اقتضائات و الزامات عدالت خواهی و مطالبه گری
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در جامعه اسلامی ما برخیها تحت عنوان رسانهای عدالتخواه و مطالبه گر هر ضعفی را بر سر حاکمیت میکوبند و حاکمیت را عامل فقر و فساد میدانند. برخی هم هستند گمنام و بی نشان با درک وظیفه اجتماعی خود در ایجاد عدالت به شناسایی نیازمندان میپردازند و در کنار نهادهای حاکمیتی و دستگاههای اجرایی حمایت از محرومان مانند کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، سازمان بهزیستی و... سعی در رفع فقر در جامعه دارند.
تهیه و توزیع بستههای معیشتی، تامین هزینه ازدواج، جهیزیه، هزینههای درمان، برگزاری اردوهای جهادی، تشکیل موسسات خیریه و ... هیچ کدام به دستور حاکمیت ایجاد نشده، اما دینداری و تقوا این افراد را برای برپا داشتن چنین فعالیتهایی بسیج کرده است.
این افراد مطمئنا در مسیر محرومیت زدایی و مبارزه با فقر در دست اندازهای بروکراتیک اداری با مشکلاتی هم مواجهه شده اند، اما هیچگاه اقدام خود را به حذف این موانع منوط نکرده اند و با جدیت از این موانع عبور کرده اند. وقتی کسی پیچیدگیهای حمکرانی را درک کند، میفهمد که رفاه صد در صدی در هیچ یک از نظامهای اقتصادی و سیاسی دنیا قابل تحقق نیست. کسی که پیچیدگیهای حکمرانی را فهم میکند میداند که حتی اگر یک معصوم در راس یک جامعه اسلامی باشد وظیفه و تکلیف از افراد آن جامعه ساقط نمیشود و آنان نیز در فقر زدایی و رسیدگی به مستمندان تکلیف دارند.
حکومت اسلامی یکی از وظایف ذاتی اش ایجاد رفاه و عدالت است. حکومت اسلامی وظیفه دارد با ایجاد امنیت اقتصادی جامعه را برای عبد شدن و عبادت کردن به آرامش برساند و دغدغههای اقتصادی را از ذهن مردم بزداید. نظام اسلامی وظیفه دارد با توزیع فرصتها زمینه توزیع ثروت را فراهم کند. اما همه اینها تکلیف مردم را ساقط نمیکند. مردم در جامعه اسلامی موظفند هم مطالبه عدالت کنند و هم در تحقق بخشیدن به عدالت مجاهده کنند.
انصاف حکم میکند ضعفها و قوتهای نظام اسلامی را در کنار هم ببینیم. با بزرگنمایی ضعفها جامعه را به سمت سرخوردگی و یاس فرو نبریم و با اغراق در توانمندیها ضعفها را کوچک نشماریم. بی شک نادیده گرفتن کاستیها و انکار آن مانع رشد و پیشرفت میشود. برای به حرکت در آوردن چرخهای پیشرفت باید موانع را برطرف کرد و یک مسیر هموار را برگزید.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کونوا قَوّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ. ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
آیه ۸ سوره مائده بر ضرورت رعایت عدالت در حق کسانی است که با آنها دشمنی داریم. این آیه ما را به رعایت عدالت در حق آنان نیز توصیه میکند و آن را نشانه پرهیزگاری و دوری از معصیت خدا معرفی میکند.
در نظام اسلامی ما حتی در بد بینانهترین حالت هم نمیتوان وجود قضات پاکدست، پلیس و کارمند و کارگر درستکار را انکار کرد. در خوشبینانهترین حالت هم نمیتواند وجود قضات فاسد، کارگزاران خائن و کارمندان اهل رشوه و پارتی بازی را انکار کرد.
آن که پیچیدگیهای حکمرانی و ظرافتهای سیاست و مدیریت را فهم میکند در هر جامعهای که باشد هم وظیفه دینی خود را انجام میدهد و در نظام عادل هم خود را بی مسئولیت نمیداند. اما آن فرد بی بصیرتی که بدون درک اقتضائات و پیچیدگیهای حکمرانی فقط ضعف را میبینید در نظام عادل اهل نق زدن و انتقاد است، ولی در نظام فاسد رای بر تقیه و خویشتنداری میدهد.
علی (ع) چه قبل از حکومت و چه بعد از حکومت عدالتخواه بود. پیامبر چه پیش از بعثت و چه بعد از بعثت امین و عدالتخواه بود. امام خمینی (ره) چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب مبارز، مجاهد و قیام کننده برای عدالت بود.
آنان که علیه فساد سیستماتیک حکومت عثمان شوریدند چه شد که عدالت محوری دولت امیر المومنین (ع) را نتوانستند تحمل کنند و علیه دولت عدالت به اسم عدالت خواهی و مطالبه حق قیام مسلحانه و جنایتکارانه کردند.
مجاهدین خلقی که دم از خلق میزدند، فدایییان خلقی که دم از حقوق مردم و عدالت میزدند علیه خلق مومن به اسلام و انقلاب دیدیم که چه جنایتهایی کردند. "جیش العدل هایی" را دیده ایم که سپاه و لشکر ظلم بودند و مردم بی گناه را چگونه قتل عام کردند.
انصاف، حق بینی و عدالت خواهی تکلیف مدارانه معیار دارد، التزام دارد و پاسخگوی به درگاه الهی است.
در زمانهای که تمام ظالمین عالم نظام اسلامی ما را میکوبند و این عدالت خواهی حداقلی (منظور از حداقلی این است که جز آن امام منتظر هیچ کسی نمیتواند ادعا کند که توان تحقق بخشیدن به عدالت حداکثری را دارد.) آن را نمیتوانند تحمل کنند. بدا به حال آنان که خود را در جبهه مخالفان این نظام قرار میدهند و با استمداد و استمساک به متشابهات محکمات را زیر سوال میبرند.
خواندن این بیانات رهبر معظم که در دیدار مسؤولان کمیته امداد امام خمینی (ره) در ۱۳۷۰/۱۲/۱۴ به پیوست این یادداشت به کاربران و مخاطبان عزیز توصیه میشود:
در برنامههای اقتصادی دولت، آن نقطه ضعفی که خیلی زود به چشم انسان میآید، این است که از لحظهی شروع مقدمات، تا وقتی که دولت بخواهد به نتایج مورد نظر خودش برسد، در اواسط کار، به ضعفای جامعه خیلی سخت میگذرد؛ این کاملاً محسوس است. اگرچه الان وفور هست، اما وفور همراه با گرانی است. تا وقتی که سیاستهای اقتصادی دولت به ثمر برسد و عرضه و تقاضا به نقطهی تعادل نزدیک شود و همه بتوانند به نحو صحیحی از تولیدات استفاده کنند، شاید فاصلهیی وجود داشته باشد. در این بین راه، آن قشرهایی که علیالعجاله صدمه میخورند، قشرهای ضعیف و افراد کمدرآمدند؛ که متأسفانه تعدادشان هم زیاد است. الان وقتی میخواهند اسم اقشار کمدرآمد را بیاورند، قشر کارمندان و کارگران را مطرح میکنند -که واقعاً هم ضعیف هستند-، اما انسان وقتی به متن جامعه میرود، میبیند که در خود تهران و شهرهای بزرگ -حالا چه برسد به جاهای دوردست- انصافاً افراد ضعیف زیادند؛ کسبهی ضعیف، دستفروشان، مشتغلان به مشاغل کماهمیت و احیاناً کاذب، خانوادههای پُرجمعیت و کمدرآمد، و محرومیتهای بسیار بالا؛ واقعاً اینها در جامعهی ما وجود دارد و همهی اینها برخلاف مقاصد انقلاب است؛ اصلاً انقلاب برای این بود که اینها برداشته و برافکنده بشود. من میدانم که برای رسیدن به آن مقصود، راههای طولانیای را باید طی کرد.
پس از تشکیل حکومت حقهی نبی اکرم (صلّیاللهعلیهواله) و حتّی سالها بعد از آن بزرگوار -که تا حدود زیادی همان خط و همان طریق در خطوط بارز جامعه رعایت میشد- هنوز در جامعه افراد ضعیف و فقیر دیده میشدند؛ امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) را مشاهده میکنیم که به خانهی ایتام و فقرا میرفتند؛ کسانی که بچههاشان شب شام نداشتند و مادر با آب گرمی که روی چراغ گذاشته بود، آنها را سرگرم میکرد! این حوادث مربوط به چه سالهایی است؟ چهقدر از انقلاب پیامبر گذشته بود؟ نزدیک به چهل سال از هجرت پیامبر گذشته بود و این حوادث اتفاق افتاده بود. البته روال، درست و صحیح است؛ حرکت، حرکت خوبی است؛ اما تا این حرکت به زوایا شمول پیدا کند و زوایا را بپوشاند، انسان واقعاً باید راهی طولانی را طی کند. حالا در این راه طولانی چه باید کرد؟ اگر ما بخواهیم جامد و یکسونگر و بی انعطاف فکر کنیم، باید بگوییم که برنامهها بایستی این شمول را پیدا کنند و همهی نقاط محروم را بپوشانند؛ و اگر دیدیم برنامهیی علیالعجاله نپوشانده، آن برنامه را محکوم کنیم! به نظر ما، این جمود و بی انعطافی است؛ اسلام برای این مورد حکم دارد: صدقه، احسان، انفاق. این انفاقی که در اسلام هست، اعم از انفاق واجب -که مالیات نام دارد- و انفاقات مستحب است. انفاق واجب، یعنی آن چیزی که در تنظیم سیستم مالی شرکت میکند. اگر این انفاق کافی بود، انفاق مستحب، کمک به همسایه، صلهی رحم، کمک به ایتام و کمک به سائل دیگر چه بود؟
ما دیده بودیم که بعضی از روشنفکران قبل از پیروزی انقلاب می گفتند چرا به سائل کمک میکنید! حتّی بعضی از افراد مذهبی هم تحت تأثیر آن فکر قرار گرفته بودند و میگفتند چرا به این فقرا کمک میکنید! غافل از اینکه این یک حکم الهی است؛ یعنی در حکومت حق هم باز یک جای خالی برای کمک به سائل و محروم باقی میماند؛ «و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم». شما بحمدالله بخش سازمانىِ این کار را به عهده گرفتهاید.
البته اگر بخواهید حقیقتاً این کار به سامان واقعی برسد، باید کاری کنید که در مردم جوشش انفاق به وجود بیاید. اگرچه بودجهی دولت و کمک دولتی حتماً لازم است، و اگرچه همین کمکهای مراکزی مثل بنیاد مستضعفان و ... لازم است -اینها پولهایی است که اصلاً برای همین کارهاست و باید صرف بشود- لیکن آن جوشش اصلی که مانع خشکیدنِ حتّی یک لحظهی جریان خواهد بود، اینها نیست؛ این است که جیبهای مردم به صندوق شما راهی پیدا کند... روح انفاق و نیکوکاری بایستی در جامعه توسعه پیدا کند و جزو ایمان مردم بشود و هرکس بنا را بر این بگذارد که در اموالش - «و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم» - واقعاً برای محرومان حق قائل باشد؛ یعنی این را حق آنها بر خودش بداند؛ تفضل خودش بر دیگران نداند؛ قرآن اینطوری میگوید؛ نمیگوید که شما به دیگری تفضل میکنید؛ میگوید او در مال شما حق دارد؛ «حقّ للسّائل و المحروم». در جای دیگر میفرماید: «حقّ معلوم. للسّائل والمحروم». بههرحال، ما در جامعهی اسلامی باید این را به عنوان یک فرهنگ در بیاوریم.