رد پای مدرنیزاسیون در تاریخ اجتماعی شکلگیری مهد کودک
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شکلگیری مهدکودک به عنوان یک نهاد اجتماعی، پیامد مستقیم تحولات بزرگ اقتصادی، اجتماعی و فکری در اروپای قرن هجدهم و نوزدهم میلادی است.
این تاریخ را میتوان به چند مرحله کلیدی تقسیم کرد:
انقلاب صنعتی و نیاز به نیروی کار زن (اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19)
با وقوع انقلاب صنعتی، کار از خانه و مزرعه به کارخانهها منتقل شد. این تحول، هم مردان و هم زنان طبقه کارگر را به شدت به نیروی کار تماموقت در کارخانهها نیازمند کرد. زنان کارگر که اغلب ساعتهای طولانی و در شرایط سخت کار میکردند، قادر نبودند از کودکان خود مراقبت کنند. این امر منجر به مشکلات گستردهای شد: کودکان یا در خیابانها رها میشدند (که منجر به بزهکاری میشد)، یا به اجبار به کار در کارخانهها گمارده میشدند، یا در پنومخانهها (یتیمخانهها) با شرایط بسیار نامناسب نگهداری میشدند.
اولین مراکز مراقبت از کودکان با الگو قرار دادن یتیمخانهها در سال 1129 شمسی (1750میلادی) در اتریش، عمدتاً با هدف نگهداری و ساماندهی و نه آموزش، به وجود آمدند. این مراکز که اغلب توسط خیرین، کارخانهداران یا نهادهای مذهبی اداره میشدند، وظیفه داشتند کودکان را در ساعات کاری زنان زنده و ایمن نگه دارند تا مادران بتوانند به کار خود ادامه دهند. کیفیت این مراکز بسیار پایین و تمرکز آنها بر نظم و انضباط بود.
این مؤسسات در کنار کارگاههای تولیدی و در ساعات کاری زنان کارگر، به امر حمایت و نگهداری کودکان و کمتر به آموزش آنان میپرداخت. مؤسسات مراقبت از کودک برای خانوادههای فقیر طراحی شده بود تا زمانی که زنان در شرایط سخت مشغول به کار هستند کودکان آنها به دنبال بزهکاری نباشند و برای جامعه دردسر جدید درست نکنند.
تولد ایده کودکستان: نقش متفکران و اصلاحطلبان (اواسط قرن 19)
این مرحله نقطه عطفی در تاریخ مهدکودک بود، چرا که برای اولین بار، آموزش و پرورش در کنار مراقبت قرار گرفت. فریدریش فروبل (1782-1852): این مربی آلمانی را بنیانگذار مفهوم واقعی کودکستان (Kindergarten به معنای باغ کودکان) میدانند. فروبل معتقد بود کودکان مانند نهالهایی هستند که برای رشد طبیعی خود نیاز به فضایی غنی، پرورشدهنده و بازیمحور دارند.
او بر اهمیت بازی به عنوان فعالیتی جدی و سازنده برای شناخت جهان، رشد اجتماعی، عاطفی و فکری کودک تأکید کرد. مربی در دیدگاه او یک باغبان بود که محیط را فراهم میکرد تا کودک به صورت طبیعی رشد کند، نه اینکه دانش را به او تحمیل نماید. ایدههای فروبل به تدریج در سراسر اروپا و سپس آمریکا گسترش یافت و ماهیت مهدکودکها را از نهادی صرفاً مراقبتی به نهادی آموزشی-پرورشی تغییر داد.
گسترش و نهادینهسازی (اواخر قرن 19 و قرن 20)
با افزایش شهرنشینی، کاهش اندازه خانواده و تثبیت نقش زنان در بازار کار، تقاضا برای مهدکودکها افزایش یافت. دولتها به تدریج شروع به تنظیم قوانین، نظارت و حتی حمایت (کمک مالی) به این مراکز کردند.
مهدکودکها علاوه بر مراقبت، اهداف دیگری نیز پیدا کردند. آمادهسازی برای مدرسه و آموزش مهارتهای پایه و اجتماعیشدن.در کشورهای مهاجرپذیر مانند آمریکا، از مهدکودک برای آموزش زبان و فرهنگ غالب به کودکان مهاجر استفاده شد. برخی مهدکودکها با هدف کمک به کودکان محروم و بهبود سلامت و بهداشت آنان تأسیس شدند.
ورود به ایران و جهان غیرغربی (اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20)
ورود مهدکودک به کشورهایی مانند ایران، داستانی متفاوت داشت. اولین مهدکودکها نه توسط دولت، بلکه توسط مبلغان مذهبی (مثل مارگریت سروریان) و اقلیتهای دینی در شهرهای بزرگ مانند تهران تأسیس شدند. در ابتدا، این مراکز بیشتر برای جذب و تربیت کودکان خانوادههای مرفه و کارمندان عالیرتبه با ایدئولوژیهای خاص ایجاد شدند.
افرادى مانند جبار عسگرزاده باغچهبان (تأسیس باغچه اطفال در تبریز، 1303) با اهداف میهنپرستانه و تربیتی، به توسعه کودکستانها در ایران کمک شایانی کردند. بر خلاف غرب، که محرک اصلی، نیاز به نیروی کار زن بود، در ایران این نهاد بیشتر با اهداف آموزشی، تجددخواهانه و سیاسی گسترش یافت.
تاریخ اجتماعی مهدکودک نشان میدهد که این نهاد، پدیدهای طبیعی و خودجوش نبوده، بلکه پاسخی به بحرانهای ناشی از مدرنیزاسیون است. این نهاد از یتیمخانههای صنعتی برای کنترل کودکان کارگر آغاز شد و تحت تأثیر اندیشههای رمانتیک و انسانگرایانه، به باغ کودکان فروبل تبدیل گردید و امروزه به نهادی پیچیده و چندوجهی تبدیل شده که هم بازتاب آرمانهای تربیتی است و هم خدمتگزار ضرورتهای اقتصادی جامعه سرمایهداری.
با ملاحظه تاریخ اجتماعی مهد کودک، پرسش مهم هستی شناسانه این است «مهد کودک چیست؟»
حجتالاسلام علیاصغر اسلامی تنها، استادیار گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم (ع)