۱۲ بهمن ۱۳۵۷/ روزی تاریخی که تکراری نمیشود
تاريخ بزرگ و باستانی ایران روزهای حساس و مهم زیادی رو به خود دیده است. از دوران باستان ایران زمین تا دوران رشد ایران در حکومتهای صفویه و پس از آن در دوران قاجار و پهلوی و حتی تا به امروز، لحظهها و تاریخهای مهمی را این ملت و کشور مهم در جهان به خود دیده اند.
در بین تمام این تاریخهای مهم ایران، اما روزهایی هستند که مبدا و شروعی برای یک حرکت بزرگ تعریف میشوند حرکتی که آغاز کننده قسمتی از تاریخ خواهد بود و به خودی خود ارزشی ورای یک روز عادی و یک تاریخ مشخص را برای یک ملت خواهند داشت.
شاید، آغاز جنگ تحمیلی، تاریخ فرار محمد رضا پهلوی از ایران، سالروز شهادت شهید رجایی و شهید بهشتی و یا بستن قرار دادهای بزرگ بین المللی از این قبیل تاریخها باشند، اما تاریخی وجود دارد که یک کشور را به قبل و بعد از خود تقسیم میکند.
۱۲ بهمن روز بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از ۱۴ سال از همان روزهای مهم است. روزی که دیگر تکرار نمیشود و تکراری ندارد.
امام خمینی (ره) از سیزده آبان سال ۱۳۴۲ تا دوازده بهمن سال ۱۳۵۷، یعنی حدود چهارده سال در تبعید به سر برد و در سال ۱۳۴۳ ابتدا به ترکیه و پس از مدتی به عراق تبعید شد و اوقات پایانی دوری از وطن را در فرانسه و در دهکدهای به نام نوفل لوشاتو گذراند.
پس از خروج شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷، امام در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاریهای جهان اعلام کردند: «خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی میباشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی را به ملت تبریک میگویم.» همچنین ایشان اعلام کردند که در اولین فرصت به ایران باز میگردند.
در حالی که یاران حضرت امام و مبارزان مذهبی، با وجود تمام نگرانیها در تدارک برگزاری مراسم استقبال باشکوهی از امام بودند، اعلام خبر تصمیم امام برای آمدن، مسئولان و سردمداران رژیم پهلوی را سخت به تکاپو انداخت. آنان که به شدت از تظاهرات خیابانی مردم بر ضد رژیم پهلوی هراسناک شده بودند، ورود امام را به کشور، پایانی بر تمام امیدهایشان میپنداشتند و یقین داشتند که در این صورت، طومار سلطنت پهلوی برچیده خواهد شد.
بنابراین، درصدد مقابله با ورود امام به کشور یا مانع تراشی در برابر تصمیم امام برآمدند. بختیار در مقام نخست وزیری، نقشههای گوناگونی در سر میپروراند که انفجار هواپیمای امام یا منحرف کردن مسیر هواپیمای حامل امام و سپس دستگیری ایشان از آن جمله بود که هیچ یک عملی نشد. تیر آخر او، بستن فرودگاهها به روی هواپیمای امام بود. در حالی که قرار بود پرواز انقلاب در روز ششم بهمن، امام خمینی رحمه الله را از فرانسه به ایران بیاورد، سازمان هواپیمایی کشور اعلام کرد که به علت بدی هوا و نبود دید کافی، همه پروازها لغو شده است.
در پی تحصنها و تظاهرات مردم در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها، دولت بختیار عقب نشینی کرد. بختیار در نهم بهمن ماه اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد امروز باز خواهد شد و هیچ ممانعتی برای ورود امام به کشور وجود ندارد. هیئت دولت در دهم بهمن اعلام کرد که ورود هواپیمای حامل امام به فرودگاه مهرآباد تهران بدون اشکال است. با اعلام این خبر، کمیته استقبال از امام در پیامی اعلام کرد که امام خمینی رحمه الله در ساعت نه صبح دوازده بهمن در تهران خواهد بود.
پنج شنبه سردی در زمستان ۵۷ بود. تعطیلی خاصی در کشور اعلام نشده بود، اما رسما شهر تعطیل بود. دانش آموزان به مدرسه نرفته بودند و ادارات و سایر مراکز خدمات رسانی در کشور تقریبا تعطیل بودند.
هواپیمای جمبوجت ۷۴۷ ایر فرانس ساعت ۵:۳۰ دقیقه از فرودگاه شارل دوگل فرانسه به مقصد فرودگاه مهرآباد تهران پرواز کرد و در ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه صبح ۱۲ بهمن به زمین نشست. ساعت و تاریخی که بعد از آن روز برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.
تعداد زیادی از خبرنگارها به همراه عدهای از مسئولین استقبال از امام، خود را به نزدیکی هواپیما رساندند و امام در همان ورود با جمعیتی فراوان مواجه شد، خبرنگاران و عکاسها هر کدام به هر نحوی که بلد بودند قصد داشتند از لحظه ورود امام به کشور و پیاده شدن ایشان از هواپیما عکس و خبری تهیه کنند. آنها میدانستند که این عکسها جای ویژهای در دوران کاری آنها دارد. عکسهایی که تاریخی هستند و برای همیشه جاودان خواهند شد.
سرانجام امام خمینی (ره) با همراهی ژرژان باتاواش کمک خلبان آن پرواز فرانسوی و در میان جمع عظیمی از خبرنگاران و عکاسها از هواپیما پیاده شدند. با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. آنچه که از تصاویر تلویزیونی آن وقت مشخص شده آن است که سکوت سنگینی در ابتدا سالن را فرا گرفت و پس از آن همهمه افراد حاضر در فرودگاه مهرآباد سالن را پر کرد.
امام خمینی در بدو ورود به کشور و پس از استقبال به عمل آمده مطلب مهمی را بیان کردند. مطلبی که یک کلید واژه داشت و آن هم وحدت بود. امام در سخنان خود در این باره فرمودند: ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیتهای مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمیه، وحدت روحانی و جناح سیاسی. ما باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه، رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم.
امام خمینی، طبق برنامهای که از قبل تنظیم شده عازم بهشت زهرا شد و در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که محل خاکسپاری شهدای انقلاب اسلامی بود، شد. البته حضور امام در بهشت زهرا به همین راحتی نبود.
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران
تقریبا از ساعت شش صبح، خیابانها سرشار از جمعیت بود. میلیونها نفر در دو طرف خیابانها در مسیر امام خمینی (ره) ایستاده بودند و پنجاه هزار نیروی انتظامی مردمی مشغول منظم کردن آنها بودند.
در مسیر بهشت زهرا، دریایی از انسانها موج میزد و اتومبیل به آرامی در سیل جمعیت میتوانست حرکت کند. جمعیت استقبالکننده در طول ۳۳ کیلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا را بین ۵ تا ۸ میلیون نفر یعنی بیش از جمعیت آن روز تهران تخمین زدند.
صدها هزار نفر از شهرهای مختلف کشور به تهران آمده بودند تا در این مراسم باشکوه شرکت کنند. امام در بهشت زهرا، در جایی که هزاران شهید انقلاب آرمیده بودند و در میان انبوه جمعیت سخنان مهمی ایراد فرمودند. ایشان در این سخنرانی که یکی از پرجمعیتترین اجتماعات تاریخ بود، غیرقانونی بودن رژیم سلطنت پهلوی را با استدلال مطرح و خطوط آینده انقلاب و دولت اسلامی را ترسیم کردند.
بخشی از سخنان امام خمینی (ره) در بهشت زهرا
این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان میگفتند که این سلطنت را ما نمیخواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حال هم میگویند که ما این وکلا را غیرقانونی میدانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی میدانیم، این دولت را غیرقانونی میدانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیرقانونی هستند، میشود که قانونی باشد؟ ما میگوییم که شما غیرقانونی هستید باید بروید. ما اعلام میکنیم که الان دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی میکند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که میگوید من قانونی هستم؟ این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را میدهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سؤال میکنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید؟ حتماً بدانید که جواب آنها منفی است؛ بنابراین آیا یک ملتی که فریاد میکند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان بر خلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد.
من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را میتواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را میتوانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمیتوانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما میخواهیم زراعت را، دهقانها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما میخواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده امریکاست بیاوریم.
به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم
من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبول ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارند، فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که میآورند توی خیابان ها. از خودشان هست این اشرار، فریاد هم میکنند، از این حرفها هم میزنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). میگوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمیشود.
من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که میکنم این است که ما میخواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت میکشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، میخواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمیخواهید؟ شما نمیخواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر! شما نمیخواهید مستقل باشید، شما میخواهید نوکر باشید؟
ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد
من به شما نصیحت میکنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت میگوید بگوید، ما باید مستقل باشیم، ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد، شما هم بیایید، ما برای خاطر شما این حرف را میزنیم، شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید «ما میخواهیم مستقل باشیم، ما نمیخواهیم این مستشارها باشند.» ما که این حرف را میزنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوانهای ما را بریزند که چرا میگویید من باید مستقل باشم؟! ما میخواهیم تو آقا باشی.
حالا، اما ۴۵ سال از آن روز گذشته و به نوعی ۱۲ بهمن و آن سخنرانی بزرگ امام خمینی (ره) در بهشت زهرا را میتوان مقدمه کتاب خوشنقش انقلاب اسلامی دانست. مقدمهای که ۲۲ بهمن سرآغاز حک شدن نقش آن بر تاریخ ایران اسلامی است.