پردهبرداری از خطری که بیخ گوش پزشکیان قرار دارد
۱۸ خرداد سال ۱۳۸۱ یک خبر مثل بمب در روزنامههای اصلاحطلب که آن روزها به روزنامههای زنجیرهای معروف بودند ترکید که قرار است خاتمی دو لایحه مهم را به مجلس ببرد که اختیارات رئیسجمهوری را حتی بالاتر از رهبری قرار خواهد داد، خاتمی قبل از ارسال این لایحه به مجلس ششم که معروف به «لوایح دوقلو» بود برای کروبی پیام فرستاده بود که هر مخالفتی با عدم تصویب آن را تحمل نخواهد کرد.
همزمان فشارهای جریانهای تندرو اصلاحطلب برای تصویب لوایح بهشدت افزایشیافته بود، عباس عبدی در سرمقاله روزنامه ایران که آن روزها تریبون دولت بود نوشت که در صورت تأیید نشدن کامل این دو لایحه، اصلاحطلبان از حاکمیت خارج خواهند شد؛ زیرا عملاً کاری از دست آنها درنخواهد آمد تا به مطالبات مردم پاسخ دهند. خروج از حاکمیت هم شامل استعفای دستهجمعی رئیسجمهوری و نمایندگان مجلس ششم است.
سعید حجاریان نیز در روزنامه اختصاصیاش تهدیدها را شفافتر کرده و اعلام کرد که اگر مجلس خط قرمز خاتمی را بشکنند، ادامه نخواهد داد و با رد لوایح دوگانه، خاتمی از رئیسجمهوری کنارهگیری خواهد کرد، عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی و عضو ارشد حزب منحله مشارکت، در همین راستا این لایحه را درواقع افزایش اختیارات خاتمی دانست و رو به خبرنگاران در صحن پاستور میگوید که لایحه افزایش اختیارات ریاست جمهوری از ضروریات جامعه ازنظر دولت است.
اصلاحطلبان برای تصویب این لوایح در مجلس و نیز عبور دادن آن از فیلتر شورای نگهبان اسلحه «تهدید به خروج از حاکمیت» را روی میز قرار داده بودند روزنامه فرانسوی فیگارو آن زمان در تحلیلی نوشته بود که آبستراکسیون اصلاحطلبان از قدرت به معنای زلزله سیاسی در تهران خواهد بود و اروپا باید پشتیبان این وضعیت باشد!
پرونده سه پروژه آمریکایی را چه کسی به تهران آورد؟
در حالی هرروز رادیکالهای اصلاحطلب زیر گوش خاتمی میخوانند که باید فشار روی حاکمیت را تا روی گردن حفظ کنی تا بتوانی در دولت به کار خود ادامه بدهی، در آنسو مهدی کروبی که آن روزها رئیس مجلس بود ازجمله مخالفان جدی این طرح محسوب میشد.
کروبی درباره ماجرای تصویب لوایح دوقلو گفته بود:
همان زمان احساس کردم که طرح خروج از حاکمیت بهشدت مطرح میشود و حرفهایی در جلساتی زده میشود و نامههایی نوشته میشود که گویای درگیریهای تندی است. در جلسهای که بزرگان بودند بهصراحت گفتم، من وارد ماجرایی میشوم که بدانم از کجا شروعشده و به کجا ختم میشود. زمزمه خروج از حاکمیت آنقدر در جامعه پیچیده که یک روز رفتم تا جلسه مجلس را اداره کنم، یکی از نمایندگان آمد و گفت که برای چی ماندهای، همه میگویند نباید در حکومت بمانیم، نتیجه ندارد، فقط به او نگاه کردم و رفتم!
آن روزها درحالیکه مجلس برای عدم رأی به لوایح خاتمی در تردید بود تاجزاده عضو مشترک سازمان غیرقانونی مجاهدین و حزب منحله مشارکت و معاون سیاسی وزارت کشور د درباره اقدامات همفکرانش در واکنش به رد لوایح دوگانه، تهدید به تغییر فصلهایی از قانون اساسی را اعلام نموده و میگوید که اگر این دو لایحه درنهایت تصویب نشود، بخشهایی از اصلاحطلبان به این نتیجه میرسند که با استعفا خود و عدم پذیرش مسئولیت، صدای اعتراض خود را بلند خواهند کرد.
تاجزاده در ادامه رجزخوانیهای خود گفته بود که تصور میکنم که ما حتی به سمتی خواهیم رفت که بخشی از اصلاحطلبان با ارائه پیشنهادی مشخص، به تغییر فصلهایی از قانون اساسی تأکید کنند! همزمان با فشار رادیکالها برای تغییر در قانون اساسی و خروج از حاکمیت موج سوم شورش نیز راه افتاده و عبدالکریم سروش دستور به رفراندوم قانون اساسی میدهد.
سروش که از آمریکا به ایران آمده بود، در مصاحبهای با رویداد، ارگان اینترنتی حزب منحله مشارکت، دربارهٔ راههای پیش پای افراطیون پس از رد لوایح از سوی شورای نگهبان، رفراندوم را بهعنوان تهدید ساختاری پیشنهاد داد ازجمله رفراندوم را میتوان در این راستا موردتوجه قرارداد.
جالب آنکه در جهت عملیاتی کردن طرح آمریکایی رفراندوم میردامادی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم به صحنه آمده و میگوید:
طبق قانون میتوان در مورد مسائل مهم، تقاضای همهپرسی کرد و همهپرسی میتواند یکی از گامها باشد. محمدرضا خاتمی، نیز بر راهحل رفراندوم تأکید کرد: اگر از سوی شورای نگهبان (لوایح دوگانه) رد شود، رفراندوم را پیشنهاد میکنیم، به فاصله سه روز از تهدید صورت گرفته رضا خاتمی مبنی بر رفراندوم، جلاییپورنیز در مصاحبهای با ایسنا بر این تهدید صحه گذاشت: اگر لوایح تصویب نشود، جنبش اصلاحی دو راهکار پیش رو دارد: اول رفراندوم و نهایتاً استعفا.
البته در همان زمان بهخوبی مشخص بود که تهدید نظام به خروج از حاکمیت، تغییر قانون اساسی و راه انداختن رفراندوم طبلی توخالی است برای همین خاتمی و تیم همراهش وقتی ازتهدید و بحث خروج از حاکمیت نتیجهای نگرفتند، بحث حرمتشکنی به ساحت رهبر معظم انقلاب را کلید زدند.
ازاینرو نزدیکان محمد خاتمی در نامهای به مقام معظم رهبری از ایشان خواستند جام زهر را بنوشد! در این نامه اهانتآمیز خطاب به مقام معظّم رهبری آمده بود:
بااینحال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملّت ناراضی و ناامید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایههای مادّی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کردهاند. با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیش متصور نیست؛ یا دیکتاتوری و استبداد که در خوشبینانهترین حالت فرجامی جز وابستگی و درنهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک.
در ادامه این نامه بابیان اینکه مسئولان حاکمیت باید صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء تدبیرها پوزش بخواهند، از معظّم له تقاضای عذرخواهی کردند:
اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بیتردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملّت با همان پاداشی مواجه میشود که امام عزیز راحل روبهرو شد.
البته این نامه موهن و تهدیدآمیز که به امضای ۱۲۷ نفر از نمایندگان مجلس ششم رسیده بود، توسط افرادی مانند حجتالاسلام محتشمی پور و مجید انصاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز موردانتقاد و اعتراض قرار گرفت.
محتشمی پور دراینباره گفت که ملّت ایران نباید فریب نیت شوم این افراد را بخورد همچنین مجید انصاری هم طی نطقی اعتراضی اظهار کرد که این نمایندگان به این سؤال پاسخ دهند که نامه آنها چرا قبل از آنکه به دست رهبر معظّم انقلاب برسد سر از اینترنت و سایتهای آمریکایی درآورد؟
مدتی بعد و پسازآنکه تیر اصلاحطلبان تندرو به سنگ خورد فتنه جدید دیگری از سوی همکاران و همراهان خاتمی کلید خورد تا جایی که در آستانه برگزاری مجلس هفتم و پس از رد شدن صلاحیت برخی از کاندیداهای تندروهای اصلاحطلب و اعلام نتایج بررسی صلاحیتها، نمایندگان وابسته به آنها در مجلس ششم رسماً اعلام تحصن و متعاقباً طرح «روزه سیاسی و استعفا» را مطرح کردند، ۱۳۹ نماینده مجلس ششم ۲۸ روز در این اقدام ضد امنیت ملی یعنی تحصن شرکت داشتند!
روزنامه یاس نو که موضع اصلاحطلبان ساختاری و رادیکال را منتشر میکرد تصاویری را این باز چاپ کرد که حکایت از آن داشت که علاوه بر نمایندگان خودسر و تندرو تعدادی از اعضای دولت نیز در این تحصن آمریکایی حاضر هستند، محمدعلی ابطحی، صفدر حسینی، مرتضی حاجی، عبدالله رمضان زاده، موسوی لاری، احمد خرم، محمد ستاریفر، محسن مهرعلیزاده، علی صوفی، معصومه ابتکار، محمود حجتی و...از آن جمله بودند.
همچنین تعداد زیادی از استانداران و فرمانداران کشور هم در همراهی با نمایندگان مجلس ششم، اعلام استعفا نمودند که نشان میداد رادیکالها در تلاش هستند تا کشور را به «بنبست سیاسی» بکشند.
استانداران وقت دولت خاتمی در نامه خود با حمایت همهجانبه از تحصنکنندگان مجلس ششم خطاب به رئیسجمهور وقت نوشتند: که اقدام عاجل شمارا خواستاریم، در صورت عدم حصول نتیجه از مسؤولیت کنارهگیری خواهیم کرد.
در زیر این نامه اسامی استانداران امضاکننده نامه به شرح زیر آمده بود: محمدعلی سبحاناللهی، جمشید انصاری، جواد نگارنده، سید محمود حسینی، کریم شورانگیز، اسماعیل تبادار، علی اکبر رحمانی، محمود زمانی قمی، سید حسن رسولی، فتح الله معین، جعفر رحمانزاده، محمد علی پنجه فولادگران، حسین امینی، محمد ابراهیم انصاری لاری، مسعود امامی، سید حمید طهائی، اسدالله رازانی، محمد علی کریمی ابرقویی، احمد ترک نژاد، اسماعیل دوستی، محمد هاشم مهیمنی، مسعود سلطانی فر، قربانعلی سعادت، عبدالمحمد زاهدی، عبدالحسین مقتدائی، علی اصغر زبردست، حمید کلانتری!
چپهای خیابانی و سرنوشتی شومی که در انتظارشان بود!
همزمان با تلاش برای ایجاد بنبست و بحران سیاسی در کشور آنگونه که پیشازاین روزنامه فیگارو از آن پرده برداشته بود مشاوران دولت خاتمی نیز یکی پس از دیگری استعفا داده تا نشان دهند عزمشان برای بحران سازی باهدف براندازی جزم است.
همزمان باروی دادن این حوادث سریالی از هدف نهایی پروژه بحران سازی در کشور پرده برداشته و علیرضا علوی تبار با حضور در بین متحصنین در مجلس گفت که مشکل اساسی کشور را مشکل ساختاری و بنیادین است و باید از اعتراض به شورای نگهبان عبور کرده و خواستار تغییرات بنیادین در نظام جمهوری اسلامی شد، تئوریسین اصلاحطلبان خیابانی گفته بود که اگر ما به این نتیجه رسیدیم که مشکلات ما سیستماتیک است، ازاینرو میل به تغییرات بنیادین باید در شعارهای اصلاحطلبان مطرح شود!
همزمان بااینکه رادیکالها دائم به خاتمی تأکید میکردند که مقاومت کرده و از مواضع اصولی خود کوتاه نیامده تا نظام عوض شود، برخی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم مواضع مناسبی اتخاذ کردند و در آن شرایط بحرانی، در مقابل این براندازان ایستادند.
قدرت الله علیخانی (عضو فراکسیون روحانیون مبارز مجلس ششم) از آن جمله افرادی بود که با انتقاد از طرح بحث استعفا از سوی نمایندگان مشارکتی، این ادعا را یک بلوف سیاسی ارزیابی کرد و گفت:
حتی با استعفای برخی نمایندگان، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. ممکن است برخی نمایندگان استعفا دهند، ولی مطمئن باشید هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. اگر برخی از تندروها استعفا دهند، مجلس به کار خود ادامه میدهد و مطابق معمول به قانونگذاری و انجاموظیفه خواهد پرداخت و این مساله نمیتواند خللی در روند کاری کشور و بخصوص مجلس ایجاد کند. آقایان تا به حال هرچه درباره استعفا و خروج از حاکمیت گفتند به واقعیت نپیوست و حتی بعید میدانم این بار نیز کسی از آقایان به قول خود برای استعفا عمل کند.
روزنامه نسیم صبا از دیگر روزنامههای متمایل به مجمع روحانیون مبارز نیز در مقالهای با ابزاری خواندن موضوع استعفای نمایندگان نوشت:
آیا دوستان تصور میکنند ملت تمام قصور را در انحصارطلبی و توسعهنایافتگی رقبا میدانند؟ آیا برخی دوستان اصلاحطلب، به نام استعفا در جستوجوی فرار از زیر پاسخگویی به مطالبات ملت و وکالت مردم نیستند؟ راستی چگونه است که این داستان در ماههای آخر حضور اصلاحطلبان در مجلس که با چشمانداز منفی نظارت در انتخابات آتی به ماههای وداع دائم بدل شده، اوج یافته است؟
بعدها، مهدی کروبی رئیس مجلس ششم در گفتگو با روزنامه اعتماد ملی به تحلیل آن وضعیت عجیب کشور در آن روزها پرداخته و گفت که آنها فکر میکردند که در جامعه از این کار آنها استقبال میشود ولی مشت گرهکرده خالی باز شد و حتی دستهای از نمایندگان مجلس به آنها طعنه و کنایه میزدند و میگفتند از جمعیتی که در حمایت از شما در خیابان جمع شده بهسختی عبور کردیم!
خطری که بیخ گوش دولت است!
واقعیت آن بود که اصلاحطلبان رادیکال گمان میکردند که با ایجاد بنبست سیاسی در کشور مردم آنها را روی دوش گرفته و از بهارستان بهسوی پاستور خواهند برد اما این وقایع گرچه در میان روزنامههای زنجیرهای باآبوتاب فراوان بیان میشد اما در میان جامعه کوچکترین بازخوردی نداشت، تقی رحمانی از عناصر گروهک آمریکایی ملی- مذهبی در جزوه براندازی خود نوشته است که میخواستند مثل مصدق شوند اما مانند زاهدی میان مردم خار گردیدند.
پس از گذشت سالها باز کردن این پرونده و بیان ماجرای عبرتآمیز اصلاحطلبان برای ایجاد انسداد و بنبست سیاسی در کشور بیدلیل نبوده است، این روزها و پس از پیروزی قابلتوجه مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری اخباری به گوش میرسد که نگرانکننده بوده و حکایت از آن دارد که خطری بزرگ بیخ گوش آقای رئیسجمهور است.
در برخی محافل اصلاحطلب این روزها شنیده میشود که افرادی تندرو مانند دبیر کل حزب رادیکال اتحاد ملت مدام این نکته را مطرح میکنند که پزشکیان مدیون اصلاحطلبان رادیکال بوده و دولت را باید آنگونه که آنها میخواهند اداره کند! این جمله چنان مطرحشده است که آذر منصوری خود را اولین زنی خوانده که «رئیسجمهور ساز» است.
این ادعاهای عجیب گرچه حکایت از توهم اصلاحطلبان رادیکال دارد اما در دل خود هشدارهایی نیز خواهد داشت، دوره کردن رئیسجمهور برای تحمیل کابینه و راهاندازی طرحی چون «کابینه موازی» برای دولت ازجمله این موارد است.
اصلاحطلبان رادیکال در جلسات محفلی روی این موضوع تأکیددارند که پزشکیان باید دوکابینه مجزا از هم داشته باشد، یک دولت که به مجلس معرفیشده و رأی اعتماد خواهد گرفت و دولتی دیگر که بهصورت موازی امور کشور را بر عهده خواهد داشت، راهاندازی این طرح بهطور حتم عواقبی دارد که کشور را درگیر بحرانهای متعدد سیاسی و فتنههایی میکند که آمریکاییها برای آن نقشههایی در سردارند.
البته روحیات رئیسجمهور عزیز مسعود پزشکیان نشان داده که حاضر نیست در زمینی بازی کند که بازیگر آن نباشد، معروف است که پزشکیان اهل بازی فوتسال است ازاینرو بهخوبی میداند که اگر پیش و پس یک دولت باهم هماهنگ نباشد و تیم اصلی بیرون زمین نشسته و مربیگری کند عاقبت خوشی آن بازی نخواهد داشت، به خصوص آنکه تیم بیرونی اهل بازی به هم زدن و خروج از زمین نیز باشد!
استفاده از بازیکنان بازی پس داده از یکسو و نیز عدم توجه به علائم راهنما ممکن است یک تیم را به یک شکست بیآبرو کننده رهنمون سازد ازاینرو برادرانه باید به رئیسجمهور گفت که در استفاده از رادیکالها باید بااحتیاط بیشتری عمل کند.
ادعای دولت موازی از سوی رادیکالها البته بدون شاهد هم نیست، روز گذشته محمدعلی ابطحی که روزگاری در دو ماجرای بنبست سازی در کشور در سال ۸۱ و راهاندازی فتنه تقلب در سال ۸۸ خود دستی بر آتش داشته نوشته است که تا وقتی ما تندروها (در زمان ریاستجمهوری خاتمی) اصرار بر رودررو کردن نهادهای وابسته به رهبری و رئیسجمهور نداشتیم، حمایت خوبی از نهادهای انتصابی پشت سر آقای خاتمی بود.
این اعتراف گرچه دیرهنگام است اما در خود درسهای مهمی برای رئیسجمهور منتخب دارد، واقعیت آن است که آغوش حاکمیت بهسوی مسعود پزشکیان باز بوده و همه امکانات کشور برای حمایت از او آماده فعال شدن است، این آمادگی را حتی دولتهای متخاصم و نیز دشمنان نیز درک کرده و سیگنال آن را نیز ارسال کردهاند.
در این وضعیت رئیسجمهور باید باهوش بالا ظرافتهای سیاسی را درک کرده و مقهور عملیات رادیکالها نشود. در روزهایی که برخی به دنبال خاتمی سازی از پزشکیان بوده و برخی دیگر تمایل دارند از او بنیصدری دیگر ساخته و کشور را دچار انسداد سیاسی کنند، رئیسجمهور باید هوشمندانه عمل کند، در این بازی درخشان جریان انقلابی حامی آقای رئیسجمهور است.