۰۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۴
کد خبر: ۷۶۰۰۶۱
به بهانه سالروز تاسیس سازمان تبلیغات اسلامی

کشف‌الاسرار و نظریه سازمان‌های تبلیغی در اندیشه‌ی امام خمینی

کشف‌الاسرار و نظریه سازمان‌های تبلیغی در اندیشه‌ی امام خمینی
امام از همان سال‌های دهه‌ی ۲۰، به خوبی به این مطلب اشراف داشتند که دو عنصر حاکمیت و مردم (عموم مردم یا گروه‌های مردم پایه) در امر تبلیغ نقش اساسی دارند (این ادبیات نافی نقش سایر عناصر مانند نخبگان نیست).

به مناسبت سال‌روز تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی، این یادداشت به اندیشه‌ی امام خمینی درباره‌ی ساخت سازمان‌های تبلیغی به معنای عام (تبلیغات، که همان شناساندن خوبی‌ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی‌ها‏ ‎‏و نشان‌دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است[1]) پرداخته است.

ورود به عرصه‌ی پژوهش اجمالی درباره‌ی این مسئله حاکی از ضعف تاریخ‌نگاری جزئی‌نگر است؛ چه اینکه کمبود آثار یا مکتوباتی که سیر پیدایش و تکون سازمان تبلیغات اسلامی را در جایگاه یک نهاد پدید آمده در بستر نظام جمهوری اسلامی مورد مداقه قرار داده باشد کاملاً مشهود است؛ به گونه‌ای که حتی تجربه‌نگاری مؤسسانی چون آیت الله امامی کاشانی در این زمینه منتشر نشده است.

از همین رو، ابتدا نگاهی اجمالی به روند شکل‌گیری سازمان تبلیغات اسلامی خواهیم داشت؛ چون که فهم نحوه‌ی پیدایش در پاسخ به پرسش اصلی این نوشته که همان بنیان‌های نظری تبلیغات در اندیشه‌ی امام خمینی است، تأثیر به‌سزایی دارد و در ادامه به مسئله‌ی تفکیک سازمان‌های تبلیغی اشاره‌ای خواهد شد و درنهایت به پرسش اصلی این نوشته خواهیم پرداخت.

سازمان تبلیغات چگونه شکل گرفت؟

در اساسنامه‌ی سازمان تبلیغات اسلامی، سال ۱۳۵۸ به عنوان سال تأسیس این نهاد ذکر شده و آمده است «سازمان تبلیغات اسلامی نهادی است برخاسته از متن انقلاب اسلامی که در اجرای فرمان حضرت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۸ تأسیس گردید و از این پس در اساسنامه به اختصار "سازمان" نامیده می‌شود»[2]

ظاهراً از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹، مقدمات شکل‌دهی به شورای عالی تبلیغات اسلامی انجام شده چراکه آیت‌الله امامی کاشانی که مسئول تبلیغات اسلامی مدرسه‌ی عالی شهید مطهری در تهران بوده است، در ۲۵ بهمن ۱۳۵۹ نامه‌ای را خطاب به امام خمینی نوشته و از تأسیس شورای عالی تبلیغات اسلامی خبر می‌دهد. امام خمینی نیز در پاسخ، اصل این شورا و اشخاص آن را تأیید می‌کند. [3]

این شورا در سال ۱۳۶۰، فعالیت خود را آغاز کرد و در همان سال اقدام به تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی ذیل این شورا کرد. در یکی از نخستین نامه‌هایی که شورای عالی تبلیغات خطاب به امام می‌نویسد، علت شکل‌گیری این نهاد را چنین ذکر می‌کند: «باعرض سلام به استحضار می‌رساند، پس از پیروزی انقلاب و احساس نیاز‎‏مبرم جامعه‌ی انقلابی به یک تشکیلات منسجم و یک مرجع مشخص برای تبلیغات اسلامی که همه‏‎ ‎‏بتوانند بدان مراجعه کنند با مشورت جامعه‌ی مدرسین و همکاری دفتر تبلیغات قم در تیر ماه سال ۶۰،‏‎ ‎‏شورای‌عالی تبلیغات اسلامی تشکیل شد که به حضور مبارک معرفی شد و مورد تأیید قرار گرفت. این شورا‏‎ ‎‏برای نیل به اهداف بالا سازمان تبلیغات اسلامی را تأسیس کرد»[4]

در سال ۱۳۶۷، «به دنبال درخواست اعضای محترم و بزرگوار شورای‌عالی سازمان تبلیغات، مبنی‏‎ ‎‏بر اینکه برای پیشبرد بهترِ کار، شخصی ... به تنهایی مسئول آن سازمان‏‎ ‎‏گردد»[5] آیت‌الله احمد جنتی به‌عنوان نخستین رئیس سازمان تبلیغات اسلامی از طرف امام خمینی مشخص شد و روند اداره‌ی شورایی به سازوکار فردی تغییر کرد.

در اساس‌نامه‌ی این سازمان، سه هدف کلی ذکر شده است که به شرح ذیل هستند:

  • احیاء و اشاعه‌ی اندیشه‌ی تابناک اسلام در همه‌ی زمینه‌های موردنیاز و تقویت روح
    عبودیت الهی و ترویج اخلاق اسلامی در میان مردم، به ویژه نسل جوان
  • دفاع از اصول اسلام، نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی و شناخت توطئه‌های فرهنگی ـ تبلیغی بیگانگان و تبیین انحطاط و بطلان مکتب‌های الحادی و انحرافی و مبارزه با آفت‌های التقاط و تحجر با تکیه بر جامعیت اسلام
  • گسترش کمی و کیفی تبلیغاتی دینی مردمی و برانگیختن احساس مسئولیت عمومی در قبال اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران

زمانی که به اهداف سازمان تبلیغات اسلامی توجه می‌کنیم، در کلیت با اهداف وزارت ارشاد و دفتر تبلیغات اسلامی اشتراک دارند؛ اما باید توجه کرد که وزارت ارشاد مسئول دستگاه‌های دولتی نشر و تبلیغ است و دفتر تبلیغات اسلامی نیز بازوی تبلیغی نهاد حوزه‌ی علمیه است و سازمان تبلیغات مسئول انسجام‌بخشی به تشکل‌های مردمی و وابسته به نهاد رهبری است. [6]

به تعبیر دیگر این سه نهاد با وجود اشتراک در اهداف از جهت ساختاری (دولتی/ مردمی/حاکمیتی) از یکدیگر متمایز هستند و هر کدام باید با توجه به ساختار کلانی که ذیل آن شکل گرفته عمل کند. برای مثال دفتر تبلیغات اسلامی نمی‌تواند درباره‌ی قوانین نشر کتاب که در حیطه‌ی مسئولیت‌های دولت است، صحبت کند؛ هرچند نشر کتاب بر ترویج و تبلیغ ارزش‌های اسلامی تأثیر مستقیم دارد، چرا که این نهاد یک نهاد تبلیغی زیر نظر نهاد روحانیت است؛ کما اینکه سازمان تبلیغات نیز نمی‌تواند درباره‌ی نحوه‌‌ی عملکرد نهادهای دولتی در حوزه‌ی تبلیغ ورود کند. بلکه باید براساس شرح وظایف مصوب خود عمل کند و بر روی تشکل‌های مردمی تمرکز کند. مرحوم امام در پاسخ به نامه‌ی شورای عالی تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۶۱، به مسئله‌ی تفکیک حوزه‌ها چنین اشاره می‌کند: «چون «وزارت ارشاد» عهده‌دار این امر است، لازم است شورای‌عالی‏‎ ‎‏تبلیغات در جذب و آموزش نیروهای صالح و افراد شایسته برای اعزام به خارج از کشور ‎‏و برای مقصد نشر فرهنگ اسلامی به وزارت ارشاد کمک و همکاری نمایند، و با‏‎ ‎‏هماهنگی کامل این وظیفه‌ی الهی را عمل نمایند.‏» [7]

بعد از بیان نحوه‌ی شکل‌گیری و تبیین حوزه‌های کارکردی سازمان تبلیغات نوبت به پرسش اصلی این متن می‌رسد.

 

کشف‌الاسرار و نظریه سازمان‌های تبلیغی

زمانی که به آثار امام خمینی رجوع می‌کنیم دست اول‌ترین مکتوبه‌ای که مسئله‌ی تبلیغات به صورت مستقل در آن مطرح شده است، کتاب کشف‌الاسرار است. در این مکتوبه مرحوم امام در ذیل عنوان «حکومت» درباره‌ی اداره‌ی تبلیغات اسلامی می‌نویسد:

«اداره‌ی تبلیغات اسلامی از بزرگ‌ترین ادارات است؛ که به حسب قانون اسلام تمام افراد توده از زن و مرد از اعضا آن اداره به شمار می‌روند و وظایف آن‌ها نظام‌نامه‌ی عمومی است که بین تمام افراد توده باید پخش بشود و همه به وظیفه‌ی خود عمل کنند. آن اداره مانند اداره‌ی تبلیغات ننگین ما نیست که گفتار دینی و قرآن که قانون اسلام است از آن اسقاط شود و بجای آن‌‌ها آن‌چیزها که همه می‌دانند و می‌دانیم گذاشته شود. اداره‌ی تبلیغات ما کارخانه‌ی عفت‌سوزی و شهامت و شجاعت و معارف‌کشی باید بشمار برود چناچه همه می‌دانند و می‌بینند.»

در این متن مختصر سه نکته‌ی اساسی وجود دارد. نخست اینکه امام خمینی معتقد است ایجاد یک ساختار به عنوان اداره‌ی تبلیغات اسلامی یکی از شئون حاکمیت است و دوم اینکه این سازمان تنها یک نهاد حاکمیتی صرف نیست؛ بلکه نهادی است که در کنار اعمال وظایف حاکمیتی در حوزه‌ی تبلیغ به تبیین نقش عموم مردم جامعه می‌پردازد و زمینه‌ساز نقش‌آفرینی اجتماعی و همگانی در حوزه‌ی تبلیغ خواهد بود. و سوم اینکه مردم و گروه‌های مردم پایه نیز در امر تبلیغ نقش دارند.

 بنابراین، می‌توان گفت امام از همان سال‌های دهه‌ی ۲۰، به خوبی به این مطلب اشراف داشتند که دو عنصر حاکمیت و مردم (عموم مردم یا گروه‌های مردم پایه) در امر تبلیغ نقش اساسی دارند (این ادبیات نافی نقش سایر عناصر مانند نخبگان نیست). مضاف بر این در ادبیات امام خمینی حاکمیت علاوه برنقش‌های ویژه، وظیفه‌ی زمینه‌سازی برای کنشگری سایر عناصر را نیز برعهده دارد.

از همین رو، بعد از انقلاب اسلامی به درستی اجازه‌ی تأسیس نهادهایی چون سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات را در عرصه‌ی تبلیغ صادر کردند. چراکه سازمان تبلیغات ابزار حاکمیت برای تسهیل‌گری در امر مشارکت عمومی در عرصه‌ی تبلیغ است و دفتر تبلیغات یک نهاد مردمی منسجم در چرخه‌ی تولید ارزش‌ها می‌باشد که در کنار وزارت ارشاد، به عنوان عنصر دولتی در چرخه‌ی تبلیغ قرار می‌گیرند.

 

ارسال نظرات