بهائیت؛ بازوی صهیونی در جنگ نرم علیه ملت ایران

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، در دنیای امروز، جنگها و تعارضات تنها به میدانهای نبرد سنتی محدود نمیشوند، بلکه ابعاد جدیدی از جنگ نرم، عملیات روانی و نفوذ رسانهای نیز بهویژه در منازعات بینالمللی و داخلی گسترش یافته است. در این راستا، فرقه بهائیت نه تنها بهعنوان یک جریان، بلکه بهعنوان یک ابزار فعال در پروژههای مخرب سیاسی و فرهنگی شناخته میشود. با توجه به تاریخچه عمیق ارتباط این فرقه با قدرتهای استعماری و همچنین فعالیتهای آنها در تحولات اجتماعی ایران، درک نقش امروز آنها در جنگهای نرم و میدانهای اجتماعی اهمیت بسیاری دارد.
فرقهی بهائیت، که همواره کوشیده چهرهای منزوی از سیاست و بیطرف از تحولات اجتماعی از خود نشان دهد، در واقع یکی از بازیگران سازمانیافته و فعال در میدان ناآرامیهای داخلی و جنگهای نرم علیه جمهوری اسلامی است. این جریان، با پشتیبانی مستقیم نهادهای اطلاعاتی و رسانهای بیگانه، بهویژه از طریق بیتالعدل مستقر در اسرائیل، در بزنگاههای حساس اجتماعی و سیاسی، بهعنوان یک بازوی اجرایی در پروژههای اغتشاش، جنگ روانی و تخریب افکار عمومی ظاهر میشود.
در ادامه، با نگاهی به فعالیتهای مستمر این فرقه، نقشآفرینی و تأثیرگذاری آن بر افکار عمومی – بهویژه در تحریک به نافرمانی مدنی و اغتشاشات خیابانی – نشان خواهیم داد که بهائیت، نه یک اقلیت دینی مظلوم، بلکه ابزار فعالی در نبرد اجتماعی، روانی و فرهنگی دشمنان ملت ایران است؛ بهگونهای که در هر نقطهای از کشور که صدای آشوب بلند میشود، نام این فرقه نیز در میان مهرههای پشتپرده میدرخشد.
سابقه تاریخی: از سفارتخانههای استعمار تا اتاقهای فکر غربی
فرقه بهائیت از آغاز پیدایش، نه یک جریان دینی مستقل، بلکه پروژهای استعماری بود؛ پدیدآمده در دل فتنه بابیه، مورد حمایت مستقیم امپراتوریهای روس و بریتانیا، و بعدها پیوسته به راهبرد صهیونیسم جهانی برای انهدام فکری ملتهای مسلمان. این فرقه از همان ابتدا، بر پایه جدایی دین از سیاست، تقلیل دینداری به اخلاق فردی، و پذیرش سلطه قدرتهای جهانی، آموزش داده شده است. اسناد تاریخی متعدد از نقش جاسوسی و همکاری سران بهائیت با رژیم پهلوی، و حمایت غرب از آنها پرده برداشتهاند.
نخستین جرقههای حمایت خارجی از این جریان، در دوره بابیگری و سپس با تکوین تشکیلات بهائیت زده شد. بنا بر اسناد متعدد، سفارت روسیه در ایران در طول سالهای اولیه دعوت بابیه، بارها از سید علیمحمد باب حمایت کرد و حتی در مواقعی مانع از اجرای احکام شرعی علیه او شد. این حمایتها در دوره ناصری و پس از آن نیز ادامه یافت و با چرخش بهائیت از فاز شورشی بابیه به ساختار تشکیلاتی منسجم و بهظاهر «صلحطلب»، فرصت نفوذ گستردهتر این فرقه در ارکان حکومت قاجار و سپس پهلوی فراهم شد.
در دوره رضاخان و محمدرضا پهلوی، بهائیان با چراغ سبز دربار و حمایت آشکار انگلستان، در پستهای حساس حکومتی، آموزشی، امنیتی و رسانهای نفوذ کردند. شخصیتهایی چون «حبیبالله ثابت پاسال» (صاحب رادیو تلویزیون ملی ایران)، «ایادی» (پزشک مخصوص شاه و یکی از عوامل نفوذی در دربار)، «فرخرو پارسا» (وزیر آموزش و پرورش)، «شاهقلی» (وزیر بهداری)، و حتی «پرویز ثابتی» (از مهرههای امنیتی ساواک) همگی از اعضای فرقه بهائیت بودند که در ساختار سیاسی پهلوی جای گرفتند.
این نفوذ هدفمند، نه تنها در جهت تأمین منافع سلطنت، بلکه بهطور مستقیم در خدمت پروژههای استعمار فرهنگی و تضعیف باورهای دینی جامعه ایران بود. بهائیت با شعارهای دروغین وحدت جهانی، صلح، برابری زن و مرد و کنار گذاشتن شریعت، مأموریت یافت تا در داخل ایران با تضعیف هویت اسلامی شیعی، زمین را برای وابستگی به غرب و پذیرش سلطه فرهنگی بیگانگان آماده کند.
با تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی، این ارتباط استعماری وارد مرحلهای جدید شد؛ بیتالعدل، مرکز تصمیمگیری جهانی بهائیت، در شهر حیفا (اراضی اشغالی فلسطین) مستقر شد و عملاً بهائیان ایران به طور رسمی تحت هدایت مستقیم یک مرکز اسرائیلی قرار گرفتند. از آن پس، هرگونه دستور تشکیلاتی، اعم از حضور در انتخابات، مشارکت در تجمعات یا اجرای پروژههای فرهنگی، از سوی نهادی صادر میشود که در خاک اشغالشده فلسطین و تحت حمایت رسمی رژیم صهیونیستی فعالیت
تشکیلات در سایه؛ ساختار مخفی و شبکهای بهائیت در ایران
یکی از ویژگی برجسته تشکیلات بهائیت، ساختار سازمانیافته، سلولی و بهشدت مخفیکارانه آن است. اعضای این فرقه در سطوح مختلف «محفل»، «نهاد خادمان»، «مشاوران»، «مربیان نوجوان» و سایر نامگذاریهای خاص تشکیلاتی فعالیت دارند، اما در عین حال، هیچ نشانه رسمی از این ساختار در جامعه دیده نمیشود. افراد وابسته، اغلب در قالب «فعال فرهنگی»، «مربی آموزشی»، «مشاور تربیتی» یا حتی «مربی ورزشی» ظاهر میشوند و از پوششهایی چون کلاس موسیقی، آموزش زبان، کارگاه روانشناسی و فعالیت زیستمحیطی استفاده میکنند.
این شبکهها بهگونهای طراحی شدهاند که هر حلقه تنها با لایهی بالا و پایین خود ارتباط دارد و هرگونه ارتباط با هسته مرکزی (که در نهایت به بیتالعدل در اسرائیل ختم میشود) بهصورت غیرمستقیم و رمزگذاریشده انجام میگیرد. یکی از روشهای رایج در ارتباطات درونتشکیلاتی، استفاده از پیامرسانهای رمزدار، اصطلاحات خاص، اسامی رمزی، و حتی پیامهای فرامتن در قالب دعا یا پیامهای مناسبتی است.
در این ساختار مخفی، آموزش ایدئولوژیک و جذب نیرو بهصورت تدریجی و گامبهگام صورت میگیرد. نوجوانانی که برای کلاس موسیقی یا زبان ثبتنام میکنند، بهتدریج با مفاهیم بهائیت آشنا میشوند، وارد حلقههای بهاصطلاح «تربیت معنوی» میشوند، سپس از آنها دعوت میشود تا در «فعالیتهای اجتماعی داوطلبانه» شرکت کنند، و در نهایت، پس از غربالگری ذهنی و ارزیابی وفاداری، به عنوان عنصر «قابل اعتماد» جذب تشکیلات میشوند.
در کنار ساختار مخفی و جذب تدریجی، تشکیلات بهائیت یک نظام مدیریت بحران بسیار حرفهای دارد. در زمان دستگیری اعضا، بلافاصله کمیتههای پشتیبانی حقوقی، رسانهای و بینالمللی فعال میشوند. این سیستم، با استفاده از نهادهایی چون «جامعه جهانی بهائیان»، فوراً اقدام به مظلومنمایی رسانهای، فشار حقوق بشری و القای روایتهای دروغین از سرکوب مذهبی میکند. در واقع، همانقدر که این فرقه در عملیات زیرزمینی برای براندازی فعال است، در مدیریت بیرونی چهره «بیگناه، صلحطلب و قربانی» نیز استاد است.
بهائیت و جنگ نرم: پروژه نفوذ خزنده برای فروپاشی هویت ایرانی ـ اسلامی
در سالهای اخیر، فرقه بهائیت از یک جریان فرعی عقیدتی به بازوی فعال دشمنان ایران در جنگ نرم، اغتشاشات و پروژههای نفوذ فرهنگی بدل شده است. پشت نقاب مظلومنمایی و شعارهای صلحطلبانه، شبکهای مخفی و منسجم از عملیات روانی، تحریک اجتماعی و جنگ رسانهای پنهان شده که در بزنگاههای امنیتی، فرهنگی و سیاسی کشور، رد پای آن کاملاً مشهود است. در ادامه، به برخی محورهای کلیدی و نمونههای مستند از فعالیتهای براندازانه این فرقه در ایران میپردازیم.
محورهای مکمل و نمونههای عینی از فعالیتهای فرقه بهائیت در ایران:
1. شبکهسازی در مدارس غیررسمی و آموزشگاههای آزاد
ایجاد آموزشگاههای زبان، موسیقی، کلاسهای روانشناسی کودک، تقویت مهارتهای زندگی و جذب نوجوانان مستعد با هدف انتقال تدریجی آموزههای بهائی و جداسازی آنها از هویت دینی سنتی.
2. برگزاری نشستها و دورههای تربیتی غیرمجاز با پوشش "توسعه فردی"
این نشستها در خانههای امن، مراکز فرهنگی یا خانههای شخصی با عنوان «جلسات مشاوره و گفتگو»، «تقویت معنویت»، یا «باشگاه گفتوگوی فرهنگی» برگزار میشوند و محور آن بازتعریف اخلاق، معنویت و زندگی اجتماعی به سبک اومانیستی-بهائی است.
3. تولید و پخش محتواهای رسانهای پنهان در فضای مجازی
اداره صفحات اینستاگرامی، کانالهای تلگرامی و یوتیوبهایی با محتوای ظاهراً «روانشناسی، موفقیت، معنویت یا آزادی زنان»، که در بطن خود آموزههایی چون نفی شریعت، تضعیف ولایت فقیه، تشکیک در مفاهیم قرآن، و بیاعتبارسازی روحانیت را ترویج میکنند.
4. جذب فعالان اجتماعی و محیطزیستی بهعنوان پوششهای امن فعالیتهای تشکیلاتی
همکاری با برخی از چهرههای مشهور در حوزه محیط زیست یا حقوق زنان بهمنظور جلب اعتماد عمومی و سپس بهرهگیری از ظرفیت رسانهای آنان در پروژههای ضدنظام.
5. نفوذ در NGOها و تشکلهای مردمی با رویکرد بینالمللی
شرکت برخی بهائیان در نشستها و همایشهای حقوق بشری با عنوان فعال مدنی یا زیستمحیطی، و طرح مسائل داخلی ایران با هدف تشویش اذهان جهانی علیه نظام اسلامی.
6. نفوذ در اقوام و مناطق مرزی؛ پروژه شکافسازی اجتماعی
یکی دیگر از راهبردهای فرقه بهائیت، استفاده از اقوام و زبانهای محلی برای نفوذ در نقاط حساس جغرافیایی ایران است. در مناطقی چون خوزستان، سیستان، کردستان و آذربایجان، تلاشهایی در حال انجام است برای جذب جوانان با شعارهای عدالتطلبانه، آموزش زبان مادری، یا مبارزه با تبعیض. در حالی که هدف نهایی، القای بیعدالتی سیستماتیک، جداییطلبی نرم، و تحریک علیه مرکزیت نظام است.
7. بهرهبرداری از مناسبتهای سیاسی و مذهبی برای فتنهسازی
تلاش برای بههمریختن نظم مراسم مذهبی چون عاشورا، اربعین، مراسم دعای کمیل یا شبهای قدر با برنامهریزی پیشینی؛ مشابه آنچه در عاشورای ۱۳۸۸ یا آبان ۱۳۹۸ رخ داد.
۸. تلاش برای عادیسازی و مشروعنمایی فرقه در فضای بینالمللی
- حضور مستمر در نهادهایی مثل شورای حقوق بشر سازمان ملل با ادعای «قربانی بودن».
- تلاش برای تصویب قطعنامههای علیه ایران با برجستهسازی "سرکوب بهائیان".
- معرفی چهرههای بهائی بهعنوان «فعالان صلح و حقوق بشر» در جشنوارهها، رسانههای غربی و نهادهای بینالمللی.
۹. هدایت افکار عمومی در بحرانهای سیاسی داخلی
- در ماجرایهای مانند فتنه ۱۳۸۸، دیماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱، بهائیان با بهرهگیری از شبکههای مجازی، نقش تحریک، هماهنگی، و انتشار اخبار جعلی را ایفا کردند.
- ارتباطات مستند برخی اعضا با رسانههایی چون BBC فارسی، ایران اینترنشنال و صدای آمریکا.
۱۰. تولید فیلم و سریال ضدایرانی با محتوای تخریبی مذهبی
- مشارکت بهائیان مهاجر در تولیدات رسانهای که اسلام، روحانیت، نظام سیاسی ایران و فرهنگ سنتی را به سخره میگیرند.
- نمونهها: مشارکت برخی عوامل بهائی در ساخت فیلمهای جشنوارهای با تم الحاد، فمنیسم افراطی و سیاهنمایی از جامعه ایرانی.
۱۱. تأسیس انجمنها و بنیادهای جعلی در خارج از کشور
- ایجاد نهادهایی چون "انجمن زنان ایرانی برای صلح"، "بنیاد ترویج آزادی اقلیتهای دینی در ایران" و غیره با اهداف رسانهای و ضدنظام.
- عضوگیری از دانشجویان ایرانی خارج کشور و پیوند زدن مسائل شخصی یا صنفی آنها با پروژههای حقوق بشری طراحیشده توسط بیتالعدل.
۱۲. پروژه نفوذ در حوزه کتاب، ترجمه و نشر دیجیتال
- ترجمه کتابهای خاص با پیامهای غیردینی، سکولار یا اومانیستی و نشر آنها در ایران از طریق کتابهای الکترونیک یا PDF رایگان.
- تلاش برای نفوذ در نشر دیجیتال با پوشش «ناشر مستقل»، در موضوعاتی چون روانشناسی، تربیت کودک، عرفان نوظهور و موفقیت.
۱۳. نفوذ در کمپینهای فمینیستی و پروژهسازی برای تقابل با حجاب
- استفاده از عناصر مؤنث بهائی در پویشهایی چون «نه به حجاب اجباری»، «چهارشنبههای سفید» یا «دختران انقلاب».
- تولید محتوای هدفمند در شبکههای اجتماعی برای القای تقابل اسلام با حقوق زن.
۱۴. شبکهسازی در حوزه کارآفرینی و استارتآپها
راهاندازی شرکتهای کوچک فناورانه، کارگاههای آموزشی، یا مؤسسات خیریه، برای استتار تشکیلات، جذب جوانان نخبه، و تزریق مفاهیم انحرافی در قالب مهارتافزایی.
۱۵. ترویج مفاهیم نسبیگرایانه و چنددینی در دانشگاهها
- حمایت از نظریههای پلورالیسم دینی و اومانیسم در کلاسهای آزاد، نشستهای دانشجویی و محتواهای کمکآموزشی.
- حمله به اصول خاص اعتقادی شیعه نظیر امامت، انتظار، ولایت فقیه و آموزههای اهل بیت علیهمالسلام.
فرقه بهائیت دیگر یک انحراف عقیدتی در حاشیه نیست، بلکه به ابزاری فعال در جنگ ترکیبی دشمن علیه ملت ایران تبدیل شده است. در حالی که در ظاهر با شعار صلح و محبت جلوهگری میکند، در باطن، پروژهای استراتژیک برای نفوذ، تحریف باورها، و تخریب انسجام ملی را دنبال میکند.
شناخت این دشمن پنهان، و مقابله هوشمندانه با آن، یکی از ضرورتهای امروز جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. بیتفاوتی، سادهانگاری، یا تساهل ناآگاهانه، تنها راه را برای نفوذ بیشتر این جریان انحرافی باز خواهد کرد.