب اقدام به پرتاب ماهواره کرده، ایران است. روسیه (۱۹۵۷)، ایالات متحده آمریکا (۱۹۵۸)، فرانسه (۱۹۶۵)، ژاپن (۱۹۷۰)، چین (۱۹۷۰)، بریتانیا (۱۹۷۱)، هند (۱۹۸۰)، ایران (۲۰۰۹)، کره شمالی (۲۰۱۲)، کره جنوبی (۲۰۱۳) و نیوزیلند (۲۰۱۸) کشورهایی هستند که تاکنون توانستهاند نخستین پرتاب ماهواره توسط تجهیزات ساخت خودشان را انجام دهند. رژیم صهیونیستی (۱۹۸۸)، نخستین پرتاب ماهوارهای خود را انجام داد. در این فهرست بهوضوح پیداست تنها ایران بیرون از دایره شرق و غرب است و همین، اولین دلیل اذیتشدن اروپاییهاست.
لبه دانش در دسترس ایران
عالم کواکب و ستارهها همیشه دست نیافتنی بوده است. عیوق و ثریا، همواره نماد آرزومندی شعرا و دانشمندان بشری بوده است. بهتبع همین، دانش فضا، دانش سختی است. به این راحتیها نمیشود به این دانش دست پیدا کرد. به ویژه پس از عصر روشنگری، سرچشمه دانش غرب بوده است. حتی کمونیسم هم از دل لیبرالیسم غربی بیرون آمد. حالا برای غرب سخت است که ملتی بخواهد بدون زانوزدن در محضر او و بدون التماس کردن به او به مرزهای دانش برسد. تنها ماهوارهبرهای ایرانی نیستند که غرب را ناراحت کردهاند. غربیها از لیزرهای ایرانی هم ناراحتند، دانش پزشکی و سانتریفیوژهای آزمایشگاهی ما را هم تحریم کردهاند. غرب حتی نرمافزار طراحی و عکسبرداری هم به ما نمیدهد، چه برسد به ابزار صنعتی. طبیعتاً برای چنین تفکری سخت است که ملتی مستقل باشد. مگر میشود؟ لیبرالیسم ادعا دارد پایان تاریخ را رقم زده است. حالا یک ملت علم استقلال بلند کرده است و با مطرح کردن حرفهای تازه از صفر شروع کرده و در فاصله ۳۰سال، نخستین پرتاب ماهواره را هم انجام داده است؛ بنابراین غرب اگر بیانیه مخالفت ندهد، باید تعجب کرد.
وقتی ما را با خودشان مقایسه میکنند
غرب و مشخصاً اروپا مهد پزتیویسم است. فلاسفه غربی که حتی خدا را هم حذف کردهاند و بهجز بشر و امیال او هیچچیز باقی نگذاشتهاند، همه را با خودشان مقایسه میکنند. میبینند خودشان بهتنهایی توانستهاند انواع و اقسام بلایا را بر سر زمین و مردمش بیاورند، در نتیجه تصور میکنند ایران هم همین رویکرد را دارد و از هر دانشی، بخش منفی و نامطلوب آن را میخواهد. بهخودشان که نگاه میکنند، میبینند موشک را تنها برای کشتن مردم و سوار کردن کلاهک هستهای میخواهند؛ درنتیجه نسبت به هر موشک دیگری در هر کجای جهان نگرانند. فهرست چند کشور دارای کلاهک هستهای و تعداد کلاهکهایشان را ببینید: ایالات متحده آمریکا (۷۱۸۵)، روسیه (۱۴۹۰)، فرانسه (۲۹۰)، انگلیس (۲۱۵)، چین (۳۵۰) و رژیم صهیونیستی (۹۰). حالا همینها که خودشان بزرگترین و مخربترین زرادخانههای جهان را دارند، نگران برهم خوردن امنیت منطقه توسط ایران هستند.
ورود ایران به زنجیره تأمین
سردار جعفرآبادی، فرمانده فضایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران پس از پرتاب قائم ۱۰۰ بهصراحت اعلام کرد این نیرو آمادگی دارد ماهوارههای کشورهای همسایه را هم در مدار قرار دهد. تصور کنید کشوری که تا همین چهاردهه پیش حتی سیم خاردارش را از خارج وارد میکرد و همان را هم به او نمیدادند، حالا میخواهد برای کشورهای دیگر ماهواره هم پرتاب کند. نگفته پیداست این موضوع چقدر میتواند فشارهای اقتصادی که از سوی غرب به ایران وارد میشود را تعدیل کند. بهویژه که الگوی تولید تکنولوژیک ایران مبتنی بر استفاده بهینه از امکانات و کاهش هزینه تولید است. این مسئله وقتی غرب را بیشتر نگران میکند که میبیند ابزارهای صنعتی تسلیحاتی ایران در اوکراین و غرب آفریقا موفق بوده و حتی در شرق آسیا هم از روی آنها کپی میشود. ناراحتی غرب وقتی بیشتر میشود که میبیند جوانان ایرانی کمترین توجهی به تهدیدها و تطمیعهای او ندارند و گویا نگاهی ایدئولوژیک به ماجرای دانش فضایی پیدا کردهاند.
ایده ایران خطرناک است
اما شاید سختترین بخش ماجرا برای غرب آنجایی است که میدانند ایران در مسیر تبدیل شدن به قدرت منطقهای است و اگر این اتفاق بیفتد ایده ایران جذاب میشود. همین حالا هم میبینیم که ملت عرب در منطقه، حمایتهای ایران از فلسطین برایشان جالب شده و بهدنبال پاسخ آن میگردند. یا در خبرها دیدیم که هفته گذشته «علی زین» نخستوزیر استقلال نیجر در اولین سفر خارجی خود به ایران آمده و با مقامات ما دیدار کرده است. مقاومت یمن با تأسی به الگوی انقلاب اسلامی دوباره قدرت گرفته و در راه بازپسگیری استقلال کامل این پهنه است. حزبالله لبنان و مقاومت فلسطین در آستانه اخراج کامل رژیم اسرائیل از منطقه هستند. اگر همه اینها تصمیم بگیرند در حوزه علمی هم به ایران تأسی کنند، چه؟ آن موقع استیلا و برتری غرب کجا میرود؟ بهویژه اینکه برعکس غرب، ملت ایران زکات دانش را نشر آن میداند و آسایش همسایه را بر آرامش خود ترجیح میدهد. اگر چنین شود آیا غرب همچنان میتواند داعیه تمدنی داشته باشد؟ اینجاست که میگوییم غرب، ایده ایران را خطرناک میداند و تا جایی که امکان داشته باشد، علیه آن اقدام خواهد کرد.