۱۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۰
کد خبر: ۷۷۶۵۷۰

چه شد که دکتر مفتح به «قبا» آمد؟

چه شد که دکتر مفتح به «قبا» آمد؟
ایشان [حاج محمدتقی طرخانی] یک شبی به من زنگ زد، گفتند ما مسجد را ساختیم... بیایید شما هیأت امنا شوید و من گفتم دكان را ساختید سرقفلی را فروختید به من، می‌گویید بیا. تیشه به ریشه‌ اسلام می‌خورد. ایشان [حاج محمدتقی طرخانی] یک ایستی كرد و گفت آقای همدانی معرفی كرده، گفتم هركس می‌خواهد باشد.

مسجد قبا در رمضان ۱۳۵۷ کانون پرجوش‌وخروش انقلاب بود و مهم‌ترین سنگر مبارزاتی مردم علیه رژیم شاه به‌ شمار می‌رفت. در ماه مبارک رمضان ۱۳۵۷ که جمعیت علاوه بر شبستان مسجد در همه خیابان‌ها و کوچه‌های اطراف مسجد قبا (که توسط بلندگو تحت پوشش برنامه‌های مسجد قرار می‌گرفت) برای شرکت در مراسم مسجد شرکت می‌کردند، علاوه بر انجام فرائض و امور عقیدتی و اسلامی، در خلال مسائل بیشتر بر طرح موارد مربوط به مبارزات اسلامی مردم به رهبری حضرت امام خمینی‌ (ره) تکیه می‌شد. علاوه بر این سخنرانی‌ها، حضور چن دصدهزار نفر از مردم مسلمان و مبارز و انقلابی در این مسجد، آن‌جا را به بزرگ‌ترین پایگاه اطلاع‌رسانی انقلاب تبدیل کرده بود. اولین اخبار از مواضع و اعلامیه‌های حضرت امام خمینی، جامعه روحانیت مبارز، دانشگاه‌ها، حوزه‌ها، بازار و. . . در این مسجد به اطلاع مردم می‌‌رسید. مسجد قبا و شهید مفتح در آن دوره عملا رهبری فعالیت‌ها و تحریک‌های مردمی را در سطح بسیار وسیعی از پایتخت به عهده داشتند. در ادامه روایتی را درباره تاسیس این مسجد به نقل از« تاريخ شفاهی مساجد تأثيرگذار در انقلاب اسلامی» می‌خوانیم:

مسجد قبا در رمضان سال ۱۳۵۳ ش افتتاح شد. این مسجد از همان ابتدا با توجه به نیازهای روز جامعه فعالیت خود را آغاز كرد و پس از تعطیلی حسینیه‌ ارشاد... توسط ساواک، توانست به دست عده‌ای از نیروهای مذهبی‌ ـ سیاسی به همراه جوانان دانشجو، نقش سازنده‌ خود را در همسویی با اهداف مبارزات انقلابی ایفا نماید.

مراسم افتتاح مسجد در اول ماه رمضان آن سال با امامت حجت‌‌الاسلام عراقچی  (كه توسط آقای هزاوه‌ای همدانی معرفی شده بود) آغاز شد.از همان ابتدا با توجه به نیازهای روحی و معنوی مردم محل، استقبال از فعالیت‌های مسجد خوب بود. چون مسجد موقعیت خوبی داشت، جوانان و اهالی محل هم استقبال خوبی می‌كردند. ابوالفضل توكلی‌بینا از مبارزان پیش از انقلاب... با اشاره به افتتاح مسجد و حضور فردی مسن به‌ عنوان پیش‌نماز چنین می‌گوید:

«اول ماه رمضان من چند شبی كه رفتم مسجد دیدم این پیرمرد [حجت‌‌الاسلام عراقچی] در مقابل تحصیل‌كرده‌ها و مردم این منطقه نمی‌تواند جوان‌ها را بسیج كند، جوان‌ها را جمع كند... این پیرمرد سلامت و خوبی است، ولی به درد این‌جا نمی‌خورد. دو سه شب كه گذشت، ایشان [حاج محمدتقی طرخانی] یک شبی به من زنگ زد، گفتند ما مسجد را ساختیم... بیایید شما هیأت امنا شوید و من گفتم دكان را ساختید سرقفلی را فروختید به من، می‌گویید بیا. تیشه به ریشه‌ اسلام می‌خورد. ایشان [حاج محمدتقی طرخانی] یک ایستی كرد و گفت آقای همدانی معرفی كرده، گفتم هركس می‌خواهد باشد. ایشان [آقای هزاوه‌ای] خود مسجد دارد. او شاگرد امام بوده و فرد خوب و مبارزی ست.»

  در پایان این گفت‌وگو قرار شد جلسه‌ای تشكیل و در این مورد بحث و تبادل ‌نظر شود. در روز جمعه‌ همان هفته در منزل حاج محمدتقی طرخانی جلسه‌ای با حضور آقایان توكلی‌ بینا، زمردیان، مهدیان، جواد رفیق‌دوست، نژادحسینیان، مهندس صباغیان و آقای هزاوه‌ای تشكیل گردید. در این جلسه آقای هزاوه‌ای پیشنهاد نمود، به آقای عراقچی شش ماه فرصت داده شود؛ اگر خوب بود بماند وگرنه برود. به گفته‌ توكلی‌بینا: «پس از مطرح‌ شدن این پیشنهاد، من با آن مخالفت كردم و پیشنهاد دادم بهترین راه این است پس از پایان ماه رمضان مطرح شود كه مسجد را می‌خواهیم نقاشی كنیم تا این مرحله تمام شود.» 

این نظر مورد قبول جمع واقع گردید و تصمیم گرفته شد درباره‌ دكتر مفتح با آقای بهشتی مشورت شود. اجرای این تصمیم به آقای توكلی‌ بینا واگذار شد. ایشان پس از گرفتن موافقت دكتر بهشتی و با نظر ایشان، خدمت آقای مطهری، كه در این زمان در دانشكده‌ معقول و منقول به تدریس اشتغال داشت، رفتند. شهید مطهری نیز ضمن موافقت با این امر، درخواست كردند كه آقای توكلی‌ بینا نیز شخصا با دكتر مفتح گفت‌وگو نماید. به گفته‌ آقای توكلی‌بینا:

«پس از گفت‌وگو با شهید مطهری، خدمت دكتر مفتح رفتم و پیشنهاد امامت جماعت مسجد را دادم. ایشان در ابتدا به مخالفت رژیم و ممنوع‌المسجد [ممنوع‌المنبر] بودن خود اشاره كرد، ولی من با بیان شرایط آن منطقه [مسجد قبا] و مقایسه با شرایط مسجد جاوید، اطمینان ایشان را به حمایت‌های بازاریان و مبارزان و مردم محل از ایشان جلب نمودم تا این‌كه ایشان نسبت به این امر موافقت ضمنی نمودند. راضی‌ كردن شخصی كه زندانی شده و ممنوع‌المنبر بوده، كار سختی بود كه با كمک چندین نفر توانستیم دكتر مفتح را جهت قبول این مسئولیت راضی نماییم.»

مسئولیت اداره‌ مسجد پس از ورود دكتر مفتح برعهده‌ی چندین نفر گذاشته شد كه به صورت جمعی و موافقت گروهی مسجد را اداره می‌كردند. اعضای هیأت امنای مسجد در این زمان عبارت بودند از: حاج محمدتقی طرخانی، ابوالفضل توكلی‌ بینا، مهندس صباغیان، حجت‌‌الاسلام محسن هزاوه‌ای.

با اوج‌گیری فعالیت‌های مسجد و با توجه این‌كه مسجد فاقد هیأت امنای قانونی بود، ساواک از طریق اداره‌ اوقاف، كه وابسته به نخست‌وزیری بود، دست به اقدامات گسترده‌ای برای مهار این كانون زد. از آن‌جا كه مسجد كم‌كم به پایگاه مخالفان حکومت پهلوی تبدیل شده بود، نصیری به اداره‌ اوقاف دستور داد برای خاتمه‌ دادن به وضع نابسامان مسجد و تعیین هیأت امنای صلاحیت‌دار اقدام مقتضی معمول نماید. 

سرانجام در اوایل سال ۱۳۵۷ هیأت امنای مسجد قبا كه شامل محمد مفتح، ماشاءالله رحیمی، محسن هزاوه‌ای همدانی، ابوالفضل توكلی‌ بینا،‌هاشم صباغیان، جواد رفیق‌دوست و حاج محمدتقی طرخانی بود، تعیین شد.  در این میان دكتر محمد مفتح كه امامت جماعت مسجد را برعهده داشت، در رأس قرار گرفتند. با ورود دكتر مفتح و آغاز فعالیت ایشان، به‌تدریج جمعیت زیادی به مسجد وارد گردید و این مسجد به یكی از مساجد پویا در مسیر انقلاب اسلامی ‌تبدیل شد. ازجمله عوامل پویایی این مسجد، فعالیت‌های سیاسی دكتر مفتح بود كه با فعالیت‌های فرهنگی، آموزشی و اقتصادی وی همسو بود.

 

منبع: «تاريخ شفاهی مساجد تأثيرگذار در انقلاب اسلامی»، حمیدرضا مازندرانیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 

ارسال نظرات