بررسی نظریه اصل هو هویت در پله سوم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نظریه اصل هو هویت با ارائه حجتالاسلام والمسلمین احمد احمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عصر چهارشنبه، 19 آبانماه در تالار معرفت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دفتر قم، در حالی بررسی شد که به اعتقاد برخی مدعوین، نظریه فوق نوعی شاکلهشکنی و ساختارشکنی فلسفه بوده و عمل ناقدان را با مشکل روبرو کرده است.
در ابتدای این مراسم که سومین کرسی برای این نظریه بود و با حضور اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد، نظریهپرداز اصل هوهویت ضمن تبیین نظریه خود و پاسخ به اشکالات ناقدان در دو جلسه پیشین، انتقاد تندی را متوجه کانت کرد.
سخنان کانت دارای مشکلات فراوان و غیرقابل فهم است
وی، سخنان کانت را دارای مشکلات فراوان و غیرقابل فهم توصیف کرد و ابراز داشت: کانت برخلاف سایر فیلسوفان که کار خود را از معرفتشناسی آغاز کرده و پس از آن، منطق را ابزارسنجش فکر قرار میدهند تا پس از مقدمهچینی ثابت کنند ابزار منطق نشاندهنده درست بودن یا نادرست بودن فکر است، بلافاصله از منطق شروع کرده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه علم، صورت و تصور است نه تصدیق و محمول از خود موضوعٌ به حاصل میشود، نه از جای دیگر، پس نتیجه میگیریم تمام قضایایی که کانت مطرح کرده، به کلی تغییر ماهیت میدهند، خاطرنشان کرد: هیچ گاه نباید از منطق به سراغ فلسفه و شناخت رفت، چرا که شناخت از جایی بدیهی و ضروری آغاز میشود و پس از آن است که میتوان با بررسی استدلالها، ابزار خطاها را نشان داد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود در بیان بحث جوهر و عرض، این دو را به اعتقاد کانت مورد بررسی قرار داد و با بیان اینکه براساس اعتقاد این فیلسوف غربی، محمول از موضوع حاصل میشود و موضوع اعم از جوهر یا عرض است، عنوان کرد: اگر قضایا به صورت حملیه شد و محمول از دل موضوع بیرون آمد، در آن صورت است که قضیه فوق را میتوان پذیرفت.
این استاد حوزه و دانشگاه، بحث عدم، سلب و انتفاء را که کانت از کنار آن به سادگی رد شده مورد انتقاد قرار داد و با بیان اینکه در بخشی از کتاب «کریتیک» حاشیهای زدهام با این عنوان که کانت به سادگی از کنار قضیه سلبیه گذشته است، جعل به ماهیت را بیمعنا دانست و گفت: جعل به معنای علیت و براساس نظر مرحوم صدرا، علیت معلول وجودی وابسته به علت است.
وی همچنین با اشاره به بحث عقل، آن را به استعداد یافتن تعریف کرد و با بیان اینکه عقل با دادهها متفاوت بوده و یافتههای عارفان، اولیای خدا، معصومین(ع) و فراتر از آن وحی پیامبری و نبوت حضرت خاتمالانبیاء(ص) با یک یافت دیگری است، گفت: فلسفه هم میتواند یافتههایی داشته باشد، اما حوزه غیب را نمیتوان با این یافتههای حسی تبیین کرد.
حجتالاسلام والمسلمین احمدی در ادامه، بحث دلالت را مورد نظر قرار داد و گفت: برخلاف نظر «وین کن اشتاین» که ابتدا سراغ لفظ و قضایا میرود، صورت ذهنی داریم که اگر بخواهیم آن را به دیگران منتقل کنیم، به سبب اینکه انتقال صورت از صورت محال است، ابتدا علائمی وضع کرده و با آن، فرد مقابل را متوجه مسائلی میکنیم.
وی، ریاضیات کانت را هم مورد انتقاد قرار داد و با بیان اینکه کانت برای نشان دادن یقینی بودن ریاضیات، زمان و مکان را صورت ذهنی داده، ریاضیات را از زبان، و هندسه را از مکان گرفته که این عمل صحیح نیست، به بررسی راههای موجود برای حل ای مشکل پرداخت.
اصل هوهویت مبنا، بدیهیتر و مقدم بر اصل بطلان تناقض
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، پیش از این نیز در بیان نظریه خود، گفته بود: اینکه بدیهیترین اصل یا قضیهای که همه قضایا و اصول دیگر، سرانجام در سیر فکر و استدلال به آن باز میگردند و گذشتن از آن، دیگر محال است، چیست؟ و به اصطلاح، امّالقضایا یا اصلالاصول تفکّر و معرفت کدام است؟ از روزگار دیرین، همواره میان فیلسوفان و ارباب منطق، مطرح بوده است و همگان بر این امر متّفق بودهاند که یکی از دو اصل هوهویت یا اصل اینهمانی و بطلان تناقض، اصلالاصول و امّالقضایا است، اما در تداول بیشتر دانشمندان، اصل بطلان تناقض را امّالقضایا میشمارند.
وی که در تلاش برای اثبات تقدّم طبیعی یکی از این دو امر و نشان دادن علت بداهت، روانشناختی یا فطری بودن آن، و اینکه دو رشته فلسفه و روانشناسی در این موضوع به هم میرسند و از خاستگاه واحدی سرچشمه میگیرند، سخن گفته بود، افزود: در کتابهای فلسفه و منطق، بحث هوهویت و تناقض را در ذیل بحث از وحدت و کثرت و در ضمن بحث حمل میآورند و حق هم همین است، زیرا سخن از نسبت اینهمانی و این نه آنی است و این، همان حمل است که برای روشن شدن ماهیت آن به بیان چگونگی پیدایش تصور در ذهن و سپس عمل حمل میپردازیم.
حجتالاسلام والمسلمین احمدی با بیان اینکه اصل هوهویت اساس است نه اصل بطلان تناقض، تصریح کرد: برخلاف کانت که علم را تصدیق میداند، علم را تصور میدانم، از اینرو معتقدم اصل هوهویت مبنا، بدیهیتر و مقدم بر اصل بطلان تناقض است که از سوی این فیلسوف غربی مطرح میشود. این در حالی است که هرگز امور فراحسی را به عنوان مادی و مجرد بررسی نکرده و تأثیر شیء خارجی بر اندامهای حسی و یا تأثیر امور فراحسی در قوای نفسانی و روحی که قابل تأمل است به عنوان حسی و فرا حسی تصور میشود.
وی، اضافه کرد: تأثیر از اندامهای حسی بر اثر علیت حاصل میشود و زمانی که تصور یک تأثیری در این اندام حسی پدید میآید یعنی در حوزه حسی ایجاد شده و شامل ابزار دریافت حوزه فراحسی که عالم مثال و مانند آن را در برمیگیرد، نمیشود و آنچه مُدرک مییابد مانند ایده و صورت ذهنی رابطه تصوری است، یعنی حکم کردن و تصدیق کردن در مرحلهای که بخواهیم برای دیگران و حتی به صورت حدیث نفس برای خود جمله بسازیم، قابل تصور است.
اصل هو هویت نه یک نظریه، بلکه چندین نظریه است
در ادامه کرسی نظریهپردازی اصل هو هویت، حجتالاسلام والمسلمین حسن معلمی، دبیر مجمع عالی حکمت اسلامی با بیان اینکه توضیحات نظریهپرداز دیگر جای نقدی را باقی نمیگذارد و باید نتایج و بازتابهای آن که حلکننده مشکلاتی است بازگو شود، ابراز داشت: با توجه به اینکه نظریه فوق در چند جلسه بررسی شده است، باید کارآمدی آن را مورد نظر قرار دهیم.
وی به کتاب «بنلایههای شناخت» تألیف حجتالاسلام والمسلمین احمدی اشاره کرد و افزود: به درخواست نظریهپرداز محترم، بررسی این کتاب از هفته گذشته در جلسات معرفتشناسی مجمع عالی حکمت اسلامی شروع شده و تمام ریزموضوعات آن مورد بررسی قرار گرفته است؛ باید اذعان داشت که این کتاب شامل نظریههای مختلفی بوده، هر رکن آن شامل یک نظریه است و مجموعه آن نیز که کنار یکدیگر قرار بگیرد، نظریه کلی دیگری را ارائه میدهد.
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، خاطرنشان کرد: هرچند حجتالاسلام والمسلمین احمدی در برخورد با فلسفههای غرب به خصوص فلسفه کانت، وارد معرفتشناسی غرب و معرفتشناسی اسلامی شده، به ملاحظه بنبستهای معرفتشناسی غرب پرداخته و به دنبال راهحلی برای اصلاح آن است، اما باید گفت که با وضع فعلی معرفتشناسی اسلامی شاید نتوان مشکلات پیشروی معرفتشناسی غرب را حل کرد.
وی، اظهار داشت: البته با تغییراتی روبنایی میتوان مجموعهای ساخت و آن بنبست را شکست و از این شکاکیت به بهترین شکل بیرون آمد، اما باید این فرض را در نظر بگیریم که اجزای نظریه باید به درستی در کنار هم جمع شده و نتایج و کارآمدی آن را به درستی بازگو کنند که اگر به این امر رسیدیم، بسیار مفید است.
حجتالاسلام والمسلمین معلمی با بیان اینکه اصل هو هویت یک نظریه نیست، بلکه چندین نظریه است که تک تک اجزای آن نیاز به بررسی جداگانه و برگزاری کرسیهای مختلف دارد، گفت: هدف دکتر احمدی نقد معرفتشناسی غرب است، بنابراین باید به ایشان کمک شود تا این اتفاق رخ دهد؛ البته ممکن است برخی از نکات ارائه شده را نپذیریم، اما باید دانست که اصل ایده و قدمهای بسیار خوبی که برداشته شده، اثرگذار خواهد بود.
پس از پایان سخنان دبیر مجمع عالی حکمت اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین احمدی با تشکر از نخستین ناقد، با بیان اینکه دلسوزی و دردمندی عزیزان قابل ستایش است، اظهار داشت: علامه طباطبایی(ره) هیچوقت از اعتراض دیگران ناراحت نمیشد، من هم از اینکه دوستان زحمت کشیده و متن را با دقت مطالعه کردند و در این زمینه قدمی برداشتند، تشکر میکنم، اما باید دانست که کانت تاریکخانهای جلوی فلسفه اسلامی و فلسفه غرب باز کرده و خود در این تاریکخانه مانده است.
«صدق» پاشنه آشیل نظریه اصل هو هویت است
حجتالاسلام علیرضا قائمینیا، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان دومین ناقد این جلسه، پرسشهایی را در ارتباط با نظریه فوق مطرح کرد و جویای پاسخ برای آنها شد.
وی با بیان اینکه بیشتر مقالاتی که در این اثر آمده [با اشاره به کتاب بنلایههای شناخت]، اقتضای آزاداندیشی آن است که البته ایدههای فلسفی را بسته نباید دید و همواره باید مفتوح بماند، گفت: ایدههایی که استاد از فلسفههای مختلف گرفته و مستقلاً مورد بررسی قرار دادهاند، توسط برخی از فلاسفه دیگر نیز بررسی شده و پیش از این نیز در فلسفه بوده است، اما باید دانست که نظریهپرداز محترم در تلاشاند تا ترکیب جدیدی را از این مباحث به وجود آورده و مسائلی را در فلسفه حل کنند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خواستار روشن شدن تک تک اجزای این ترکیب و نتایجی که از این مقدمات و اجزا به دست میآید، شد و افزود: باید بررسی کرد که این نظریه تا چه اندازه میتواند مشکل فلسفه را حل کند؛ جای بحث نیست که علم حضوری را جای علم حصولی بپذیریم، اما این که مبحث اصلی فلسفهشناسی تغییر کند، چه مشکلی حل خواهد شد.
وی با بیان اینکه در فلسفه سنتی، چندان به مغز بها داده نشده است، از این رو علومشناختی پیدا شده و رابطه مغز و ذهن و اتفاقی که در پدیده ادراک رخ میدهد چندان مورد توجه قرار نگرفته است، ابراز داشت: اگر بخواهیم مشکل ادارک و مانند آن را حل کنیم، باید به این موارد نیز نظری داشته باشیم.
حجتالاسلام قائمینیا، خاطرنشان کرد: امروزه فلسفه غرب متوجه شده که این بحثها در حوزه مقولاتی مانند معرفت ادراک بسیار انتزاعی است و واقعیت مسأله را آنطور که باید در نظر نگرفتهاند، از این رو به سراغ تحلیل مسائلی که در بدن رخ میدهد رفته و به کمک تبیین این پدیدهها، دنبال مفهومسازی کلی بودهاند.
وی از مسأله «صدق» به عنوان پاشنه آشیل نظریه اصل هو هویت نام برد و اذعان داشت: مهمترین و اصلیترین تکیهگاه در تئوریهای معرفتشناسی، بحث صدق است و دیدگاه معرفتشناسی نیز به صدق میانجامد، از اینرو با توجه به مباحثی که مطرح شد به این نتیجه رسیدیم که صدق غیر از آن چیزی که در صورت ارتباط با شی خارجی تصوری در ذهن پیدا میشود، نیست؛ بنابراین صورت تأثیر نیست و از تأثیر تا بخواهیم به صورت برسیم، فعالیتهای دیگری رخ میدهد.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه صورت، فعالیتی است که در ذهن رخ میدهد و اندامهای ذهنی آْن را میپذیرند، اما، گفت: مطابقت را نمیتوان به این معنا گرفت؛ چرا که بین علت و معلول باید سنخیتی باشد و این هم به معنای مانند هم بودن این موارد نیست و مشکل اصلی آنجا ظاهر میشود که بخواهیم چگونگی رخ دادن خطا را تبیین کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به دیدگاه علامه طباطبایی(ره) مبنی بر اینکه خطا در حکم است نه تصور، مثال سراب نظریهپرداز را در کتاب «بنلایههای شناخت» مورد نظر قرار داد و با بیان اینکه خطا چیزی غیر از اشتباه گرفتن صورتی با صورت دیگر نیست و باید در یک حوزه، مقدم بر پدید آمدن صورت ذهنی و حکم رخ داده باشد، اظهار داشت: نظریهپرداز محترم در اینجا دیدگاه علامه طباطبایی(ره) را نپذیرفته و در واقع وارد یک نوع فعل ضمنی شده که همان حکم است و میتوان از آن به خطای در حکم، خطای در تصور، خطای در ادارک حسی و خطای در پردازش اطلاعات نام برد.
حجتالاسلام قائمینیا در ادامه به بحث کلی و کلیسازی اشاره کرد و با بیان اینکه مبنای حجتالاسلام والمسلمین احمدی قاعده حکمالامثال است، گفت: این قاعده نمیتواند مبنای کلی و کلیسازی قرار گیرد، چرا که خود مبتنی بر آن است که مثلهایی یافته شده و پیش از آن نیز مفاهیم کلی موجود باشد.
وی به ایراد نکتهای درباره دلالت پرداخت و ابراز داشت: تبیین دلالت براساس نظر استاد احمدی، انتقال مفاهیم پیدا شده به دیگران است که نشانههایی را نیز برای آن در نظر گرفتهاند، براساس این دیدگاه، وضع یک پدیده شخصی میشود در صورتی که پدیده، حکمی دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه در زبان، مفهوم مشترکی وجود دارد که اگر نشانهای برای آن وضع شود، فرد مخاطب آن را میپذیرد، گفت: زبان براساس این تبیین، ماهیت ارتباطی خود را از دست میدهد چرا که نشانههای نظریهپرداز خاص صورتهای ذهنی است که در مقابل پدیده قرار میگیرد.
مشکل دور در نظریه اصل هو هویت به چشم میخورد
در ادامه این کرسی نظریهپردازی، دکتر قاسم علی کوچنانی از اساتید حوزه و دانشگاه با بیان اینکه کتاب «بنلایههای شناخت» حجتالاسلام والمسلمین احمدی را مطالعه کردم و به اشکالاتی برخوردم، به عنوان سومین ناقد این جلسه به نقد نظریه اصل هو هویت، پرداخت و با بیان اینکه استاد در صفحه 16 کتاب تجربه حسی را سرو کار با اشیای مؤثر در اندامهای حسی دانستهاند، دو نتیجه بسیار مهم و مشکلزدای اثبات شی و اثبات عالم خارج را برای آن مترتب دانست.
وی با بیان اینکه در این دو مسأله مشکل دور وجود دارد، گفت: در عبارتی از اثر فوق آمده است که اثبات علیت یکی از نتایج تجربه حسی با اشیای خارجی است؛ در جای دیگر علیت نتیجه و معلول تجربه حسی ذکر شده و آمده که شناخت از اینجا به دست میآید که متأخر است؛ پس اینکه شناخت سابق است یا علیت مسبوق یا اینکه شناخت مسبوق به علیت، به خوبی روشن نشده است.
این استاد حوزه و دانشگاه، تصریح کرد: اگر علیت بین شی خارجی و اندام حسی باشد، باید از قوانین حاکم بر علیت مانند استحاله بقاء معلول فرض نبودن علت، سازگاری داشته و ضرورت علت و معلول بین آن حاکم باشد، پس اگر علیتی باشد و ضرورت بین علت و معلول نباشد، علیت به هم میخورد.
اصل هو هویت پارادایم معرفتشناسی ناظر به کانت است
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان آخرین ناقد نظریه اصل هو هویت، با اشاره به دیدگاههای خود و نکات مطرح شده در دو جلسه پیشین، به بیان کلیدیترین نکات خود در این موضوع پرداخت.
وی خواستار کلینگری نسبت به نظریه، اجزا و ارکان تشکیل آن شد و با بیان اینکه فرمایشات استاد احمدی یک پارادایم معرفتشناسی، اما ناظر به معرفتشناسی کانت است، گفت: نکته مهم آن است که ببینیم آیا این فرایند یا پارادایم و سیستم معرفتشناختی که از یافت حضوری شروع شده، تصور و قضایای تحلیلی، شرطیه و سلبیه را روشن میکند و میتواند مشکلات معرفتشناسی را حل کند یا خیر.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، افزود: ادعای این نظریه آن است که تمام مکاتبی که پس از کانت ظهور پیدا کرده، از کانت متأثر شده و گرایشهای ایدئالیستی پیدا کرده، از اینرو نظام معرفتشناسی کانت ویران شده است.
وی با بیان اینکه نظریه استاد ترکیبی نظاممند و از آن جهت که ناظر به کانت میباشد، نو است، پیشنهاد کرد: در نظریه اصل هو هویت، تمام نظریههای ایدئالیستی، حتی نظریههای پوزیتویستها و اگزیستانسیالیستها بررسی شده و تحلیل زبانی بحث علومشناختی به گونهای ادامه پیدا کند که پرسشهای آنها هم پاسخ داده شود.
حجتالاسلام خسروپناه، با اشاره به یافت حضوری، آن را از سنخ احساس، آگاهی و شناخت دانست و با بیان اینکه جنبه اصلی برعهده علم حصولی است، ادامه داد: حکایت از خارج حکایت به معنیالاخص است، تصور به ما هو تصور هم که از علم حصولی اخذ شده، تصوری فاقد حکم است، پس چگونه میتواند از خارج حکایتگری کند.
وی افزود: نکته دیگر بحث تحلیلی بودن قضایا است؛ البته از فرایندی که نظریهپرداز ارائه کرد و مقدماتی که چیده شد، میتوان تحلیلی بودن آن را به دست آورد، اما نتیجه مشکلسازی که حاکم شده، آن است که اگر همه قضایا تحلیلی باشند دیگر هیچ قضیهای نباید نیاز به اثبات داشته باشد در حالی که فیالبداهه اینگونه نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه، با بیان اینکه بسیاری از قضایا نظری هستند و اگر کسانی ادعا میکنند عالم حادث یا قدیم است، باید هر دو دلیل بیاورند، تصریح کرد: اگر همه قضایا تحلیلی باشند، پس چگونه میتوان مطالبه دلیل کرد؛ اینکه مطالبه دلیل میکنیم، پس همه قضایا تحلیلی نیستند.
وی با طرح این اشکال که براساس عقیده نظریهپرداز، اصل هو هویت بدیهیترین قضیه است نه اصل بطلان تناقض، گفت: بلافاصله این اشکال در ذهن میآید که اگر این نظریه بدیهیترین اصل است، پس چگونه ممکن است بدون حکم به استحاله تناقض جلب شده و استحاله محمول به موضوع کنیم.
حجتالاسلام خسروپناه با بیان اینکه البته حجتالاسلام والمسلمین احمدی در صفحه 45 کتاب برای اینکه اثبات کنند بدیهیترین قضیه اصل هو هویت است به ارائه پاسخی در این زمینه پرداختهاند و جوابشان به این اشکال برگشت به علم حضوری است، ابراز داشت: نتیجه جواب آن است که در علم حضوری اصل هو هویت را یافتهایم که محتاج اصل تناقض نیست؛ در حالی که مشکل در بحث بدیهیات و نظریات علم حصولی است که اگر بخواهیم محمول را بر موضوع حمل کنیم تا اصل هو هویت درست شود، همانجا نیازمند اصل تناقض هستیم.
وی با طرح چند اشکال دیگر، نظریه اصل هو هویت را نظریهای نظاممند و جامع توصیف و تصریح کرد: این نظریه به سبب ناظر بودن به بزرگترین نظریهپرداز غرب یعنی کانت، نظریه نوی است.
در پایان سومین کرسی نظریهپردازی اصل هو هویت، حجتالاسلام والمسلمین احمدی به بیان پاسخ نقدهای مطرح شده برآمد و به دفاع از نظریه خود پرداخت.
گفتنی است، حجتالاسلام والمسلمین علی عابدی شاهرودی، دکتر عبدالله نصری، دکتر سید یحیی یثربی، دکتر محمد محمدرضایی به عنوان داور و دکتر محمدعلی حجتی به عنوان ناظر در این جلسه حضور داشتند که پس از بررسیهای لازم به این نظریه نمره قبولی دادند. /920/ز502/ص