پیامدهای بلندمدت پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی
پاسخ سخت جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی کنار تمام اثرات مقطعی و میانمدتی که بر منطقه گذاشت، اثرات بلندمدتی را با خود بههمراه آورد که این اثرات بلندمدت برای غرب و رژیم صهیونیستی، موجبات نگرانی بیشتری را فراهم میکند، اثرات و پیامدهایی که اندیشهها و بسترهای توسعه اندیشه غرب و بهتبع آن منافع غرب و آمریکا را محدود خواهد کرد و زمینۀ تحولات آینده بهضرر غرب بهرهبری آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد بود.
ورود رژیم صهیونیستی به درگیری مستقیم با جمهوری اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا، یک نقطه عطف در تاریخ جهان است که مسیر اشغال فلسطین و اجرای طرحهای استعماری غرب در منطقه را متحول ساخت. پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب شد مسیر اجرای طرح اشغال فلسطین بهخلاف خواستههای غرب تغییر پیدا کند، نشانه واضح این مسئله را میتوان در تلاش رژیم صهیونیستی برای بلعیدن فلسطین با مذاکره و توافقنامه صلح مشاهده کرد، طرحی که برای بلعیدن فلسطین طراحی شده بود، اما با ظهور مقاومت اسلامی، به محاق رفته است، و حال دیگر جایگاهی در فلسطین ندارد،
به همین دلیل غرب بهسردمداری آمریکا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، از هیچ اقدام منفی علیه ایران و اندیشه انقلاب اسلامی دریغ نکرده است، اما این درگیری هیچگاه مستقیم نبوده و در خفا ادامه یافته است. حضور نظامی آمریکا در صحرای طبس و طرحهای براندازی متعدد که سالهای اخیر در ایران اجرا شدند، همگی مؤید پنهان بودن این درگیری مخفی هستند.
درگیری بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی نیز شامل همین قاعده بود، تا جایی که تمام اتاقهای فکر و رسانههای منطقه برای دهههای متمادی از آن با عنوان «جنگ پنهان» یاد کردهاند. رژیم صهیونیستی هیچ یک از ترورها و خرابکاریهای خود در ایران را رسماً بهعهده نگرفت و تنها رسانههای غربی و صهیونیستی از زبان کارشناسان خود بهطور غیرمستقیم به حضور این رژیم در این خرابکاریها و ترورها اذعان کردهاند، جمهوری اسلامی ایران نیز هیچگاه پاسخی مستقیم به رژیم صهیونیستی نداده است. همان رسانهها همواره آسیبهای واردشده به کشتیهای رژیم صهیونیستی در اقصی نقاط جهان را به جمهوری اسلامی نسبت دادهاند.
پاسخ قدرتمندانه و کمنظیر جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی به 45 سال درگیری پنهان با این رژیم پایان داد و درگیری دو طرف را به عرصه جدیدی وارد کرد، میدان جدیدی که بهنظر میرسد دیگر پنهانی نیست و دستکم اقدام آشکار نیز در آن جایگاهی دارد.
پایان دوره هیمنه رژیم صهیونیستی
تأسیس رژیم صهونیستی با این هدف استعماری شکل گرفت که عامل اجرای طرحهای غربی و تأمین منافع غرب باشد، ازاینرو رژیم صهیونیستی، همواره از سوی غرب مورد حمایت تام قرار گرفت تا با کسب قدرت و ثروت، بر تمام کشورهای منطقه برتری داشته و از نوعی هیمنه برخوردار باشد، این نظام هیمنه، استمرار نظام هیمنه غرب است که بهرهبری آمریکا در تمام نقاط دنیا دنبال میشود.
سرمایهگذاری شرکتهای نظامی آمریکایی در ارتش کشورهای منطقه، نمود بارز این مسئله است. رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس و اشغال فلسطین همواره با حمایت غرب در این مسیر قدم برداشته و سعی در ایجاد نوعی سلطه در منطقه غرب آسیا داشته است. این هیمنه با ابزارهای مختلف نظامی، اقتصادی، سیاسی و از طریق ورود مستقیم و پنهان در کشورهای مختلف منطقه شکل گرفت، عادیسازی روابط امروز رژیم صهیونیستی با کشورهایی مثل امارات متحده عربی، بحرین و مراکش از این دست است. این روابط از دههها قبل بهشکل پنهانی و در راستای تسلط بر کشورهای اسلامی شکل گرفته و حالا در حقیقت در مسیر آشکارسازی عادیسازی روابط است.
اندیشه مقاومت ـ که توسط امام خمینی(ره) به منصه ظهور رسید ـ مهمترین عامل بازدارنده این هیمنه بوده و هست. پیروزیهای متعددی که مقاومت اسلامی و محور مقاومت مقابل رژیم صهیونیستی طی دورههای مختلف به دست آورد، همواره این مشی رژیم صهیونیستی و غرب را در منطقه محدود کرده است. حمایت ملتهای منطقه از اندیشه مقاومت و مخالفتهایی که در ملتها با وجود حمایت حاکمیتهای دستنشانده غرب صورت میگیرند، نمونهای از این تأثیرگذاری است.
در این میان پاسخ نظامی جمهوری اسلامی در جریان وعده صادق، پایان عملی نظامی هیمنه رژیم صهیونیسی در منطقه بود، چرا که اکنون رژیم صهیونیستی، مؤلفههای ادعای برتری خود در منطقه را از دست داده است و برای بازسازی آن نیاز به زمانی طولانی دارد تا با کمک ابزارهای رنگارنگ اقتصادی، سیاسی، رسانهای و سرمایههای هنگفت بتواند آن را مجدداً احیا نماید.
حالا این شبهه جدی بین مردم و دولتهای منطقه مطرح شده است که رژیم صهیونیستی که روزگاری این کشورها برای حفظ امنیت خود در چارچوب ایده عادیسازی، بهسمت آن حرکت میکردند، با حمایت دهها کشور، توان دفاع از خود در برابر حمله ایران ندارد.
افول جایگاه رژیم صهیونیستی در افکار عمومی رژیم و منطقه
رژیم صهیونیستی از زمان اشغال فلسطین با کمک رسانههای غربی و بهکارگیری روشهای فرافکنانه، خود را میان افکار عمومی جهان و منطقه بهعنوان یک قدرت بلامنازع مطرح کرده است، عمومی کردن تعابیری چون ارتش شکستناپذیر، برترین قدرت نظامی منطقه، تنها حاکمیت دموکراتیک در غرب آسیا که با کمک نهادهای جایگاهساز غرب انجام گرفت، همگی در این راستا بودهاند.
نهادهایی که همواره فهرست «ترینهای» جهان را با شاخصهای غربی، ارائه میکنند و در این مسیر از هیچ خدعه و فریبی دریغ ندارند، همیشه رژیم صهیونیستی را در تمام زمینهها جزء «ترینها» بازنمایی کردهاند. مجموع این «ترین»سازیها از رژیم صهیونیستی ـ که با حمایت اقتصادی و رسانهای غرب تکمیل میشود ـ چهرهای موجه در افکار عمومی برای این رژیم فراهم آورده بود.
پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی این نقاط برساخته غرب از رژیم صهیونیستی را در نگاه افکار عمومی منطقه و جهان مخدوش کرد و به همگان اثبات کرد بیشتر تعابیر فوق که برای فریب افکار عمومی بودهاند، بهرهای از واقعیت و حقیقت نداشتهاند، حال ترمیم این وجهه رژیم صهیونیستی و تغییر تصویر جدیدی که نزد افکار عمومی از این رژیم شکل گرفته است، احتمالاً به سالها و چهبسا دههها زمان نیاز دارد تا بتواند خود را احیا نماید. ارتش شکستناپذیر حتی نتوانست موشکهای قدیمی ایران را رهگیری کند و با کمک چندین کشور، دچار آسیب شد، این همان ارتشی است که داعیه «ارتش شکستناپذیر» را داشت.
توسعه اندیشه مقاومت در جهان
یکی از ابزارهای اصلی غرب، دستگاه رسانهای آن است که با کمک آن ضمن تصویرسازی برای افکار عمومی تلاش میکند وجهۀ مخالفان غرب را در تمام جهان تخریب کند. تعریفی که غرب از اسلام با چهرۀ داعش در جهان ارائه کرد، نمونهای از این تصویرسازی است.
پاسخ سخت جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی، تصویرسازی غرب از مقاومت و اسلام را دچار تغییر کرد. این پاسخ در وجه اول قدرتنمایی غرب و آمریکا را زیر سؤال برد و در وجه دوم، با توجه به کیفیتی که در حمله به مراکز نظامی و خسارت ندیدن غیرنظامیان ارائه کرد، تصویر دروغین برساخته غرب از مقاومت و اسلام را زیر سؤال برد.
این نوع اقدام، ضمن اثبات درستی و حقانیت اندیشه مقاومت موجب شده است افکار عمومی منطقه و جهان نگاه جدیدی به اندیشه مقاومت داشته باشند که بهمعنی بسط اندیشه مقاومت در تمام جهان است؛ بسطی که نتیجه دههها استمرار مقاومت و پایداری ملتهای حامی اندیشه مقاومت و ماحصل خون میلیونها شهیدی است که طی دههها جنایت رژیم صهیونیستی بهبار نشسته است.
روزگاری اقدامات گروههای مقاومت با مخالفتهای روشنفکران و جریانهای آکادمیک رشدیافته در غرب مورد هجمه قرار میگرفت، اما امروز همان جریانها یا در موضع سکوت قرار دارند یا به حامیان مقاومت تبدیل شدهاند.
در یک کلام باید گفت، پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی، سیلی محکم مقاومت به ظالمان و زیادهخواهانی بود که دهههاست مسیر تنفس ملتهای منطقه و افکار عمومی جهانی را سد کردهاند، این سیلی نقطه آغاز یک دوره جدید است که در آن زیادهخواهی و برتریطلبی جایی ندارد، عدالت و حقوق مظلومان و ملتهای استعمارشده، تعیینکننده سرنوشت همه حاکمیتها، ساختار و اندیشههای موجود است.