به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست علمی با موضوع شعر دفاع مقدس دوم توسط گروه ادبیات اندیشه با مشارکت اندیشکده ادبیات پایداری روز یکشنبه مورخ ۵ مرداد ماه ۱۴۰۴ به صورت حضوری و مجازی در سالن جلسات پژوهشگاه برگزار شد.
این نشست علمی با حضور دکتر رضا بیات، دکتر حامد صافی و دکتر محمدرضا سنگری با دبیری دکتر محمدحسن شاهنگی دنبال شد.
بررسی تطبیقی اشعار عربی فارسی دربارۀ جنگ ایران و اسراییل
حامد صافی عضو هیأت علمی دانشگاه در این نشست بیان داشت هر سرایندهای با توجّه به جهانبینی، اعتقادات، توانایی و معلوماتی که دارد، جریان پیوند عین و ذهن را به گونهای ویژه به تصویر میکشاند. هرچند مکاتب ادبی جدید بر این نکته پافشاری میکنند که در بررسی یک اثر ادبی نباید به عوامل برونمتنی توجّه کرد و بر متنمحوری اصرار میورزند، امّا بررسیهای تطبیقی به خوبی اهمّیّت عوامل برونمتنی را نشان میدهد. اگر دو شاعر به توصیف یک پدیده پرداخته باشند، این مسأله وضوح بیشتری خواهد داشت.
وی با اشاره به این موضوع ه قرن نوزدهم میلادی را باید آغاز رویکرد تطبیق در علوم دانست؛ گفت زمانی که سخن از «بیولوژی تطبیقی» (biology compare)، «حقوق تطبیقی»(legislation compare)، «اسطورهشناسی تطبیقی» (mythology compare) و «زبانشناسی تطبیقی» (linguistic compare) به میان آمد. تحت تأثیر رویکرد تطبیقی در دیگر علوم بود که ادگار کینه (E Quinet) (1875-1803) در سال ۱۸۴۲ میلادی اصطلاح ادبیّات تطبیقی را به کار برد. پس از این سالها طول کشید تا زمینههای لازم برای پیدایش ادبیات تطبیقی به عنوان علمی مستقل و روشمند فراهم شود.
کتر صافی ادامه داد رویکرد تطبیقی در بررسی متون ادبی در دو شاخۀ فرانسوی و آمریکایی قابل پیگیری است. در رویکرد فرانسوی، تأکید منتقد و پژوهشگر بر روابط تاریخی و تأثیر و تأثر آثار ادبی از یکدیگر است؛ از منظر صاحبنظران فرانسوی که میتوان آنان را صاحبنظران نسل اوّل ادبیات تطبیقی دانست، تنها آثاری قابلیت تطبیق دارند که از دو ملیّت و زبان گوناگون و با رابطۀ تاریخی و تآثیر و تأثر اثبات شده باشند. در مقابل این رویکرد، ادب تطبیقی در نظر صاحبنظان نسل دوم (آمریکایی) ادبیات در همۀ شاخههایش، همگانی و جهانی در نظر گرفته میشود. بنابراین میتوان آثار ادبی را در ملل گوناگون حتی با شاخههای هنر و علوم انسانی بررسی و تطبیق کرد. امروز میتوان ادبیات تطبیقی را دانشی روشمند دانست که به موضوعاتی از این قبیل میپردازد: تأثیر مقایسۀ ادبیات با سایر قلمروهای بیان و معرفت، مقایسۀ موضوعات یا متون ادبی که متعلق به چند زبان یا فرهنگ یا یک سنّت باشند.
در اینجا بر آن هستم تا به بررسی اشعار عربی و فارسی بپردازم که دربارۀ جنگ ۱۲ روزه سروده شده است و از این منظر، مهمترین همسانیها و شباهتهای این اشعار را واکاوی کنیم.
نابودی اسراییل
نابودی اسراییل یکی از آرزوهای ملّتهای آزادیخواه جهان است. از آن جایی که در فرهنگ مقاومت دنیای معاصر، اسراییل عامل اصلی تجاوز، تهاجم و ظلم به شمار میرود، طبیعی است که همین باور در آثار ادبی مقاومت نیز بازتاب دارد؛ بنابراین هنگامی که از جنگ با اسراییل سخن گفته میشود، آرزوی نابودی رژیم و تداوم نبرد برای نابودی آن یکی از مضامین اصلی خواهد بود:
ولينحطمْ فوقَ اليهودِ إذا هوى
وليشرخنَّ كيانَها المشروخا
وليبقَ حتى الهدمِ والدمِ واللظى
حتى يعيشَ بمحوِها ويشيخا
**
ما زالَ عصفُ الغاضريةِ دائمًا
كدوامِ آلِ البيتِ في الأجيالِ
به گوشه ای نهان شوید عمرتان سرآمده ست
زمان فتح و نوبت نبرد خیبر آمده ست
نگاه کن به ذوالفقار باز حیدر آمده ست
خیال کرده اید تیغ در نیام می کنیم؟
شما شروع کرده اید و ما تمام می کنیم (محمد مرادی)
مضامین موشکی
موشکهای ایرانی یکی از دستآویزهای اصلی و مشترک شاعران برای آفرینش تصاویر و مضامین نوین به شمار میرود. شاعر عرب که آذرخش موشکهای ایرانی را در آسمان کشورش میبیند، تصاویری بدیع و نو میآفریند. همین نقطه را باید آغازی در خلق آثاری با ردیف موشک در میان شاعران فارسی دانست. از آن جایی که دست برتر ایران در این جنگ، پرتاب موشک بوده، طبیعی است که شاعران نیز برای نشان دادن برتری ایران در جنگ با اسراییل، از کلیدواژۀ مشوک برای خلق مضمون بهره ببرند:
عشرونَ بالمئةِ الصواريخُ التي
نزلتْ على الخنزيرِ حتى الآنا
فاستبشروا.. إنّ الثمانينَ ارتأتْ
أن تهدمنّ عليهمُ الأركانا
لا بل ستولدُ ثمّ تولدُ، ما لها
حدٌّ إلى أن تنقذَ الإنسانا
إنّ الغديرَ الحيدريَّ مصمِّمٌ
أن يشغلَ الدنيا بهِ جرَيانا
ويدُ الخراسانيِّ -أفدي صفوَها-
ما زالَ مرهفُها أحدَّ سنانا
صبرًا قليلًا إنّ في الغدِ عالَمًا
يصحو وليسَ ترى العيونُ كيانا
وغدًا نداءُ حديدِهم سيكونُ يا
صاروخُ يا صاروخُ يا مولانا..
**
وتغنَّ بالثأرِ العظيمِ وأطلقِ
الصاروخَ في الأبعادِ كالموّالِ
**
طلعَ الصباحُ فأيقظِ الصاروخا
ولتوصِهِ أن يبلغَ المرّيخا
**
رسمتْ صواريخُ الوليِّ مشاهدًا
كالبرقِ في كبدِ السماءِ عَـجِيبا
***
امان تک تکشان را برید موشک ها
حساب تک تکشان را رسید موشک ها
معادلات زمین ره به هم زدید آری
به رویشان خط بطلان کشید موشک ها
به نام نامی سردار آسمانی مان
حماسه های بزرگ آفرید موشک ها
دوباره در همه جا عاشقان غزلخوانند
که داده است به مردم امید موشک ها/ محمد شکری فرد
هم از غیرت هم از انگیزه لبریزید موشک ها
به نام نامی حیدر به پاخیزید موشک ها-غزل موشک ها مبین اردستانی
خواب را دیگر حرام خود کن از امشب که باید/بازهم کابوس موشک های ایران را ببینی-ملکیان
تلمیح به خیبر و ذوالفقار
یکی از شگردهای اصلی برای خلق مضمون که شاعران گذشته و اکنون از آن بهره میبرند، تلمیح به حوادث تاریخی است که نقد ادبی امروز از آن با عناوینی چون بینامتنیت و فزونمتنیت یاد میکند. این که شاعر برای تصویرسازی و خلق مضمون از چه برش تاریخی بهره میبرد، حاکی از زاویۀ دید او نسبت به حادثه است. نبرد خیبر و رویارویی امام علی علیه السلام با جنگجوی یهودی و کندن در قلعۀ خیبر، یادآور پیروزی و شکست یهویان در برابر سپاه اسلام است. اشارۀ بیشمار شاعران عرب و فارس به این رویداد و مقایسۀ جنگ ۱۲ روزه با این برش تاریخی، نشان میدهد که شاعران مقاومت برداشتی جز پیروزی اسلام و ایران بر صهیونیست ندارند و این نبرد را یادآور جنگ خیبر و موشکهای ایرانی را یادگار ذوالفقار علی میپندارند:
يا سيدَ الضرباتِ.. قلعةُ خيبرٍ
عاثتْ فأدِّبْها لتبقى السيدا
***
وأرى حيدرًا نضى ذو فقارٍ
وحسينًا في نهجهِ الكربلائي
ترعاكَ عينُ الله في رميةٍ
من حيدرِ الكرار كانت تذوبْ
إنّ الغديرَ الحيدريَّ مصمِّمٌ
أن يشغلَ الدنيا بهِ جرَيانا
از نسل معاویه و هم رسم یزیدید/شرم از پسر شاه نجف داشته باشید-عباس احمدی
در تمام قلعه خیبر طنین ذوالفقار است/راوی امشب باید از آن قلعه ویران بخوانی- انصاری نژاد
به گوشه ای نهان شوید عمرتان سرآمده ست/زمان فتح و نوبت نبرد خیبر آمده ست-محمد مرادی
دوده و غبار/روزهای تار/انفجار پشت انفجار/باز جنگ خیبر است/مثل روز روشن است/این که بی گمان سرآمده ست داستانتان/ضربه های ذوالفقار/ نوش جانتان-حسین دهلوی
اگر پنهان شوی پشت هزاران قلعه چون خیبر/یلی با عشق حیدر می رسد از راه بسم الله-طیبه عباسی
صحبت نه از زیاد و کم است شمشیر خشم ما دو دم است سک ضربه نیز مغتنم است
این تیغ تیغ روز جزاست کعبه ورای فهم شماست سجده به ذوالفقار کنید-کاظم بهمنی
نژاد پست صهیونیست
ارزشکاهی و حقیرپنداری دشمن یکی از الزامات جنگسرودهها محسوب میشود؛ به ویژه این که صهیونیست قوم یهود را نژاد برتر پنداشته و خویشتن را سزاوار تسلط بر دیگر اقوام میپندارد؛ بنابراین شاعران در مواجهه با چنین دشمنی، از شگرد تحقیر بهره بردهاند:
ولدُ المسوخِ أعدْهمُ لأصولِهم
يا جمرُ وليبقوا هناكَ مسوخا
***
فإذا امّحى زمنُ الخنازيرِ ارتفعْ
يا قدسُ فوقَ الشامخاتِ شموخا
***
آدم که نبودید که مردانه بجنگید/انسان که نبودید هدف داشته باشید
آری رحم گرگ به جز گرگ نزاید/هیهات که فرزند خلف داشته باشید-عباس احمدی
باز جنگ حرامی است و حرم/جنگ کفتارها و کفترها-محمود حبیبی کسبی
تلمیح به ابابیل و داستان ابرهه
در بخش تلمیح به داستان قلعۀ خیبر، توضیح داده شد که انتخاب برش تاریخی توسط شاعر نشان میدهد که سرایشگر چه زاویۀ دیدی نسبت به حادثه دارد. داستان ابرهه و حمله به خانۀ خدا به خوبی نمایندۀ این باور و اعتقاد است که هیمنۀ ظاهری و شکوه جبروت نظامی به هیچ وجه دلیل و نشان پیروزی نیست. ابرهه با لشکری از فیل برای ویرانی خانۀ خدا حرکت میکند اما ابابیل با سنگریزههای سجّیل به ورطۀ نابودی کشیده میشوند. شاعران عرب و فارس در توصیف نبرد ایران و اسراییل در بسامد بالا از این مضمون برای نشان دادن هیبت پوشالی اسراییل استفاده کرده اند:
إذ امطرتْ كفاكَ سجيلَها
كي لا يظلّ الحقُ حقاً سليب
****
رجع جيش ابرهة وترسانته الفيل
و حجر سجيل ينسف كل متاعه
و عصف نيرانه هد فوگاها أبابيل
و ما نالت أبد طعم الشفاعه
***
رَفعَتْ أبابيلُ الـجنـاح تـحـيـةً
في مـنظـرٍ للـعيـن كان رهيبا
****
برخیز و مرگباری سجیل را ببین
بر بام شهر طیر ابابیل را ببین
ابرهه با لشکری چون کاه غلتان روی خاک/ابر هم می آورد بارانی از سجیل را-مریم سقلاطونی
خون مظلوم پر درآورد و/شد ابابیل و بارش سجیل-محمود حبیبی کسبی
دوباره آسمانش غرق طوفان می شود آری-شبی تا صبحدم سجیل باران می شود آری-محمد شکری فرد
ای شب کمین کن این شرر سیلی من است/این ساعت هجوم ابابیلی من است-آل کثیر