مُهر قبولی در روایت سانحه سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید را شایسته کارنامه صداوسیما می دانم
اشاره: در مواقع بحران، افکار عمومی به نیروی قدرتمندی تبدیل میشود که میتواند مسیر وقایع را شکل دهد. خواه یک بلای طبیعی و یا یک بیماری همه گیر جهانی یا یک حادثه امنیتی و سیاسی باشد، نحوه درک و واکنش مردم به بحران میتواند عواقب گستردهای داشته باشد. درک افکار عمومی و قدرت مدیریت آن در این لحظات حیاتی برای رهبران و سازمانها ضروری است تا بتوانند به طور موثر چالشهایی را که با آن مواجه هستند هدایت کنند.
افکار عمومی تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله تجربیات شخصی، باورها، ارزشها و اطلاعات در دسترس عموم قرار میگیرد. در طول یک بحران، احساسات بالا میروند و مردم به دنبال پاسخ و اطمینان هستند. آنها به دنبال شخصی پاسخگو، شفاف و همدل هستند. از طریق این پاسخگویی است که رسانهها میتوانند به طور موثر احساسات عمومی را هدایت کنند و روایت پیرامون بحران را شکل دهند.
پاسخگویی کلید مدیریت موثر احساسات عمومی در طول بحران است. هنگامی که رسانهها به نگرانیها و نیازهای اطلاعاتی مردم به سرعت و صادقانه پاسخ میدهند، تعهد خود را برای رسیدگی به بحران و تاثیر آن نشان میدهند. این پاسخگویی باعث ایجاد اعتماد، اعتبار و احساس امنیت در بین مردم میشود.
در پی حادثهای که منجر به شهادت رئیس جمهور و همراهان ایشان شد موجی از اخبار داخلی و خارجی در فضای رسانهای منتشر شد، علی رغم خبررسانیهای دقیق و سریع رسانههای داخلی ضعفهایی در انتشار اخبار وجود داشت که زمینه را برای حاشیه سازی رسانههای معاند خارجی فراهم کرد؛میتوان گفت خلاءهای خبری در ۲۴ ساعت ابتدایی حادثه اخیر فرصت مناسبی برای سوء استفاده رسانههای دشمن را فراهم کرد.
از اینرو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، برای بررسی بیشتر این مسئله با حجت الاسلام عبداله رضایی مدیر مسئول موسسه فرهنگی هنری نسل سلمان که مدت ها فعالیت رسانه ای انجام داده، گفتوگویی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
رسا- پرداخت رسانه ای در موضوع شهادت رئیس جمهور، شهید آیت الله رئیسی و همراهان را چگونه ارزیابی می کنید؟
در جواب این سوال به صورت کلی باید بگویم که اگر منظور شما رسانه ملی است، من به عنوان فعال رسانه ای و بعضا منتقد رسانه ای، زدن مُهر قبولی در روایت سانحه سقوط سخت بالگرد رئیس جمهور و هیئت همراه را شایسته کارنامه صداو سیما می دانم.
از همان ابتدا که خبر اولیه به صداو سیما رسید، انتشار فوری اطلاعات را با یک شیب معقول در اطلاع رسانی، با وجود قلت اطلاعات و خبر موثق، مد نظر قرار داد.
غیر موثق ترین خبر این بود که رئیس جمهور، ادامه سفر خود را به صورت زمینی ادامه داد؛ ولی رسانه ملی این خبر را انعکاس نداد؛ با وجود این که این می توانست خبر خوبی باشد و همه احتمالات دیگر را رد کند؛ اما با هوشمندی اصل حادثه را پذیرفت که اتفاقی رخ داده است و همین مسئله سبب شد، شیب معقولی در اطلاع رسانی به وجود آید.
بعد از سقوط سخت به فرود سخت و در مرحله بعدی به حادثه و سقوط پرداخته شد که این روش در آماده سازی ذهن مخاطبان تاثیر گذاشته و در عین حال با صداقت کامل رفتار کرده و حادثه را انکار یا کوچک سازی نمی کرد.
علاوه بر این باید توجه داشت که واقعا اخبار موجود در این حادثه، کم بود و سقوط هلی کوپتر شهید جمهور، اگر هم اتفاق افتاده بود، اما با توجه به تماس هایی که با شهید آیت الله آل هاشم وجود داشت، رسانه ملی نمی توانست به عنوان سقوط سنگین آن حادثه را انعکاس دهد؛ به همین خاطر، فرود سخت را خوب پیش بینی کرد و به مخاطبان اطلاع رسانی کرد تا خبر جدیدی به دستشان رسیده و به مخاطبان اطلاع رسانی کنند. بنابراین من، عمکرد رسانه ملی در این حادثه را مثبت می دانم.
رسا- آیا رسانه های داخلی توانسته اند در پیشبرد روایت اول در کشور موفق باشند؟
در این حادثه این که روایت اول بود یا خیر، باید گفت که اطلاعات در آن زمان بسیار کم بود و معاندان انقلاب اسلامی نیز در ابتدا خیلی نمی توانستند بر روی این مسئله مانور دهند؛ چراکه آنان نیز منتظر اخبار و اطلاعات اولیه از سوی ایران بودند.
فضای اطلاع رسانی این حادثه باتوجه به محیط منطقه سقوط و بسته بودن فضای اطلاع رسانی تا حد زیادی، تنها مناسب رسانه های رسمی ایران اسلامی بود ولی با این وجود اگر معنای روایت اول را سرعت در اطلاع یافتن و اطلاع رسانی و ضریب دادن خبر یک واقعه از منظری که ما می خواهیم، بدانیم، باید گفت که در این قضیه این گونه بود و روایت اول در این حادثه در دست ما بود و استنادهای دیگران و حتی دشمنان نیز، تنها به اخباری بود که ما پخش می می کردیم؛ حتی آنان تحلیل های اولیه ما را هم تحلیل می کردند.
با توجه به رفتاری که مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه در جامعه داشتند و از همان ابتدا با نگاه اقتداری که برای ثبات ذهن جامعه داشتند (چون مجلس جدید هنوز تشکیل نشده و قرار بود مجلس خبرگان هم تشکیل شود و رئیس دولت را هم به نوعی از دست داده بودیم و احتمالا خبرهایی مبنی بر شهادت رئیس جمهور به رهبر معظم انقلاب رسیده بود) رسانه ملی باید بیشتر به نوع کنش و رفتار رهبر معظم انقلاب اسلامی تمرکز می کرد و بر اساس آن، راهبردهای رسانه ای خود را می چیدند.
باید در این واقعه به نوعی احساس و تعقل را باهم به پیش می بردیم و همه احساس ها در مسیر پیشبرد اهداف نظام قرا می گرفت که به نظر تا حدی در این زمینه غفلت شد. از این منظر ما می توانستیم زودتر عمل کنیم؛ هر چند از روز سوم به بعد رسانه ملی به این سمت رفت و بر روی خدمات رئیس جمهور شهید تمرکز کرد و زمینه ساز پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی شد.
مورد خاصی که یک ضعف عجیب بود استفاده از برخی از افرادی که صعب لسان در بیان دارند، مخصوصا در این گونه حوادث است،که اتفاقا یکی از معاونان سیما هم میباشد و باید در این گونه رخدادها از افرادی استفاده شود که بتواند بسیار روان صحبت کرده و به اقناع مخاطب کمک کند تا موجب اعصاب خردی مخاطب نشویم.
رسا- به نظر شما سیاست های رسانه ای ما باید چگونه باشد؟
باید ما قبول و باور داشته باشیم و مردم خود را به این باور برسانیم که امروز، دیگر ایران اسلامی با ایران سال های پیش، بسیار متفاوت است؛ چراکه امروز ایران اسلامی قسمت بزرگی از قدرت جهان است و هر اتفاقی در ایران یا به سبب ایران بیفتد، می تواند در عرصه جهانی تاثیرگذار باشد. این که بن سلمان و نیز جوبایدن رئیس جمهور آمریکا از همان ساعت های اولیه حادثه بالگرد رئیس جمهور و هیئت همراه به صورت فوری مسافرت خود را لغو کرده و به کاخ سفید برمی گردد، اگر چه ممکن است آنها دلایل دیگری برای آن ذکر کنند؛ اما باید این را بدانیم که اتفاق های داخل ایران، اتفاقی جهانی است و به همین خاطر باید در زمینه ابعاد خبر و پرداخت های رسانه ای حوادث به جنبه های بین المللی آن توجه داشته باشیم.
این مسئله، موضوعی است که شاید از همان ابتدای امر به آن کم توجهی شده و یا از این مسئله غافلیم که ما امروز قدرت اول مقاومت در جهان بوده و الهام بخش بسیاری از ملت ها و دولت های آزاده هستیم که باید به این مسئله بیش از پیش توجه داشته باشیم.
در حادثه بالگرد رئیس جمهور و هیئت همراه در جهت دهی و سوگیری افکار عمومی، مظلومیت و اخلاص شهید آیت الله رئیسی را در همان ساعات اولیه، خوب توانستیم مطرح کنیم و تا حدی موفق بودیم به سمتی ببریم که نشان دهیم که خواست مردم از مسئولین نیز همین است؛ اما نتیجه گیری و تحلیل آن که مستقیما به انتخابات ریاست جمهوری ربط پیدا می کرد و تجدید میثاقی که با معیارهای خالصانه و صادقانه که مردم ایران از انقلاب خواسته و نسبت به آن وفادار بودند، بهتر از این می توانست تحقق پیدا کند؛ چراکه این اتفاق تجدید میثاق با این معیارها بود و رسانه ملی باید خیلی زودتر به این مسئله ورود کرده و پرداخت رسانه ای می کرد.
به نظر من، ما در انعکاس تصویر مظلومیت نسبتا خوب عمل کردیم ولی در نتیجه گیری و تحلیل آن برای برداشت های حرکت دهنده برای انقلاب و استمرار آن، مقداری ضعف داشتیم.
مثلا در مقایسه با احمدی نژاد و شهید رئیسی می توان پای کار بودن آنها و سفرهای استانی آنان را بیان کرد؛ اما مجاهدت آیت الله رئیسی و این که او خاکسار ملت بود و در عین اخلاص خود، بسیار متعهد به ولایت فقیه بود. باید تعهد شهید رئیسی به ولایت فقیه، نسبت به عدم تعهد آقای احمدی نژاد در رسانه بزرگ شده و ضریب داده می شد.
به نظر من می توانستیم ضریب خوبی به عبور مردم از مدل سابق احمدی نژاد و ارتقای خاص مردم به مدل های بالاتر که شهید رئیسی ایجاد کرد، بدهیم و این مسئله را باید بیشتر مطرح می کردیم. چیزی که همین حالا یکی از معظلات انتخابات آتی است
رسا- چرا ما قرارگاه رسانه ای برای همسو کردن رسانه های داخلی جهت تصویر درست از حوادث نداریم؟ مدیریت رسانهای حوادث را چگونه می توانیم تقویت کنیم؟
اگر منظور شما از قرارگاه، یکدستی کامل در ارائه خبر و تحلیل باشد، من مخالف این نظریه هستم؛ اما در اصلِ خبر، یک واقعه بیشتر اتفاق نیفتاده است و این حتما نیاز به قرارگاه دارد؛ ولی قبل از این باید دید که در مواجهه با اخبار ما باید یک سیاست کلانی مدنظر داشته باشیم تا منجر به وفاق جمعی شود و بر اساس مشترکات، فهمی از اهداف پیش روی خود داشته باشند؛ یعنی ارتقاء جمهوری اسلامی یا ارتقاء و بالندگی یکایک ملت ایران.
شاید بین برخی از جناح های کشور بر اساس این هدف والا، وفاق لازم شکل نگرفته است تا موضوعات بسیار مهم و امنیت ملی را که در کشور رخ می دهد از دریچه جناحی و منظر شخصی پیگیری و به پیش ببرند. متاسفانه این اتفاق نمی افتد و از همان ابتدا، تحلیل شخصی خود را با عین خبر، ممزوج کرده و تولید خبر تازه ولو به دروغ می شود که این مسئله بسیار خطرناک است. از این منظر وجود قرارگاه رسانه ای درست است؛ اما این قرارگاه نباید جناحی باشد و بر اساس تفکر اقلیت اداره شود؛ بلکه باید بر اساس اهداف والای کشور و مورد وفاق جمعی اداره شود.
بنابراین اگر نگاه کلان تری بر قرارگاه رسانه ای مد نظر، حاکم باشد و مدیریت آن را همه قبول داشته باشند، باید دانشمندان و فرهیختگان رسانه ای کشور دورهم جمع شده و منشوری را تنظیم کنند تا در این چنین مواقعی که ممکن است امنیت ملی ما در خطر قرار گرفته و سبب سواستفاده دشمنان باشد، با تاسیس یک مرکز ملی وپویا وتصویب منشوری قانونی، حداقل یک سری از بایسته ها از سوی همه رسانه ها رعایت شود؛ چنانکه امروز درباره رسانه های غربی و اسرائیلی مشاهده می کنیم که درباره کشته شدن تعدادی از سربازان خود، به شدت سکوت خبری یا سیاست خبری خاصی را رعایت می کنند. بنابراین ما نیز باید به این وفاق برسیم و همه آن را قبول داشته و همه به آن عمل کنیم و کسی که عمل نمی کند مجازات شود.
در مورد جزئیات دیگر ،عدم استفاده از گرافیک و تصاویر توضیحی همراه با نقشه های محل حادثه و متریال های دیگر از جمله ضعف هایی بود که در اطلاع رسانی رسانه ای واقعه سقوط بالگرد رئیس جمهور به چشم می خورد تا به صورت مکمل اطلاعات دقیق تری به مردم داده و آنان را در جریان قرار دهد.البته این یک ضعف کهنه شده در خبر سیما است که با استخدام چند گرافیست سریع کار قابل حل است
یامثلا میتوانستیم در مقایسه با سقوط ها و فرودهای سخت در سایر نقاط جهان در رسانه ملی به صورت فوری کار کنیم البته این به ضعف همیشگی ما در استفاده علمی وفوری از آرشیو ونداشتن یک مکانیسم پویا برای استفاده از آن برمیگردد،
باید آرشیو جمهوری اسلامی آنقدر پویا باشد که حتی جلوتر از فضای مجازی بتواند تصاویر بسیاری از سقوط های از این قبیل را که اتفاق افتاده نشان دهد تا فضای مجازی نتواند از این قضیه بر علیه اهداف انقلاب اسلامی سوء استفاده کند.
بنابراین به لحاظ تکنیکی می توان گفت که رسانه ملی باید خود را مخصوصا در حوزه خبر و اطلاع رسانی به روز کرده و از تکنولوژی های روز والبته چابک استفاده بهینه کند.