«مشارکت» به مثابه «جان» جمهوری اسلامی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، دکتر عطاء الله رفیعی آتانی رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی در یادداشتی تحت عنوان " «مشارکت» به مثابه «جان» جمهوری اسلامی" نوشت: شیرین ترین تجربه این روزهای کشور برای نشان دادن نقش مردم در قلمرو «امنیت مردم پایه» خود را به نحو باورنکردنی در حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سرزمینهای اشغالی نشان داد.
وی ادامه داد: همه می دانند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است که با همه ظرفیت هایش برآمده از متن مردم ایران به ویژه طبقات کمتر برخوردار جامعه است. سپاه را مردم خلق کردند و همچنان مهمترین ماموریت سپاه سازماندهی و به کارگیری مردم برای پاسداری از انقلاب اسلامی در چارچوب بسیج همراه با پیشرفت های سطوح فناوری های سخت و نرم ممکن است.
به همین دلیل شاید در کمتر زمانی مثل زمان شلیک موشکها به اسرائیل همه مردم با همه تفاوتهایشان یکجا و بی تردید و بی گفت و گو خوشحال شدند و به همین دلیل شاید در کمتر موردی مثل شهادت سردار سلیمانی همه مردم یکجا و بی تردید و بی گفت و گو عزادار شدند. گوئی همه مردم با همه دستان خود موشکها را شلیک کردند و گویی در شهادت حاج قاسم قلب همه مردم ایران از جا کنده شده بود. واقعا آیا چنان خوشحالی رقیبی دارد و چنان داغی ترمیم؟!
متن کامل یادداشت به شرح زیر است:
جمهوری اسلامی ایده ای است که با اتفاق نظر «جمهور» و «اسلام» عینیت پیدا می کند. این مطلوب بدیهی است که تنها با افزایش تکامل عینیت خارجی همزمان خواسته ی مردم و اسلام محقق می شود. بر همین اساس هر اندازه تحقق «مشارکت مردم» و نیز «تحقق اسلام» با شاخص های قابل قبول عقلانی افزایش یاید «جمهوری اسلامی» در سطح بالاتری محقق شده است. تبیین هر دو موضوع کاری است که در این سلسله مقالات انجام خواهد شد.
در همین ایام تجربه های درخشانی در مورد مشارکت واقعی مردم در عرصه «سیاست» «اقتصاد» و «امنیت» در کشور رقم خورد: یکم. انتخابات مجلس دوازدهم در شرایط تلاش بینظیر دشمنان اسلام و ایران به منظور شکلگیری یک انتخابات ضعیف و با عدم مشارکت عمومی، برگزار شد؛ که البته این خود حاکی از تناقضی عجیب در مبانی و رفتار سیاسی آنها بود؛ از آن جهت که همیشه بر زبان میرانند که در حال جنگ برای برقراری دموکراسی در جهان هستند ولی در ایران میجنگند تا دموکراسی برقرار نشود!
از سوی دیگر عواملی چون اغتشاشات سالهای گذشته، شرایط اقتصادی غیر قابل قبول و ... همه اینها دشمنان را امیدوار کرده بود تا یک انتخابات با مشارکت بسیار پایین برگزار شود اما انتخابات توانست رکورد قبلی خود را حفظ کند.
دوم. این انتخابات نشان داد که در بدترین شرایط هم بیش از ۴۰ درصد مردم در انتخابات شرکت میکنند و در هیچ شرایطی از حمایت از نظام اسلامی دست بردار نیستند. به نظر نمیرسد هیچ نظام سیاسی در جهان از چنین کیفیتی از حمایت مردمی برخوردار باشد.
سوم. انتخابات نشان داد که منتقدان و هواداران نظام هر دو به نحوه حکمرانی کشور معترضند. تکلیف منتقدان که روشن است! اما هواداران نظام هم در اینکه نباید به مسئولان شکل گیری وضعیت فعلی رای دهند علائم روشنی را نشان دادند و از این جهت تفاوتی در انتخابات مجلس و خبرگان و حتی تفاوت جدی بین نحلههای سیاسی کشور وجود نداشت. گویی مردم ایران در جستجوی توانمندسازی و البته سالم سازی نظام حکمرانی کشور خسته نمیشوند.
چهارم. انتخابات نشان داد که نحله سیاسی موسوم به اصلاحات دیگر سخنگو و نماینده بدنه اجتماعی خود نیست، بنابراین بدنه اجتماعی همیشگی آنها به دنبال مظهر و سخنگو خواهد ماند!
پنجم. حال که نظام اسلامی در بدترین شرایط اجتماعی نیز با بهرهمندی از قویترین حمایتهای مردمی آسیب پذیر نیست؛ بنابراین آنان که در انتظار هستند که به دلیل ضعف حمایت مردمی از این آب گل آلود ماهی بگیرند باید دندان طمع خود را از بیخ برکنند. اما آیا این وضعیت همین گونه باید بماند ؟! قطعاً نه! زیرا:
اولاً؛ افزایش میزان مشارکت مردم برای نظام اسلامی مشروعیت افزایی میکند.ثانیاً؛ هر اندازه مردمان بیشتری در انتخابات شرکت کنند به معنای آن است که فرایند رشد و پیشرفت کشور از ظرفیت و توان و البته از بهرهمندان بیشتری برخوردار است.ثالثاً؛ نظام مدیریتی کشور با اتکا بیشتر به رای مردم مبتلا به استبداد رای و نیز فساد درونی نخواهد شد.رابعاً؛ امنیت کشور به نحو درونزایی در مقابل دشمنان خارجی تقویت خواهد شد.
پنجم.فضای سیاسی منتهی به انتخابات نشان داد که همگان ـ دوست و دشمن ـ با تمام و جود یقین دارند که نظام اسلامی بیش از هر نظام سیاسی در دنیا به رای مردم نیازمند است. به همین دلیل دشمن به خوبی میداند نظام اسلامی از هیچ تهدیدی حتی تهدیدی شبیه اجماع نظامی همه استکبار جهانی به اندازه عدم مشارکت مردم نگران نمی شود.
چون هر تهدیدی را می تواند با مشارک مردم حتی به فرصت تبدیل کند. مگر قضیه جنگ تحمیلی اینگونه نشد؟! بر همین اساس بود که التماس ویژه نظام از مردم برای مشارکت در این دوره از انتخابات جلوه جدیدی از تحقق مردم سالاری دینی را نشان داد. نظامی که اقتدار او در مقابل همه قلدرهای جهان زبانزد است در طول چندین ماه منتهی به انتخابات در تواضعی عجیب همه انرژی خود را صرف تقاضا از مردم برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات کرد. به نظر میرسد این واقعیت در تاریخ سیاسی ایران ماندگار خواهد شد.
ششم؛ با این همه این انتخابات یک فراخوان را نیز در ذات خود داشت و آن اینکه نخبگان علمی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی باید بیش از گذشته خود را برای مصلحت عمومی هزینه کنند. آنان به دلایل مختلف در صحنه های زندگی اجتماعی به نحو تعیین کنندهای حضور ندارند. این عدم حضور هر دلیلی داشته باشد در پیشگاه مردم و خدای این مردم پذیرفتنی نیست.
وقتی آنان حضور نداشته باشند آنان که همه توانمندی آنها اظهار وجود در شرایط عدم حضور توانمندهاست سکان کار را به دست خواهند گرفت و در نتیجه یک انقلاب عظیم الهی، یک نظام بزرگ سیاسی اسلامی، همه مردم نه تنها ایران بلکه مردمانی که در جهان وابسته به این ایده و ادعا زندگی میکنند در معرض ناکامی و شکست قرار خواهند گرفت. این «نبودن» جز استمرار حضور آنان که نباید باشند نتیجه دیگری نخواهد داشت. واقعیت این است که مردم ایران با همه تنوع قومی، فرهنگی، سیاسی و ... یک خواست واحد دارند و آن هم پیشرفت ایران اسلامی است و دیگر هیچ ...! و واقعیت دیگر آنکه این آرزو تنها با مشارکت همه مردم ایران با محوریت نهاد علم و جامعه نخبگانی است که دست یافتنی میشود...
2- مشارکت مردم به مثابه تنها راه حل مسائل اقتصاد ایران و فقر و ضعف تولید ملی به عنوان مهمترین مساله اقتصاد ایران در چارچوب شعار امسال رهبر حکیم انقلاب اسلامی از همین منظر قابل توجه است. اینجانب سالیانی است که به عنوان یک معلم و پژوهشگر اقتصادی بر آن شده ام که مهمترین – واقعاً مهمترین – مساله اقتصاد ایران فقدان شکل گیری تولید ملی است و بر همین اساس برآنم که تمام دیگر مسائل اقتصادی مثل تورم، بیکاری، فقر، توزیع نامطلوب درآمد، صادرات مکفی و واردات معقول،کسری بودجه، افزایش بی مهار نقدینگی و همه مسائل دیگر محصول این فقر و فقدان است.
از سوی دیگر مع الاسف در دولت و «جامعه دولت مدار »چنین پنداشته می شود که این مساله نیز مثل هر مساله دیگری تنها با مداخله های گوناگون دولت حل و فصل می شود. این در حالی است که تجربه کشور ما با واگذاری حدود هشتاد درصد اقتصاد ایران به دولت مهمترین عامل مانایی بی پایان و لاعلاج این مشکل است. و این در حالی است که همه تجربه های جهانی و عمده تئوریهای اقتصادی مخالف چنین طرز تلقی است.
مهم تر از آن از منظر مبانی فقهی به ویژه تصریح حضرت امام (ره) این حد از مداخله دولت و عدم واگذاری اقتصاد به مردم ـ در حالیکه مردم میتوانند ـ «خلاف شرع» است. واقعا نمی دانم چرا با این همه «منطق مخالف» همچنان امورات در دست دولت است؟ اما نکته مهمی که نباید از همین منظر دور داشت آن است که همچنانکه اقتصاد نباید به دولت سپرده شود نباید به بخش خصوصی با تعریف متعارف آن سپرده شود.
بخش خصوصی در تعریف متعارف مردمانی هستند که ثروت دارند. بنابراین با این ادبیات، مردمی که از قبل پول دارند فقط می توانند کسانی باشند که املاک، دارایی ها و همه فرصت های اقتصادیِ در اختیار دولت را تصاحب کنند و مردمانی که از قبل پول ندارند اساساً مشتری، مخاطب و طرف این ماجرا محسوب نمی شوند. بخش خصوصی حاصلضرب مردم در ثروت تعریف می شود. بنابراین ین اگر آدمیزاد ثروت نداشته باشد در این چارچوب مفهومی وجود خارجی ندارند.
اما آنگاه که تعبیرات درستی مثل دولت مردمی، اقتصاد مردمی، مشارکت مردم بکار گرفته می شود یعنی آنکه آحاد افراد جامعه بدون تفاوت در میزان برخورداری از ثروت موضوع و مخاطب این تدبیر محسوب می شوند. در چنین شرایطی یک مردمسالاری اقتصادی مثل مردمسالاری سیاسی شکل می گیرد. در مردمسالاری سیاسی وزن و ارزش رای هیچ فردی از هیچ فرد دیگری بیشتر نیست. رای فرد بیسواد، فقیر، و ... هم وزن رای دانشمندان بزرگ، نخبگان و در یک کلام صاحبان معرفت، ثروت، منزلت و قدرت می باشد. البته ممکن است گفته شود بدلیل وابستگی زندگی بیشتر نابرخورداران جامعه به حکومت باید به رای آنها وزن بیشتری هم داده شود و ....
بر این اساس برای تحقق اقتصاد مردمی و جهش تولید با مشارکت مردم باید همه تدابیر به نحوی باشد که مردمان کم برخوردار اقتصادی جامعه نه تنها بی نقش نباشند که پرنقش تر از برخوداران جامعه باشند. لزوم افزونتر نقش مردمان نابرخوردار اقتصادی جامعه بسیار روشن تر و منطقی تر از این ایده و مبنا در مردمسالاری سیاسی است.
مجلس و دولت باید تدبیری بیاندیشند تا در انتقال فرصت های اقتصادی از دولت به مردم همچنان در ذیل تعریف بخش خصوصی این ماجرا پیگیری نشود و در نتیجه با تقویت و حمایت از طریق مقررات و به طو خاص سیستم بانکی فرصت دستیابی به فرصت های اقتصادی در حال انتقال دولت را برای همه مردم فراهم کنند.
ناچارم صراحت بورزم با اینکه برنامه هفتم توسعه با همه نقدهای فراوان به دنبال کاهش نقش دولت در اقتصاد است اما همچنان طرف مقابل دولت را بخش خصوصی با تعریف متعارف آن می داند. در این صورت باید منتظر بود که رانت عظیمی از دولت به بخش ثروتمند جامعه منتقل شود وفاصله طبقاتی به نحو روزافزونی ادامه پیدا نماید.
3- شیرین ترین تجربه این روزهای کشور برای نشان دادن نقش مردم در قلمرو «امنیت مردم پایه» خود را به نحو باورنکردنی در حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سرزمینهای اشغالی نشان داد. همه می دانند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است که با همه ظرفیت هایش برآمده از متن مردم ایران به ویژه طبقات کمتر برخوردار جامعه است.
سپاه را مردم خلق کردند و همچنان مهمترین ماموریت سپاه سازماندهی و به کارگیری مردم برای پاسداری از انقلاب اسلامی در چارچوب بسیج همراه با پیشرفت های سطوح فناوری های سخت و نرم ممکن است. به همین دلیل شاید در کمتر زمانی مثل زمان شلیک موشکها به اسرائیل همه مردم با همه تفاوتهایشان یکجا و بی تردید و بی گفت و گو خوشحال شدند و به همین دلیل شاید در کمتر موردی مثل شهادت سردار سلیمانی همه مردم یکجا و بی تردید و بی گفت و گو عزادار شدند.
گوئی همه مردم با همه دستان خود موشکها را شلیک کردند و گویی در شهادت حاج قاسم قلب همه مردم ایران از جا کنده شده بود. واقعا آیا چنان خوشحالی رقیبی دارد و چنان داغی ترمیم؟!
به نظر می رسد هر جا که مردم حضور داشته باشند چنین خواهد شد. چنانکه رهبر انقلاب اسلامی فرمودند که اهمیت این حمله به تعداد موشک های شلیک شده و یا به مقصد رسیده – با همه اهمیت کم نظیر فناورانه، نظامی، امنیتی و سیاسی آن – نیست بلکه اهمیت آن به ظهور و بروز قدرت اراده مردم ایران است. بر این اساس هیچگاه اسرائیل – اگر از منافع خود درک درستی داشته باشد – این بازی را ادامه نخواهد داد زیرا نشان داده شد که به نحو فوق العاده ای مردم ایران برای نابودی او هیچ تردیدی ندارند...
عطاالله رفیعی آتانی/ اردیبهشت ماه 1403